اختصاصی شبکه اجتهاد: منور شایستهخو، بهحق چهرهای شاخص در امر تعلیم و تربیت، فعالیتهای فرهنگی بهویژه تبلیغ دین مبین اسلام میباشد، کارنامه تبلیغی او از جمله ۱۵ سال فعالیت تبلیغی در بخش مبلیغین زباندان بعثه مقام معظم رهبری معرّف این ویژگی بانوی عالمه و خوشسابقه میباشد. وی از سال ۱۳۶۴ و بعد از گذران دوره دبیرستان، با هدف فهم دین و پیادهکردن دین در زندگی خانوادگی و تأثیر آن در جامعه، خصوصا جامعه زنان وارد حوزه علمیه میشود و تا اتمام کفایتین به ادامه تحصیل پرداخته و خروجی تحصیل خود را رویکرد تبلیغی پیرامون تفسیر قرآن و سیره عصمت و طهارت عنوان مینماید.
بانو شایستهخو همزمان با فعالیتهای تبلیغی و تدریس در حوزه علمیه، از سال ۱۳۸۵ مدیریت سطح سه (تحصیلات تکمیلی) حوزه علمیه خواهران مکتب نرجس(س) مشهد را بر عهده گرفته و از سال ۱۳۸۸ و بعد از ارتحال استاد برجسته و انسانساز سرکارخانم طاهایی (بانو فاطمه سید خاموشی، مدیر و مؤسس حوزه علمیه حضرت نرجس) بار سنگین مدیریت موسسه علمیتحقیقی مکتب نرجس را بر دوش کشیده و در مسیر استاد قدم گذاشته است. وی طلبگی را افتخار خود دانسته و خدمت به طلاب را افتخاری مضاعف برمیشمارد.
شبکه اجتهاد فرصت را غنیمت شمرده و با وی در موضوع «آسیبشناسی حوزههای علمیه خواهران و خصوصا موانع اجتهاد بانوان طلبه» به گفتگو پرداخته است. هدف این گفتگو رساندن پیام جامعه بانوان حوزوی به مسئولین حوزههای علمیه، بهخصوص شورای عالی حوزه علمیه خراسان و مرکز مدیریت این حوزه کهن، در راستای فراهمنمودن مقدمات امر تحصیل در مقاطع عالیه حوزههای علمیه بهویژه مقطع اجتهاد و هموارسازی مسیر رشد و تعالی بانوان طلبه و رفع موانع موجود میباشد.
متاسفانه در کتب تاریخی هیچ نامی از خواهرانی که مؤثر در حیطه مطالعات بانوان و اجتهاد بودهاند، برده نشده است
اجتهاد: چرا خواهران طلبه، هیچگاه به درجات بالای علمی نمیرسند؟ کدام کتاب فقهی و اصولی یا فلسفی و کلامیمشهور را خواهران نوشتهاند؟ یا کدام مجمع حدیثی توسط خواهران جمعآوری شده است؟ کدام مقاله مورد اعتناء و جامعالاطراف توسط بانوان طلبه به نگارش در آمده است؟ (بانوان محتهده از قبیل بانو امین، بانو صفاتی، بانو همایونی و… بسیار کماند.)
شایستهخو: در پاسخ به این سوال، دو قدم عقبتر را مطرح میکنم. تعریف ما از اجتهاد چیست؟ یک اجتهاد مصطلح داریم و یک اجتهاد به معنای مفهوم عمومی. در بحث اجتهاد مصطلح اینگونه نیست که در بین خواهران، خواهرانی که به این درجه رسیده باشند، نداشته باشیم. متاسفانه یا خوشبختانه (نمیدانم کدام یکی را به کار ببرم) هستند خواهرانی که به این حد از درجه اجتهاد رسیدهاند. البته اجتهاد در بحث خواهران همانند اجتهاد در بحث برادران کاربرد ندارد؛ چرا که در بحث بانوان، خانمها نمیتوانند مقلد داشته باشند و فقط میتوانند از استنباطاتشان تقلید بکنند؛ ولی میتوانند منبع تحقیقاتی و کمکی برای مراجع بزرگوار باشند. خانمهایی داریم که به درجه اجتهاد رسیدهاند؛ ولی بهجهت اینکه خودشان نمیخواهند و یا شاید تواضع علمی اجازه نمیدهد و یا حجب و حیای زنانه، مانع از مطرحشدن و مشهورشدنشان است.
در طول تاریخ، در ثبت تاریخ زنان کوتاهی شده است. همانطور که حضرت آیتالله جوادی آملی هم در کتاب «زن در آیئنه جلال و جمال» اشاره نمودهاند، در واقع در ثبت تاریخ زنان بیمهری هم شده است. چه در دوران متقدمین و چه در دوران متاخرین و حتی در عصر حاضر، کتاب با نام تاریخ تفسیر نوشته شده که در آن تمام مفسرین حاضر و حتی مجتهدین و محققین نامشان در آن کتاب آمده است. و روشهای تفسیری در آن توضیح داده شده؛ ولی متاسفانه هیچ نامیاز خواهرانی که مؤثر در حیطه مطالعات بانوان بودهاند و حتی در اجتهاد، نامی از آنها برده نشده است.
علت عمده دیگر هم این است که خود خواهران تمایلی و اهمیتی به این موضوع نمیدهند که بخواهند بروز و ظهور رسانهای پیدا کنند و الا در قم متعدد داریم بانوانی که به این درجه از تحصیلات و اجتهاد نائل آمدهاند. در مورد اجتهاد بهمعنای مفهوم عمومی هم خواهرانی که تلاشهای علمی خیلی خوبی داشته و تاثیرگذار بودهاند.
بررسی و مقایسه حوزه خواهران قبل و بعد از انقلاب
حوزههای علمیه خواهران را اگر بخواهیم مطالعه کنیم، باید در دو بخش حوزههای خواهران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مورد بررسی قرار دهیم. در بخش قبل از انقلاب هرچه بررسی میکنیم، مدارس علمیه خواهران که خیلی سامانیافته و مثل حوزه علمیه برادران باشد، وجود نداشته است. البته در این دوره، اگر خانمی به درجات بالای علمی رسیده، مدیون تلاش و جدیت خودش بوده. بهعنوان مثال بانو طاهایی در سال ۱۳۴۵ بنا به ضرورتی که احساس کردند، حوزه علمیه حضرت نرجس(س) را تأسیس نمود. ایشان خلاء اینگونه مراکز علوم اسلامی را در جامعه برای بانوان حس کرده بود. لذا با هزینه شخصی و اراده خودشان، بدونوابستگی به مرکز یا نهادی به این مهم اقدام کرد.
تنها مدرسهای که قبل از انقلاب بهصورت برنامهریزیشده و منسجم، برای تحصیل علوم اسلامی مختص خواهران شگل گرفت، مکتب توحید است که در سال ۱۳۵۲ زیر نظر آیتالله قدوسی(ره) تاسیس شد؛ اما بعد از انقلاب، مدارس علمیه خواهران در غالب جامعهالزهراء(س) شکل گرفت. دروس این حوزه با حوزه برادران متفاوت بود؛ یعنی تدوین دروس کاملا متفاوت با برادران دیده شده بود. باید بررسی شود که برنامههای تدوینشده برای حوزه خواهران، به چه میزان در خروجیها، مؤثر بودهاند؟ از همان ابتدا دورههای جامعهالزهرا بهصورت تخصصی طرحریزی شد و رشتههای تفسیری برنامهریزی و تدوین برنامه داشتند و فقه و اصول شاید اصلا نداشتند. برنامهها طوری تنظیم نشده بود که پاسخگوی جامعه در سطح کلان باشد.
بعد از شکلگیری مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و خراسان، سمتوسوی برنامهریزیها، دارای افق مطلوب حوزههای خواهران نیست
در سال ۱۳۷۶ که مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و سال ۱۳۷۸ که مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان شکل گرفت، مشاهده میشود سمتوسوی برنامهریزیها در مسیر افق بلندی که برای خواهران ترسیم شده است، نیست. البته این یک بخشش به خود خواهران برمیگردد و بخش عمدهاش نیز به نوع نگاه برنامهریزان و برنامهسازان -که متاسفانه عدمساماندهی مناسب دروس و در واقع نداشتن چشمانداز برای مدارس علمیه خواهران، که هنوز هم چشمانداز درستی ندارد- مربوط میشود. یعنی در سال ۱۳۹۰ که چشمانداز حوزه برادران در کل حوزه نوشته شد، با یک نگاه برادرانه نوشته شد. البته اعتقاد ندارم به اینکه تحصیل و علمآموزی باید جنسیتی باشد؛ ولی آن نگاهی که برای خواهران و رفع نیاز خواهران و برنامهریزی جهت پاسخگویی به نیاز خانمها است، با نگاهی برادرانه تنظیم شده است. این نکتهای است که در پاسخ سوال باید حتما مورد توجه قرار بگیرد. در حالی که در آیه ۳۵ سوره احزاب تمام مراتب ارزشی را بین زن و مرد بهطور مساوی تقسیم میکند، آنجایی که میفرماید مسلمین، بلافاصله میفرماید مسلمات، صادقین، بلافاصله میفرماید صادقات. در کسب ارزشها و رسیدن به تعالی، زن و مرد هیچ تفاوتی با هم ندارند؛ ولی میبینیم که در برنامهریزیها نگاهها کاملا مردانه است و نگاهی که برای خواهران باید مورد توجه باشد، متاسفانه مورد کمتوجهی یا بیتوجهی قرار گرفته است. حتی نگرشها به این سمت است که برادران در این جایگاه بهتر میتوانند و برای خواهران اصلا هیچ جایگاهی تعریف نشده است. و در حد همان دروسی که بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند، حتی در برنامهریزی اولیه مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان، اهداف در سطحی بود که خواهران بتوانند جلسه قرآنی را اداره کنند و در روستاها احکام بانوان را بیان کنند و در مدارس، دانشآموزان را با قرآن آشنا کنند در همین سطح. و متاسفانه خود این نگاه دامن زد به اینکه خواهران را در سطح پایین علمی، نگه دارند و آن درجات علمی که لزوماً بین برادران و خواهران، هیچ تفاوتی برای رسیدن به آن وجود ندارد، مانعیت ایجاد کنند.
عدم تناسب بین امکانات و توقعات/ در حوزه برادران در مشهد چند تا مجتهد داریم؟/ برخی از علماء حوزه خواهران را به رسمیت نمیشناسند/ تفاوت دیدگاه خانوادهها و جامعه در ورود یک خانم به حوزه و دانشگاه
نکته بعدی عدمتناسب بین امکانات و توقعات است. چقدر به خواهران امکانات دادهایم که حالا این توقعات را از آنها داریم؟! واقعا این یک سوال است.
جواب نقضی هم بدهم. ما تعداد طلبههای آقا و خانم و تعداد مدارس را با هم مقایسه کنیم، امکاناتی که به برادران داده شده را با امکاناتی که به خواهران داده شده را مقایسه کنیم. حالا بیاییم توقعات را رصد کنیم. مسلما با این آمار، طلاب برادر که نسبت به خانمها چندین برابر هستند و امکانات و اختیارات و تمهیداتی که طلاب برادر دارند و بهنوعی مشغولیت آنها فقط درسخواندن است (و مثل یک خانم نگهداشتن فضای خانه و رسیدگی به امور خانه، اینها بر عهدهاشان نیست) و با توجه به تعداد مدارس بالای آقایون، ما الان در مدارس آقایون در مشهد چند نفر مجتهد آقا داریم؟ لذا با توجه به امکانات کمی که در حوزه خواهران داشتهایم، تعداد کم طلاب خواهر و وجود نگرشهای تنگنظرانه نسبت به حوزه خواهران، باید بگوییم که تعداد خواهرانی که به درجه اجتهاد رسیدهاند کم است.
بهعنوان نمونه عرض میکنم قریب به ۲۰ سال است (که البته کم هم نیست) ما بهدنبال این بودیم که برای دروس بعد از سطح سه، زمینهای فراهم شود برای راهاندازی سطح چهار؛ ولی دریغ از یک پاسخ، دریغ از یک تلاش، دریغ از یک اهتمام از سوی برنامهریزان و برنامهنویسان ما، که مرتب از این سال به سال بعد و سالهای بعدی پاس داده میشود. بنابراین مجموعه این عوامل دستبهدست هم میدهند. البته ما خواهرانی داریم که خودشان به صورت خودجوش و آتشبهاختیار اقدام به این کار نمودهاند و به درجات عالی هم رسیدهاند؛ ولی از سوی برنامهریزان و برنامهنویسان توجه به این امر نشده که در این خصوص برنامهریزی نمایند.
در عرصههای علمی و آموزشی خارج از فضای حوزه و در دانشگاهها، خانمها در کنار آقایان خیلی خوش درخشیدهاند، چرا؟ در رشتههای دیگر امکاناتی که برای خانم و آقا در این رشتهها وجود دارد، کاملا علیالسویه است یعنی از ابتدا که دانشگاه را تعریف نمودهاند، برای دختر و پسر تعریف کردهاند. امکانات را برای خانم و آقا دیدهاند. البته ضعفها، نقصانها و اشکالاتی در این قضیه وجود دارد، در اینجا محل بحث نیست.
نکته بعدی استقبالی که از طرف خانوادههای خانمهای داوطلب تحصیل در این رشتهها میشود. وقتی فردی میخواهد پزشکی بخواند ۷ سال شبانه روز باید زحمت بکشد، نه خانواده به او ایراد میگیرد و نه همسر و نه مشکلات و موانع برای او ایجاد میشود؛ بلکه حداکثر امکانات هم در حد توان برای او مهیا میشود؛ اما اگر خانمی بخواهد وارد حوزه علمیه شود و در علوم دینی و حوزوی قدمهای بزرگ بردارد. مورد هجمه اشکالات قرار میگیرد که اولویت اول خانه و خانواده است و … . یعنی به جای اینکه افراد و اطرافیان همه کمک او باشند، تقریبا همه منتقد او هستند که چرا این رشته را انتخاب کردی؟ و او تنها باید این بار مسئولیت را به دوش بکشد و تقریباً جو جامعه هم منطبق و همراه او نیست؛ ولی در دیگر رشتهها مشاهده میشود که جو جامعه و افکار عمومی همراه با این انتخاب است؛ البته این تفاوت دیدگاهها در جامعه نسبت به این دو مسیر، باید ریشهیابی شود. دانشگاه از ابتدا با رویکرد دختر و پسر تأسیس شده؛ ولی حوزههای علمیه از ابتدای امر با رویکردی برادرانه تأسیس و شکل گرفته است. بنابراین ما باید از پایبست قضیه را مورد بررسی قرار بدهیم.
اما در مورد جواب حلی که میخواهم به آن بپردازم همانطور که در بین آقایان مجتهدینی هستند که به کارهای پژوهشی مشغول هستند و نامی از آنها برده نمیشود، آقایونی هستند که به درجه اجتهاد رسیدهاند؛ ولی خیلی مطرح نیستند، زنان مجتهدهای هم هستند که نامی از انها برده نمیشود. حتی در قم خواهرانی که در حال مدرس درس خارجاند، هستند؛ ولی رسانهای نشدهاند.
در کتاب «فقیهات عالمات» حدود ۵۰ خانم دانشمند و فقیه معرفی شدهاند که اینها نشان از قابلیت و ظرفیت خانمها برای رسیدن به این مقام و مرحله است. خود بانو مجتهده امین، نمونهای شاخص و مطرح است که در زمان خودش خیلی معرفی نشد؛ بلکه شاید در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. گرچه خیلیها هستند که هنوز بانو امین را به عنوان یک بانوی مجتهده نمیشناسند و این باید بررسی شود که گره کار کجاست؟! چون خود خانمها تمایلی به معرفیشدن ندارند. اغلب کسانی که به درجه اجتهاد رسیدهاند و الان هم مشغول هستند به هیچعنوان تمایلی برای مطرحشدن نداشتهاند و ندارند.
بنابراین بهنظر میرسد که باید کار ریشهای در این زمینه انجام دهیم و این باور را برای بانوان ایجاد کنیم که ما هم میتوانیم. متاسفانه این نگرش تنگنظرانه به خود خانمها هم سرایت کرده که آنها را در همان اندازه متوسط و حتی ضعیف متوقف کرده، یعنی قانع شدهاند به همان کم. در حالی که ما باید با یک نگاه مجتهدپروری برنامهها رو طراحی کنیم، کما اینکه حضرت آقا هم تأکید روی این قضیه دارند. چه مجتهد در زمینه فقه و چه کلام و چه تفسیر و … باید برنامهها را با آن افق ببنیدیم؛ ولی گامیهایی که برداشته میشود میباید متناسب با ظرفیتها باشد؛ حتی باید در سطح دو، ما خواهرانی که توان رسیدن به سطوح بالا را دارند شناسایی و مدیریت بکنیم و این برنامه باید مورد توجه مدیران ما قرار گیرد و تمهیداتی لازم برای این منظور اندیشیده شود.
