شبکه اجتهاد: نگاه اجمالی به تاریخ و عمومیت وجود پوشش در ادوار تاریخ ایران و جهان، نشان میدهد حجاب، یک پدیده طبیعی برای زن بوده است؛ اما چرا در زمانه کنونی، مسئله میشود؟
۱) نگاه اجمالی به تاریخ و عمومیت وجود پوشش در ادوار تاریخ ایران و جهان، نشان میدهد حجاب، یک پدیده طبیعی برای زن بوده است؛ اما چرا در زمانه کنونی، مسئله میشود؟ در نتیجه مواجهه جهان اسلام با مدرنیته، بسیاری از حیطههای زندگی مسلمانی، که تا پیش از این بر اساس منطق دینی یا سنتهای اجتماعی، طبیعی و مشروع دانسته میشد، به واسطه فهم شدن ذیل تاریخ مدرنیته به چالش کشیده شد و کمکم مسئلههای نوپدیدی حول سیاست و اقتصاد و خانواده و دینداری و آداب معاشرت و نظایر آن در جوامع اسلامی ظهور یافت.
حوزه زنان از جمله نخستین حوزههایی از سنت زندگی دینی بود که مسئلهدار شد. بدین ترتیب، مسئله حجاب و بیحجابی به موضوع اصلی مناقشه تاریخی متجددان و متدینان در جوامع اسلامی بدل شد.
۲) در نظامهای غربی، طبیعتاً به خاطر ایدئولوژی لیبرال، نباید برخوردی با حجاب و محجبهها صورت گیرد، اما میبینیم بعضی حکومتها اجبار به برداشتن حجاب در مدارس و دانشگاهها، نپذیرفتن عکس رسمی چهره با پوشش و به کار نگرفتن زنان محجبه در مشاغل و… را با جدیت پیگیری میکنند. مگر این نوع پوشش چه خطری برای حیات اجتماعی آنها دارد؟ مطالعه تجربه کسانی که به دنبال مسلمان شدن، تغییر پوشش میدهند و حجاب را اختیار میکنند، نشانههایی از این رابطه حجاب با ساحت تمدنی را نشان میدهد، بخصوص آنجا که این افراد به تأثیرگذاری این مقوله بر سایر ابعاد فردی و اجتماعی شخصیتشان اشاره میکنند.
۳) برای پی بردن به اهمیت مسئله حجاب در جوامع اسلامی، حتی نیازی به استدلالهای نظری نداریم و کافی است به تحولات پس از شکلگیری نهضتهای اسلامی معاصر در دنیا نگاه بیندازیم. جبهه معارض جریان اسلامی در کشورهای لائیک و سکولار تمرکز خود را بر مقابله با حجاب استوار کرده و به تعبیری اهمیت این مسئله را درک کرده است و نابود کردن ریشهای جریان اسلامی را در از بین بردن حجاب میبیند. آنچه که در این کشورها عمومیت دارد، یک حرکت فرهنگی در جهت تضعیف حجاب و عفاف است. از این رو، استعمارگران، امانا…خان را در افغانستان، آتاتورک را در ترکیه و رضاخان را در ایران علم کردند تا ریشه دین را از جوامع اسلامی بخشکانند. در ادامه همین پروژه است که مسئله حجاب در میان چالشهای سیاسی و سیاست اسلامزدایی استکباری حفظ شده است. همانگونه فرانتس فانون متفکر پسااستعماری اشاره میکند «هر چادری که دور انداخته میشود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او میگشاید. پس از دیدن هر چهره بیحجابی امیدهای حملهور شدن اشغالگر ۱۰ برابر میگردد.»
۴) مسئله حجاب صرفاً نمادین نیست، بلکه جنبههای بسیار حقیقی و حیاتی دارد. حجاب در ابعاد گوناگون فقهی، شرعی، اعتقادی و اخلاقی شکل گرفته و مجموعهای از پیوندهاست و صرفاً پوشاندن موی سر نیست. حجاب با یکی از مهمترین نیروهای حیات فردی و اجتماعی یعنی غریزه جنسی سروکار دارد. دین، مسیرهای خاصی را برای جهتدهی به این غریزه مشخص میکند و از این رهگذر، برخی ساختارهای اجتماعی پدیدار میشود که عناصر مهم تمدنی را شکل میدهند. حجاب فقط کنترلکننده نیروهای جنسی نیست، بلکه سازماندهنده روابط زن و مرد و خانواده به عنوان کانون روابط اجتماعی است. از این رو، شکلهای مختلف تمدن به مسئله حجاب بستگی دارد؛ بنابراین اگر بخواهید جریان اسلامی را ریشهکن کنید، باید حجاب را از بین ببرید. مخالفتی که در غرب با حجاب در مدارس و ادارات میشود به خاطر اهمیت نمادین آن نیست، بلکه مسئله بسیار جدیتر از اینهاست. حساسیت و تمرکزی که بر این موضوع وجود دارد کاملاً ماهوی است. چنین نکتهای را از بیان رئیسجمهور فعلی فرانسه نیز میتوان فهمید که گفته است: حجاب زنان با معیارهای متمدنانه مطابقت ندارد و پوشش زنان محجبه در این کشور با روابط موجود بین زنان و مردان در جامعه فرانسه ناسازگار است.
۵) حجاب بسترساز حضور بانوان در عرصههای مختلف اجتماعی بر اساس توانمندی فکری و روحی آنان است، نه بر اساس جذابیتهای زنانه و جنسی. حجاب سبب میشود زن در اجتماع فارغ از زنانگیاش دیده شود، یعنی فرصت انسانیت، فرصت زن بودن فارغ از جنسیت. زن در منطق اسلام الگویی دارد و امروز در مقابلِ آن، یک الگوی انحرافی وجود دارد که الگوی زن غربی است و شاخصه زن غربی، امروز عبارت است از برهنگی./ قدس