شبکه اجتهاد: انقلاب اسلامی ایران حرکت همه جانبهی مردمی بود، تمام اقشار و جریانات سیاسی، حتی جریانات سیاسی چپ گرا (کمونیستی) حضور داشتند و این فراگیری عظیمی بود. هنر حضرت امام(ره) بود که چنان فضا را مدیریت کرد که به طور طبیعی همگان سردمداری، پیشوایی و زعامت را نسبت به انقلاب پذیرفته بودند که امام(ره) بهطور صحیح، درست و مؤثر این اقشار متنوع اجتماعی را حتی مواردی که زمینههای اختلافی داشتند، پوشش میدادند و چتر انقلاب را پراکنده کرده بودند.
جریان دکتر شریعتی قبل از انقلاب جریانی بود که به خاطر نوع رویکرد دکتر شریعتی و بعضی از مطالبی که بیان میکرد، به هر جهت داراری اختلافاتی بود و بخشی از روحانیت نسبت به دکتر شریعتی انتقاد داشتند و باعث شده بود بخشی از مبارزین مسئله برای آنها درست شود. مثل انجمنهای اسلامی که خارج از کشور بودند. افراد مؤثر انجمنهای خارج از کشور نامههای بسیاری برای حضرت امام(ره) نوشتند و نظر ایشان را در مورد دکتر شریعتی جویا شدند. اما امام(ره) حتی یک کلام در این باره اظهار نظر نکرد زیرا هدف والاتری مدنظر ایشان بود و آن حرکت انقلاب و ساقط کردن نظام شاهنشاهی بود.
امام(ره) در جریان انقلاب اجازه نمیداد امور فرعی جایگزین امر اصلی شود
امام(ره) همچنین اجازه نمیداد در جریان انقلاب، برخی امور فرعی جایگزین امر اصلی شود. بسیار هوشمندانه رفتار کرد. تنها اظهار نظری که از امام در این بار شد، ایشان از نقش روحانیت در تاریخ سخن گفت و اشاره داشت که بعضی افراد که به برخی از بزرگان علمای ما مثل علامه مجلسی(ره) خرده میگیرند (ناظر به دکتر شریعتی) یک پاسخ متقنی دادند. نکته اول در مورد انقلاب اسلامی این بود که تمام اقشار حضور داشتند، البته بعدها کم کم به اغراض و خودخواهیها، عدهای از قطار انقلاب پیاده شدند ولی این را بدانیم که این جریان، بسیار جریان گستردهای بود.
نکتهی دوم، روح حاکم بر انقلاب اسلامی، روح دینی و معنوی بود. شعارهای مردم در سرتاسر جریان انقلاب اگر تحلیل شود مشخص میشود که کسی برای امور مادی شعار نمیداد. برخلاف بسیاری از نهضتهای اجتماعی و انقلابی در دنیا که خواستههای مادی در رأس است، انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای بزرگی که در دنیا از قرن ۱۸ به بعد برپا شده بود، یک استثناء و پدیده است.
خواستههای انقلاب اسلامی از نوع معنوی است از جمله استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، اسلام خواهی، استبداد ستیزی، استقلال خواهی و استکبار ستیزی، خواستههایی معنوی و اسلامی هستند که جوهرهی این انقلاب است.
بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران غیر از تأسیس یک نظام اسلامی بُعد معنایی انقلاب اسلامی است و آن عبارت است از اینکه چیزی به نام گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفته است. انقلاب اسلامی ایران گفتمان و محتوای معنایی را شکل داد که بنا است جمهوری اسلامی بازوی عینی و عملی تحقق آن گفتمان شود. به تعبیر دیگر انقلاب اسلامی خالق یک ارزش معنایی و گفتمان شده است و آنچه که در دنیا میتوانیم به عنوان یک محتوای متفاوت عرضه کنیم، همین گفتمان انقلاب اسلامی است. گفتمانی را خلق کردیم که رهاورد و ارزش معنایی حرکت مردم است.
سخن انقلاب اسلامی برای دنیا در این گفتمان به عنوان یک قدرت معنایی متبلور شده است. در دنیا دو نوع قدرت سخت و نرم وجود دارد. قدرت سخت در قدرت نظامی، اقتصادی و توانمندیهای اینگونه بروز میکند. قدرت معنایی و نرم، محتوایی است که حرف آن نظام و جامعه است. برای مثال در غرب و تمدن معاصر غربی، لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی و این محتوای لیبرالی در واقع محتوای معنایی آنها است. این حرفی است که در دنیا زدهاند.
گفتمان انقلاب اسلامی است ریشه و عمق تاریخی دارد
محتوای معنایی انقلاب اسلامی ایران نیز گفتمان انقلاب اسلامی است که ریشه و عمق تاریخی دارد و پشتوانهی آن اسلام و ۱۴۰۰ سال محتوایی است که پیامبراکرم(ص)، اهل بیت(ع) و پس از آنها علمای کبار ما در شاخههای مختلف علوم اسلامی آنها را پرورانده اند، منتها در یک نقطهای از تاریخ توانست رخ نماید و صدای بلندی پیدا کند. در واقع گفتمان انقلاب اسلامی حصیلهی معرفتی تاریخ تشیع است.
گفتمان انقلاب اسلامی دارای عناصری است. حضرت امام(ره) با جامعیت خود توانست در ذخایر تشیع عناصر دخیل در گفتمان انقلاب اسلامی را استخراج کند. از توفیقات بزرگ ایشان، جمع شاگردانی بود که دور جمع وجود ایشان جمع شدند. افرادی که جزء حلقههای اول اطراف امام(ره) بودند و به ندای ایشان لبیک گفتند از شخصیتهای برجستهای بودند. مرحوم شهید مطهری، شهید بهشتی، رهبر معظم انقلاب، آیتالله هاشمی رفسنجانی و… از جمله اشخاص بزرگی بودند که فداکارانه برخی از منویات، بصیرتها و دیدگاههای امام راحل(ره) را در میدان عمل با شهامت و شجاعت دنبال میکردند و برخی مثل مرحوم مطهری در تئوریزه کردن این مطالب سهم وافری داشتند. همچنین شهید بهشتی هم در عمل و هم در نظر در متبلور ساختن گفتمان انقلاب اسلامی سهیم بودند.
جمهوری اسلامی باید بتواند از این گفتمان صیانت کند و آن را بسط دهد و در بطن و متن جامعه متبلور کند. یکی از ارکان و عناصر گفتمان انقلاب اسلامی، توحید محوری، معنویت گرایی و عدالت طلبی است زمانی میتوان احساس موفقیت و سربلندی کرد که بتوانیم گفتمان انقلاب اسلامی را در متن و بطن جامعه متبلور ببینیم و در واقع شاهد بسط و گسترش توحید، عدالت، اخلاق و معنویات باشیم. قدرت سخت انقلاب اسلامی مهم و مایهی غرور است. اما مایه احساس موفقیت ما نیست. زمانی باید آرام بگیریم و احساس کنیم کاری سترگ کرده ایم که بتوانیم گفتمان انقلاب اسلامی را در عینیت جامعهی خودمان بسط یافته ببینیم.
روحانیت تا زمان برقراری «عدالت» آرام نگیرد
روحانیت باید تا زمانی که احساس کند عدالت برقرار شده است، آرام نگیرد. البته عدل آل الله با قیام حضرت حجت(عج) برقرار میشود آن عدل گستری که وعدهی الهی است. به قدر توان و طاقت خودمان باید تلاش کنیم.
گفتمان انقلاب اسلامی ظرفیت تمدن سازی دارد. تمدن زمانی شکل میگیرد که یک فکر و ایدهی نو وجود داشته باشد. مانند تمدن معاصر غربی، زمانی که آن را تحلیل میکنیم در ورای این تمدن، یک فکر و ایده وجود دارد. ایدهای اینکه با تسخیر طبیعت و پیشرفت علمی میتوان به جنگ انسان و انسان خاتمه داد و بهشت زمینی ساخت. این فکر و ایدهای بود که پیش قراولان مدرنیته و تمدن معاصر غربی دنبال میکردند. لهذا به دنبال علم و تسخیر طبیعت رفتند تا بتوانند مدنیت معاصر غربی را ایجاد کنند. هر چند شاید به اهداف خود نرسیدند و جنگ انسان و انسان همچنان ادامه دارد. اما پشت آن فکر وجود داشت.
گفتمان انقلاب اسلامی ایران ظرفیت تمدن سازی دارد یعنی میتوانیم و ظرفیت این را داریم که به سمت تمدنی معنویت گرا، خدا محور و عدالت محور حرکت کنیم. به عبارتی دیگر عناصر اصلی گفتمان اسلامی را به عنوان غایات و اهداف یک حرکت پویندهی اجتماعی قرار دهیم که علم، تکنیک، مدیریت، ادارهی جامعه، تلاش علمی و بخشهای مختلف به سمت تحقق این آرمان و اهداف پیش رود.
الزامات تمدن سازی
تمدن سازی الزامات متعددی مثل الزامات مدیریتی دارد. مگر میشود با مدیریت ضعیف، کم انگیزه و غیر جهادی بتوان تمدن سازی کرد. همچنین الزامات دانشی دارد. در هیچ تمدنی در عالم از اول تاریخ مکتوب بشر، تمدنی که یک رکن اصلی آن علم و دانش نباشد، وجود ندارد. دانش رکن رکین تمدن سازی است. اگر میگوییم تمدن نوین اسلامی، یکی از رکنهای آن الزامات دانشی است. در دانشهای طبیعی و انسانی باید به مرزهای دانش برسیم و مولد باشیم.
زمانی تمدن معاصر غربی شکوفا شد که در دانشهای طبیعی مثل کیهان شناسی، فیزیک، شیمی و شاخههای مختلف به شکوفایی رسید. از دل این دانشها تکنولوژی تولید شد. انقلاب صنعتی رخ داد، ماشین صنعتی اختراع شد، ابزار سازی گسترش پیدا کرد و از طرفی دیگر علوم انسانی رشد کرد. علوم انسانی نیز تکنولوژی خود را دارد. یعنی وقتی اقتصاد به عنوان یک علم رشد کرد نهاد سازی میکند. مثل سیستم بانکداری، نظام پولی و بورس که از نهادها و تکنولوژیهای بر آمده از علوم انسانی است. اگر گفته میشود که مدنیت اسلامی ایجاد شود در ابتدا باید دانش ادارهی جامعه را مبتنی بر مبانی اسلامی تولید کرد و سپس تکنولوژی و نهادسازیهای اجتماعی لازم انجام شود. در نتیجه الزامات دانشی و همچنین الزامات فرهنگی نیز دارد. فرهنگ بخشی در عرض بخشهای دیگر جامعه نیست. فرهنگ سنخ چیزی است که مانند روح باید در همه جا وجود داشته باشد. رشد اقتصادی زمانی حاصل میشود که فرهنگ اقتصادی متناسب با آن ایجاد شود. مگر میشود جامعهای رشد اقتصادی داشته باشد اما فرهنگ اقتصادی آن تغییری نکرده باشد. اگر فرهنگ کار و کوشش در بین مردم رسوخ پیدا کرد، در آن صورت اقتصاد پیشرفت خواهد کرد. اگر جامعهای تجملگرا و مصرف گرا باشد یا فرهنگ قناعت را نشناسد و به دنبال مد و برند خارجی باشد، اقتصاد آن شکوفا نخواهد شد. مگر میشود جامعهای که فرهنگ سیاسی آن رشد پیدا نکرده است، سیاست عمومی آن رشد کند یا عدالت سیاسی در آن برقرار شود و توسعه و پیشرفت سیاسی پیدا کند. بنابراین فرهنگ همه جا وجود دارد و از الزامات تمدن سازی، فرهنگ غنی است. اینجاست که حوزه و روحانیت در بحث تمدن سازی اسلامی، در جانب فرهنگ سازی، هم در جانب تولید دانشهای مورد نیاز و هم در ساحت تأثیر گذاری در الزامات مدیریت جامعه ایفای نقش میکند و مسئول است.
انقلاب اسلامی ایران حصیله و ولیدهی حوزههای علمیه بوده است. در رأس رهبری انقلاب، امام راحل(ره) مرجع تقلید بودند. مراجع حاضر در ایران از پشتیبانان اصلی این انقلاب بودند. روحانیت در صف اصلی حرکت در این جامعه بود. روحانیت با این انقلاب گره خورده و هم سرنوشت است. نمیتوان گفت حوزههای علمیه حدوثاً در انقلاب نقش داشته است، اما بقائاً کاری با انقلاب ندارد. مانند کسی که ولدی را متولد کند و بگوید من با او کاری ندارم، اینگونه نیست. سخن حضرت امام(ره) که فرمود اگر این انقلاب شکست بخورد اسلام سیلی میخورد و شاید تا صد سال نتواند سربلند کند، دید عمیق ایشان بود. حوزه و روحانیت با این انقلاب پیوند خورده است و باید برای حفظ، صیانت، رشد و بالندگی این انقلاب تلاش و نقش تاریخی خود را ایفا کند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
(متن فوق در جلسه با اساتید و طلاب مدرسه علمیه حضرت صادق(ع) بجنورد در ۲۷ دیماه ۹۷ ارائه شده است)