قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / سقوط از امارات به اصول عملیه، فرایندی مخالف عقل و نقل!/ امروز در فقه، شهرت از خبر متواتر قوی‌تر عمل می‌کند
سقوط از امارات به اصول عملیه، فرایندی مخالف عقل و نقل!/ امروز در فقه، شهرت از خبر متواتر قوی‌تر عمل می‌کند

گزارش تفصیلی از نشست علمی؛

سقوط از امارات به اصول عملیه، فرایندی مخالف عقل و نقل!/ امروز در فقه، شهرت از خبر متواتر قوی‌تر عمل می‌کند

من برای این مطلب مناظره می‌کنم. مرحوم نجفی، صاحب جواهر، در آغاز بررسی هر مسأله ای، ابتدا شهرت را تبیین می‌کند. هر دلیلی هم که مخالف شهرت باشد، کنار می‌زند و بعضا احتمالات ضعیف را برای اثبات آن تقویت می‌کند. اگر به مخالفت با فقه جواهری متهم نمی‌شدم، مواردش را ذکر می‌کردم.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «الاحتیاط عند الخوف» به عنوان مدخلی جدید در اصول عملیه، با سخنرانی حجت‌الاسلام محمدتقی اکبرنژاد مدیر موسسه فقاهت و تمدن سازی، چندی قبل با حضور طلاب و فضلا در حسینه ارک قم برگزار شد.

مقدمات تبیین نظریه و محل نزاع

محقق حوزه علمیه قم، در تبیین نظریه «الاحتیاط عند الخوف» نخست به مقدمات این نظریه پرداخت و افزود: روش ما در ارائه نظریات، وجدانی کردن مسأله است؛ یعنی مسأله را از همان جایی که شروع می‌شود، پی بگیریم نه از وسط. ابتدا چند مقدمه را بیان می‌کنم:

مقدمه اول: همه انسان‌ها فقیر بالذات هستند.

مقدمه دوم: برخی چیزها برای انسان مصلحت دارند و برخی مفسده. بنابراین، انسان برای رفع فقر خود، مصالح را جلب و مفاسد را دفع می‌کند. برای این کار، نخست باید نسبت به اشیاء شناخت پیدا کند. اگر به انتخاب انسان باشد، خواهان آن است که به ۱۰۰% مصالح برسد و از تمام مفاسد دور بماند.

مقدمه سوم: ما در عالَم کسر و انکسار زندگی می‌کنیم که عالم حجاب است و خیر و شر قاطی هستند. از این روی، در بسیاری از موارد، نسبت به مصالح و مفاسد، به علم و کشف تام نمی‌رسیم. اگر می‌توانستیم، دین خدا را ۱۰۰% می‌فهمیدیم، ولی اینطور نیست و ما تنها با ظاهر آیات و روایاتی سر و کار داریم که گاهی میان آنها تعارض است. گاهی به ۹۰% و گاهی به ۸۰% معرفت می‌رسیم.

مقدمه چهارم: نظریۀ قوی ترین معرفت ممکن نوعی بر کسر و انکسار عالم استوار است. چون در نوع مسائل دسترسی به معرفت ۱۰۰% ممکن نیست، محال است خداوند حجیت را منوط به معرفت تام کند؛ زیرا اگر حجیت منوط به این سطح از معرفت باشد، اختلال نظام پیش می‌آید که با حکمت خداوند سازگار نیست. پس خداوند قوی ترین معرفت ممکن نوعی را برای بشر حجیت قرار داده است.

مقدمه پنجم: در برخی مسائل، به قوی ترین معرفت ممکن نوعی هم دسترسی نداریم و دست مان از امارات عقلائی خالی است. مثل مسائل مستحدثه که در متن دین صراحتی نداشته و نسبت به آن شناختی نداریم. مسائلی مانند سیگار، تغییر جنسیت، تلقیح مصنوعی، رحم اجاره ای، معاملات جدید و گُلکوئیست که آقایان ابتدا فتوا به جواز دادند و باعث ضررهای اقتصادی بزرگی شد. یا کسانی که تغییر جنسیت را جایز می‌دانند، بدون استناد به آیه و روایتی، فقط با اصل برائت فتوا داده اند. امروزه تکنولوژی پشت سر هم موضوعات جدید تولید می‌کند؛ حتی شنیدم، در دنیا روزانه یک یا دو نوع معامله جدید ابداع می‌شود.

اقوال مطرح در حل مسأله

وی با اشاره به اقوال مطرح در حل مسأله گفت: تا امروز برای حل این مسأله، هر کدام از اخباری‌ها و اصولی‌ها، رویکردی ارائه داده اند. اخباری‌ها با استناد به روایت معروف نبوی(ص): حَلَالٌ‏ بَیِّنٌ‏ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ. (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۱، ص۶۸)، معتقدند، فقط در شبهات تحریمیه، باید احتیاط کنیم مطلقا؛ احتمال ضعیف یا قوی باشد.

مؤلف کتاب «نظام معرفتی فقاهت» در تبیین دیدگاه اصولی‌ها برای حل مسأله گفت: اصولی‌ها و به ویژه شیخ انصاری(ره) به عنوان نماینده اصولی‌ها که نظر آخر را داده است، معتقدند: وقتی دست مان از امارۀ خالی می‌شود، دیگر وظیفه‌ای نداریم؛ یعنی از ۱۰۰% به صفر می‌رسیم. معنای برائت این است. ۹۰% امارات عقلائی بودند. اگر ۵% پایین بیاید، دیگر با حالت تحیر تفاوتی ندارد؛ یعنی از نظر اصولی، ۸۵% با ۵۰% در رفتار تفاوتی ندارد. معروف است که شک در اصول به معنای شک منطقی نیست و هرچیزی که حجیت نداشته باشد، شک به حساب می‌آید. در مباحث ظنون، فقط امارات عقلائی حجت اند و سایر ظنون طبق اصل اولیه، حجیتی ندارند و ملحق به شک می‌شوند. احتیاط هم تنها در مسأله‌ای جاری می‌شود که بعد از علم اجمالی به اصل تکلیف، نسبت به ابعاد آن تردید داشته باشیم.

تبیین نظریه «احتیاط عند الخوف»

وی در توضیح ادله این نظریه، ابتدا به دلیل بنای عقلی پرداخت و گفت: برای حل این مسأله، ابتدا باید خودمان را از دیدگاه مشهور رها کنیم و با یک سیر وجدانی به قضیه نگاه کنیم. سؤال اصلی این است: ملاک رفتار در زندگی مان، بر چه اساسی است؟ نخست، در پی علم عرفی هستیم. اگر به علم نرسیم، آیا از اساس مسأله را رها می‌کنیم، یا اینکه بر اساس نسبت قوت و ضعف احتمال و محتمل عمل می‌کنیم؟ مثلا برای مسافرت، به خاطر احتمال پنچری ماشین، چرخ اضافی برمی داریم. یا در زمستان، زنجیر چرخ برمی داریم، هرچند علم اجمالی هم نداریم که برف ببارد. اگر چرخ همراه، یا زنجیر چرخ در زمستان نداشته باشیم، با مذمت عقلائی مواجه می‌شویم. یا در آمادگی دفاعی، آیا فرمانده باید علم اجمالی به طراحی جنگ دشمن داشته باشد تا حالت آماده باش دهد، یا اینکه با صرف وجود علائم و شواهدی هرچند ضعیف، نیروهای خود را تجهیز می‌کند؟ چون محتمل که جنگ باشد، به شدت خطرناک است. قطعاً با صرف قرائنی هرچند ضعیف، فرمانده اقدام می‌کند، وگرنه مذمت عقلائی در پی خواهد داشت.

