قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / فقیه، مهندس نیست!
فقیه، مهندس نیست!

فقه؛ «دانش» دو ساحتی کشف قانون و تولید نظریه

فقیه، مهندس نیست!

متن پیش‌روی می‌کوشد با طرح دیدگاه شهید صدر در ساخت نظریه اسلامی (فقه نظریه)، روشن کند این فرایند علمی و تلاش فکری و معرفتی، چه نسبت و تشابهی با مهندسی و کار مهندسان دارد!

به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجت‌الاسلام علی الهی‌خراسانی پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه مشهد، در نقد مقاله دکتر علی پایا با عنوان فقیه به‌منزله‌ی یک مهندس”، طی یادداشتی در شماره هفدهم فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا با عنوان «فقیه، مهندس نیست!» آورده است: فقه، به مثابه ابزار و صناعت و مهندسی نیست! بلکه از جنس معرفت و شناخت عمیق و تولید گزاره و نظریه است. او در این یادداشت، به تفصیل دیدگاه شهید صدر در ساخت نظریه اسلامی (فقه نظریه) را مطرح می‌کند تا روشن سازد این فرایند علمی و تلاش فکری و معرفتی، چه نسبت و تشابهی با مهندسی و کار مهندسان دارد!‌

یک. برای فهم درست هر اصطلاح باید زمینه تاریخی شکل‌گیری آن را دانست. نمی‌توان صرف گفته و دیدگاه یک اندیشمند، مانند فارابی و بدون توجه به زمینه تاریخی شکل­‌گیری اصطلاح فقه و تفقه، به شناختی از این اصطلاح رسید و آن را از حیطه معرفت و دانش خارج ساخت!

فقه در لغت به معنای علم به شیء، فهم شیء، بصیرت و هوشمندی است. راغب اصفهانی، فقه را رسیدن به علم پنهان از راه علم آشکار می‌داند. بنا بر مجموع تعاریف گفته­ شده، فقه، شناخت ژرفای چیزی است و فقیه کسی است که به اعماق مطلب می‌رسد؛ بنابراین فقه، مجرد فهم شیء نیست.

دو. در عرف باورمند به شریعت، فقه سه معنا دارد:[۱]

معنای اول: بصیرت در امر دین که مجموعه معارف الهی، احکام تشریعی و اخلاق است.

شیخ بهایی و فیض کاشانی بدین معنا نیز اشاره کرده‌اند. برخی روایات مناسب این معناست: «الا اخبرکم بالفقیه حق الفقیه من لم یقنّط الناس من رحمه الله…».[۲]

همچنین روایاتی که در آن، شخص اعرابی مقابل فقیه ذکر شده است و به مسلمانان توصیه شده مانند عرب صحرانشین بی‌خبر از دین و بصیرت در آن نباشند؛ مانند «علیکم بالتفقه فی دین الله و لاتکونوا اعرابا…»[۳].

معنای دوم: معرفت به فروع شریعت نسبت به حلال و حرام، عبادات و معاملات.

میان اصحاب ائمه(ع) از زمان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) فقه بیشتر بدین معنا بوده است؛ چنان­که امام صادق(ع) می‌فرماید: «من اراد التجاره فلیتفقه فی الدین»[۴]. از امام علی (ع) نیز نقل شده است: «یا معشر التجار الفقه ثم المتجر»[۵].

معنای سوم: معرفت فروع شریعت نسبت به مدارک و ادله آن. این معنا از تفقه و فقیه در عصر دوم صدور نص یعنی از زمان امام باقر(ع) رایج و متبادر بوده است.(عصر اول صدور نص دینی، به زمان پیامبر (ص) تا امام سجاد(ع) اختصاص دارد.) مانند روایت امام حسن عسکری(ع): «فاما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه…»[۶]؛ و مانند مقبوله عمر بن حنظله: «و إن کان الفقیهان عرفا حکمه من الکتاب و السنه…»[۷]؛

روایت ابان بن تغلب از امام باقر(ع): «أنه سأله عن مساله فأجاب فیها، قال الرجل: إن الفقهاء لایقولون ذلک»[۸].

اجماع دانشمندی چون کشی بر اینکه هجده نفر از اصحاب ائمه(ع) از فقها هستند، بدین معناست.

بهترین نمونه این روایت است: امام صادق(ع) خطاب به ابوحنیفه می‌پرسند: «أنت فقیه أهل العراق؟ قال: نعم قال: فبم تفتیهم؟ قال: بکتاب الله و سنه نبیه…»[۹] در اینجا فقه به مقوله فتوا دادن گره خورده است؛ یعنی فهم احکام شرعی از ادله آن.

باید گفت اجتهاد، تلاش علمی در راستای معنای سوم از فقه و تفقه است.

سه. در نتیجه فقه، به مثابه ابزار و صناعت و مهندسی نیست! بلکه از جنس معرفت و شناخت عمیق و تولید گزاره و نظریه است. البته در فقه نیز مانند هر دانشی، مهارت دانشیان در به‌کارگیری قواعد، اصول و فرمول‌ها دخیل و مؤثر است؛ اما نمی‌توان مهارت دانشیان را سبب مهندسی دانستن یک دانش مانند فقه عنوان کرد!

چهار. نتیجه فقه و تفقه، کشف «اعتبار قانونی/ حکم شرعی» از منابع شریعت است. این کشف با استفاده از علوم مختلفی امکان‌پذیر است. ادبیات عرب و علوم بلاغی، علوم قرآنی، علوم حدیث، اصول علم رجال و مفردات رجالی و … تأثیر مستقیم در فقه و فرایند اجتهاد دارند. نمی‌توان تأثیر این دانش‌ها و مجموعه معارف در فقه و تفقه را نادیده گرفت و گفت فقه، مهندسی است و از جنس معرفت و کار دانشی نیست! نگاهی به دانش سترگ و قاعده‌مند و گاه پیچیده و سخت‌فهم «اصول فقه» که دارای روش‌های متکثر استقرایی، قیاسی، عقلایی، تاریخی و زبانی است، فاصله مهندسی دانستن فقه را از واقعیت و حقیقت فقه دوچندان می‌کند.

پنج. در دهه‌های اخیر غیر از کشف اعتبار قانونی، فقه متکفل ساخت «نظریه» نیز شده است. ما می­‌توانیم دو گرایش را در تعریف نظریه فقهی تصور کنیم که یک گرایش بر صرف «اعتبارات و احکام شارع» تمرکز می­‌کند و در چارچوب آن نظریه­‌ای بنا می­‌کند. بر اساس این گرایش، نظریه فقهی، تلاش برای بازسازی احکام و عرضه آن‌ها به صورت منظومه­‌ای است. این گرایش را بسیاری از عالمان و در صدر آنها شخصیت معروف، مصطفی زرقا ایجاد کرده است. تعریف ایشان از نظریه فقهی، متمرکز بر احکام شرعی است و معتقد است که در زیر پوست فقه، مجموعه­‌هایی از احکام نهفته است که با نظریه­‌های فقهی، واقعیت آنها کشف، سازمان­دهی و عرضه می‌­گردد. بر اساس دیدگاه ایشان، مجموعه‌­های احکام – که کشف و بازسازی می­‌شوند- نظام­‌های حقوقی را تشکیل می‌­دهند. گرایش دوم بنا بر دیدگاه استاد احمد مبلغی در تعریف نظریه فقهی، این است که برای نظریه‌­پردازی باید میان سه حوزه، مرتب رفت و برگشت داشت تا نظریه شکل گیرد. این سه حوزه عبار‌ت­‌اند از: معتبرات شارع (یعنی احکام شرعی)؛ ملحوظات شارع که در مرحله قبل از احکام، جای گرفته­اند؛ و حوزه سوم، «مسائل نهفته در زندگی بشر» هستند که با دو مقوله یادشده در ارتباط­اند. در نتیجه این رفت و برگشت، آنچه که نظریه آن را متحول می­‌کند، احکام است، نه ملحوظات پیش از حکم و نه مفاهیم زندگی. البته پس از آنکه نظریه شکل گرفت، در صورت تبدیل به مدل و الگوی اجرایی و کاربردی بر زندگی نیز تأثیر می­‌گذارد. تحولی که در احکام رخ می­‌دهد، عبارت است از سازمان­دهی احکام با نگاهی تکمیلی، تعمیقی و رویکردی، در جهت بازتولید یک مجموعه و منظومه. قرار دادن وصف «فقهی» برای نظریه از همین­جا نشأت می‌­گیرد که این احکام هستند که عمل سازمان­دهی درباره آنها انجام می‌­شود، نه ملحوظات پیش از حکم و نه مفاهیم زندگی.

شش. در آثار مختلف شهید صدر سه معیار برای اکتشاف و تولید نظریه اسلامی ذکر شده است:

معیار نخست: حرکت از موضوع عینی به نص؛

روش، مسیر بحث را برای پژوهشگر این­گونه ترسیم می­‌کند که نقطه آغاز و جهش، موضوع خارجی است و پس از آن باید به قرآن و سنت شریف توجه کرد تا نظریه اسلامی فراگیری را در آن موضوع استخراج کرد.

معیار دوم: حرکت از مدلول جزئی به مدلول مشترک؛

راهی که شهید صدر برای استخراج نظریه از دل نصوص اسلامی پیشنهاد می‌­کند، این است که مدلول­‌های جزئی احکام و آیات را پشت سر نهیم و از تراکم و پراکندگی میان این مدلول­ها رهایی‌ یابیم؛ سپس تمام مجموعه آیات قرآنی یا احکام تشریعی را که در موضوعی واحد مشترک‌­اند، به گونه‌­ای فراگیر مطالعه کنیم و میان آن مدلول­‌ها نظم، نسق و انسجامی پدید آوریم.

معیار سوم: حرکت از سلیقه شخصی به واقعیت؛

این معیار ازآن­رو مورد توجه است که مکتشف نظریه­‌های اسلام در موضوعات مختلف زندگی، هستی و جامعه، از خود می­‌پرسد: از کجا مطمئن باشم نظری‌ه­ای که من کشف و از منابع اسلامی استخراج کردم، حقیقتاًبیانگر نظر اسلام است و به طور طبیعی از دل این منابع برآمدهاست، نه از اندیشه شخصی و سلیقه­ من و دریافت­‌های شخصی و تأویل­های خاص من از این نصوص؟

این پرسش، از مهم­ترین دشواری­ها و گردنه­‌های نظریه‌­پردازی اسلامی حکایت می­‌کند. رویارویی با این دشواری، میسر نیست جز از طریق برساختن روشی که ضوابط متناسب با طبیعت نصوص اسلامی را فراهم آورد. موضوعیت روش به این معنا، ازآن­روست که یک روش، ضوابطی را فراهم سازد که نزدیک­‌ترین نتیجه و نظریه را درباره واقعیت تشریع اسلامی به دست دهد.

شهید صدر که معتقد است میان قانون مدنی و مکتب رابط‌ه­ای وجود دارد، نتیجه می­‌گیرد زمانی درصدد اکتشافات مکتبی برمی­‌آییم که از آن یا از برخی ابعادش و از ساختاری که بنیان­گذاران آن بنانهاده­‌اند، تصویر روشنی در اختیار نداریم و می­‌توانیم آن مکتب را از راه قانونش کشف کنیم. البته این در صورتی است که از قانونی که بر این مکتب ناشناخته استوار است، آگاهی داشته باشیم.

به این ترتیب ازدیدگاه شهید صدر، عملیات اکتشاف نظریه، راهی معکوس را نسبت به فرایند تکوین و شکل‌گیری واقعی نظریه می­‌پیماید؛ یعنی از روبنا آغاز و به زیربنا منتهی می­‌شود.

شهید صدر دراین­ باره و لزوم رعایت معیار سوم چنین می­‌گوید: …چه­ بسا صاحب­ نظران مختلف بنا به اجتهادهای گوناگونشان طرح­های متفاوتی از سیستم اقتصادی اسلام معرفی کنند و از آنجا که این طرح­ها با رعایت مقررات اجتهاد تنظیم شده، جملگی می­‌توانند طرح­های مکتب اقتصادی تلقی بشوند؛ زیرا اگر طرحی با ملاحظه جهات قانونی اجتهاد طراحی شده باشد –چه با واقع امر منطبق باشد و چه نباشد- از نظر قانونی، صحیح محسوب می­‌شود.

خطر تأثیر شخصیت محقق در اجتهاد برای کشف سیستم، در موارد ذیل جلوه‌­گر می­‌شود:

الف) توجیه واقعیت­ها؛

ب) گنجاندن نص در چارچوب محدود؛

ج) تجرید دلایل قانونی از شرایط و مقتضیات آنها؛

د) موضع‌­گیری پیش­ساخته ذهنی در قبال نص.

دیدگاه شهید صدر در ساخت نظریه اسلامی (فقه نظریه) کمی با تفصیل گفته شد تا روشن گردد این فرایند علمی و تلاش فکری و معرفتی، چه نسبت و تشابهی با مهندسی و کار مهندسان دارد!

هفت. فقیه، مهندس نیست؛ بلکه دانشمندی است که گاه برای آسان‌سازی و فهم راحت همه مخاطبان، نتیجه تلاش علمی خود را بر نیازها و پرسش‌های مخاطب تطبیق می‌دهد.(استفتائات)

پرداختن فقیه به جزئیات مسائل بر اساس کشف او درباره قوانین و ساخت نظریه‌هاست. این تطبیق‌یابی و کمک به حل پرسش‌های جزئی مخاطبان را نباید مهندسی فقه دانست! هیچگاه نسخه‌دادن پزشک برای بیمار که بر اساس دانش پزشکی روی می‌دهد را مهندسی نمی‌گوییم!

—————————————————————————————————————————-

[۱]– الاجتهاد و التقلید، تقریرات درس خارج آیت‌الله سید علی سیستانی، ص ۲۰٫

[۲]– وافی، ج۱، ص۱۶۳٫

[۳]– کافی، ج۱، ص۲۴٫

[۴]– وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۳۸۲٫

[۵]– همان، ص۳۸۱٫

[۶]– احتجاج، ج۲، ص۲۶۳٫

[۷]– وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۳۸۱٫

[۸]– وافی، ج۱، ص۱۶۴٫

[۹]– وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۴۷٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics