عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی گفت: فقه نباید به موضوعات نگاه انفعالی داشته باشد بلکه باید ریل گذاری اصلی و جهتگیری کلی را انجام دهد چراکه هر موضوعی در ساحت دین ارزشی دارد و اگر نتوانیم رابطه بین آنها را پیدا کنیم و رتبهبندی موضوعات را بشناسیم دچار مشکل میشویم.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، نودودومین جلسه «شنبههای فقهی» با ارائه اسماعیل پرور، عضو هیئت علمی گروه اصول فقه فرهنگستان علوم اسلامی و از شاگردان استاد سید منیرالدین حسینی شیرازی با موضوع «بررسی موضوع شناسی و موضوع سازی در فقه» در جمع فضلای حوزه علمیه قم برگزار شد.
از آن جایی که فهم احکام الهی و عمل به آن، علاوه بر اجتهاد در منابع دینی، به «موضوعشناسی» هم نیاز دارد؛ تا آنجا که از موضوعشناسی به عنوان مکمّل و متمّم اجتهاد یاد کردهاند. این امر، بیانگر اهمیت ویژه موضوعشناسی ـ بهخصوص در حوزههای اجتماعی و سیاسی ـ و لزوم بحث و گفتگوی بیشتر، درباره آن است.
این پژوهشگر حوزه فقه و معارف دینی در ابتدا با بیان اینکه بحث حاضر عنوان جدیدی است و باید بررسی شود که آیا میتوان این عنوان را بر فقه بار کرد یا نه؟ گفت: موضوع سازی به امری گفته میشود که قبلا نبوده و بعدا طراحی و ایجاد شده مثل موضوع فوتبال در ورزش یا بورس در اقتصاد؛ و شاید بتوان گفت مهندسی موضوعات موجود به نحو تقویت یا حذف یا ایجاد را موضوع سازی میگویند.
ارائه کننده نشست بیان داشت: ضرورت این بحث از ابتلائات و احتیاجات جامعه اسلامی به موضوعات جدید نشأت میگیرد، مثلا در قدیم پول رایج در بین مردم طلا و نقره بوده که از موارد زکات است و فقراء در آن سهمی داشتند اما در طول قرون و اعصار این پول که ارزشی واقعی داشته تبدیل به پولهای اعتباری شده که اولا از موارد زکات نیست، پس فقراء در آن حق الزامی ندارند و ثانیا موجب تورم و نقدینگی کاذب در جامعه و سختی زندگی شده است.
وی به پیشینه موضوع بحث اشاره کرد و افزود: این بحث را میتوان در موضوعات جبهه فضائل در عنوان و موضوع (بیت الله) یا (خلیفه الله) یافت که اولین موضوعی است که در فقه بر مکلف تکلیف آورده است و در جبهه رذائل هم اولین موضوع (بت و بتکده) است که الان هم همین دو موضوع روبروی هم قرار دارند و اگر دقیق دیده شود این دو موضوع منشا اختلاف در جوامع شدهاند.
اسماعیل پرور در ادامه ارائه خود، خاطرنشان ساخت: در این بحث اهتمام به چند مقدمه اهمیت دارد؛
الف) شناخت طبقات موضوعات و رتبهبندی آنها کما اینکه در بعض روایات عاقل به کسی اطلاق شده که (خیر الشرین) را بشناسد که معلوم میشود در عالم شرور هم رتبه بندی وجود دارد که باید آن را دقیق شناخت.
ب) فقه نباید به موضوعات نگاه انفعالی داشته باشد بلکه باید ریل گذاری اصلی و جهتگیری کلی را انجام دهد چراکه هر موضوعی در ساحت دین ارزشی دارد و اگر نتوانیم رابطه بین آنها را پیدا کنیم و رتبهبندی موضوعات را بشناسیم دچار مشکل میشویم.
به عبارت دیگر؛ برای ارتقای این بحث باید تلاش نمود تا دریچهای از سمت «موضوعشناسی» به سوی «موضوعسازی» باز کرد و بحث ساخت و ایجاد موضوعات جدید را در دستور کار قرار داد. در بسیاری از موارد، موضوعشناسی با گونهای از انفعال و اکتفا به وضع موجود همراه است؛ به این معنا که دیگران، موضوع را میسازند و ما باید آن را بشناسیم و حکم شرعیاش را استنباط کنیم، امّا موضوعسازی، یک حرکت فعّال برای مدیریت مسایل اجتماعی است، و امکان ساخت موضوعات جدید و مورد نیاز را برای ما فراهم میآورد.
ج) این بحث نیاز به قواعد و اصول کشف و اعمال دارد تا دچار موضوعسازی کاذب نشویم یعنی باید بدانیم که چه موضوعی در چه برههای از زمان و در چه جغرافیای از امکنه، از اهمیت و ملاک بیشتری برخوردار است تا بدان امر شود و بر تحقق آن اهتمام ورزیده شود که این کار نیاز به درایت و بصیرت فراوانی دارد تا جامعه دچار چالش نشود.
علاقهمندان برای آشنایی بیشتر با موضوع بحث میتوانند مقاله «موضوعشناسی و موضوعسازی فقهی با تأکید بر حوزۀ سیاست و اجتماع» مطالعه نمایند.