قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / رویکردهای مختلف به روایات طبی
تحلیل تاریخی از ورود اجتهاد اسلامی به مسئله ثابت و متغیر

گفتاری از استاد حیدر حب الله؛

رویکردهای مختلف به روایات طبی

شبکه اجتهاد: حیدر حب الله استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در بحث از حجیت خبر واحد در امور تکوینی به مناسبت به بیان سه دیدگاه پیرامون روایات طبی می‌پردازد و در گروه اول از اعتقادی سخن می‌گوید که طب نبوی را وحیانی قلمداد می‌کند. سپس به دوتن از بارزترین افراد این گروه اشاره می‌کند:

الف) شیخ مفید (۴۱۳ هـ. ق) می‌گوید: «طب صحیح است و علم به آن ثابت است و راه آن وحی است. علماء، آن علم را جز از انبیا نگرفته‌اند؛ چرا که راهی برای آگاهی از حقیقت درد جز گوش سپردن به وحی نیست. راهی برای شناخت دواء جز معلومات آسمانی نیست؛ در نتیجه ثابت شد که راه به دست آوردن این علم شنیدن از خداوندی است که عالم به امور پنهان است». (مفید، تصحیح اعتقادات الإمامیه: ۱۴۴)

ب) ابن قیم الجوزیه (۷۵۱ هـ. ق) می‌گوید: «طب نبی مکرم مانند طب اطباء نیست. طب نبی یقینی است؛ الهی است؛ از وحی و مشکات نبوت و کمال عقل صادر شده است. اکثر طب دیگران حدس و ظن و تجربه است. عدم انتفاع بسیاری از بیماران به طب نبوی قابل انکار نیست؛ کسانی از این طب منتفع می‌شوند که آن را بپذیرند و به شفا دهنده بودن آن معتقد باشند و کمال پذیرش آن با ایمان و اذعان به آن فراهم می‌آید. همان قرآنی که «شفاء لما فی الصدور» است، اگر این چنین پذیرفته نشود حاصل دواهایش شفای دردها نخواهد بود؛ بلکه بر منافقین جز پلیدی بر پلیدی‌هایشان و درد بر دردهایشان نمی‌افزاید؛ طب جسم کجا و طب روح کجا؟! بنابراین طب نبوی جز با بدن‌های پاک تناسبی ندارد؛ همان‌گونه که شفای قرآن جز با روح‌های پاک و قلب‌های زنده تناسبی ندارد. روی‌گردان شدن مردم از طب نبوی مانند روی‌گردان شدن ایشان از طلب شفاء از قرآنی است که شفاءِ نافع است؛ و این به جهت قصور در دوا نیست؛ بلکه به جهت خباثت طبیعت و فساد و عدم پذیرش محلی است که دوا در آن نهاده شده است». (ابن قیم الجوزیه: الطب النبوی: ۲۷ ـ ۲۸)

استاد حب‌الله گروه دوم را به کسانی اختصاص می‌دهد که برای طب نبوی قائل به اصولی بشری هستند و معتقدند خاستگاه این نوع از علوم نبوی فرهنگِ زمانه‌ی ایشان است. سپس از ابن خلدون (۸۰۸ هـ. ق) به عنوان بارزترین شخص این گروه نام می‌برد و پس از آن به نقل این سخن ابن خلدون می‌پردازد که ابن خلدون در آن می‌گوید بادیه نشینان… طبی داشتند که غالباً بر پایه‌ی تجربه‌هایی محدود به برخی از اشخاص، بنا شده بود. این طب را از پیرمردان و پیرزنان قبیله به ارث برده بودند. چه بسا برخی از آن صحیح باشد اما بر اساس قانون طبیعی و هماهنگ با مزاج بنا نشده است. در نزد عرب این نوع طب فراوان بوده است و در بین ایشان طبیبانی معروف چون حارث بن کلده و دیگران بوده‌اند. طبی که در شریعت نقل شده است از این قبیل است و به هیچ وجه جزئی از وحی نیست و تنها امری عادی در نزد عرب بوده است». (ر.ک: ابن خلدون، المقدمه (تاریخ ابن خلدون ۱): ۴۹۳)

این پژوهشگر برجسته حوزه علمیه قم در بیان گروه سوم ابراز می‌کند: گروه سوم تلاش کرده‌اند تلفیقی از دو نظر سابق ارائه کنند. معتقدند نصوص طب نبوی بر دو نوعند؛ برخی وحیانی و برخی تجارب بشری هستند.

از طرفداران این گروه، شیخ ابوسلیمان خطابی شافعی (۳۸۸ هـ. ق) است؛ همان کسی که می‌گوید: «طب بر دو نوع است: طب قیاسی و آن طب یونانیان است که اکثر مردم در میانی‌ترین اقلیم‌های زمین از آن استفاده می‌کنند؛ همچنان که طب عرب و هند از این نوع است و طبی است تجربی… اگر نسبت به بیشتر دواهایی که نبی مکرم بیان می‌کند تأملی کنید، خواهید دید تنها بر اساس دیدگاه‌های عرب است مگر آن علوم نبوی که از طریق وحی به ایشان اختصاص یافته است. آن علوم، فوقِ تمام آن چیزهایی است که اطباء درک می‌کنند یا حکماء و عقلاء به حکمت آن احاطه پیدا می‌کنند. گاهی برخی از آن شفاها به دلیل تبرک به دعا، حرز و نَفَس ایشان است. تمام آنچه نبی از این باب گفته است و انجام داده است صحیح و نیکو است. این حقانیت و نیکویی به سبب حفاظت الهی از ایشان است که جز صدق نگوید و جز حق انجام ندهد»(اعلام الحدیث فی شرح صحیح البخاری ۴: ۲۱۰۷ ـ ۲۱۰۸ (باب الدواء بالعسل) با اختلاف اندکی مجلسی در بحار الأنوار ۵۹: ۱۳۷، از او نقل کرده است.)

(مصطفی مهدوی برگرفته از کتاب الحدیث الشریف حدود المرجعیه و دوائر الإحتجاج ج ۲ ص ۲۹۲ – ۲۹۳.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics