قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / معنویت یا عبادت؛ مسئله این است!
معنویت یا عبادت؛ مسئله این است!

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد بررسی کرد:

معنویت یا عبادت؛ مسئله این است!

ما نمی‌توانیم بگوییم از سیره امام سجاد علیه‌السلام استفاده می‌کنیم که مناسک مقدم بر معنویت بوده است. اصلاً این حالت دوران بین معنویت و مناسک که شما فرض کرده‌اید برای هیچ‌یک از ائمه قابل اثبات نیست تا ما از سیره آن معصوم بفهمیم که کدام‌یک را اولویت داده است. دورانی نبوده است. اگر امام سجاد علیه‌السلام کثرت مناسک داشتند حتماً با روح و معنویت بوده است و اگر امام باقر علیه‌السلام سیره‌ای غیر از سیره پدر در پیش‌گرفته‌اند حتماً علتی داشته است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: شهادت امام محمدباقر (ع)، فرصت مناسبی است تا برخی از فرمایشات و سیره ‌این بزرگوار را به بحث بگذاریم. در حدیث معروفی از ایشان، به فرزندشان توصیه می‌کنند که زیاد عبادت نکن بلکه تلاش کن خود را بنده محبوب خداوند قرار دهی. همین امر موجب طرح این پرسش می‌شود که آیا در شریعت، معنویت مقدم است یا انجام عبادات و مناسک. حجت‌الاسلام یاسر امینیان، حدیث پژوه استاد مدرسه فقهی امام محمدباقر (ع) در گفتگو با «شبکه اجتهاد» سعی دارد تا این مسئله را واکاوی کند. مشروح گفتگو با این استاد سطح عالی حوزه علمیه قم از نگاه شما می‌گذرد:

اجتهاد: امام باقر (ع) در ضمن روایتی فرزندشان امام صادق (ع) را از طواف مستحب فراوان نهی کرده و می‌فرمایند: إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً أَدْخَلَهُ الْجَنَّهَ وَ رَضِیَ عَنْهُ بِالْیَسِیرِ. مراد از این روایت چیست؟ به دیگر سخن معنای محبوب بودن نزد خدا چیست؟

امینیان: مرحوم کلینی در کافی شریف بابی باز کرده است با عنوان «الاقتصاد فی العبادۀ»؛ یعنی میانه‌روی و اعتدال در عبادت. در آنجا روایتی را که اشاره کردید با دو سند معتبر ذکر کرده است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید در سنین نوجوانی، روزی پدرم مرا دید که با جدیت فراوان مشغول طواف بودم و عرق می‌ریختم. در این هنگام پدرم این جمله را فرمودند که پسر عزیزم خداوند اگر بنده‌اش را دوست داشته باشد با عبادت اندک از او راضی شده و وی را به بهشت می‌برد.

در ابتدا شاید این‌طور برداشت شود که امام باقر علیه‌السلام با این فرمایش از کثرت عبادت نهی می‌کنند و می‌فرمایند که انجام عبادات و مناسک فراوان مطلوب نیست؛ اما می‌خواهم عرض کنم این برداشت ممکن است دقیق نباشد. با دقت در روایات دیگر و مجموعه معارف ما و نیز با دقت در همین روایت، می‌توان به معنای صحیح رسید.

در قرآن در مدح مؤمنین وارد شده است که «الذین هم فی صلواتهم دائمون»؛ یعنی کثرت نماز مورد ستایش قرار گرفته است. یا در سیره پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه و آله می‌بینیم که آن‌قدر تهجد و شب‌زنده‌داری داشتند که ساقه‌ای مبارکشان ورم کرده بود. یا هزار رکعت نمازی که امیر المومنین علیه‌السلام در شبانه‌روز انجام می‌دادند معروف است. امام سجاد علیه‌السلام هم که نماد بارز و اعلای کثرت عبادت بودند که اسم مبارک ایشان هم نشان‌دهنده همین سیره حضرتش است. یا امام کاظم علیه‌السلام وقتی در زندان قرار می‌گیرند در مناجات با خدا عرض می‌کنند که خدایا تو می‌دانستی که من دوست داشتم خلوتی داشته باشم که تو را عبادت کنم. در نقل‌های تاریخی هم وارد شده که کسانی که بعضاً توانسته بودند احوال حضرت را در زندان ملاحظه کنند گفته‌اند که یکسره در رکوع و سجود بودند.

با این حساب ما نمی‌توانیم قبول کنیم که منظور از آن حدیثِ امام باقر علیه‌السلام این است که کثرت عبادت مطلوب نیست. من یک حدیثی از پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه و آله تقدیم کنم تا بتوانیم با کمک آن، روایت مورد سؤال را بهتر فهم کنیم. در شبی از شب‌ها که حضرت رسول صلوات‌الله‌علیه و آله مشغول تهجد و شب‌زنده‌داری بودند یکی از همسران ایشان با حالت اعتراض می‌گوید شما چرا این‌قدر خودت را اذیت می‌کنی؟ خداوند در قرآن در حق شما فرموده است ما گناهان گذشته و آینده تو را بخشیدیم، پس چرا بستر و خواب ناز را ترک می‌کنی و بااین‌همه عبادت به خودت سختی می‌دهی؟ حضرت در پاسخ فرمودند افلا اکون عبدا شکورا؟ یعنی درست است که خداوند به من لطف و رحمت دارد؛ اما آیا من نباید بنده شکرگزاری باشم؛ یعنی من این عبادات را انجام نمی‌دهم تا از جهنم نجات پیدا کنم بلکه در مقابل این همه نعمات الهی احساس می‌کنم باید بیشتر ابراز ادب کنم و با این نمازها و عبادت‌ها درصدد انجام ادب بندگی و تشکر از نعمات مولی و پروردگارم هستم.

ازاینجا منتقل شوم به حدیث موردبحث. حضرت باقر علیه‌السلام نفرموده‌اند کثرت نماز و عبادت مطلوب نیست بلکه فرموده‌اند برای کسب رضایت خدا و ورود به بهشت لازم نیست؛ یعنی من تصور می‌کنم می‌خواهند بفرمایند اگر هدف تو از این عبادت‌های زیاد این است که رضایت الهی و بهشت را به دست بیاوری باید بگویم تصورت از خدا اشتباه است. خداوند اگر بنده‌ای را دوست داشته باشد با همان عبادات اندک، او را به بهشت می‌برد. خیال نکن حق‌تعالی، یک خدای سختگیری است که تا (به تعبیر عوامانه) به جان کندن نیفتی و عبادات سنگین و نفس‌گیر تحویلش ندهی کلید بهشت را به تو نمی‌دهد. من احساس می‌کنم مسائل و جریاناتی که آن زمان وجود داشته است در صدور این حدیث مؤثر بوده است. آن زمان شروع کار جریان تصوف بوده است. جریانی که شعارش همین کثرت عبادت و تارک دنیا شدن و زهد ورزیدن‌های افراطی بوده است و خب در ظاهر هم جلب‌توجه می‌کرده‌اند و شاید بسیاری از شیعیان هم به آن‌ها مایل شده بودند. احتمال می‌دهم که حضرت درصدد تخطئه بنیان‌های فکری این جریان منحرف بوده‌اند؛ یعنی از باب آن مثل که به در میگویم تا دیوار بشنود خطابشان به آن جریانات منحرف است. می‌فرمایند در پس پرده این عبادات و زهد جذاب و چشمگیر شما یک سوءظن به حق‌تعالی نهفته است. شما خیال می‌کنید خداوند با همان هفده رکعت نماز و روزه ماه رمضان از ما راضی نمی‌شود بلکه حتماً باید خود را از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های دنیا محروم کنیم و صبح و شب مشغول ورد و ذکر و نماز باشیم تا خدا ما را بهشت ببرد. این سوءظن به خداست و تفکر باطلی است و آن عبادات ارزش چندانی ندارد. بعدها خود امام صادق علیه‌السلام هم در مناظراتی با بزرگان صوفیه مثل سفیان ثوری اصول تفکرات آن‌ها را تخطئه کردند.

بنابراین مهم این است که کثرت عبادت را به چه نیتی انجام می‌دهیم. اگر نیت ما همان نیت پیامبر باشد یعنی درصدد شکرگزاری باشیم و به تعبیر روایت «وجدتک اهلا للعباده»، خدا را پرستیدنی بیابیم و با این حس و معرفت اوراد و مناسک را انجام دهیم نه‌تنها عیبی ندارد بلکه مطلوب هم هست و عمل به سفارش قرآن و تأسی به سنت اولیاء خداست.

اما اینکه محبوبیت نزد خدا به چیست را باید به صورت خلاصه عرض کنم اطاعت از خدا. اطاعت از خدا هم در مسائل اعتقادی است هم در عرصه عمل؛ یعنی اعتقادات انسان باید صحیح باشد و در عمل هم باید اهل تقوی باشیم. البته انسان خالی از لغزش نیست و لغزش‌های کوچکی که گاهی از انسان متقی هم سر میزند باعث نمی‌شود که آن عبد مؤمن و متقی، مبغوض خدا بشود. در قرآن کریم خداوند تصریح کرده است که لغزش‌های کوچک باعث نمی‌شود که این بندگان خوب خدا از جایگاهی که نزد او دارند ساقط شوند.

اجتهاد: با توجه به منابع شرعی در دوران بین مناسک و معنویت کدام‌یک نزد خداوند محبوب‌تر هستند؟ دلیل آن چیست؟

امینیان: من فکر می‌کنم معنویت مقدم است؛ زیرا اصولاً این عبادات برای تحصیل معرفت است. این رکوع و سجودها برای کسب آن نورانیت روحی است. ملاحظه بفرمایید که مثلاً درباره حضور قلب در نماز روایات فرموده‌اند آن مقداری از نماز که حضور قلب نداری اصلاً به آسمانِ بالا نمی‌رود. یا درباره زیارت فرموده‌اند که مثلاً آن ثواب زیاد نصیب کسی می‌شود که با معرفت زیارت کرده باشد. روایت زیبایی در کافی شریف هست که خدمت حضرت صادق علیه‌السلام عرض می‌کنند فلانی خیلی موفق است و چقدر نماز می‌خواند چقدر ذکر می‌گوید و مانند آن. حضرت فرمودند عقل او چگونه است؟ یعنی میزان اصلی همان باطن است. همان عقل و علم و نورانیت. نظیر این مسئله در علم هم هست. در روایات فرموده‌اند دلخوش به کثرت روایت نباشید که مثلاً من هزار روایت بلدم و حفظم. ملاک فهم و درایت حدیث است نه روایت حدیث. یا روایاتی که می‌فرماید یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است شاهد بر همین مدعاست که آنچه اصالت و اولویت دارد مغز و روح و لب آدم است نه ظواهر حرکات و سکنات او.

اجتهاد: آیا می‌توان با توجه به این حدیث و آنچه از سیره امام باقر علیه‌السلام نقل شده است نتیجه گرفت که در نظر ایشان معنویت مقدم است بر مناسک؟

امینیان: همین‌طور است. از مجموعه معارفی که ما از قرآن و عترت به دستمان رسیده است همین اولویت استفاده می‌شود و قطعاً نظر شریف امام باقر علیه‌السلام هم همین بوده است. نظر دیگر معصومین هم همین بوده است؛ یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم از سیره امام سجاد علیه‌السلام استفاده می‌کنیم که مناسک مقدم بر معنویت بوده است. اصلاً این حالت دوران بین معنویت و مناسک که شما فرض کرده‌اید برای هیچ‌یک از ائمه قابل اثبات نیست تا ما از سیره آن معصوم بفهمیم که کدام‌یک را اولویت داده است. دورانی نبوده است. اگر امام سجاد علیه‌السلام کثرت مناسک داشتند حتماً با روح و معنویت بوده است و اگر امام باقر علیه‌السلام سیره‌ای غیر از سیره پدر در پیش‌گرفته‌اند حتماً علتی داشته است. مثلاً زمینه‌ای که برای ایشان فراهم شد تا به نشر و تعلیم فقه و معارف بپردازند باعث شد که ایشان این مسیر را وظیفه خود بداند و طبعاً سیره‌ ایشان متفاوت با سیره امام سجاد علیه‌السلام شد. البته امام صادق علیه‌السلام در روایتی می‌فرمایند پدرم همواره مشغول ذکر بودند، حتی وقتی در مجلسی نشسته بودیم؛ یعنی گمان نکنیم که امام باقر علیه‌السلام ابداً اهل مناسک نبودند. خیر. آن مقداری که فراغت داشتند و شرایط اقتضا می‌کرد ایشان اشتغال به عبادت و اذکار و اوراد داشتند. در خصوص امام صادق علیه‌السلام هم همین‌طور است. در حدیث عنوان بصری آمده است که وقتی عنوان خدمت حضرت مشرف شد و جواب سؤالاتش را گرفت حضرت سر سجاده نشسته بودند و به او فرمودند من وقت کمی دارم و باید به اذکار و اورادم بپردازم.

بنابراین جمع‌بندی عرایضم این می‌شود که کثرت عبادت مذموم نیست اما نباید به خاطر سوءظن به خدا باشد و نیز معنویت بر مناسک مقدم است و این نظر، نظر همه معصومین است؛ اما بعضاً وظایف اجتماعی که قطعاً اهمیت بالاتری نسبت به آن مناسک مستحب دارد باعث می‌شده است که بعضی از ائمه علیهم‌السلام برای انجام آن وظایف از مناسک عبادی خویش کم کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics