در ادامه سلسله جلسات تخصصی گروه فقه اخلاق حکومتی موسسه فتوح اندیشه؛ نشست علمی «منطق الگوی فقهی اخلاقی کارگزاران سالک در دولت اسلامی» با حضور استاد محمدصالح کمیلی خراسانی، رئیس مؤسسه فرهنگی، تحقیقاتی توحید برگزار شد.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد کمیلی خراسانی در ابتدا به تعدادی از سؤالات مهم و از قبل تعیین شده در رابطه با مسأله «منطق الگوی فقهی اخلاقی کارگزاران سالک در دولت اسلامی» پاسخ داد که بدین قرار است:
۱- الگوی علوی در اینباره چه راهبردها و راهکارهایی ارائه میدهد. سیر منطقی را بیان کنید تا کارگزار، خودآگاه یا ناخودآگاه به کارگزار مورد وثوق در حکومت مهدوی تبدیل شود؟ اینکه در این سؤال آمده خودآگاه یا ناخودآگاه، افرادی که در این نظام خودآگاهی داشته، با آنهایی که هنوز ناخودآگاه هستند فرق میکند و باید سعی کنیم همه را آگاه کنیم. تجسم عملی راهبردها و راهکارها، نامه امیرالمؤمنین به مالک اشتر است که ما بعد از بیان این سؤالات به این نامه میپردازیم و الگوی کارگزار سالک استنباط میشود.
۲- آیا کارگزاران نظام اسلامی الزاماً باید از مسیر سیر اخلاقی اساتید عبور کنند؟ امری مسلم است که کارگزار باید سیر اخلاقی داشته باشد؛ زیرا نظام اسلامی است و در رأس آن یک مرجع تقلید وجود دارد. این نشان میدهد که اصل این نظام برای پیاده کردن احکام اسلام بوده و حتما این نظام باید شبیه همان نظامی باشد که پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) داشت. اما منظور کدام اخلاق است؟ نظری یا عملی؟ عمومی یا عرفانی خاص؟ اساتید هم فرق میکنند؛ یک نوع اساتید هستند که اخلاقیات عمومی را از معراج السعاده مثلاً بیان میکنند و از افرادی دستگیری میکنند. یک نوع استاد خاص هم داریم که در نفس مراحلی را طی کرده و عارف کامل شده است و آن اخلاق عرفانی و مراحل بالاتر که توحید محض باشد آنها را به حق تمام و کمال رسانده است. اگر نسبت به استاد خاص صحبت کنیم، امروزه کم هستند اما استاد عام زیاد هستند مانند ائمه جمعه و امام جماعات مساجد و در حوزه علمیه چنین افرادی یافت میشوند.
۳- در چه صورتی فرد فاقد ملکه عدالت میتواند مناصب حکومتی را قبول کند و اگر کسی کارگزار سالک نیست چه رفتاری در جامعه مهدوی باید با او صورت گیرد؟ بدون عدالت نمیتوان در حکومت اسلامی مسئولیتی بپذیرد و اگر کسی خود را در این حد نمیبیند و منصب منصب بالایی است، چنین افرادی حتماً باید عدالت تقوایی را رعایت کنند. ممکن است شخصی نشانههایی از گناه در او وجود داشته باشد، چنین شخصی اصلاً نباید ورود کند. اما کسی که احساس میکند خودساخته است میتواند ورود کند باید ملکه عدالت را داشته باشد به اندازهای که علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات و تقید به آنها در اثر تمرین ملکه نفسانی در او ایجاد شده باشد که بتواند در شرایط گناه جلوی نفس خود را بگیرد. حتما باید افرادی در مناصب جمهوری اسلامی چنین باشند.
۴- کارگزار سالک باید چه معیارهایی داشته باشد؟
۵- لطفا منطق صحیح اجرای الگوی کارگزار سالک را در سطح دولت و جامعه بفرمایید؟ الگوی عملی کارگزار، نامه امیرالمومنین است که به آن میپردازیم. مطلب اهم همین موضوع عمل است. وإلا دانش را کسی مثلا در حد پروفسور در دانشکده عرفان اسلامی رفته باشد و کتابهایی را در حکمت و فلسفه خوانده، وقتی تطبیق عملی نداشه باشد، چه فایده دارد.
۶- حداقل معیار و ملاک برای اینکه حکومتی را اسلامی بدانیم چیست؟ آیا حکومت اسلامی بدون کارگزار سالک معنی پیدا میکند؟ خیر، معنی پیدا نمیکند. اگر حکومت اسلامی باشد حتما باید کارگزار، یک کاگزار سالک باشد و به ملکه عدالت رسیده باشد. اگر میخواهیم بدانیم حکومتی اسلامی است باید به سیره عملی کارگزاران آن نگاه کنیم و إلا چنین حکومتی، حکومت اسلامی شعاری است که پایهای ندارد. اما در هنگامی که افرادی صالح باشند و صالح نباشند، چه کنیم؟ در اینصورت باید کاری کرد که افراد صالح بیشتر شوند.
۷- معیار کارگزار سالک برای قبول سمتهای حکومتی خاص مانند قضاوت چیست، آیا صرف داشتن تقوا کافی است یا مهارتهای دیگری هم لازم است؟ در ضمن تعهد، تخصص نیز لازم است. در این مسئولیتهای حکومتی که واگذار میشود هر کدام یک جهاتی را دارد که باید شخص داشته باشد. اگر تخصص باشد ولی تعهد نباشد مسئولیتی که به او واگذار میشود ممکن است در آن مسئولیت خیانت و کم کاری پیدا شود که نتوان بر بیاید. تعهد بدون تخصص هم نمیتواند کار را پیش ببرد.
۸- به عنوان نمونه بفرمایید شیوه کارگزار سالک در ریاست جمهوری، قاضی بودن، و نماینده مجلس بودن باید در چه سطحی باشد؟ اینها در رأس نظام اسلامی هستند و هر سه قوه باید وجه مشترک را که شرایط عامه سلوک است دارا باشند، مخصوصاً در رئیس جمهور. همچنین اطرافیان آنها. در قوه قضائیه همینطور. یک وقت رئیس قوه قضائیه را میگوییم و یک وقت سایر کارگزاران این قوه را. اینها باید افراد صالحی باشند. باید از تهمت پرهیز نمود و زمانی این محقق میشود که علائمی در ما نباشد که مظنون دیگران باشد. لذا گفتهایم که همه این افراد شرایط رعایت یک سالک و صالح را داشته باشند.
۹- سلوک اخلاقی چه نسبتی با سلوک عرفانی دارد؟ آیا مساوی هستند یا متباین؟ در صورت تباین سلوک عرفانی هم لازم است؟ نه متساوی است و نه متباین. این دو در حد یک رتبه نیستند، پس مساوی نیستند، اینچنین هم نیست که با هم جمع شوند، فقط این را باید گفت که بین سالک خاص و سالک عام تفاوتی است. هر دو سالک هستند و تنها تفاوت در شدت و ضعف است. میتوان هر دو را با هم پیش برد. اما پس از آنکه مسائل اعتقادی، احکامی و اخلاقی تمام شد، باید وارد عرفان عملی شد. سلوک عرفانی مطالب دیگری را میطلبد. سیر باید بر این مدار باشد شریعت، طریقت، حقیقت (حقیقت مطلقه توحید در نفس ما شکوفا میشود و فطرت توحیدی بالقوه، بالفعل میشود). آنچه در کارگزاران حکومتی لازم است، سلوک عام و اخلاق عمومی که انسان را متعهد و ملتزم و خداگونه میکند و مراقبت در انسان ایجاد میکند، در این حد کافی است.
استنباط فقهی اخلاقی الگوی کارگزار
سپس استاد کمیلی خراسانیبه شرح فرازهایی از نامه امیرالمؤمنین به مالک اشتر پرداخت و نکات کلی نامه جهت استنباط فقهی اخلاقی الگوی کارگزار سالک را در سی و هفت عنوان بدین صورت بیان کرد: «تأکید بر رعایت تقوا قبل از هر چیز و اهمیت نقش آن در زندگی انسانها، مبارزه با هوای نفس، توجه دادن مالک به موقعیت محل مأموریت او، توصیه به ذخیره عمل صالح، تلاش برای حل مشکلات رعایا، مبارزه با کبر و غرور ناشی از مقام، رعایت عدل و انصاف در هر حال و پرهیز از ستم، محبوبترین امور امری است که جلب رضایت عامه مردم را بکند نه جلب نظر خواص، بر حذر بودن از دسیسههای عیب جویان و سخن چینان، لزوم مشورت در کارها و پرهیز از مشورت با دنیاپرستان، کنار گزاردن سردمداران حکومتهای ستمگر پیشین، تشویق نیکوکاران و کیفر گنهکاران، احترام به آداب نیک ، نشست با علما و خردمندان، تقسیم رعایا به گروهای مختلف و رسیدگی به حال هر کدام، توجه به رفع مشکلات طبقات محروم، توجه خاص به سوابق اشخاص و خانوادههای خوشنام وصالح، توجه ویژگیهای فرماندهان ارشد، ستایش از کارهای خوب نیکوکاران تا انگیزهای در کارهای نیک گردد، سنجش ارزش کار هر کسی بدون توجه به موقعیت اجتماعی او، مراجعه به کتاب و سنت برای حل مشکلات، زیر نظر داشتن احکام قضایی قضات و تامین هزینههای آنها برای جلوگیری از رشوه، بیان معیار در انتخاب فرماندهان بلاد و گماردن عیون برای زیر نظر گرفتن آنها، سامان بخشیدن به وضع خراج و مالیات و توجه به عمران و آبادی شهرها، ویژگیهای مربوط به دبیران و …، رسیدگی کامل به وضع تجار و صنعتگران، تاکید بر قشر محروم و لزوم رسیدگی مداوم و خبر گرفتن از حال آنها، لزوم رسیدگی به ایتام، لزم فراهم ساختن شرایط لازم برای تماس مستقیم مردم با زمامدار، تعیین وقت خاص ویژهای برای حل مشکلات کارگزاران، اهتمام به فرائض و نماز جماعت، فاصله نگرفتن از مردم برای مدت طولانی، چگونگی برخورد با صاحبان اسرار کشور، پذیرش دعوت دشمنان به صلح در عین رعایت هوشیاری در برابر آنها و رعایت پیمانهایی که برقرار میشود، پرهیز شدید از خونریزی غیر مجاز، پرهیز از عجب و خودپسندی، توجه به سیره رسول خدا و انبیای الهی در امور زمامداری.»
در نیمه دوم نشست، برخی به بیان نکاتی در مورد اهمیت، دغدغهها و مسائل مهم جامعه پرداختند و همچنین جلسه به صورت پرسش توسط حاضران در ساختمان پردیس و وبینار ادامه یافت که در زیر به برخی از پرسش و پاسخها اشاره میکنیم:
سؤال: در بحث تربیت کارگزار سالک بر اساس فقه اخلاق حکومتی، دو راه داریم: یک راه تجربه کشورهای پیشرفته غربی و دیگری در زمینه معیارهایی که براساس دین باید استخراج کنیم. در مقایسه این دو با هم، آیا باید این دو را تلفیق کنیم تا معیارهای بروز هم مد نظر قرار گیرد، یا فقط به معیارهای دینی تکیه کنیم؟ این معیار درستی نیست که هر کس قرآن بیشتری بلد است میتواند یک مدیر خوب باشد. از اینرو حضرت جوانی را که سوره بقره را یاد داشت نسبت به کسانی که قرآن بیشتری یاد داشتند، فرمانده جنگ قرار داد، چون در سوره بقره آیات جنگ و جهاد بیشتر بود. آیا باید صرف کنترل باشد، مانند گزینش، بازرسیها و حراستها در ادارات یا اینکه پیشنهادی که دوستان داشتند، یعنی باید از پایین شروع کنیم به تربیت و نهادینه کردن اخلاق در کارگزاران سالک؟
پاسخ: در اینجا دو مسئله است: ۱ بازسازی آنهایی که بر روی کار هستند. ۲آنکه فرمودید که مجموعههایی داشته باشیم که اینها را تربیت دهیم تا وقتی مسئولیت قبول میکنند اینها آماده باشند قطعاً بازدهی آن بیشتر است که ما در ادارات اخلاق را مطرح کنیم و اساتید اخلاق را وارد ادارات کنیم. در دانشگاهها مثلا برای جوانان اخلاق را مطرح کنیم. اما این مطلب که از قوانین غرب و مسائل روز استفاده کنیم باید عرض کنم: ما خودمان میتوانیم احکام را در قالب مسائل روز دربیاوریم. جمهوری اسلامی قانون اساسی دارد و ممکن است بخشهایی از این قانون در منابع دینی مستقیماً نباشد، اما با آنها تطبیق دارد. شورای نگهبان هم به عنوان یک فیلتر همه قوانین را با شرع تطبیق میدهد و اگر مخالف با آن بود، رد میکند.
سؤال: بر اساس ان الحکم الا لله قانون تنها از آن خداست و کسانی که به قانون ربوبی شناخت دارند یعنی فقها، باید قانونگذار باشند و مجلس شورای اسلامی باید مجلس فقها باشد و مجلس امروزی حجیتی ندارد؟
پاسخ: زمانه امروز، با زمانه پیغمبر متفاوت است. مقتضیات عصر متفاوت است. ما الان یک شبکه جهانی هستیم و با شرق و غرب در ارتباط هستیم، باید الگوی حکومت ما به نحوی باشد که با الگوی روز مطابق باشد تا حدی. چون در این قرن داریم زندگی میکنیم و نمیتوانیم از ابزار روز به کلی خودمان را کنار بگیریم. شورای نگهبان که فقه شناس است باید ببینند که آیا منطبق با شریعت است. ممکن است قانونی مستقیماً در منابع دینی نیامده باشد، اما چون مخالفتی با دستورات اسلامی وجود ندارد، آن را میپذیریم. اما همان احکام زمان پیغمبر را نمیتوانیم همان را به همان شکل قدیمش اجرا کنیم.
سؤال: ما دو الگو در تربیت کارگزار داریم: ۱ سنتی: فردی به نام استاد اخلاق حضور داشته و تربیت افرادی خاص را برعهده میگیرد. ۲ اخلاق را به عنوان یک سیستم ببینیم در نظام. یعنی بدون اینکه استاد اخلاقی حضور داشته باشد، سیستم به گونهای باشد که خروجی آن اخلاق باشد. به نظر بنده ما باید ساختاری را از دورن حوزه طراحی کنیم،که اگر استاد اخلاقی هم وجود نداشته باشد، خروجی آن طلبه اخلاقی شود. شاید دروس ما به سمتی رفته که فقه محور دیده شده. اگر بتوانیم به نامه حضرت به نحوی نگاه کنیم که بتوان ساختار اخلاقی چید، بسیار مفید است. دیدگاه شما چیست؟
پاسخ: کتابهای دانش اخلاق در حوزه تدریس میشود و همراه با دروس دیگر مطرح میشود. بخش دیگر به مدیر و ناظر مربوط میشود. مثلا در برخی حوزهها داشتیم که مدیر به طلاب سر میزد و رابطه اخلاقی داشت. ما خروجی را باید ابتدا از حوزه شروع کنیم. ابتدا باید حوزه خود سلوک را در پیش گیرد.
سؤال: شما فرمودید شریعت، حقیقت، طریقت. جایگاه عقاید در کجاست؟ در گروه فقه اخلاق حکومتی به این نتیجه رسیدیم که ما یک فقه ربوبی داریم که دارای سه ساحت است و یا چهار ساحت. نظر شما پیرامون باب بندی رسالههای توضیح المسائل بر این سه محور چیست؟
پاسخ: جایگاه اعتقادات در همان شریعت است. زیرا شریعت انسان را ملزم کرده به اینکه بروند و تحقیق کنند در مسائل عقیدتی و در همین شریعت در کتاب و سنت میبینیم که مسائل اعتقادی فراوان است و مطابق با عقل است و درست نیست که ما دلیل عقلی و نقلی را جدای از هم بدانیم. بنابراین اعتقادات جایگاهش در شریعت است.برخی رسالهها اصول اعتقادی را هم آوردهاند. در فقه ما ۵۰ کتاب وجود دارد و قهراً در فقه، احکام آداب و مستحباتی است که مربوط به اخلاق میشود هم ذکر شده. اگرچه یکجا جمع نشده اما در همین فقه مفصل هم مسائل اخلاقی مطرح است. آنهایی که در سیر قرار دارند، در همان شریعت اسراری برای آنها آشکار میشود.