بسیاری از قوانین راهنمایی و رانندگی بر اساس احتیاط عند الخوف است؛ زیرا علم نداریم که تصادف می‌کنیم، ولی به خاطر قوت محتمل، قوانین وضع شده اند. رعایت فاصله ماشین، منع حرکات مارپیچ و…، مبتنی بر احتراز از وقوع در مفسده است. کسی که احتمال زلزله بدهد، هرچند ۲%، از سکونت در خانه خودداری می‌کند.

مدیر موسسه فقاهت و تمدن سازی، عمل به احتیاط موقع احساس خطر را از واجدانیات دانست و افزود: عمل به احتیاط، این اولین فرمانی است که از درون خود دریافت می‌کنیم. چنانچه عقلا احتیاط را لازم و انسان بی محتاط را مذمت می‌کنند. به همان اندازه که می‌فهمیم باید دنبال علم برویم، همچنین می‌فهمیم که موقع خوف باید احتیاط کنیم. این دریافت درونی، بنای عقلائی است که تصورش، تصدیقش را همراه دارد.

تفاوت نظریه با دیدگاه اخباری‌ها و اصولی‌ها

اکبرنژاد در تبیین تفاوت این نظریه با دیدگاه اخباری‌ها خاطر نشان کرد: این نظریه با دیدگاه اخباری‌ها دو تفاوت دارد. اولاً، اخباری‌ها فقط به احتمال توجه دارند، در حالیکه این نظریه، علاوه بر میزان احتمال، به محتمل هم می‌اندیشد. ثانیاً، اخباری‌ها به هر احتمالی اعتناء می‌کنند، حال آنکه توجه به هر احتمالی اختلال ایجاد می‌کند؛ زیرا ما نمی‌توانیم هر ضرر محتملی را دفع کنیم. احتمال به حسب موارد فرق می‌کند. ملاک، خوف است؛ خواه شبهه موضوعیه باشد یا حکمیه، وجوبیه باشد یا تحریمیه.

وی با بیان تفاوت این نظریه با اعتقاد اصولیان گفت: این دیدگاه با نظریه مشهور، دو تفاوت دارد. اولاً، مشهور، علم اجمالی را شرط احتیاط می‌دانند، حال آنکه ما در زندگی خود منتظر علم اجمالی نمی‌مانیم. در واقع، علت احتیاط در علم اجمالی، همان خوف است، ولی مشروط و منحصر به علم اجمالی نیست و دلیلی هم بر این شرط نداریم، بلکه ادله عقلی و نقلی بر خلاف آن است. ثانیاً، این نظریه نگاه به واقعیت خارجی دارد و صرفا تحلیل ذهنی نیست که در ثمرات این دو مبنا آشکار می‌شود. طبق نظر مشهور، اگر استکان نجسی میان ده صد استکان باشد، دیگر جای احتیاط نیست. اما طبق این دیدگاه، اگر از میان صد استکان، بنابر قرائنی، به دو استکان مشکوک باشیم و احتمال۸۰% بدهیم، باید از آن دو استکان پرهیز کنیم. مثال دیگر: اگر علم اجمالی داشته باشیم که در تهران، دو قصابی، گوشت حرام می‌فروشند، طبق مبنای مشهور، احتیاط واجب نیست. اما طبق این مبنا، اگر بنابر شواهدی به دو قصابی خاص مشکوک شدیم، طبق حکم عقل، باید از آن دو بپرهیزیم.

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی، در تبیین دلیل عقلی گفت: دلیل دیگر این نظریه، دلیل عقلی است. عقل، پس از فحص از أمارات، به میزان مصالح و مفاسد بر حسب احتمال و محتمل می‌اندیشد، نه آنکه ظن ۸۵% خود را با حالت شک ۵۰% یکسان بداند. عقل می‌فهمد که در اطراف او، مصالح و مفاسدی وجود دارند که اگر در موقع خطر احتیاط نکند، در معرض هلاکت قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، عقل با علم اجمالی به کل زندگی،می گوید، اگر خود را در معرض خطرات قرار دهم، آسیب‌های جدی خواهم دید.