نبود برنامه، معلول نداشتن چشمانداز برای حوزه خواهران
اجتهاد: اشاره کردید از حوزه درخواست برگزاری سطح سه به بعد را دادهاید؛ ولی متاسفانه تا الان از سمت حوزه اقدامیصورت نگرفته است. سوال این است که عدمپاسخگویی حوزه علمیه نسبت به برگزاری درس خارج (سطح چهار) برای بانوان تا چه حد میتواند نشأتگرفته از عدمبرنامهریزی مرکز مدیریت در این خصوص باشد؟
شایستهخو: دو وجه و دو نگاه است: نگاه تنگنظرانهای و بستهای است که برخی اساتیدی که درس خارج دارند، اقبالی به حضور خواهران در دروس سطح چهار و خارج ندارند و جایگاهی برای خواهران نمیبینند.
اما نگاه اصلیتر و مهمتر این است که: وقتی که ما چشماندازی برای حوزه خواهران نداریم، بیانگر این است که ما برنامه نداریم. مسلما در زمانی که آقایان اجازه نمیدادند خانمها در درس خارج شرکت کنند، یعنی سال ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ بانو طاهایی خیلی اصرار داشتند خانمهایی که سطح سه را به اتمام رساندهاند و توانایی دارند حتما درس خارج را بگذرانند. متاسفانه هیچ یک از آقایون در سطح شهر مشهد موافقت نکردند که خانمها در درس خارج شرکت کنند.
پیشنهاد ویدیو کنفرانس داده شد. بهاین شکل که مقدمات لازم در مدرسه انجام شود و خواهرانی که سطح سه را به پایان رساندهاند، بتوانند از طریق ویدیو کنفرانس از درس خارج استفاده کنند. این برنامه تصویب شد و تقریبا دو سال و نیم هم این برنامه بود. در مرکز مدیریت حوزه شرط گذاشتند که باید این ویدیو کنفرانس آنلاین و برخط باشد و دقیقا در ساعاتی که اساتید میبایست در سر کلاس مشغول تدریس باشند کلاس آنلاین شرکت میکردند که به دلیل تزاحم با تدریس خانمها به تدریج رغبت خانمها به این دروس کم و در نهایت تعطیل شد. حتی اجازه دیدن بعدی را نمیدادند. لذا خانمها بعد از این همه تلاش دلسرد شدند. از طرفی درسی که در محضر استاد باشد با درسی که در فضای مجازی باشد کاملا متفاوت است. خود درک حضور استاد یکی از عوامل ارتقای علمی دانشپژوه و علمآموز میباشد. متاسفانه به مرور زمان استقبال خانمها به این نوع شیوه تدریس کم شده و در نهایت تعطیل شد.
مجددا بانو طاهایی دنبال دعوت از اساتید بودند؛ ولی کسی قول نمیداد. الان هم خود بنده هر سال نامهنگاری میکنم، حتی خدمت مقام معظم رهبری نامه زدیم و میبینیم که سالیان سال است که در قم درس سطح ۴ برای خواهران برگزار میشود؛ ولی در حوزه خراسان، خواهران از این خلاء رنج میبرند و این یا بهخاطر نداشتن برنامه است و یا قبول نداشتن اصل مسئله.
ممنوعیت ورود بانوان طلبه به حوزه علمیه آیت الله خویی (ره)
اجتهاد: آیا اقدامات دیگری هم از قبیل دعوت یا پیشنهاد رفتن به محضر اساتید ولو اینکه در بیت باشد دادهاید؟
شایستهخو: با اساتید برجستهای که با حضور خانمها مشکلی نداشتند برنامه را بستیم، حتی سال ۱۳۹۰ بود که از آیتالله علمالهدی دعوت شد، ایشان در تابستان که مشغله زیادی نداشتند، ۲۰ روز آن هم در حدی که مبادی آن بحث را گفتند و دیگر تمام. از برخی اساتید هفتهای یکروز دعوت کردیم و داریم برنامه را اجرا میکنیم؛ ولی کفایت نمیکند. یعنی واقعا نیاز این است که این مباحث بهصورت گسترده و مستمر انجام شود. حتی از محضر آیتالله رضازاده درخواست دادیم، ایشان فرمودند: فضا را فراهم میکنیم حضور پیدا کنید، متأسفانه مدرسه آیتالله خویی اجازه ورود و حضور خانمها را به مدرسه نمیدهند.
ادامه دارد …