آخرین روز نوبت اول طرح ملی روشمند سازی تحقیقات علوم اسلامی با عنوان «مشق اجتهاد» در مدرسه علمیه سعادت مشهد، با برگزاری میزگرد “چالشهای فقه در دنیای معاصر” همراه بود. در این جلسه که با حضور طلاب دو کارگاه مدرسه علمیه آیتاللهالعظمی خویی(ره) و مدرسه علمیه سعادت برگزار شد، سید محمدعلی ایازی (استاد حوزه و دانشگاه)، علیاکبر نوایی (مدیر دفتر نخبگان و استعدادهای برتر) و کاظم قاضیزاده (استاد حوزه و دانشگاه و رئیس مؤسسه فهیم) به بیان چالشها و کمبودهای فقه در دنیای معاصر پرداختند.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام مصطفی دُرّی از همه مسئولین و برگزارکنندگان این دوره تشکر کرده و افزود: با توجه به آماده شدن طرحنامه تفصیلی، طلاب طی سه ماه میباید مقالات خود را نوشته و به دبیرخانه طرح ارسال کنند. در طی این سه ماه هرکدام از طلبهها با استادی به عنوان پشتیبان در ارتباط بوده و سؤالات و مسائل مطرح شده در طی نوشتن مقاله را با این اساتید در میان میگذارد.
سید محمدعلی ایازی نویسنده کتاب فقهپژوهی قرآن در ادامه گفت: استاد شهید مطهری بحثی را مطرح کردهاند که اگر حکمی فقهی با اصل عدالت تعارض کند؛ در کشاکش بین این دو، کدام یک را باید اخذ نمود. ایشان میفرماید پر واضح است اصل عدالتی که از عقل و دین بدان دست یافتهایم، حاکم بر هر احکام فقهی دیگر است. همانند همین بحث را میتوان در مورد کرامت انسانی داشت. اهمیت این بحث از همان ابتدای خلقت که خدای متعال، فرشتگان را امر به سجده بر آدمی نمود روشن میشود.
علیاکبر نوایی مدیر دفتر نخبگان و استعدادهای برتر در ادامه این نشست علمی گفت: چالش نظام سازی در فقه بسیار مشهود است. درونمایه فقه این استعداد و ظرفیت را دارد که سایر نظام وارههای دیگر را در آن وارد نمود. هر یک از جنبههای انسانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی، مدنی، تمدن، عدالت، حکومت، عائله و … را میباید در فقه اسلامی دید.
لذا برای اینکه بتوانیم این نگاه حداکثری را در فقه جواب دهیم، باید بهوسیله اجتهادی روزآمد وارد فقه شد. در مقیاس انتظاراتی که دین از ما دارد آیا اجتهاد امروزی در حوزه علمیه میتواند به تنظیم نظامات بپردازد؟ چالش عمده فقه اسلامی فقدان تنظیم نظامها در آن است.
کاظم قاضیزاده مدیر موسسه فهیم با اشاره به اینکه فقه و توسعه سیاسی، فقه و توسعه اقتصادی، فقه و توسعه تکنولوژی و فقه و هنر، چهار چالشی است که فقه میباید بدان پاسخ دهد، افزود: برخی از بحثها به خاطر توسعه سیاسی به چالش کشیده شده است که یکی از آنها حاکمیت است. در ساختار حاکمیت باید دید با تمدن جدید چگونه نظر دهیم.
آیا آنچه در ادله ولایتفقیه مطرح میشود، به معنای ولایت حکومت کلی و جهانی است یا اینکه صرفاً در مقابل حکومتهای ظالم باید بدان رجوع کرد؟ حال اگر منظور از روایات تشکیل دولت است، نظام تشکیل دولت چگونه است؟ آیا همانطور که در نظام فردی میباید بهیقین رسید تا عملی را انجام داد، در نظام اجتماعی نیز کارساز است؟ یا اینکه در نظام جمعی بایستی تصمیمگیری جمعی را که در دنیای جدید موردپذیرش است، مدنظر قرارداد.