وی در تبیین اشکال دلیل عقلی از سوی مشهور گفت: برخی اساتید می‌گویند، درست است که عقل چنین نظریه‌ای دارد، اما شارع می‌تواند حسابش را از عقلا جدا کند. به عبارت دیگر، عقلا مذمت می‌کنند، ولی شارع می‌تواند این احتیاط را در مسائل دینی لازم برداشته و برائت را جایز بداند.

اکبرنژاد در جواب از این اشکال عنوان کرد: قبل از نظر شارع و بررسی ادله نقلی، ذکر این نکته ضروری است که چگونه ممکن است، عقل احتیاط عند الخوف را واجب بداند، ولی از این حکم عقل، حکم شرعی ثابت نشود؟ اگر عقل را حجت می‌دانیم، مخالفت شارع با حکم آن، تناقض است. عقل، در مقام کشف حکم شرعی می‌فهمد که خدای حکیم، رضایت به هلاکت بندگان در معرض خطر نمی‌دهد. حتی بنابر نظریه ملازمه حکم عقل و شرع که قول مرحوم اصفهانی است، شارع رئیس العقلاست و حکم ایشان را تأیید می‌کند. اینکه حوزه عقل و شرع را جدا کنیم، همان اندیشۀ سکولار است. سکولارها معتقدند، راهنمایی و رانندگی، معاملات، ساختمان سازی و… در حوزه عقل است. حوزه شرع هم مربوط به نماز و روزه است. حال آنکه این تفصیل غلط، مبتنی بر یک تفکر غلط در حوزه علمیه قم و نجف است که در مباحث علمی سکولار می‌اندیشند. بنابراین، این سخن که شارع با حکم قطعی عقل مخالفت کند، اگر محال نباشد، استبعاد شدید داشته و نیاز به دلیل قطعی دارد. اما جدای از این، ادله نقلی را بررسی می‌کنیم که کدام نظریه را تقویت می‌کند.

وی در ادامه به تعارض ادعایی این نظریه با دلیل عقلی برائت پرداخت و گفت: برخی معتقدند، احتیاط حکم عقلی است، حال آنکه طبق دلیل عقلی برائت، عقاب بلا بیان قبیح است. وقتی بیانی نداریم، یعنی اتمام حجیت از سوی خداوند نشده است. اگر حکم فقیه هم اشتباه باشد، معذور است.

محقق حوزه علمیه در جواب از تعارض دلیل برائت با این نظریه گفت: یکی از اشتباهاتی که کم و بیش در فقه و اصول شاهد آن هستیم، برخورد با ادله عقلی مثل ادله لفظی است، مانند اطلاق گیری از دلیل عقلی. یک نوع طنز علمی است؛ چون دلیل عقلی، مثل دلیل تعبدی نیست.

حکم عقل به برائت، مطلق نیست؛ چون عدم البیان حالت‌های مختلفی دارد. حالت اول، جهل مرکب است. یکی از مصادیق قطعی قاعدۀ برات، هنگامی است که مکلف اصلا تنبه به حکم ندارد که جهل مرکب داشته و تقصیری ندارد. جهل مرکب، چه به این معنا که اعتقاد به خلاف دارم، مانند اینکه فکر می‌کنم که این شربت سالمی است. و چه اینکه اصلا تنبه ندارم، نه اینکه اعتقاد به خلاف داشته باشم. مثلا نمی‌دانم که در فلان مسأله، فلان حکمی وجود دارد. در این دو مورد، عقل عقاب را خلاف حکمت می‌داند و مصداق ظلم است که خداوند از آن منزه است.

حالت دوم، جهل بسیط است؛ یعنی شک داریم. گاهی احتمال آنقدر ضعیف است که اگر بخواهیم به آن اعتنا کنم، به وسواس مبتلا می‌شویم. گاهی هم شک قوی وجود دارد که نمی‌توان به آن بی اعتنا باشیم. آیا جز این است که عقل در اینجا حکم به احتیاط می‌کند؟ اولین گام این است که تفحص علمی کنیم. قرآن در آیه نبأ می‌فرماید، «فتبینوا». هرچند مخبر فرمانده است، اما باید تبین کرد چون محتمل خطرناکی وجود دارد. برای همین پیامبر(ص) چند نفر را فرستادند تا تبین کنند. پس تا زمان دسترسی به علم، باید احتیاط کنیم. چنانچه در حدیثی این حکم عقل تأیید شده است. عبدالرحمن، از امام کاظم(ع) درباره مسائل حج سؤال می‌کند. پس از جواب امام، می‌گوید، من جواب این سؤال را نمی‌دانستم و چیزی نگفتم. حضرت فرمودند، در این مواقع، احتیاط کنید تا اینکه به علم برسید. (وسائل الشیعۀ، ج۲۷، ص۱۵۴).

اگر کسی از جایی برود که حیوان درنده زندگی می‌کند، هرچند آسیبی نبیند، عقلا او را مذمت می‌کنند و هرگز آن را مصداق عدم البیان نمی‌دانند. با وجود خوف، دیگر عدم البیان صدق نمی‌کند. بنابراین، هم احتیاط علمی لازم است که تبین کنیم، هم احتیاط عملی که دست نگه داریم.

بررسی ادله نقلی

اکبرنژاد با بررسی ادله نقلی، بیانات شارع را موافق دلیل عقلی و بنای عقلا دانست و افزود: آنچه باعث شده علمای اصول قائل به برائت شوند و بعضی از ایشان، نهایتا احتیاط را مستحب بدانند، بیان برخی روایات است. اما ادعای بنده این است که روایات، به صورت کامل بر بیان عقلی دلالت دارد. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: الْوُقُوفُ‏ عِنْدَ الشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَهِ. (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۱، ص۵۰)

«شبهه»، مسأله‌ای نیست که علم اجمالی به اطراف آن وجود داشته باشد، بلکه مسأله‌ای را شبهه گویند که تقویت شود و دل انسان را درگیر کند. حضرت، دستور به توقف در شبهات می‌دهند، تا از هلاکت نجات پیدا کنیم. عقلا مسائل جزئی مانند خرید پنیر از بازار مسلمانان را آنقدر قابل اعتناء نمی‌دانند که خوف مفسده بزرگ داشته باشد. اما بی احتیاطی جوانی در رانندگی را مجاز نمی‌دانند. همچنین اگر کسی در نکاح شبهه داشته باشد، نباید اقدام کند؛ چون مسأله خطیری است. عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ(ع) أَنَّ النَّبِیَّ(ص) قَالَ: لَا تُجَامِعُوا فِی النِّکَاحِ عَلَى الشُّبْهَهِ یَقُولُ إِذَا بَلَغَکَ أَنَّکَ قَدْ رَضَعْتَ مِنْ لَبَنِهَا وَ أَنَّهَا لَکَ مَحْرَمٌ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَهِ. (تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏۷، ص۴۷۴)

یا در حدود، جای هیچگونه اقدام مشکوکانه نیست. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ ادْرَءُوا الْحُدُودَ بِالشُّبُهَات‏. (من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص۷۴) اگر کسی قصاص شود، دیگر جای جبران ندارد. بنابراین، باید با یقین قدم برداشت.

وی در ادامه افزود: در روایت «حرام بین و حلال بین و شبهات بین ذلک»، نمی‌فرماید، «احتمال بین ذلک»، بلکه به شبهات اشاره می‌کند. کسی که نسبت به شبهات بی اعتناء است، از جایی که حسابش را نمی‌کند، روزی گرفتار خواهد شد.

در روایتی دیگر از رسول خدا(ص) نقل شده است که حدود الهی، مانند قُرق گاه پادشاهان است. سپس می‌افزایند که شبهات مانند پیرامون قرق گاه است که باید از آن نیز اجتناب کرد؛ زیرا اگر چوپانی گوسفندان خود را در اطراف باقی رها کند، شاید وارد آن بشوند. نزدیکی انسان به شبهات نیز، هتک حرمت حدود الهی است. (وسائل الشیعۀ، ج۲۷، ص۱۶۷)

دلیل دیگر، روایات باب تعارض است. طبق این احادیث، وقتی تعارضی پیش می‌آید، ابتدا باید احتیاط کرد برای تبین. اگر تبین کردیم و هنوز تعارض قابل حل نبود، آنگاه سراغ مرجحات می‌رویم. (عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۳۳)

حضرت علی(ع)، امام حسن(ع) را از ورود به هر راهی که خوف ضلالت دراد، نهی می‌کنند. قال علی(ع) فی وصیته لابنه الحسن(ع)، یا بنی أَمْسِکْ‏ عَنْ‏ طَرِیقٍ‏ إِذَا خِفْتَ ضَلَالَهُ فَإِنَّ الْکَفَّ عَنْ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْأَهْوَال‏. (تحف العقول، ص۶۹)

با وجود روایاتی که دلالت بر وقوف عند الشبهه می‌کنند، آیا می‌توانیم از آنها شرط علم اجمالی در شبهه را برداشت کنیم؟ اگر چنین بود، شارع باید آن را بلند می‌گفت.

مدرس سطح خارج حوزه، برخی آیات قرآن را شاهد بر نظریه احتیاط عند الخوف تفسیر کرد. وی در تبیین این آیات گفت: تعبیر «خوف»، در قرآن هم آمده است. در اختلافات میان زوجین، اگر خوف اختلاف برود، دستور به حکمین از سوی طرفین می‌دهد، نه اینکه منتظر باشیم تا اختلاف پیش بیاید و دعوا سرگیرد، سپس اقدام کنیم. وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها. (النساء، آیه ۳۵)

در اقامه نماز، خوف را برای تغییر وضعیت اقامه نماز کافی می‌داند. فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَما عَلَّمَکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون‏. (البقره، آیه ۲۳۹) یعنی لازم نیست حتما علم به ضرر داشته باشی، بلکه همین قدر که خوف وجود داشته باشد، برای تغییر وضعیت کفایت می‌کند.

روایات دیگری، خوف عقرب را مجوز سجده بر آستین لباس (مستدرک الوسائل، ج۴، ص۷) و خوف مرگ حیوان را مجوز ذبح شبانه می‌داند. (الکافی (ط – الاسلامیه)، ج۶، ص۲۳۶)

بنابراین، روایات متواتری خوف را ملاک عمل به احتیاط می‌دانند و هیچ اماره‌ای بر این وجود ندارد که علم اجمالی شرط احتیاط باشد.

سیره عملی فقها بر احتیاط عند الخوف

وی با ارائه شواهدی از سیره عملی فقها در عمل به احتیاط عند الخوف گفت: آنچه در فقه شاهد آن هستیم، احتیاطی بودن است. این عملکرد، از مواردی است که می‌گویند، آقایان در اصول مبنایی دارند و در فقه طور دیگری عمل می‌کنند. گویا آن مبنا جواب نمی‌دهد. مرحوم شیخ، یکی از فقیهان احتیاطی است که معروف است، جز در قطعیات فتوا نمی‌دهد. مانند آنکه در اصول معتقدند، شهرت حجت نیست، اما در فقه به آن عمل می‌کنند. امروزه، در فقه، شهرت، از خبر متواتر قوی‌تر عمل می‌کند. من برای این مطلب، مناظره می‌کنم. مرحوم نجفی، صاحب جواهر، در آغاز بررسی هر مسأله ای، ابتدا شهرت را تبیین می‌کند. هر دلیلی هم که مخالف شهرت باشد، کنار می‌زند و بعضا احتمالات ضعیف را برای اثبات آن تقویت می‌کند. اگر به مخالفت با فقه جواهری متهم نمی‌شدم، مواردش را ذکر می‌کردم. مثلا مرحوم آخوند در مسأله طهارت و نجاست آب قلیل می‌گوید، اگر طهارت آب قلیل خلاف شهرت نبود، به آن فتوا می‌دادم. علت این عملکرد را مرحوم مظفر توضیح داده است. وی می‌نویسد، فقها در نظریه موافق شهرت، احساس امنیت بیشتری می‌کنند، هرچند ادله بر خلاف آن باشد. (اصول الفقه، ج۲، ص۱۶۷)

اقوال علمای موافق

اکبرنژاد، به نظر علمای موافق این نظریه چون آیات سبحانی و مشکینی اشاره کرد. وی در تبیین اقوال علما گفت: آیه الله سبحانی(حفظه الله) معتقدند، اگر مشکوک از امور مهم باشد، حتی در صورت شک بدوی باید احتیاط کرد. قد تقدّم‏ بیان‏ مجرى‏ الاحتیاط و هو ما إذا قام دلیل عقلی أو نقلی على ثبوت العقاب بمخالفه الواقع، و له صور أربع:… ب. الشبهه البدویه و لکن کان للمحتمل أهمیه بالغه، کما فی الدماء و الأعراض و الأموال. (الوسیط فی اصول الفقه، ج‏۲، ص۱۲۳)

آیه الله مشکینی(ره) نیز همین اعتقاد را دارند و در شبهات بدویه مهم، قائل به احتیاط هستند. الثانی: مجرى أصاله الاحتیاط لا ینحصر فی الشبهات المقرونه بالعلم الإجمالی‏ کما یظهر من تقسیم الشیخ قدس سره، بل قد تجری فی الشبهه البدویه أیضا کما إذا کان التکلیف المشکوک مهما، فإذا أراد رمی شبح من بعید و لم یعلم أنه إنسان أو حجر مثلا لزم‏ الاحتیاط على‏ المشهور. (اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، ص۴۴)

ثمرات نظریه

به اعتقاد اکبرنژاد، فقیهی که تبحر در تفسیر متن داشته باشد، کمتر نیاز به اصول عملیه پیدا می‌کند. وی در بیان ثمره نظریه خاطر نشان کرد: فقه ما، بدون گمرک است. امروز، در جامعه اسلامی با هر مسأله‌ای مواجه شویم، آن را می‌پذیریم و زندگی ما با زندگی غربی‌ها تفاوتی ندارد. ببینید، چند چیز در دنیا تولید شده که فقه ما به آن نَه بگوید. علت آن است که ۹۹% مسائل ما با برائت پیش می‌رود. اکثر ادله شورای نگهبان، با برائت است. حتی در بعضی موارد که غربی‌ها جایز نمی‌دانند، ما با تکیه به برائت، آن را می‌پذیریم. اما طبق نظریه احتیاط عند الخوف، هرچیز جدیدی، باید ابتدا خوب بررسی شود تا تبعات آن را بفهمیم. اگر مفسده تام ثابت شد که حرام است. اگر خوف پیدا کردیم، باید جلوی آن را گرفت؛ زیرا وقتی خوف ضربه‌ای مهم باشد، باید تا زمان اثبات خلافش احتیاط کرد.

بنابر گزارش موسسه فقاهت، ارائه دهنده نشست در پایان این جلسه گفت: اینکه چه ملاکاتی برای خوف داریم، و مباحث دیگر این نظریه، نیاز به جلسه‌ای دیگر دارد و علاقه مندان می‌توانند به کتاب «نظام معرفتی فقاهت» مراجعه کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics