قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نمونه‌ای از سنت تقریرات نویسی در اصول فقه در سده پنجم قمری/ حسن انصاری

یادداشت؛

نمونه‌ای از سنت تقریرات نویسی در اصول فقه در سده پنجم قمری/ حسن انصاری

شبکه اجتهاد: غزالی هنوز استادش امام الحرمین جوینی در قید حیات بود که خلاصه آموزش‌های اصولی خود که وی را برای استادی در نظامیه شایسته نشان‌ می‌داد نوشت. این نوشته در واقع خلاصه‌ای بود از آنچه نزد استادش امام الحرمین خوانده بود و البته علاوه بر آنکه سخنان استاد را در درس‌هایش ارائه‌ می‌داد گاهی نظرات خودش را هم بازتاب‌ می‌داد. غزالی این خلاصه را المنخول من تعلیق الأصول نام گذاشت. “تعلیق” معانی متعددی دارد. تعلیق در این پیش زمینه به معنای حاصل دروسی است که استاد و یا شاگرد از مجموعه دروس فقهی و یا اصولی خود در زمینه مهمترین مسائل مطرح در فقه و یا اصول ایراد و مورد بررسی قرار‌ می‌دهد.

در این چارچوب تعلیق‌ می‌بایست شامل بحث از “مذهب” و همچنین “خلاف” و استدلال هر طرف و پاسخ به نظر مخالف باشد. علت نامگذاری آن به “تعلیق” به این دلیل است که این مطالب در طی دروس ارائه‌ می‌شود و باید توسط شاگردان هر استادی یادداشت برداری و مکتوب شود؛ درست همانند آنچه بعدها در سنت شیعی به آن “تقریرات”‌ می‌گویند.

این شاگردان به نوبه خود در مقام استاد از این “تعلیق”‌ها بهره‌ می‌برند و به عناوین مسائل آن‌ می‌افزایند و خلافات را در حد گسترده‌تری بیان‌ می‌کنند. این چنین است که استاد هم در واقع از خود “تعلیق”ی بر پایه تعلیقی که در دوران شاگردی فراهم کرده از نو فراهم‌ می‌کند که توسط شاگردان از نو مکتوب و ضبط‌ می‌شود.

البته گاهی هم “تعلیق”‌ها را استادان خود‌ می‌نوشتند و بعد در مجلس درس همان را‌ می‌خواندند و ارائه‌ می‌کردند؛ به این ترتیب که استاد پیش از هر جلسه بحث خود را مکتوب‌ می‌کرد و آنگاه همان را در درس روزانه ارائه‌ می‌کرد. این شیوه‌ای است که گاهی در سنت‌های شیعی تدریس تا همینک برقرار است.

“تعلیق”‌ها عموما برای استفاده شخصی بود و در ضمن دروس القا‌ می‌شد و  شاگردان هم “تعلیق”‌ها را فراهم‌ می‌کردند تا بعد از آن در تدریس خود بهره ببرند. این “تعلیق”‌ها به همین دلیل حالت تصنیف نداشتند و بنابراین به ندرت متن آنها باقی مانده است. در واقع این‌ها متن‌هایی بودند به عنوان سرمایه علمی تدریس و جلسات درس استادان.

در سنت شیعی هم سنت تقریر نویسی در فقه و اصول که از دوران شاگردان وحید بهبهانی آغاز شده معمولا برای بهره وری شخصی استادان در مقام تدریس خارج فقه و اصول و تقریر نویسی آن مطالب در صورتی نو از سوی شاگردان به کار‌ می‌آمد. برخلاف پنجاه شصت سال اخیر عموما تقریرات منتشر‌ نمی‌شدند.

سنت “تعلیق” در فقه اهل سنت همزمان برای منظور مهم دیگری هم بسیار کارآمد بود: تحدید و تعیین دقیق فروع فقهی و تکثیر آنها به منظور ارائه بحث‌های خلاف در ذیل هر مسئله فقهی. بنابراین ملاک این بود که یک فقیه برای رسیدن به مقام افتاء و یا تدریس “مذهب” باید همه این مسائل که در “تعلیق”‌ها آمده را به درستی بداند و بتواند “خلاف” و “جدل” آنها را به بحث بگذارد. در واقع کارکردی شبیه کتاب‌هایی مانند عروه در فقه شیعی که در آن مسائل  فروع تنظیم و دسته بندی‌ می‌شد.

در اینجا خاتمه غزالی را نقل‌ می‌کنم در کتاب المنخولش (ص ۶۱۸) تا با این ادبیات بیشتر آشنا شویم:

 … وهو تمام المنخول من تعلیق الاصول بعد حذف الفضول وتحقیق کل مسأله بماهیه العقول مع الاقلاع عن التطویل والتزام ما فیه شفاء الغلیل والاقتصار على ما ذکره امام الحرمین رحمه الله فی تعالیقه من غیر تبدیل وتزیید فی المعنى وتعلیل سوى تکلف فی تهذیب کل کتاب بتقسیم فصول وتبویب ابواب روما لتسهیل المطالعه عند مسیس الحاجه إلى المراجعه والله أعلم بالصواب.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics