قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / «دین حداقلی: نقدی بر کتاب جایگاه تشریع، شورا و بیعت در فقه و حقوق اسلامی»، شایسته تقدیر شد
«دین حداقلی: نقدی بر کتاب جایگاه تشریع، شورا و بیعت در فقه و حقوق اسلامی»، شایسته تقدیر شد

در پانزدهمین دوره جشنواره «نقد کتاب»؛

«دین حداقلی: نقدی بر کتاب جایگاه تشریع، شورا و بیعت در فقه و حقوق اسلامی»، شایسته تقدیر شد

قبول نظریه نویسنده مستلزم عبث بودن دین است؛ زیرا برنامه‌ای برای دنیا و انسان ندارد؛ علاوه بر آن‌که در تقابل با نظریه شیعه قرار دارد، چرا که می‌دانیم که ائمه (ع) به حکومت منصوب شده‌اند. با ایرادهای کلی و جزئی که بر نظریه ایشام وارد است، می‌توان حکم به سکولار بودن این دیدگاه‌ و مخالفت آن با مقاصد انبیاء و اهداف الهی دین نمود و چنین دیدگاهی از نظر دانشمندانی با گرایش به اسلام پذیرفته نیست.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، برگزیدگان و شایستگان تقدیر پانزدهمین دوره جشنواره «نقد کتاب» در مراسمی با حضور اساتید و فرهیختگان در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در بخش «فقه و حقوق»، مقاله «دین حداقلی: نقدی بر کتاب جایگاه تشریع، شورا و بیعت در فقه و حقوق اسلامی»، به قلم دکتر عابدین مؤمنی، دانشیار دانشگاه تهران، چاپ شده در «فصلنامه نقد کتاب فقه و حقوق»، شماره ۹ و ۱۰ (بهار و تابستان ۱۳۹۶)، شایسته تقدیر شناخته شد.

نگاهی به محتوای نقد کتاب

کتاب «جایگاه تشریع، شورا و بیعت در فقه و حقوق اسامی»(۱) تألیف دکتر محمد جعفری هرندی (دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه) مدّعی است که تشریع، عبارت است از وضع تکالیف الهی برای انسان‌ که در محدوده پرستش خداوند قرار دارد و مختص به اموری است که به آخرت مربوط می‌شود. خداوند پیامبران را مأمور به دخالت در همه امور بشر نکرده است و در تاریخ هم پیامبران و جانشینان معصوم پیامبران در تمام امور دخالت نکرد‌ه‌اند. بشر را در تصمیم سازی و تصمیم‌گیری در امور دنیا و مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امثال آن آزاد گذاشته‌اند؛ امّا دین‌داران به محدود بودن دخالت دین در قرار دادن تکالیف قانع نشده و به آن مقدار بسنده نکرد‌ه‌اند؛ برخلاف خواسته دین‌آوران، پای تشریع را به همه مسائل مردم کشانده و در همه امور دخالت داده‌اند و عملاً آزادی‌های مردم سلب شده است.

به باور دکتر عابدینی، دلیل او بر آن‌که پیامبران در محدوده خاصی جعل تکلیف کرده‌اند اول، مشورت خواستن پیامبران از مردم است؛ درحالی‌که، در امور دینی، مشورت خواستن از مردم وجاهتی ندارد؛ چرا که باید در امور دینی براساس دستور عمل شود؛ دوّم، بیعت خواستن از مردم مطرح شده است؛ درحالی‌که امور دینی نیاز به تصویب مردم ندارد. پس پیامبران با مشورت خواستن و تقاضای بیعت، امور دینی را از اموری که مردم در آن حوزه آزادند، جدا کرده‌اند و فهمانده‌اند که دین در همه حوزه‌ها جعل تکلیف نکرده است.

محتوای کتاب با عنوان سازگار نیست

ناقد کتاب «جایگاه تشریع، شورا و بیعت در فقه و حقوق اسلامی» تصریح دارد: محتوای کتاب با عنوان آن سازگار نیست؛ زیرا وقتی که گفته می‌شود «جایگاه تشریع در فقه»، آنچه از این عنوان به خواننده اثرش منتقل می‌شود این است که ایشان به‌عنوان مطلع و متخصص در فقه، قصد دارد آراء فقهی فقیهان را از فقه استخراج کند؛ درحالی‌که که محتوای کتاب اصلاً استخراج آراء فقیهان نیست، بلکه نویسنده رویکرد خود را اظهار کرده است. شاید منظور ایشان از «در فقه» این است که خود را فقیه و متخصص در نظر گرفته و تصور کرده‌اند آنچه ایشان ابراز و احساس کرده‌اند، با آراء فقیهان، منتسب به فقه خواهد بود. البته از زاویه دیگر هم می‌شود واژه «فقه» را توجیه کرد و آن اینکه ایشان نظر خاصی داشته و درصدد است تا با بهره‌گرفتن از واژه‌ها و اصطلاحاتی فقهی اصولی آن‌ها را اثبات کند. از این زاویه می‌‌شود مطالب کتاب ایشان را منتسب به فقه و حقوق اسلامی دانست. اگرچه در تعریف واژه‌ها اکثراً آنچه در ذهن و باور خودشان داشته و دارند، استفاده کرده و مستقیماً از سخنان فقهای اسلام استخراج نکرد‌ه‌اند.

این دانشیار دانشگاه تهران معتقد است نظریه‌ای که موجب شده نویسنده به نگارش این کتاب روی‌آورد و در آن به واژه‌های تشریع، شورا و بیعت را در کنار یکدیگر قرار دهد، اثبات عدم دخالت پیامبران (ص) در همه امور زندگانی مردم است. به همین دلیل در آغاز کتاب خود از تناقض عقیده دین‌آوران و دین‌باوران سخن می‌گوید. از نظر ایشان دین‌باوران می‌خواهد همه اعمال خودشان را مستند به شارع کنند، ولی خدا خواست دین‌آوران از مؤمن آنچه در حوزه فردی و چه حوزه اجتماعی، چنین غلیظ و شدید نیست که دین‌داران هر کاری را در حوزه دین ارزیابی کنند؛ بلکه پیامبران به آن جهت مبعوث شده‌اند تا آنچه را که انجام یا ترکش لازم است به مردم بیاموزند!.

دیدگاه نویسنده سکولار و مخالف با مقاصد انبیاء و اهداف الهی دین است

عابدینی برای نظریه نویسنده اصطلاح «دین حداقلی» به کار برده است و به بررسی و نقد کتاب و نظریه وی پرداخته و درباره‌ی «جوهر نظریه مؤلف»، «تطبیق نظریه بر عمل و رفتار معصومین (ع)»، «کاربرد مشورت در امور عادی و اجرایی»، «کاربرد بیعت در امور خارج از دایره تشریع»، «نقد نظریه محدود بودن حوزه تشریع» و … می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد: آنچه از مطالعه کتاب برداشت می‌شود، یک انحراف در تاریخ دین‌داری اتفاق افتاده و آن این است که دین‌داران از دین‌آوران جلوه افتاده‌اند. چیزی را که دین‌آوران از از دین‌داران مطالبه کرده‌اند به‌اندازه‌ای نبوده است که دین‌داران بر خودشان اعمال کرده‌اند و برای خودشان تنگنا پدید آورده‌اند و آزادی‌های اساسی را از خود سلب کرده‌اند. دین‌آوران خواسته‌اند بگویند در کنار زندگی دنیایی، خوشی‌های عالم، سرگرمی‌ها، تلاش‌ها، ناگواری‌ها و همه چیزهای دیگر، معنویت هم وجود دارد. خدایی هم هست که به شما توجه دارد. شما را آفریده و از شما توقع پرستش دارد. او را هم بپرستید و با او ارتباط برقرار کنید. ارتباط با او لذنی دارد که در جاهای دیگر و با چیزهای دیگر حاصل نمی‌شود؛ اما او نمی‌خواهد شما را از فعالیت‌ها و کارهایتان باز بدارد یا بر شما سخت بگیرد یا برای شما تنگنا ایجاد کند. شما آزادید که کارهایتان را انجام دهید، پیشرفت کنید، خوش باشید و در پیشرفت خودتان برنامه‌ریزی نمایید. برای اداره خودتان حاکم انتخاب کنید. اصلاً او در این امور دخالتی ندارد. او بسیار مهربان و بزرگوار است. در کاری که به شما مربوط است دخالت نمی‌کند تا آزادی شما از شما سلب شود؛ اما شما هم به حقوق او توجه نکنید و به پرستش او اهتمام ورزید. به دستوری که برای شما مقرر کرده پایبند باشید که او به شما بهشت می‌دهد و اگر او را اطاعت نکنید عذاب جهنم سخت است. همه پیامبران برای ابلاغ همین مأموریت فرستاده شدند و همه اولیای معصومین هم همین توقع را داشته‌اند؛ اما دین‌داران به این حد و مقدار قانع نشده‌اند و به این مقدار راضی نبودند، بلکه هر آنچه که به دنیا و حوزه آزادی مردم مربوط بوده، همه را پوشش حکم خدا قرار دادند. برخلاف پیامبران (ص) و دین‌آوران، عمل اولیای معصومین (ع) آزادی‌ها را از مردم سلب کرده و به آن مقداری که دین‌آوران مسئولیت داشته‌اند بسنده نکرده‌اند. در همه امور مردم وارد شده‌اند؛ درحالی‌که دین این ادعا را ندارد. بهترین گواه، مشورت خواستن دین‌آوران در حوزه غیر دین و بیعت خواستن در امور غیر دین است!.

قبول نظریه نویسنده مستلزم عبث بودن دین است

اما قبول نظریه نویسنده مستلزم عبث بودن دین است؛ زیرا برنامه‌ای برای دنیا و انسان ندارد؛ علاوه بر آن‌که در تقابل با نظریه شیعه قرار دارد، چرا که می‌دانیم که ائمه (ع) به حکومت منصوب شده‌اند. با ایرادهای کلی و جزئی که بر نظریه ایشان وارد است، می‌توان حکم به سکولار بودن این دیدگاه‌ و مخالفت آن با مقاصد انبیاء و اهداف الهی دین نمود و چنین دیدگاهی از نظر دانشمندانی با گرایش به اسلام پذیرفته نیست.

—————————–

۱- جایگاه تشریع، شورا و بیعت در فقه و حقوق اسلامی؛ مؤلف: محمد جعفری هرندی؛ ناشر: هفتان؛ زبان: فارسی؛ سال چاپ: ۱۳۹۵، نوبت چاپ: ۱، تیراژ: ۲۰۰ نسخه، تعداد صفحات: ۱۲۰٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics