اختصاصی شبکه اجتهاد: یکی از مهم ترین ابزارهای گفت و گو بین تفکرات مختلف، آشنایی با آن اندیشه، و یکی از راههای بسیار مهم نیز برای این آشنایی، مطالعه است. خصوصا در زمانی که به خود مولف یا متفکر دسترسیایوجود ندارد.
در بین بزرگان شیعه نیز که داعیهدار بحث علمی و آزاد هستند، شواهد فراوانی وجود دارد که نشان دهنده آشنایی با تالیفات و نویسندههای نه تنها مذاهب بلکه ادیان و نحلههای معنوی و غیر معنوی میباشد. خصوصا به علت برخوردهای متوالی با اهل سنت، این فرآیند نسبت به آثار و تالیفات آنان بیشتر وجود داشته است و حداقل سه کتاب «عبقات الانوار»، «المراجعات» و «الغدیر» خود نشان دهنده احاطهی علمی و تقریبا کاملی بر کتب برادران مسلمان است.
با مطالعه کتاب فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها از حاکم نیشابوری فضای متفاوتی از اهل سنت را درک میکنیم که من حیث نگاه پدیدار شناسی بسیار قابل استفاده و سودمند است. این کتاب در قاهره و به تحقیق علی رضا بن عبدالله بن علی رضا در سال ۱۴۲۹ه.ق به چاپ رسیده و تحقیقات سودمندی- از حیث موضوع و پدیده-در آن درج گردیده است و کتاب را از یک مجموعهی حدیثی صرف خارج کرده است.
یکی از مهم ترین فواید این کتاب مانند هر کتاب دیگری که در گذشته نوشته شده است، مقدمهی آن از جنبهی تاریخی و مردم شناسی است؛ که به اعتقاد نویسنده بررسی مقدمههای کتب قدماء، خود به تنهایی دادههای فراوانی را به محققان انتقال میدهد. برای مثال کافی است مقدمهی کتب اربعه شیعه بررسی بشود تا در آن سیری از نحوهی تعامل با احادیث فهم گردد. در این کتاب نیز مصنف سخن از جامعهایبه میان میآورد که مردم به بغض آل الرسول، سود میکنند و تقرب میجویند و به جایی رسیده اند که حتی به ساحت قدسی حضرت زهرا سلام الله علیها نیز اسائه ادب کرده و اگر چه نمیتوانند فضائل ایشان را انکار کنند ولی رقبایی را برای ایشان ایجاد میکنند. لذا این برخورد تلخ و زننده، حاکم را بر آن داشت که کتابی در این زمینه بنویسد و فضائل آن بزرگوار را به طور مستقل در آن جای دهد.
نکتهی جالب دیگر در مقدمه، بحث دربارهی افضلیت و افقهیت حضرت زهرا (س) نسبت به عایشه همسر رسول خدا (ص) است که البته با اعتراض محقق مواجه میشود. اشارهی مهم و البته کوتاهی هم در مورد مشتق «افضل» و به طور کلی «افعل» دارد که بر هر کسی که در فضای امامت و فضائل کار کرده است، اهمیت آن پوشیده نیست. سخنی کوتاه هم به نقل از یکی از علمای اهل سنت میآورد که مراد از «افضل بناتی» در باب زینب بنت رسول (ص) «من افضل بناتی» است. چرا که در احادیث فراوانی داریم که حضرت زهرا <«سیده نساء اهل الجنه» هستند. حاکم البته در مستدرک به این مهم پرداخته و در ذیل همان حدیث مباحثی را مطرح کرده است.
آشناییایرا که در مقدمه مطرح کردم در اولین حدیث حاکم دیده میشود. حاکم که در برخی از کتابهای رجالی اهل سنت مانند میزان الاعتدال ذهبی، متهم به رافضی گری و تشیع شده است، اولین حدیثی را که میآورد «فاطمه بضعه منی» است که در جریان ساختگی اتهام به حضرت علی (ع) نسبت به دختر ابی جهل صادر شده است. دربارهی این موضوع بحثهای فراوانی شده است که مقال در این مجال نمیگنجد. ولی از حیث پدیده شناسی، حاکمِ متهم به رفض، حدیثی را برای فضلیت حضرت زهرا (س) نقل میکند که در نگاه شیعی، تنقیص امیر المومنین (ع) است. حتی وی این حدیث را در کتابش به نام«الرساله الذابه عن حریم رسول الله» که متاسفانه تا کنون اثری از آن یافت نشده است، نقل و طرق مختلف آن را تخریج کرده است.
حاکم البته در حدیث ۱۴ به فضیلت حضرت امیر (ع) اشاره میکند. وی حدیث «انی اولکم ایمانا بالله و برسوله» را نقل میکند که مفاد آن واضح است. البته محقق این حدیث را مَوضوع میداند و آفت آن را هم مشیخهی حاکم که ابوبکر احمد بن ابی دارم است معرفی میکند. محل اخذ حدیث حاکم از احمد بن ابی دارم، کوفه است که خود نشان دهندهی تاثیر آن محیط میباشد.
نکتهی جالب توجه در حدیث ۱۵، لقب «سیده نساء اهل الجنه» برای حضرت زهرا (س) است. البته با این تفاوت که در انتهای آن «الا ما کان لمریم بنت عمران» میباشد. در حدیث ۱۸ هم «أو خدیجه» دارد.
حدیث ۲۴ که اسلوب آن مورد اشارهی اهل سنت نیز بوده است، مهم است. «احب الناس الی رسول الله الفاطمه، و من الرجال، زوجها.» ناقل حدیث عایشه است و نکتهی جالب این است که محقق میگوید این حدیث مخالف حدیث بخاری و مسلم است که «احب الناس» را عایشه میداند «و احب الناس من الرجال را ابوها» که ابوبکر باشد ذکر میکند.
حدیث ۲۸،۲۹، ۳۰ و ۳۱ نیز حدیثی است که مخالف عقاید شیعی است ولی برای شناخت فضای تفکر مقابل مهم است. در این حدیث به عدم تفاضل حضرت زهرا و خدیجه و مریم و آسیه اشاره میکند و البته فضلیت این چهار بزرگوار بر سایر زنان عالم را نیز در نظر میگیرد.
حدیث ۳۳ را ابان بن تغلب از امام صادق (ع) و ایشان از پدرشان و امام سجاد نیز از پدرشان امام حسین (ع) نقل میکنند. همان سلسله سندی که مطلوب اهل سنت میباشد. دلالت آن هم در مورد اعطای فدک است که شأن نزول آیهی «ذوی القربی» میباشد.
حاکم در حدیث ۱۵۵ پاسخ ابابکر در مورد غصب فدک را این چنین میگوید:
ان رسول الله (ص) حدثنی «ان الله یطعم النبی و اهله الطعمه فاذا قبضه، رفعت عنهم».
حدیث ۱۷۲ هم دفاعیهایاز جانب ابوبکر است:
«لستُ تارکا شیئا. کان رسول الله (ص) یعمل به الا عملت به. انی اخشی ان ترکت شیئا من امره ان ازیغ.» ص۱۲۴-۱۲۵
این دو فضا به خوبی نشان میدهد انتساب حاکم به تشیع بسیار غلط است. مگر این که ملاکهای دیگری در اتهام به رفض و تشیع وجود داشته باشد که بحث دیگری میطلبد.
حاکم دو حدیث هم در مورد جریان دفن حضرت زهرا (س) مطرح میکند که در حدیث اول ابوبکر بر پیکر حضرت زهرا (س) نماز خوانده است و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و سعد و جماعتی دیگر نیز برای تشییع حضور داشته اند. حضرت علی (ع) هم برای نماز جناب ابوبکر را مقدم میکند و وی با چهار تکبیر که از موارد اختلافی فریقین است، بر حضرت (س) نماز میخواند.
حاکم در مورد این حدیث میگوید:
هذا حدیث تفرد به ابومحمد القدامی عن مالک. سپس قبل از نقل حدیث ۸۴ میگوید:
اصح ما روی فی هذا الباب ما حدثناه شیخنا و امامنا ابوبکر احمد بن اسحاق… که حضرت زهرا (س) شبانه دفن شدند و امیر المومنین (ع) بر ایشان نماز خواندند و ابوبکر (و دیگران) از موضوع با خبر نشدند.
علی الظاهر درست ترین مدت زمان حیات حضرت زهرا (س) بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله، در نظر حاکم سه ماه است. در ادامه میگوید:
هذا هو الصحیح من حیاه فاطمه بعد ابیها و الیه ذهب احمد بن حنبل فی «تاریخه». ص۷۸
حدیث ۱۳۳ در مورد شان نزول آیهی «هل اتی» میباشد. محقق البته در ذیل این حدیث سخنی طولانی را آورده است که اولا انکار وجود جناب فضه خادمهی حضرت میباشد، ثانیا سند آن را ضعیف میداند و در خلال این کلام به ضعف احادیث کتب فضائل مانند خصائص نسائی میپردازد، و ثالثا بر فرض اثبات این حدیث، آن را دلیلی بر امامت و خلافت حضرت علی (ع) نمیداند. یعنی همان اشکالی را مطرح میکند که ابونعیم اصفهانی در جای جای کتاب «الامامه و الردّ علی الرافضه» بیان مینماید.
برخی از احادیثی هم که نقل کرده است اولا نه تنها فضلیت حضرت نیست بلکه تنقیص ایشان است و ثانیا در مقام اثبات دیگران میباشد. برای مثال در حدیث ۱۷۴ آمده است که حضرت زهرا (س) به جناب عایشه توهین کرده اند و رسول خدا (ص) هر چند به صورت مودبانه، از کار حضرت ناراحت میشوند و میفرمایند: «فانی احبّ العائشه فأحبّیها». ص۱۲۶
برخی از این احادیث که در این کتاب و البته در سایر کتب اهل سنت به صورت فضیلت نقل شده اند با نگاه شیعی و با توجه به مقام حضرت زهراء <، ناسازگار است و جای کار جدیایرا در حیطهی بررسی دلالات متنی فضائل میطلبد.
محقق در پاورقی صفحهی ۱۳۹ که ذیل حدیث ۲۰۴ آمده است، در کنار تایید و تجویز زیارت اهل قبور، به کافر بودن جناب عبدالمطلب ۸ که خلاف نگاه شیعه است اشاره میکند.
جا دارد به حدیث ۲۲۸ این کتاب اشاره بشود. حدیثی که پیامبر اکرم (ص)، عدهایاز شیعیان حضرت (ع) را رافضی میدانند و دستور قتل آنها را صادر میکنند. محقق البته این حدیث را موضوع میداند. ناقل حدیث هم زینب بنت علی (ع) است به نقل از حضرت زهرا (س) از حضرت رسول(ص).
در انتها نیز باید به سفرهای حاکم و اخذ حدیث در شهرهایی همچون بغداد و کوفه اشاره کرد.
این کتاب البته جای کار بیشتری را میطلبد و کتابهای فضائلی از این دست نیز هنوز هستند که برای آشنایی با فضای فکری اهل سنت نسبت به اهل البیت (ع) و شیعه مناسب اند.