قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / حرمت تهمت و افترا بر دیگران اگرچه اهل بدعت و ضلالت باشند/‌ حیدر حب‌الله
حرمت تهمت و افترا بر دیگران اگرچه اهل بدعت و ضلالت باشند/‌ حیدر حب‌الله

دیدگاه و نظر؛

حرمت تهمت و افترا بر دیگران اگرچه اهل بدعت و ضلالت باشند/‌ حیدر حب‌الله

شبکه اجتهاد: از جمله امور روشن در نزد فقیهان اسلامی حرمت کذب و همچنین حرمت تهمت است. مراد از تهمت، نسبت امری منفی به شخصی است که واقعاً مرتکب آن نشده است. نقطه‌ی مقابل آن، غیبت است. غیبت به معنای سخن گفتن از نواقصی است که واقعاً در شخص وجود دارد. بسیاری از فقیهان، غیبت، تهمت و دروغ را در زمره‌ی گناهان کبیره شمرده‌اند.

برخی از فقیهان تهمت به اهل بدعت را استثنای این مسئله دانسته‌اند. برخی مفهوم اهل بدعت را تا بدان‌جا گسترش داده که هر کسی را که در مذهب، مخالفِ مذهب حقه باشد شامل می‌شود. این گروه از فقیهان تهمت و بستن سخنان ناصواب به ایشان را به هدف سقوط جایگاه آن‌ها در نزد مردم جایز دانسته‌اند. بنابراین جایز است نظرات فقهی یا اعتقادیِ کذبی را به ایشان نسبت داد که موجب تنفر مردم و غضب آن‌ها بر ایشان گردد. همچنین جایز است امور ناروای اخلاقی و کذب را به ایشان نسبت دهیم. تمام این‌ها باید به همان هدف تنزل جایگاه ایشان در نگاه مردم انجام شود. این همان چیزی است که امروزه تحت عنوان دروغ مصلحتی از آن سخن می‌گویند. برخی جواز تهمت را به حالتی مقید کرده‌اند که تحقق هدفِ طردِ بدعت‌گذار از جامعه جز از راه تهمت میسر نباشد. ایشان در غیر این مورد تهمت را جایز نمی‌دانند. محقق خویی و استاد سید محمود هاشمی در زمره‌ی این گروه قرار دارند.

مستند اصلی این مسئله روایت صحیحه‌ی داود بن سرحان است که در آن تعبیر «باهتوهم» به کار رفته است. فقیهان در ترجمه‌ی این تعبیر به دو دسته تقسیم شده‌اند. گروهی مانند محقق خویی و آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی و… این کلمه را به معنای تهمت زدن دانسته و گروهی دیگر آن را به معنای مباهته یعنی شکست دادن، ساکت کردن و اقامه‌ی دلیل قوی در مقابل مخالف دانسته‌اند؛ به گونه‌ای که این اقامه‌ی دلیل موجب سقوط هیبت علمی و از بین رفتن کاریزمای ایشان در میان مردم گردد. گروهی چون علامه‌ی مجلسی و حضرات آیات فیض‌کاشانی، مولی صالح مازندرانی، سید علی طباطبایی، مرتضی مطهری، مکارم شیرازی، سید جعفر مرتضی عاملی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، یوسف صانعی، جعفر سبحانی و… به این معنا متمایل یا قائل شده‌اند و گاهی صریح این معنا را انتخاب نکرده‌اند ولی از مجموع سخنان ایشان چنین استفاده می‌شود.

برخی نیز مانند آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی در این روایت جانب احتیاط را گرفته و آن را مخالف با سیره‌ی اهل بیت و مسلمات شرع دانسته‌اند. آیت‌الله سید علی سیستانی نیز به دلیل مخالفت روایت مذکور با روح قرآن کریم نسبت به پذیرش آن احتیاط کرده است. علی رغم مشهور بودن صحت سند روایت، برخی از سخنان آیت‌الله مکارم اشاره به مناقشه‌ی سندی ایشان در روایت مذکور دارد.

چه بسا از سخنان محمد امین زین الدین چنین استشمام می‌شود که روایت را باید به معنای پرده‌برداری از دورغ‌های اهل بدعت و تهمت‌های ایشان دانست و نه به معنای جواز ارتکاب دورغ و تهمت توسط ما در قبال ایشان.

نظری که بنده به آن رسیدم عبارت است از این‌که دورغ، افترا و تهمت در قبال اهل بدعت (اهل بدعت را به هر معنایی که تفسیر کنیم تفاوتی نمی‌کند) حرام است. تفاوتی نمی‌کند ایشان هم مذهب ما باشند و یا مخالف ما در مذهب؛ همچنان که فکری، دینی یا سیاسی بودنِ اختلاف باعث تغییر حکم نمی‌شود. ادله‌ی عامه و خاصه همه قابل مناقشه هستند. روایت داود بن سرحان نیز علاوه بر احتمالات متعدد معنایی و مشکلات متنی از چند جهت… اساساً قابل احتجاج نیست؛ زیرا تنها یک خبر واحد و عاری از حجیت است؛ مخصوصاً با توجه به این که مسئله‌ی مورد بحث جزء امور خطیر است./ ترجمه مصطفی مهدوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics