قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / فتوایی که یک «فقه» بود!
فتوایی که یک «فقه» بود!

در گفتگو با استاد احمد مبلغی؛

فتوایی که یک «فقه» بود!

شخصیت شلتوت را باید از طرفی شخصیت قرآنی و از طرف دیگر شخصیت کلامی و از طرفی هم شخصیت اجتماعی محسوب کرد. این سه شخصیت اگر کنار هم قرار بگیرند، هم نگاه انسان به قرآن و هم نگاه او به اصلاح جامعه درست می‌شود و هم انسان در زمین کلام اساسی اسلام حرکت می‌کند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: محمود شلتوت با عنوان مشهور «شیخ شلتوت» از بزرگان اهل سنت، محقق، مفسر، فقیه اصولی، ادیب لغوی مصری و از رؤسای دانشگاه الازهر و از مؤسسان دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه است. وی از مدافعان و از فعالان وحدت بین شیعه و سنی بود و با آیت‌الله سید حسین بروجردی نیز روابط دوستانه‌ای داشت. یکی از مهم‌ترین فتواهایی که از جانب شیخ محمود شلتوت صادر شد جواز عمل به فقه شیعه همچون عمل به فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت است. وی همچنین در برخی از فتواهای خود، از احکام فقهی شیعه دفاع کرده است. با توجه به این‌که در آستانه سالروز درگذشت مرحوم شلتوت قرار داریم، فرصت را غنیمت شمرده و جهت آشنایی بیشتر با وی و خدماتی که در راستای وحدت بین دو مذهب شیعه و سنی نموده است گفتگویی با دکتر احمد مبلغی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی انجام دادیم. به گفته وی شجاعت و شهامت شلتوت در عرصه تقریب شبیه شجاعت و شهامت آیت‌الله بروجردی است و این‌ها دوبه‌دو در مقابل هم توانستند خلق اثر کنند؛ اثری که به نقطه عطفی در طول تاریخ تقریب تبدیل شده است. سخنان وی از نگاه شما می‌گذرد:

پر از دلسوزی، به دور از سوءظن

مرحوم شلتوت دارای خصوصیاتی است که اگر ما بتوانیم این خصوصیات را بشناسیم، می‌توانیم رمز تبدیل‌ شدن او به یک شخصیت مصلح در فضای تقریب مذاهب اسلامی را شناسایی، بررسی و احراز کنیم. این شخصیت دارای ابعادی است و برخی از آن ابعاد مربوط به جنبه‌های روحی و نفسی اوست.

او حقیقتاً شخصیت دلسوز و خیرخواه بود و سینه او به دور از هر نگاه انتقام گرایانه و سوءظن بود و از ویژگی صفح یعنی گذشتن و بخشیدن برخوردار بود. چراکه اگر بخواهد یک شخصیت مصلحی باشد حتماً باید این خصلت روحی که اسلام بر آن تأکید کرده است را دارا می‌بود و حقیقتاً او این صفت را دارا بود؛ یعنی در زمان او کسانی بودند که می‌خواستند مسائل شیعه و سنی را مطرح کنند، اما او حقیقتاً صفح می‌کرد چون نگاهش به دوردست بود و این ویژگی در او بسیار مهم بود. وی سینه پاک، دلسوز و پر از خیرخواهی بود. لذا تحلیل روان‌شناختی شلتوت یک ضرورت است تا بشود او را بهتر و اساسی‌تر شناخت.

طبعاً منبع این‌که چگونه از او تحلیل روان‌شناختی داشته باشیم یکی مقالات و کتب و تفسیر او از آیات قرآن است. منبع دیگر هم صفاتی است که از او ذکر کرده‌اند. باز یکی از صفات مهم که از او شخصیت تقریبی ساخته است این است که او دارای شجاعت و شهامت بود. شجاعت و شهامت او در عرصه تقریب، شبیه شجاعت و شهامت آیت‌الله بروجردی است و این‌ها دوبه‌دو در مقابل هم توانستند خلق اثر کنند؛ اثری که به نقطه عطفی در طول تاریخ تقریب تبدیل شده است. این‌که در فضای الازهر این شهامت را داشته باشد که به نفع تقریب اقدامات و ابتکاراتی انجام دهد، بی‌گمان به یک وضعیت روحی و باطنی و درونی وی بازگشت دارد. پس یک بعد او ابعاد روحی، درونی، باطنی و نفسی اوست.

شخصیتی قرآنی، کلامی و اجتماعی

بخش دیگر از ابعاد او، ابعاد فکری و علمی است. شخصیت شلتوت را باید از طرفی شخصیت قرآنی و از طرف دیگر شخصیت کلامی و از طرفی هم شخصیت اجتماعی محسوب کرد. این سه شخصیت اگر کنار هم قرار بگیرند، هم نگاه انسان به قرآن و هم نگاه او به اصلاح جامعه درست می‌شود و هم انسان در زمین کلام اساسی اسلام حرکت می‌کند. او دارای چنین ابعادی بود یعنی فکر او یک فکر اجتماعی، قرآنی و برخوردار از زیربناهای کلامی اساسی با قطع‌نظر از اختلافاتی که شیعه و سنی در کلام دارند، بود.

لازم به ذکر است یک بخش زیرساختی کلامی داریم که این‌ها فعال هستند. به‌عنوان‌مثال ارتباط باخدا و پیامبر که نگاه کلامی انسان به این دو مقوله بسیار می‌تواند حرکت ساز باشد. پس شخصیت فکری او را باید برگرفته از این سه مقوله به ‌حساب آورد و این را می‌توان از کتاب‌های او ردیابی نمود. به‌خصوص نگاهی که او از قرآن به جامعه می‌انداخت بسیار مهم است. گمان کنید یک انسان به لحاظ خیرخواهی در یک وضعیت بالا قرار داشته و مشکلات جامعه را بفهمد و اندیشه‌های اجتماعی و دینی را هم درک کند و بخواهد حرکت کند و شهامت اقدام هم داشته باشد. پس یک بخش هم به شخصیت او مربوط می‌شود. بخشی از این شخصیت فکری، فقهی است. به دو صورت انسان می‌تواند فقه داشته باشد. گاهی فقه را داریم ولی این فقه ما منعزل از کلام و قرآن است و نسبت به جامعه بی‌اعتنا است. این فقه نه‌ تنها نقش و سودی به حال جامعه ندارد بلکه گاهی در مقابل دین قرار می‌گیرد و ضرر هم می‌رساند. چون آن شخصیت در آن ابعاد سه‌گانه انسانی دارای اندیشه‌های پایدار و برخوردار از تحلیل جمع کننده بین اندیشه‌های ثلاث که ذکر شد بود و فقه او معنادار شده بود.

فتوایی که یک «فقه» بود!

فتوای جواز تعبد به مذهب شیعه وی یک فقه است. خیلی باید یک شخصیت ابعادی وجودی بالایی داشته باشد که بتواند از مذهبی به مذهب دیگر با توجه به اختلافاتی که در طول تاریخ بین دو مذهب شیعه و سنی پدیدار شده و این دو مذهب را در وضعیت تصنعی قرار داده و از آن اختلاف مذهبی به شکل فکری و اجتماعی خارج کرده است این فتوا را صادر کند. چقدر باید ابعاد فکری طرف بالا باشد که به این سمت‌وسو کشیده شود. فقه این شخصیت مشروب و سیراب از یک افکار پشت‌ صحنه است. از طرفی می‌آمدند و این فقه را جهت می‌دادند.

اگر آیت‌الله بروجردی نبود، شلتوت هم نبود

یک بخش هم از ابعاد علمی شلتوت این بود که حسن تعامل او در عرصه بیرونی و خارجی، در او انگیزه‌های رفتاری و حقوقی ایجاد می‌کرد که البته ابعاد این‌ بخش از تفکر او را به خاطر اهمیت آن مستقل می‌گیریم؛ و الا بخشی از آن به فعال شدن انگیزه‌ها برمی‌گردد. ایشان تعامل با آیت‌الله بروجردی را هم می‌دید. اگر آیت‌الله بروجردی نبود شلتوت هم نبود. شلتوت اصولاً در یک فرایند تعاملی با رأس شیعه شلتوت می‌شود. کما این‌که ظهور و حضور آیت‌الله بروجردی را به‌صورت قوی‌تر، مرهون این تعامل فرایندی باید به ‌حساب آورد. چه قدر خوب است علمای شیعه و اهل سنت نوعی تعامل را با هم داشته و از ضیق و تنهایی خارج شوند و مصلحت کبرای جهان اسلام و تاریخی که جهان اسلام باید درنوردد را پیدا کنند و همانند شلتوت و آیت‌الله بروجردی قم و نجف امروز ما با مؤسسات اهل سنت تعامل کنند. البته این بحث که تعامل چگونه باشد نیاز به مطالعات بسیاری دارد. امروزه چون موقعیت خیلی حساس‌تر است، باید در نشستن کنار علمای اهل سنت تعریف‌های جدی‌تر و اساسی‌تری را برای این مقوله داشته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics