روش فقه اخلاق باید تثلیثی باشد یعنی یا انجام میدهیم یا ترکش میکنیم و یا مشکوک است که مجرای احتیاط است. منبع نیز همان گستره حجج الهیه است که از پیامبر شروع میگردد و تا فرد عاقل ادامه مییابد.
به گزارش شبکه اجتهاد، در ادامه سلسله جلسات فقه گروه فقه اخلاق حکومتی مؤسسه فتوح اندیشه؛ نشست علمی و آنلاین «ساختارهای ماهوی فقه اخلاق حکومتی» با ارائه حجتالاسلام والمسلمین مجتبی صانعی کرمانی، استاد سطح عالی حوزه قم برگزار شد.
حجتالاسلام و المسلمین مجتبی صانعی کرمانی با اشاره به فلسفه وجودی فقه اخلاق، بیان کرد: خاستگاه فقه اخلاق، فقه ربوبی است و فعل مکلّف، شکل عبودیت در برابر ربوبیت است که سه نحو فعل دارد: اول: فکر، نظر و عقل، دوم: هیجانات، احساسات و باطن و سوم: فعل ظاهری است و همچنین احکام خمسه علاوه بر فقه الشریعه در فقه الطریقه و فقه العقیده نیز جریان مییابد. غلبه فقه الشریعه در تاریخ بر فقه الطریقه سبب شده تا نگاه الزامی به فقه اخلاق صورت نگیرد و در نتیجه به انزوا رفته است. مقسم، فقه ربوبی شد و اما موضوع فقه، فعل مکلف است که سه ساحت پیدا میکند.
این استاد حوزه در ادامه با بیان اینکه حل واضحات دین با التفات است و حل ظرائف دین با استنباط است، اظهار کرد: روش فقه اخلاق باید تثلیثی باشد یعنی یا انجام میدهیم یا ترکش میکنیم و یا مشکوک است که مجرای احتیاط است. منبع نیز همان گستره حجج الهیه است که از پیامبر شروع میگردد و تا فرد عاقل ادامه مییابد.
وی با بیان اینکه مراد ما از حاکمیت در اینجا، گستره حجج الهیه است؛ گفت: حکومتی که ما میگوییم اعم از حکومت مصطلح است و نیز قانونی که میگوییم متفاوت است. آن قانون ربوبی هر چه باشد، حاکم است بر همگان. قانون گاهی به خاطر جرائم سنگین، ضمانت اجرایی پیدا میکند. تفاوت قانون اخلاق فردی و حکومتی تنها در عام و خاص بودن است و فقه اخلاق حکومتی اعم از اخلاق فردی است»
پس از ارائه استاد، پژوهشگران حاضر در وبینار به طرح سؤالات پرداختند که مدیرگروه فقه اخلاق حکومتی پاسخهایی را ارائه نمودن
سؤال: در فرضی که در سرزمینی مثل بحرین حکومت نداشته باشیم، ولی عدول مومنین هستند، ارتباط میان حکومت اسلامی و عدول مومنین موجود در بحرین باید به چه نحو باشد؟
پاسخ: گستره حجج بر هم مترتباند. وقتی منسد از مرتبه قبل قرار گیرد، حجت بعدی فعلیت مییابد. جوهر همه این مراتب فقه ربوبی است در افعال باطنی نفس. ایشان در پاسخ به پرسش دیگر مبنی بر اینکه «در تعارضات چگونه عمل کنیم؟ مثلاً ولی فقیه در یک حکومت اسلامی حکمی دهد، ولی عدول مومنین در بحرین حکمی دیگر دهند» اظهار داشت: با توجه به اینکه در گستره حجج الهی، مرز معنا ندارد و ولی فقیهی که ولایتش فعلیت یافته است بر همه مسلمانان حجت است و عدول مومنین باید با ولی فقیه هماهنگ باشد. همانگونه که ولی فقیه باید با مراتب بالاتر از خود هماهنگ باشند. اگر مرتبه بالاتر ساکت بود از حکمی، مرتبه بعد میتواند تفویضاً حکمی در راستای سایر حجج صادر کنند.
سؤال: آیا میتوان از سنتهای الهی به عنوان سیره خالق العقلاء و و حاکم و حکیم مطلق، در جهت کشف احکام و قواعد فقه اخلاق حکومتی استفاده کرد؟
پاسخ: سنتهای تکوینی در فقه الحقیقه و عرفان رصد میشود و بسیار پیچیده است؛ اما در ساحت تشریع و اخلاق، سنت الهی از همه این ادلّه معتبر است. ولی باید از کانال گستره حجج عبور کند؛ زیرا افعال الهی منتهی بر مقاصد خاص است. سنن الهیه گاهی با مقاصد شرعیه پیوند خورده است که ممکن است کسی از آن مطلع نباشد. اگر مطلع باشیم میتوانیم از آن سنن به عنوان منبع استفاده کنیم؛ اما در فضای عدول مومنان و فقها اگر نتواند ابعاد و مقاصد را بشناسد، نمیتواند استفاده کند.
استاد صانعی در پاسخ به پرسشی مبنی بر جایگاه عقل در فقه اخلاق حکومتی، اظهار داشت: عقل نیز یکی از گستره حجج الهی و رسول باطن است. احکام عقل در اوج اتقان است و تخصیص ناپذیر.
سؤال: در فقه اخلاق حکومتی فضیلتهای اخلاقی مراد است یا نظام رفتاری مهم است؟
پاسخ: در فقه اخلاق حکومتی هم به افعال باطنی و هم احوال و ملکات باطنی پرداخته میشود، منتها اینکه چون برخی به تعریف دقیقی از اخلاق نرسیدهاند، رو به نظامهای رفتاری آوردهاند؛ وگرنه حوزه اصلی فقه اخلاق حکومتی، حالات و ملکات باطنی است.
سؤال: فرق بحث ساختار با تبویب و باب بندی چیست؟ وقتی از ساختار ماهوی بحث میکنیم باید آن را ذیل علم شناسی بحث کنیم. ساختار با باب بندی فرق دارد. یکی طرح جامع است و باب بندی تقسیم درون ساختاری است. کار ما هم ساختار فقه اخلاق است. منظور ما از ساختار، باببندی است یا فقط ساختار ماهوی و شناخت آن که در اینصورت ذیل علم شناسی وارد میشود که نگرشی غربی است.
پاسخ: اینکه فقه اخلاق علم است یا فن، در ساختار ماهوی به علم نزدیکتر است؛ اما در مرحله استنباط به فن نزدیکتر است. مرتبه تدوین یک علم اگر چه متأخر است از ماهیت علم ولی گاهی همپوشانی دارد. شناختن یک علم به معنای داخل شدن آن در نگاه غربی نیست. نزاع بر سر اسم و عنوان نیست، نزاع بر سر حقیقت است. علاوه بر این روش و موضوع و نگاه ما در فقه اخلاق بسیار متفاوت است با اخلاق مطرح در غرب. در غرب حوزه اخلاق رفتار است، نه ملکات. همچنین روش آنها تجربی است در حالی که در فقه اخلاق حکومتی روش ما نقلی، عقلی، شهودی و غیره است. علاوه بر این نگاه ما در فقه اخلاق حکومتی فقه محور است نه اخلاقی به معنای مصطلح. این نشست با جمعبندی دبیر به پایان رسید.