قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / مروت غیر از عدالت است/ اگر مروت در تحقق عدالت شرط باشد، شخصی که مروت نداشته باشد، عدالت هم ندارد
اختلاف بین حقوق مسلمان و کافر، طبیعی و لازمه ذومراتب بودن انسان است

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:

مروت غیر از عدالت است/ اگر مروت در تحقق عدالت شرط باشد، شخصی که مروت نداشته باشد، عدالت هم ندارد

اثر تفاسیر مختلف از مروت و مبانی مختلف در آن، این است که اگر مروت در تحقق عدالت شرط باشد، شخص وقتی مروت نداشت عدالت هم ندارد و در بعضی از عناوین مثل شهادت و قضاوت و…نمی‌تواند وارد شود؛ اما اگر در تحقق عدالت شرط و دخیل نباشد این منصب‌ها را به شخصی که مروت ندارد می‌توان واگذار نمود مگر آن‌که در مواردی، مروت معتبر باشد.

اختصاصی شبکه اجتهاد: جوانمردی و مردانگی که در منابع دینی از آن تحت عنوان «مروّت» یاد می‌شود، در حقیقت یک حالت نفسانی است که انسان را وادار می‌کند همواره در مرزهای محاسن اخلاقی باشد، به عادات زیبا عمل کرده و از معاصی و گناهان نیز دوری کند؛ ازاین‌رو مروّت یکی از مهم‌ترین صفات کمالیه بوده، ریشه و سرچشمه آن‌ها محسوب می‌شود و در دین مبین اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است تا جایی که هیچ‌کس در اسلام حق ندارد کاری که مروت دیگری را خدشه‌دار می‌کند، انجام دهد و اگر چنین کند، طبق روایات از تحت سرپرستی خداوند خارج و به سرپرستی شیطان درمی‌آید. به مناسبت سالروز درگذشت اسطوره مروت، غلامرضا تختی، جهت آشنایی بیشتر با کاربردهای فقهی این مفهوم اخلاقی، گفتگویی با استاد محمد باقری شاهرودی، از اساتید قدیمی سطوح عالی و درس خارج حوزه علمیه قم، انجام دادیم.

اجتهاد: مراد از مروت چیست و در چه ابواب فقهی از آن سخن گفته می‌شود؟

باقری شاهرودی: مروت ریشه‌اش از مرء به معنای انسانیت و مردی است یا کمال مردانگی و مراعات آداب نفسانی است و موجب اتصاف انسان به اخلاق حسنه می‌شود که به آن مروت می‌گویند. در روایات شیعه از این عنوان و آثار آن مطالبی فرموده‌اند. امام صادق ع فرموده‌اند: «المروه مروتان: مروه فی الحضر و مروه فی السفر؛ فأما التی فی الحضر فتلاوه القرآن و لزوم المساجد و المشی مع الإخوان فی الحوائج و النعمه ترى على الخادم أنها تسر الصدیق و تکبت العدو. و أما التی فی السفر فکثره الزاد و طیبه و بذله لمن کان معک و کتمانک على القوم أمرهم بعد مفارقتک إیاهم و کثره المزاح فی غیر ما یسخط اللّه عز و جل». مروّت دو گونه است: مروت در زمان حضور و مروت در سفر. امّا مروّت در حضور به تلاوت قرآن و حضور در مساجد و همنشینی با اهل خیر و خوبی و تفکر در فقه و دین است و اما مروت سفر به بخشیدن زاد و توشه و شوخی و مزاح در غیر ناخشنودی خدا و کمیِ مخالفت با همراهان و ترک بدگویی از همراهان هنگامی‌که از آن‌ها جدا شدی.

هم‌چنین اینکه انسان بر نظر خودش پافشاری نکند و خودبین نباشد. نقص هم‌نوع‌هایش را بعداً نقل نکند. اهل تفقه باشد. میانه‌رو در زندگی باشد. برادر دینی‌اش اگر مشکل دارد درک کند. لذا مروت به این موارد است. در روایت دیگر دارد که مروت یعنی کاری را در خفا انجام ندهی که انجام آن کار در انظار مردم خجالت می‌کشی. هم‌چنین مروت آن است که طمع به مال دیگران نداشته باشی و بخل‌ورزی نکنی. در روایت دیگر مروت عبارت است از اصلاح معیشت و تدبیر در معاش.

اجتهاد: نسبت مروت با عدالت چیست؟

باقری شاهرودی: در روایتی هست که مروت یعنی فرد در ارتباط با دیگران ظلم نکند و با دوستان حدیث کند اما تکذیبشان نکند و به وعده‌هایی که داده است عمل کند. این رفتارها نشانه کامل بودن مروت و داشتن عدالت است. از بعضی روایات استفاده می‌شود همان خصوصیاتی که مروت دارد عدالت آن خصوصیات را ندارد. لسان فقهی تفسیری که از مروت دارند غیر از عدالت است و بیشتر به ذکر مثال اکتفا کرده‌اند. مثلاً مرحوم شیخ طوسی فرموده است عدالت در شریعت دینی یعنی فرد در دین خود عادل باشد و در هنگام حکم و قضاوت هم عادل باشد و این وقتی است که از کارهای مخالف با مروت دست بردارد و از آن‌ها اجتناب کند مثل اکل در خیابان و مکان‌های عمومی و لباس‌های رنگارنگ و لباس زنان را پوشیدن.

شهید اول فرموده است مروت پاک کردن نفس از دنائت و پستی‌هاست که لایق انسان نیست. بلکه ممکن است ارتکاب آن برای انسان دیگر اشکال نداشته باشد، اما برای این شخص پستی می‌آورد و شایسته نیست. صاحب حدائق فرموده است مروت عبارت است از پیروی از عادات نیکو و اجتناب از عادات ناپسند و آنچه نفس از آن متنفر است، مثل خوردن در بازار و محل رفت‌وآمد مردم یا بوسیدن همسر و مادر در محضر دیگران. بعضی‌ها مروت را تعریف کرده‌اند به پاک کردن نفس از پستی‌ها و نقصی که سزاوار و شایسته انسان نیست. به تعبیر دیگر، اگر انسان کاری کند که جایگاه خود را در بین مردم از دست بدهد و حقیر و کوچک و بی‌حیا جلوه کند، این فرد از مروت تنزل پیدا کرده است. مؤید این معنا، روایتی از امام باقر علیه‌السلام است که می‌فرماید در بحث عدالت انسان باید از معصیت و عصیان فرمان خداوند کریم اجتناب کند تا از عدالت ساقط نشود. خلاصه مسئله این است که در مروت انسان نباید اعمالی را که کوچکش می‌کند مرتکب شود و در نزد مردم خود را خوار کند و با این کار مردم را از خود براند. البته عملش معصیت نیست و اگر خلاف مروت را انجام داد از عدالت خارج نمی‌شود. اگر مروت را در عدالت معتبر بداند با انجام اعمال خلاف مروت دیگر نمی‌توان به این شخص عادل گفت و اعمالی که شرط آن عدالت است مثل قضاوت یا امام جماعت بودن اشکال دارد. برخلاف کسانی که می‌گویند مروت در تحقق عدالت دخالتی ندارد، مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسی و محقق حلی مروت را در عدالت شرط نمی‌دانند و معتقدند این دو مقوله ربطی به یکدیگر ندارند هرچند وقتی انسان مروت داشته باشد در کسب عدالت زودتر به نتیجه می‌رسد. البته مرحوم علامه، مروت را در تحقق عدالت معتبر می‌داند. رابطه مروت و عدالت همین است که بیان شد. به نظر می‌رسد مروت در انسان، امر بسیار مهمی است و لکن ربطی به عدالت که شرط صحت و نفوذ بعضی افعال و اعمال ماست ندارد.

اجتهاد: آیا می‌توان مراد از مروت را در هر یک از ابواب فقهی، متفاوت با سایر ابواب دانست یا آن‌که در همه ابواب، معنای یکسانی دارد؟

باقری شاهرودی: طبق روایاتی که سابقاً ذکر شد و امام مروت و خلاف آن را ذکر کرد معلوم می‌شود که مروت یک معنا دارد و معنای واقعی آن در روایات ذکرشده است و معانی مختلف ندارد. لذا مراد از مروت آن چیزی است که در سؤال اول و دوم ذکر شد.

اجتهاد: آیا مروت، مفهومی عرفی و عقلایی است و به عمل نیک بر اساس نظرات عقلا گفته می‌شود یا امری شرعی است و به عمل بر طبق دستورات شرعی اطلاق می‌گردد؟

باقری شاهرودی: طبق روایاتی که ذکر شد سائلی از امام سؤال می‌کند مروت چیست و امام برای سائل بیان می‌کند و توضیح می‌دهد. مفاهیم عرفی و عقلایی نیاز به توضیح ندارند. ظاهرش یا یک مفهوم شرعی است و یا اگر مفهوم عرفی و عقلایی باشد شارع آن را توسعه داده است و مصادیقی را که عرف غفلت دارد یا متوجه نمی‌شود که از مصادیق مروت است امامان بیان فرموده‌اند، چنانکه در روایات بیان شد.

اجتهاد: تفاسیر مختلف از مروت، چه تأثیری را در نتایج فقهی می‌گذارد؟

باقری شاهرودی: اثر تفاسیر مختلف از مروت و مبانی مختلف آن، این است که اگر مروت در تحقق عدالت شرط باشد، شخص وقتی مروت نداشت عدالت هم ندارد و در بعضی از عناوین مثل شهادت و قضاوت و…نمی‌تواند وارد شود؛ اما اگر در تحقق عدالت شرط و دخیل نباشد این منصب‌ها را به شخصی که مروت ندارد می‌توان واگذار نمود مگر آن‌که در مواردی مروت معتبر باشد. البته منشأ این اختلاف در روایات است که چگونه از کلمات معصومین برداشت شود، مثل روایتی از ائمه که می‌فرماید: «أَنْ تَعْرِفُوهُ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ» که مراد ما چیست و اصلاً این معنای عدالت را می‌گوید یا معنای مروت را بیان می‌کند تا بگوییم مروت در عدالت معتبر باشد. در صحیحه عبدالله بن ابی یعفور دارد: «والدلاله علی ذلک کله ان یکون ساترا لجمیع عیوبه». آیا جمیع عیوب شرعی مراد است تا ربطی به مروت نداشته باشد یا اعم از عیوب شرعی و عرفی است تا مروت هم در تحقق عدالت دخیل باشد. اگر قائل به این شدیم که مروت در تحقق عدالت معتبر است این تفاسیر مختلف در تحقق عدالت اثر پیدا می‌کند و باید تأثیرگذار باشد در مواردی که عدالت در آن مناصب شرط است؛ اما اگر مروت دخیل در عدالت نباشد و خودش در مواردی دخیل باشد، باز این تفسیر اگر به اختلاف ماهوی برگردد اثرگذار خواهد بود و اگر به اختلاف مصداقی بازگردد اثرگذار در نظرها خواهد شد که فقیه می‌خواهد فتوا و نظر دهد؛ و اگر مروت دخیل یا شرط در افعال و اعمال و مناصب نباشد اختلاف در آن تأثیری نخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics