قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / ناکافی بودن روش اجتهادی مرسوم از نگاه امام خمینی/ احمدحسین شریفی
«فقه پویا» در اندیشه امام خمینی چه معنایی دارد؟/ محمد رجایی‌نژاد

یادداشت وارده؛

ناکافی بودن روش اجتهادی مرسوم از نگاه امام خمینی/ احمدحسین شریفی

شبکه اجتهاد: روش اجتهادی رایج و مرسوم در مسائل فقهی، ارزش‌های بی‌بدیلی داشته و دارد؛ و به نظر می‌رسد در طول تاریخ چند صد ساله فقاهت نیز در کشف و استنباط احکام فردی کارآمدی خود را نشان داده است. مع‌الاسف این روش، در بسیاری از حوزه‌ها و قلمروهای علمی مورد نیاز جامعه از کارآیی و کارآمدی لازم برخوردار نیست. توضیح آنکه این روش، به شکل موجود نمی‌تواند در حوزه فقه اجتماعی، فقه نظام و فقه حکومت کارآیی داشته باشد. بلکه بر اساس روش اجتهادی مرسوم اساساً چیزی به نام فقه نظام و فقه سیاسی و فقه اجتماعی و فقه تربیتی و فقه مدیریتی بی‌معناست. به همین دلیل، بعضاً‌ از فقیهان سنتی شنیده می‌شود که ما چیزی به نام «فقه نظام» نداریم. یا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» و «جامعه‌شناسی اسلامی» و به طور کلی علوم انسانی اسلامی نداریم! آنان درست می‌گویند زیرا بر اساس روش اجتهادی مرسوم و متعارفی که آموخته‌اند، «فقه نظام» و «اقتصاد» و «جامعه‌شناسی» و امثال آن معنایی ندارد. نهایتاً با تکیه بر روش‌شناسی متعارف‌شان، احکامی درباره حلیت یا حرمت برخی از رفتارها را می‌توانند استنباط کنند.

به عقیده ما روش اجتهادی مرسوم، برای اکتشاف نظریه اسلامی در حوزه‌های علوم انسانی سترون است. این حقیقتی است که امام خمینی (ره)، به عنوان یک مجتهد و نظریه‌پرداز بزرگ و تاریخ‌ساز در عالم اسلام، در پایان دهه اول انقلاب آن را به صراحت بیان کرد و دگرگونی و بازنگری در روش اجتهادی را از عالمان دینی مطالبه نمود.

 ایشان در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۶۷ در نامه‌ای به یکی از اعضای دفتر خود که بعداً با عنوان «منشور برادری» مشهور شد، می‌فرماید:

«اجتهاد مصطلح در حوزه‌‏ها کافى نمى‌‏باشد. بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‏‌ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلى در زمینه اجتماعى و سیاسى فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم‏گیرى باشد، این فرد در مسائل اجتماعى و حکومتى مجتهد نیست و نمى‏تواند زمام جامعه را به دست گیرد.»

در نامه مشهور به «منشور روحانیت» که خطاب به حوزه‌های علمیه نوشتند، می‌فرماید:

«روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمى‏تواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست.»

در جایی دیگر از همین نامه نیز به نقش‌آفرینی دو عنصر مهم زمان و مکان در اجتهاد توجه داده و نوشتند:

«در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‏‌ها، اینجانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جایز نمى‌‏دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولى این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین‏کننده در اجتهادند. مسئله‌‏اى که در قدیم داراى حکمى بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدى پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادى و اجتماعى و سیاسى همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقى نکرده است، واقعاً موضوع جدیدى شده است که قهراً حکم جدیدى مى‏‌طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.»

در تاریخ ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۶۸، کمتر از یک ماه پایانی عمر مبارکشان، در پیامی خطاب به شورای مدیریت حوزه علمیه قم، ضمن تأکید بر حفظ ارکان محکم فقه و اصول رایج در حوزه‌ها، نوشتند:

«در عین اینکه از اجتهاد «جواهرى» به صورتى محکم و استوار ترویج مى‌‏شود، از محاسن روش‌هاى جدید و علوم مورد احتیاج حوزه‏‌هاى اسلامى استفاده گردد.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics