قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / فقه در ساحت تربیت/ نگاهی به کتاب فقه تربیتی اثر علیرضا اعرافی
پنج‌ گام ضروری برای اعتلای رشته فقه تربیتی

روح‌الله میرزایی پور؛

فقه در ساحت تربیت/ نگاهی به کتاب فقه تربیتی اثر علیرضا اعرافی

شبکه اجتهاد: در میان گسترش علوم انسانی و تشکیل دانش‌های جدید در چند دهه اخیر و سرعت رو به رشد آنها، پیشرفت و گسترش علم فقه نیز قابل تأمّل است. علم فقهی که در سایه بررسی و بیان احکام خمسه در مورد تمام افعال اختیاری انسان، گاه باید پاسخگوی مسائل جدید، اعمّ از مسائل مستحدثه حاصل از تکنولوژی و مسائلی که در حکومت اسلامی پیش می‌آید، باشد، و گاه باید پشتیبان و اتاق فکر علوم انسانی باشد. به‌ویژه، در دوره کنونی که بعد از چند قرن یک حکومت اسلامی شیعی که داعیه دار جهانی شدن است، تشکیل شده است، ضرورت تعامل فعال علم فقه با سایر علوم انسانی محسوس‌تر است.

در این میان، یکی از دانش‌های جدیدی که می‌تواند تعامل خوبی با فقه داشته باشد، علوم تربیتی است. از آنجا که پایه‌های علوم تربیتی اسلامی و تولید نظریه در این زمینه بر فلسفه تربیت اسلامی و فقه تربیتی استوار است، برای تأمین این ضرورت بنیادین و نیز پاسخگوئی به مسائل مورد ابتلای جامعه در این قلمرو، به پایه‌ریزی باب فقهی جدیدی به نام «فقه تربیتی» نیاز است. این کار، باعث مواجه شدن علم فقه با عرصه‌های عینی و اجتماعی جامعه می‌شود و کمک می‌کند که علم فقه، نظاره‌گر تاثیرات احکام صادره خود در اجتماع باشد.

۱.۱.پیشینه مسئله فقه تربیتی

در چند سال اخیر، حوزه علمیه در قلمرو فلسفه و کلام، و در علوم انسانی، زمینه تحقیق و پژوهش را برای تولید نظریه فراهم کرده است. از آثار این حرکت می‌توان به پیدایش دانشی به نام «فقه تربیتی» اشاره کرد.

حوزه علمیه در چند دهه اخیر در زمینه تعامل نظری میان مباحث اسلامیِ تعلیم و تربیت، و مباحث آکادمیک تعلیم و تربیت، چند مرحله را طی کرده است:

۱- پرداختن به مباحث اسلامی تعلیم و تربیت به همراه ارائه صورت‌بندی جدید از آن، بدون توجه به فضای آکادمیک تعلیم و تربیت. این تلاشها پیش فرض خاصی داشته است و آن اینکه مباحث تعلیم و تربیتی، به صورت بالفعل در علوم اسلامی موجود است و تنها باید آنها را دسته بندی، تبیین و عرضه کرد. از جمله این فعالیتها، می‌توان به آثار آیت‌الله امینی اشاره کرد.

۲- ورود به مباحث تربیتی به‌شکل آکادمیک و منسجم و با نگاهی تخصصی در حوزه‌های آموزشی و پژوهشی. از جمله، فعالیتهای موسسه امام خمینی(ره)، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و … .

۳- مرحله ای که باید به سمت آن گام برداشت. و آن اینکه، باید نگاه آکادمیک را تقویت کرد و دانشهای کلام و فقه و اخلاق را در حوزه تعلیم و تربیت سامانی نوین داد و علوم تربیتی اسلامی را با همان هویت علمی، در پرتو این پایه‌های معرفتی و فکری شکل داد.

۲.۱.رابطه معارف اسلامی و علوم تربیتی

مناسبات میان معارف اسلامی (به عنوان منظومه شامل علم فقه) و علوم تربیتی (به عنوان منظومه پشتیبان تربیت)، می‌تواند با دو رویکرد تصویر شود:

۱- حوزه علوم اسلامی (کلام-فقه-اخلاق) با پرسشها و موضوعات جدید تربیتی مواجه شده، رشد پیدا کند، و با تأکید بر حفظ هویّت اسلامی، در سه حوزه «فلسفه تربیتی»، «فقه تربیتی» و «اخلاق تربیتی» گسترش و تعمیق پیدا کند. در این صورت، «فقه تربیتی» متکفّل بسط و گسترش فقه درقلمرو مسائل تعلیم و تربیت بوده وگزاره‌های تعلیم و تربیت را با نگاه فقهی مورد بررسی قرار خواهد داد.

۲- از اساس، به تولید علم دینی در حوزه علوم تربیتی پرداخته شود. که در این صورت، علوم تربیتی با حفظ هویت علمی، چهره اسلامی به خود می‌گیرد.

معرفی کتاب فقه تربیتی

هدف اصلی مقاله پیش‌‌رو، آشنایی عمومی طلاب با مباحث فقه تربیتی و باب فقهی «فقه التربیه» از طریق کتاب «فقه تربیتی»، نوشته حجت الاسلام و المسلمین اعرافی(دامت برکاته) است. این کتاب حاصل بخشی از سلسله مباحث «فقه التربیه» است که در قالب درس خارج فقه ایشان ایراد شده است. شرکت کنندگان در این درس، طلاب فاضل و ورزیده‌ای بوده‌اند که غالبا در رشته علوم تربیتی، تحصیل و تحقیق آکادمیک داشته‌اند.

به همین منظور، خلاصه‌ای از مباحث کتاب مذکور، به روش چکیده سو‌گرفته، ارائه شده است. در فصل پایانیِ این کتاب، بحثی درباب فقه تربیتی درگرفته است، که مطالب آن قابل توجّه، و متناسب با هدف این مقاله، خواهد بود.

۱.۲.بیوگرافی مؤلف

حجت‌‌الاسلام والمسلمین‌ علی‌رضا اعرافی،‌ در سال‌ ۱۳۳۸ به‌ دنیا آمد. به‌ سرعت‌ دروس‌ دوره مقدمات‌ و سطح‌ را به‌ پایان‌ رساند؛ به‌ گونه‌ای‌ که‌ در سال‌ ۱۳۵۶ به‌ درس‌ خارج‌ بزرگان‌ قم‌ راه‌ یافت‌.

وی در دوره‌ تعلیم‌ و تربیت‌ دفتر همکاری‌ حوزه‌ و دانشگاه (پژوهشگاه حوزه‌ و دانشگاه‌) شرکت کرد.

در تفسیر، شاگرد آیت‌الله مشکینی(ره)‌ و در هیئت‌، شاگرد آیت‌الله حسن‌ زاده‌ آملی بود. کتابهای‌ «فلسفتنا» و «اقتصادنا»، نوشته‌ شهید صدر(ره‌) را نزد آیت‌الله سید کاظم‌ حائری(ره)‌ فرا گرفت‌. در درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌، شاگرد استادانی‌ چون‌ آیت‌الله العظمی‌ حاج‌ شیخ‌ مرتضی‌ حائری‌(ره‌)، آیت‌الله العظمی‌ فاضل‌ لنکرانی‌(ره)، آیت‌الله‌ وحید خراسانی‌، آیت‌الله جواد تبریزی(ره)‌، آیت‌الله مکارم‌ شیرازی و آیت‌الله شبیری‌ زنجانی‌ بود. دروس‌ اسفار اربعه‌، برهان‌ شفا، فصوص‌ الحکم‌ و تمهید القواعد را نزد آیت‌الله جوادی‌ آملی و بخشی‌ از اسفار را نزد آیت‌الله ‌شهید مطهری(ره‌) آموخته و در زمینه فلسفه‌ از آیت‌الله مصباح‌ یزدیی بهره‌های ‌بسیار برد.

وی بسیاری‌ از کتب‌ دوره سطح‌ را بار‌ها تدریس‌ کرده است و سالها به‌ تدریس‌ اسفار اربعه‌ و خارج‌ فقهِ قضا و تربیت‌ (فقه‌ التربیه) اشتغال‌ داشته‌ است‌. ویژگی‌ تدریس‌ او، نوآوری‌ و تطبیق‌ مباحث‌ موجود در کتب‌ قدما، با مبانی‌ امروزین‌ علوم‌ است‌.

همچنین کتابهای‌ بسیاری‌ در زمینه‌ علوم‌ تربیتی‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌،‌ از جمله‌،‌ می‌توان‌ به‌ کتاب‌ «فلسفه‌ تعلیم‌ و تربیت‌» اشاره‌ کرد.

۲.۲.مسئله کتاب

بررسی امکانِ ارتباط و تعامل دو علم «فقه» و «تربیت»، و ضرورت ایجاد دانشِ میان‌گرایشی یا باب جدید فقهی به نام «فقه‌ تربیتی»؛ و بررسی جایگاه، وظایف، مسائل و دورنمای مباحث «فقه تربیتی» و طرح نظام تربیتی اسلام.

۳.۲.ساختار کتاب و گزارش محتوا

کتاب شامل یک پیشگفتار و چهار فصل است.

۱.۳.۲.پیشگفتار

پیشگفتار شمایی کلی از تغییر و تحولات در حوزه، و بسط علوم انسانی در آن است، به‌ویژه در آن به علوم تربیتی و ارتباط آنها با علوم حوزوی مد نظر قرار گرفته است. این بخش، هدف از پایه ریزی فقه تربیتی را مقدم بودن فقه تربیتی برای ساخت پایه‌های علوم تربیتی اسلامی و همچنین تولید نظریه در زمینه تربیت اسلامی عنوان کرده است.

۲.۳.۲.فصل اول: فقه

فصل اول، درباره تعریف فقه، موضوع فقه (رفتارهای اختیاری مکلف)، و محمول فقه (تشریع الهی برای تنظیم حیات انسان) بحث کرده است. و در نهایت فقه را «دانشی درباره رفتار اختیاری مکلف از حیث اتصاف آن به یکی از احکام پنجگانه» تعریف می‌کند.

۳.۳.۲.فصل دوم: تربیت

فصل دوم، از مباحث ذیل بحث می‌کند:

تعریف لغوی تربیت؛ تعریف اصطلاحی تربیت به «ایجاد تغییر تدریجی و شکوفا‌سازیِ استعدادهای متربّی، در ساحتهای ذهنی و روحی و جسمیِ شخصیت و رفتار، از سوی مربِّی»؛ بیان تقسیمات تربیت؛ تبیین نظام تربیتی شامل مبانی، اهداف، اصول و روشها؛ تعریف علوم تربیتی به «دانشی که عهده‌دار تحقیق و مطالعه در فرایند تربیت است و موضوعش فرایند آموزش و پرورش است»؛ نسبت تربیت و مفاهیم مشابه، مانند «تعلیم» که داخل در تربیت است، «تبلیغ» که به دلیل زودگذر بودن، خارج از تربیت است، «تادیب» که داخل در تربیت است، «اخلاق» که به دلیل دگر ساز بودن تربیت، خارج از تربیت است.

۴.۳.۲.فصل سوم: تعامل فقه و تربیت

این فصل درباره روابط علوم، رابطه فقه و تربیت، تأثیر تربیت بر فقه و بالعکس، و تأثیر علوم تربیتی بر فقه و بالعکس، بحث کرده است. در نهایت نیز بیان کرده است که «تربیت» به علت وجودِ جریانِ خارجی، در چند حوزه «گسترش دامنه فقه»، «نظام سازی تربیتی» و «ارائه تحلیل تربیتی»، بر «فقه» تأثیر می‌گذارد. و خود نیز، به عنوان موضوعی جدید برای علم فقه، در عرصه‌های تأثیر در مبانی، اهداف، اصول، روشها، ابعاد، ارکان و مراحل علم فقه، از اظهار نظرهای فقه تأثیر می‌پذیرد.

همچنین تاثیرات دانشِ عهده‌دارِ این جریان، یعنی «علوم تربیتی» بر «فقه» را در سه گستره «طرح موضوعات جدید»، «تشخیص موضوعات» و «طرح روشهای نوین» قابل بررسی دانسته ‌است. در مقابل نیز نقش «فقه» را بر «علوم تربیتی» در موارد جهت‌دهی، محدود‌سازی و ضابطه‌مندی، طرح روشها و اصول نوین، و ایجاد مسئله برای تحقیق، بیان می‌کند.

بر اساس چنین رابطه عمیق و تنگاتنگی که میان فقه و تربیت، و فقه و علوم تربیتی وجود دارد، ضرورت همکاری این دو رشته و تاسیس دانشی میان‌گرایشی، یا ایجاد باب و کتاب فقهی جدید در فقهِ رایج، خود نمایی می‌کند.

۵.۳.۲.فصل چهارم: فقه تربیتی

این فصل به معرفی مفهوم «فقه تربیتی» و گستره افقهای آن می‌پردازد. و از رهگذر مروری بر مدلهای ارائه شده برای طبقه بندی فقه و بررسی پیشینه دسته بندی مباحث فقه، سرانجام از جایگاه «فقه تربیتی» در فقه رایج و در منظومه معارف اسلامی بحث می‌کند.

این کتاب در ادامه، اشاره می‌کند که از تعامل و مواجهه دو دانش فقه و تربیت، باب جدیدی در فقه به وجود می‌آید. این باب جدید می‌تواند گستره وسیعی از مباحث تربیتی چون تعلیم، تعلّم، تربیت، و عوامل و موانع آنها را در خود جای دهد. همچنین می‌تواند دستاوردهای گرایشهای گوناگون علوم تربیتی چون مدیریت آموزشی، برنامه ریزی درسی، تکنولوژی آموزشی و … را نیز شامل شود. تمامی این موارد از آن جهت که در مقام تربیت و تأثیر و تأثّرند، و از آن جهت که رفتاری از رفتارهای اختیاری مکلّفند، در موضوع «فقه تربیتی» اخذ می‌شوند و وظیفه تعیین حکم آن نیز بر عهده فقیه است.

در نهایت مولف محترم «فقه تربیتی» را اینگونه تعریف کرده است: «دانشی که از رفتارهای اختیاریِ صادر شده از مربیّان و متربیّان، در مقام تربیت، از نظر اتّصاف آنها به یکی از احکام پنجگانه بحث می‌کند.»

در ادامه، مباحث مربوط به فقه تربیتی به صورت تفصیلی تر مورد بحث قرار می‌گیرد.

۵.۳.۲.الف.جایگاه فقه تربیتی در دسته بندی ابواب فقه

بر اساس نظر این کتاب، هر یک از فقها در ابواب فقه، دسته بندی خاصی انجام داده اند. در اینجا به‌تناسب، به سه دسته‌بندی اشاره می‌شود و در هر یک، جایگاه «فقه تربیتی» نشان داده می‌شود.

-دسته بندی محقق حلّی(ره)

۱.عبادات

۲. عقود

۳.ایقاعات

۴.احکام بالمعنی الخاص:

   ۱.۴.بعد اقتصادی

   ۲.۴.بعد فرهنگی شامل فقه تربیتی و فقه اخلاقی

   ۳.۴.بعد سیاسی

   ۴.۴.بعد اجتماعی

-دسته بندی شهید صدر(ره)

۱.عبادات

۲.اموال

۳.سلوک و آداب رفتاری

   ۱.۳.عمومی (رفتارها و سلوک دستگاههای حکومتی و عمومی)

   ۲.۳.شخصی:

       ۱.۲.۳.روابط خانوادگی

       ۲.۲.۳.روابط اجتماعی- فقه تربیتی

-دسته بندی مؤلف کتاب

ملاک این دسته‌بندی، ارتباطات چهارگانه انسان است.

۱.ارتباط با خدا

۲.ارتباط با خویشتن

۳.ارتباط بادیگران: از جهت فرهنگی: ارتباطات فرهنگی(فقه تربیتی)

۴.ارتباط با طبیعت

۵.۳.۲.ب.جایگاه فقه تربیتی درمنظومه معارف اسلامی

بر اساس این کتاب، گزاره‌های دینی به سه بخش تقسیم می‌شوند:

۱.گزاره‌های انشائی فقهی (دانش فقه)

۲.گزاره‌های انشائی اخلاقی (دانش اخلاق)

۳.گزاره‌های توصیفی:

۱.۳.کلام عام و بنیادی

۲.۳.کلامهای خاص (فلسفه‌های مضاف)

بر این اساس، دیدگاه اسلام در موضوع تربیت (نظام تربیتی اسلام)، مشتمل بر سه گونه خواهد بود:

۱.گزاره‌های انشائی فقهی: فقه تربیتی اسلام

۲.گزاره‌های انشائی اخلاقی: اخلاق تربیتی اسلام

۳.گزاره‌های توصیفی: فلسفه تربیتی اسلام

به این ترتیب، نظام تربیتی اینگونه تعریف می‌شود: «مجموعه ای از مفاهیم و اندیشه‌های منظم و سازمان یافته درباره تربیت، که میان آنها روابط متقابل جریان داشته، از نوعی همبستگی درونی برخوردار باشند و نگاهی نظام وار و منسجم به تربیت در سطح کلان داشته باشند». البته چنین پژوهشی از عهده فقه تربیتی خارج است و باید در جایی دیگر به آن پرداخت.

۵.۳.۲.ج.اسلامی کردن تربیت

مؤلف کتاب، اسلامی کردنِ تربیت را مبتنی بر چند امر می‌داند:

۱- به‌ دست آوردن نظر اسلام در مورد تربیت، در گزاره‌های توصیفی، و در گزاره‌های انشائی؛

۲- به دست آوردن فلسفه تربیت اسلامی از گزاره‌های توصیفی، که متکفل دو رکنِ مبانی و اهداف است.

۳- بیان اصول و روشهای تربیتی اسلام به کمک فقه تربیتی و اخلاق تربیتی

۵.۳.۲.د.دانشهای اسلامی مرتبط با فقه تربیتی

در بحث تربیت رجوع به منابع اسلامی، سبب تشکیل دانشهای جدید می‌شود. دانشهایی چون تفسیر تربیتی، فقه الحدیث تربیتی ، سیره تربیتی و … .

طرح بعضی ابهامات

آن‌گونه که از این کتاب بر می‌آید، م‍ؤلف محترم عقیده دارد «فقه تربیتی» بحثی اضافه بر فقه موجود نیست، بلکه جمع‌آوری مطالب پراکنده این موضوع، از منابع و متون فقهی است. او در مصاحبه با مجله معرفت این‌گونه می‌گوید: «فقه التربیه اگر چه ممکن است یک عنوان جدید به شمار بیاید، ولی ریشه‌های آن در فقه سنتی و متداول موجود است. مثلا مباحثی که درباره تعلیم علوم، انواع علوم و امثال اینها در مکاسب محرمه مطرح است، در حقیقت جزئی از فقه‌التربیه است و به همین دلیل نمی‌توان گفت فقه التربیه یک موضوع فقهی کاملا جدید است، بلکه این موضوع همیشه در زندگی بشر وجود داشته و بخشهایی از آن در فقه مورد بحث قرار گرفته است. اما به دلیل اینکه اصولا این مباحث تعیّن و تشخّص مستقلی نداشته است، کتاب تعلیم و تربیت یا فقه التربیه نداشته ایم. از سوی دیگر، به دلیل اینکه عمدتا در علم اخلاق به این مسائل پرداخته می‌شده است، ضرورت نیاز به این باب در فقه احساس نمی‌شده است.»

به نظر می‌رسد با وجود اشتراکاتی که دو علم فقه و تربیت در موضوع (اعمال و رفتارهای انسان)، هدف (حرکت به سوی کمال)، قلمرو (تمام مقاطع زندگی انسان)، مسائل و ماهیت(کاربردی بودن) دارند، تفاوتهایی مانند تفاوتهای ذیل، ضرورت تدوین اصول فقهی کاملتر را جلوه‌گر می‌کند. که این اصول فقه باید برگرفته از اصول فقه رایج و بحثهای اصولی خاصّ فقه تربیتی باشد.

تفاوتهای فقه و تربیت

الف.مبانی: بیشتر مبانی فقه، از اخلاق و کلام است. مثلا قضیه «قبح عقاب بلا بیان» که از مبانی علم فقه و نتایج عقل عملی است، گزاره‌ای اخلاقی است. و یا مسئله عصمت اهل‌ بیت (علیهم‌السلام) و عدل الهی، گزاره‌‌ای کلامی است که در فقه مورد استفاده قرار می‌گیرد. ولی اتخاذ مبنا در علم تربیت، در مسائلی مانند انسان‌شناسی (اعم از عقلی، نقلی و تجربی) و هستی‌شناسی(استفاده از گزاره‌های فلسفی) از مختصات مبانی علم تربیت هستند و در فقه جستجو نمی‌شوند.

ب.اهداف: فقه در پی منجزیت و معذّریت مکلّف و ساختن حجیت برای اوست. غالب گزاره‌هایش ناظر به نتیجه نیست. گرچه بیشتر احکام فقه مطابق با واقع است، ولی اصابت به واقع پیدا کردن احکام، دغدغه درجه اوّل فقه نیست. به عبارتی، کارآمدی اندیشه فقهی، در فقه رایج جایگاهی ندارد. در حالی که تربیت، به دنبال آثار و نتایج گزاره‌های خود رفته و از آنها بازخورد می‌گیرد. مطابق با واقع بودن دغدغه اصلی علم تربیت است، لذا جوّ غالب گزاره‌هایش، از جنس گزاره‌های نتیجه‌گراست. به عنوان مثال در تنبیه کودک، نفس تنبیه کردن یا تنبیه نکردن برای «فقه تربیتی» موضوعیت ندارد بلکه آثاری که از انجام و یا عدم انجامِ تنبیه حاصل می‌شود، مورد نظرش بوده و در استخراج حکم، از آن آثار کمک می‌گیرد ولی فقه رایج با توجه به ادّله و صرف‌نظر از آثار، حکم می‌دهد.

ج.روشها: روش استناد گزاره‌ها در فقه، تحلیل متون نقلی است و استفاده از عقل در فقه، محدود به عقل نظری برای کشف ملازمات است. عقل عملی (مستقّلات عقلی) نیز صغرای فقهی ندارد. در حالیکه از عقل عملی در استناد کردن گزاره‌های تربیتی استفاده‌های زیادی می‌شود.

د. منابع: علم تربیت علاوه بر منابعی که در فقه قابل استفاده است، از گزاره‌های تجربی، آماری و تحلیلهای آزمایشگاهی نیز در استخراج احکام استفاده می‌کند تا مجالی برای فهم بهتر شریعت حاصل شود.

نتیجه

نگاه فقهی به تربیت موجب تشکیل فقه تربیتی می‌شود. فقه تربیتی به عنوان یکی از دانشهای مربوط به تربیت اسلامی در عرض اخلاق تربیتی و فلسفه تربیتی، می‌تواند در نگاهی کلان و نظام‌وار، راه رسیدن به نظام‌سازی تربیتی اسلام را هموار سازد.

منابع:

اعرافی، فقه تربیتی جلد اول.

مجله علمی تخصصی معرفت، ص ۱۳.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics