آیتالله شیخ جعفر سبحانی ضمن تأکید بر تحول و تکامل اصول فقه گفت: علم اصول باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد و الا خواهد مُرد، علم موجود زندهای است که باید تکامل پیدا کند و نباید فکر کنیم که به آخر علوم رسیدهایم و برای این کار در درجه اول باید به بحث ادله علم اصول یعنی قرآن و عقل و اجماع و سنت مراجعه کنیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، همایش «نقش علم اصول در تفسیر قرآن کریم» با سخنرانی آیتالله شیخ جعفر سبحانی در جمع علما و اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم شامگاه چهارشنبه در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) برگزار شد.
در ویژهبرنامه سی و هشتمین سالگرد ارتحال علامه طباطبایی(ره)، آیتالله جعفر سبحانی بهعنوان سخنران اصلی و حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق محمدی، رییس انجمن اصول فقه حوزه سخنرانی کردند و حججاسلام محققیان و کوثری از اساتید حوزه علمیه قم در این نشست به ترتیب در ارتباط با «کاربردهای علم اصول فقه در تفسیر المیزان» و «حجیت ظواهر قرآن از منظر علامه طباطبایی(ره)» به ارائه بحث پرداختند. در ادامه بخشهایی از مطالب ارائه شده در این نشست را میخوانید:
تحول اگر بهگونهای باشد که ما را از کتاب قدما بیگانه کند هرگز مصلحت نیست
آیتالله سبحانی: علم اصول فقه در شیعه سابقهای طولانی دارد، جامعترین کتاب اصول تذکره شیخ مفید است که یک دوره اصول فقه است ولی متأسفانه اصل آن به دست ما نرسیده است و مختصر آن در دست ما است. بعد از ایشان شاگردشان سید مرتضی الذریعه را نوشته که کتابی کامل و جامع است، بعد از ایشان شاگردشان شیخ طوسی العده را نوشت و به تدریج علم اصول تا قرن دهم در بین شیعه تکامل پیدا کرد.
در قرن دهم اخباریها بر اصولیها غلبه پیدا کردند، دو قرن تمام علم اصول درس و بحث میشد ولی هرگز تکامل پیدا نکرد تا زمان مرحوم وحید بهبهانی که در زمان ایشان علم اصول شروع به تکامل پیدا کرد. اخباری نمیتواند بگوید علم اصول بدعت است بلکه نتیجه تحقیقات ما در عقل و آیات و روایات است، مرحوم شیخ حرّ عاملی نیز قواعد اصولی از بین روایات را بیان کرده است که نشان میدهد روایات ما حافظ و گوینده بسیاری از اصول فقه ما است و این تقریباً ریشه فقه در شیعه است.
اهل سنت دو نوع اصول فقه دارند، یکی اصول حنفی و دیگری اصول فقه شافعی؛ حنفیها علم اصول را از فقه میگیرند و قواعد اصولی را از احکام فقهی برداشت میکنند و برای اصولی ارزش قائل هستند که با نظر ابوحنیفه موافق باشد، اما شوافع برای اصول استقلال قائل هستند هرچند فقه با آن موافق با امام شافعی نباشد.
قواعد کلی در اصول فقه نزد شیعه اصالت دارد، آن قاعده اصولی برای ما مهم است که خلاف اجماع نباشد و از آن طرف خود قاعده هم برای آن محترم است و اگر روایتی را مخالف قاعده دیدیم به توجیه آن روایت میپردازیم.
تحول در علم اصول یک مسألهای قدیمی است
تحول در علم اصول نیز یک مسألهای قدیمی است، «نهج الحدیث فی اصول الفقه» برای تحول در این علم بود که از زمان مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین اصفهانی پایهگذاری شد و در واقع میخواستند اصول فقه جدیدی را ارائه کنند، البته اینها نتوانستند بهجایی برسند و شهید صدر در حقیقت توانست تحولاتی ایجاد کند که ما در آن دو نظر داریم.
اول: تحول اگر ریشهای باشد بهگونهای که ما را از کتاب قدما بیگانه کند هرگز مصلحت نیست، چون اینها مایههای علمی ما هستند و باید تدریجی حاصل شود؛ علم اصول باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد ولی نه اینکه از اینگونه آثار منقطع شویم.
۱- علم اصول باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد و الا خواهد مرد، علم موجود زندهای است که باید تکامل پیدا کند و نباید فکر کنیم که به آخر علوم رسیدهایم و برای این کار در درجه اول باید به بحث ادله علم اصول یعنی قرآن و عقل و اجماع و سنت مراجعه کنیم.
۲- در بحث کتاب نباید صرفاً به موضوع ظواهر پرداخته شود چون ظاهر کتاب یکی از موضوعات مربوط به این دلیل است بنابراینجا دارد بحث مفصلی از کتاب در علم اصول صورت بگیرد؛ یکی دیگر از ادله ما سنت است که آن را نیز بیشتر در باب حجیت خبر واحد خلاصه کردهاند.
۳- سومین کار این است که باید بابی برای حجیت اجماع داشته باشیم، شیخ انصاری حجیت اجماع را در اجماع منقول بحث کرده است در حالی که باید بابی کلی برای اجماع باز شود.
۴- و چهارم لازم است بابی برای حجیت عقل باز کنیم چون فقها به صورت مستقل در مورد آن بحث نکردهاند.
دوم: تحول دومی که باید در اصول انجام بدهیم این است که مسأله حسن و قبح را مستقلاً بحث کنیم، شیخ انصاری اجمالاً در تقریرات خود از حسن و قبح بحث کرده است ولی هنوز جای کار زیادی هست از جمله اینکه بدانیم حسن و قبح صرفاً شناسایی افعال خدا است نه مصالح و مفاسد و خیر و شر.
سوم: تحول سوم در علم اصول مربوط به شناسایی ظنون غیر معتبر نزد ما و معتبر نزد اهل سنت است، قواعد سبعه اهل سنت از جمله حجیت قول صحابی، قیاس، استحسان، سد ضرایع و فتح ضرایع و امثال آن را هرچند قبول نداریم ولی باید بشکافیم یعنی اگر بخواهیم میدانی اصول فقه را بحث کنیم و به مقام عالیه آن برسانیم باید از اینها آگاه باشیم.
باید عظمت اصول فقه خودمان را به جهان اسلام بشناسانیم که این مسأله بدون شناخت اصول فقه اهل سنت ممکن نیست و باید از تحولات فکری امروز جهان اسلام نیز آشنا باشیم.
اندیشه اصولی علامه طباطبایی(ره)
علامه طباطبایی(ره) بر تفکیک حقایق از امور اعتباری تأکید داشت، مثلاً اعتقاد داشت که قاعده «الواحد لایصدر منه الا الواحد» ربطی به اصول دارند و ایشان میگفت هر علمی مبادی دارد و باید آن از مبادی خودشان نگاه کنیم ازاینرو میگفتند که نباید فلسفه را داخل اصول کنیم.
ایشان به ظواهر قرآن ظنی نگاه نمیکرد بلکه ایشان با ظواهر قرآن معامله قطعی میکرد، در حالی که در حوزه ما نسبت به ظواهر نگاه قطعی نداریم ایشان میگفتند که مراد استعمالی قرآن قطعی است ولی مانع ندارد که در احکام شرعی تخصیص بخورد.
ایشان حاشیهای بر کفایه دارند که خیلی مختصر است ولی دروسی دارند که بخشی از به صورت مکتوب منتشر شده که امیدوارم این اثر کامل شود تا اندیشه ایشان در علم اصول آشکار بشود.
اصولیها نسبت به سیاق اهمیت زیادی دارند اما باب مستقلی به آن اختصاص ندادهاند
حجتالاسلام محمدی: برخی مباحث اصولی در کتب اصولی یا اصلاً بحث نشده یا کمتر به آن پرداخته شده است، از جمله اینها قرینه مقابله، حجیت ذوق فقهی، مناسبت بین حکم و موضوع، تنقیح مناط و مقاصد الشریعه است.
یکی از این مباحث مربوط سیاق است، تفسیر المیزان هرچند مشهور به تفسیر آیه به آیه است، اما علامه طباطبایی(ره) در این تفسیر از سیاق نیز استفاده زیادی کرده است در حالی که اصولیان از این موضوع بحث زیادی نکردهاند.
مرحوم آیتالله بروجردی سیاق در آیات قرآن را قبول ندارد چون میفرماید مخالفت با سیاق در آیات قرآن بیش از حد شمارش است اما اصولیها نسبت به سیاق اهمیت زیادی دارند و این درحالی است که باب مستقلی را به آن اختصاص ندادهاند، بنابراینجا دارد علمای اصول به این بحث بپردازند.
روز علم اصول در سالروز وفات آخوند خراسانی یا شیخ انصاری یا مرحوم وحید بهبهانی نامگذاری شود
در دنیا برای علوم مختلف و فنون مختلف روزی را اختصاص میدهند و علم اصول بهعنوان مهمترین علم پایهای حوزه میتواند یک روز را به خود اختصاص بدهد و برای این کار از شش مرجع بزرگوار تقلید تأییده گرفته شده است. انشاءالله با دستوری که از سوی حضرت آیتالله سبحانی مطرح شده نامهای از سوی مدیران حوزه به شورای عالی انقلاب فرهنگی در این مورد ارسال خواهد شد تا در سال آینده روز علم اصول در سالروز وفات آخوند خراسانی یا شیخ انصاری یا مرحوم وحید بهبهانی نامگذاری شود.
در پایان به اطلاع میرسانم ۲۵ جلد کتاب مقالات اصولی از انجمن اصول فقه و مراکز دیگر از سوی این انجمن در آینده نزدیک آماده میشود و امروز فهرست و چکیده این مقالات رونمایی میشود و این کتاب میتواند موجب تولید حرفهای جدیدتری در علم اصول شود.
کاربردهای علم اصول فقه در تفسیر المیزان
حجتالاسلام محققیان: همه میدانیم مباحثی از جمله مباحث الفاظ مثل عام و خاص و مطلق و مقید و مفاهیم از علم اصول در علم تفسیر کاربرد دارد. با توجه به تبحری که علامه طباطبایی(ره) در علم اصول دارند و حاشیهای بر کفایه مرحوم آخوند دارند در لابلای تفسیر المیزان نیز از مباحث علم اصول استفاده شده است و در مباحث کلامی نیز در مقابل اشاعره و گاهی معتزله تکیه بر مباحث علم اصول فقه کرده و نظرات آنها را رد کرده است.
مرحوم علامه در مباحثی از جمله شفاعت در مقابل وهابیت از علم اصول کمال استفاده را برده و در این مباحث حتی از موضوع حکومت در علم اصول بهره برده است و همینطور در آیات الاحکام در مقابل مذاهب اهل سنت مرحوم علامه از علم اصول استفاده شایانی کرده و موافق با مذهب شیعه برای اثبات آن مطالبی را بیان فرموده است.
مرحوم علامه ذیل آیه ۴۸ سوره بقره بحث مفصلی را در مورد شبهات ذیل موضوع شفاعت بیان کرده است؛ وهابیها اشکال میکنند که شفاعت با آیاتی که میگوید هر مجرمی باید کیفر عمل خود را ببیند تنافی دارد و آن آیات که میگوید هر مجرمی باید عذاب شود طوری است که قابل تخصیص نیست، اینجا مرحوم علامه بحث حکومت را مطرح میکنند و مواردی را توسط آن از کلی کیفر دیدن مجرمان خارج میکند.
ایشان در بحث دفاع از حضرت زهرا(س) که به عمومات آیات ارث برای استحقاق فدک استدلال میشود و همینطور عموماتی که در مورد ارث فرزندان انبیاء وجود دارد، مباحثی مثل اصاله العموم و اصاله الاطلاق را مطرح میکنند و این شبهه که میراث فرزندان انبیاء تنها در نبوت است را رد میکنند.
تفسیر المنار گرایش به وهابیت دارد و سعی میکند معجزاتی که در قرآن در مورد انبیاء مطرح شده را توجیه و تأویل کند، مرحوم علامه طباطبایی(ره) با استناد به اصاله الظهور آن را رد میکند یا در موارد متعددی بحث سیاق آیات را مطرح میکنند.
برخی اهل سنت روزه گرفتن در سفر را جایز میدانند، مرحوم علامه با استدلال به ظاهر آیهای که میگوید: «به جای روزه سفر در ایام دیگری روزه بگیرید» میفرمایند برای مسافر متعین است که در سفر افطار کند چون آیه به صورت مطلق میگوید روزه در سفر کفایت نمیکند، و استفاده جواز روزه از آیه خلاف ظاهر است.
حجیت ظواهر قرآن از منظر علامه طباطبایی(ره)
حجتالاسلام کوثری: مسأله حجیت ظواهر از مسائل مهمی است که یک فقیه با آن بسیار کار دارد و همینطور هرکسی که میخواهد در قرآن ورود کند باید این مسأله را بداند.
مسأله حجیت ظواهر با تقریری که مرحوم نائینی در فوائد الاصول دارد بر دو مقدمه استوار است. اولین موضوع از نظر علامه طباطبایی(ره) این است که آیا اساساً امکان فهم قرآن هست یا خیر؟ و اگر هست دلیل آن چیست؟ چون برخی میگویند افراد بشر نمیتوانند به مفاهیم قرآن دست پیدا کنند.
علامه طباطبایی(ره) میفرماید ما دلائل مختلفی داریم که فهم قرآن ممکن است، اول اینکه قرآن عموم افراد بشر را به تفکر و تعقل دعوت کرده و حتی مشرکان و اهل کتاب را مخاطب قرار داده است بنابراین مشخص میشود که قرآن قابل فهم است.
دربارهی مسأله عدم اختلاف در قرآن باید گفت، این آیات نیز در مقام بیان تحدی و بیان اعجاز قرآن است چون اعجاز قرآن از منظر علامه طباطبایی(ره) منحصر به فصاحت و بلاغت و علم به غیب نیست، بنابراین درک عدم اختلاف و اشکال در قرآن نیز مقدمهای نیاز دارد و آن هم ضرورت فهم قرآن است.
دلیل دوم علامه این است که اخبار متواترهای از پیامبر و اهل بیت(ع) رسیده که امت را به اخذ قرآن توصیه فرمودهاند که این توصیهها وقتی معنا دارد که تمامی مضامین احادیث نبوی را بتوان از قرآن کریم استفاده کرد و الا دور لازم میآید.
در بسیاری از روایات تفسیری استشهاد یک معنا توسط معنای دیگر لازم شمرده شده است و این وقتی است که ذهن وی بتواند آیهای را درک کند و همچنین روایاتی دلالت صریح بر امکان فهم قرآن دلالت دارد.
پاسخهای علامه طباطبایی به شبهه عدم فهم قرآن کریم
یکی از شبهات در قرآن وجود متشابهات در قرآن است چون در سوره آلعمران به وجود آیات متشابه تصریح میکند، برخی میگویند پس نمیشود به ظواهر آیات قرآن تمسک کرد چون در ظواهر احتمال خلاف ظاهر است و با وجود احتمال خلاف ظاهر متشابه میشود و ما مأموریم که به متشابه عمل نکنیم.
علامه طباطبایی(ره) میفرمایند متشابه به معنای آیات مجمل نیست و بررسی مهمی در این جهت دارند از جمله اینکه همه آیات متشابه به قرینه آیات محکم دارای حجیت هستند و از این رو میتوان به ظواهر کتاب تمسک کرد.
ایشان بر این عقیدهاند که آیات قرآنی یا بدون واسطه محکم هستند که محکمات باشند یا با واسطه محکم هستند که همان متشابهات است؛ علامه همچنین در مواضعی در بحث تفسیر قرآن به قرآن بر لزوم استفاده از روایات نیز استدلالهای محکمی دارند از جمله اینکه ذوق تفسیری بدون فهم روایات ممکن نیست.