قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / پلی میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی
کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی اسلامی» که توسط حجت‌الاسلام دکتر احمد واعظی، عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم و رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم نوشته شده است که با حضور نویسنده کتاب و دکتر سیدصادق حقیقت، عضو هیات علمی دانشگاه مفید، در دانشگاه باقرالعلوم نقد و بررسی شد.

گزارش؛

پلی میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی

کتاب «درآمدی بر فلسفه سیاسی اسلامی» که توسط حجت‌الاسلام دکتر احمد واعظی، عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم و رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم نوشته شده است که با حضور نویسنده کتاب و دکتر سیدصادق حقیقت، عضو هیات علمی دانشگاه مفید، در دانشگاه باقرالعلوم نقد و بررسی شد.

به گزارش شبکه اجتهاد، در ابتدای جلسه حجت‌الاسلام دکتر احمد واعظی توضیحاتی درباره مطالعات فلسفه سیاسی اسلامی ارائه داد و گفت: مطالعات سیاسی اسلامی در سه حوزه قابل بررسی و تأمل است: حوزه فلسفه اسلامی، حوزه علوم سیاسی و حوزه فقه سیاسی. ممکن است در فضای غیرمطالعات سیاسی به فقه سیاسی، حقوق سیاسی هم بگویند. پس از انقلاب اسلامی مطالعات سیاسی در جامعه ما اوج گرفت اما این مطالعات سیاسی به شکل متوازنی انجام نشده و سهم فقه سیاسی بسی بالاتر از دو قسم دیگر است. ما حرف‌هایی متفاوت با تولیدات رایج دنیا زده‌ایم اما در زمینه فلسفه سیاسی تولیدات‌مان متوازن نبوده است.

او با تاکید بر نگاه دانشی به فلسفه سیاسی گفت: این حوزه دانشی چند محور دارد؛ نخست چیستی، اینکه مراد از فلسفه سیاسی اسلامی چیست و بحث از امکان آن صورت پذیرد و ادله انکار آن را بررسی و نقد کنیم و تنقیح و تبیین اینکه مراد از فلسفه سیاسی چیست، صورت پذیرد. دومین محور مبانی فلسفه سیاسی است؛ این محور با سایر محورها متفاوت است. بخشی از این تفاوت به مبانی برمی‌گردد. هر کلان نظریه سیاسی یک تئوری از خودش دارد؛ یعنی مبانی انسان‌شناسی خاص خود را دارد. فلسفه سیاسی اسلامی مبانی معرفت‌شناسی و نیز مبانی روش‌شناسی خاص خود را دارد. سومین محور، «مسائل» فلسفه سیاسی اسلامی است؛ اینکه جامعه مطلوب سیاسی چیست و در این مقوله بحث بیشتر جانب و فضای هنجاری پیدا می‌کند و مسائلی از قبیل آزادی، عدالت، جایگاه مردم و . . . مطرح می‌شود.

رییس دفتر تبلیغات اسلامی در بیان ایده اصلی خود در این کتاب گفت: من در این کتاب پنج ایده و محور اصلی را مطرح کرده‌ام. در محور اول، چیستی فلسفه سیاسی و ادله منکرین فلسفه سیاسی را مورد بررسی و نقد قرار داده‌ام. در این قسمت به تبیین دقیق‌تر از فلسفه سیاسی پرداخته و تفاوت آن با اصطلاحاتی از قبیل اندیشه سیاسی، ایدئولوژی سیاسی و … را بیان کرده‌ام. اثر یا آثاری سراغ ندارم که به این شکل مبسوط و متقن به این مباحث پرداخته باشند.

واعظی گفت: مشکلی که در بحث از فلسفه سیاسی وجود دارد این است که وقتی گفته می‌شود «فلسفه سیاسی»، نه راجع به «فلسفه» و نه راجع به «سیاستِ» آن تلقی واحدی وجود ندارد. همه به فلسفه نگاه ارسطویی ندارند. همه در مرحله و نگاه اول کار فیلسوف را واکاوی پیش‌فرض‌ها می‌دانند. در رابطه با چیستی فلسفه سیاسی، نگاه ما به این شکل نیست که فلسفه سیاسی را آن‌گونه که هست ببینیم؛ بلکه نگاه ما آن‌گونه که باید باشد، هست. نگاه ما توصیفی نیست که بگوییم در تاریخ فلسفه سیاسی چه نگاه‌هایی بوده است. نگاه ما، نگاه مطلوب است.

او در ادامه با اشاره به تفاوت پرسش‌های متداول در سیاست بیان کرد: در سپهر سیاست این پرسش‌ها متفاوت است. این پرسش‌ها معمولاً حقوقی است. به همین جهت دانش فقه و حقوق به وجود می‌آید. برخی از پرسش‌ها به‌گونه‌ای است که شاخه‌هایی از علم سیاسی باید به آن بپردازد و برخی هم فلسفی است؛ لذا با تاملات عقلی باید به آن بپردازیم. رویکرد من در مساله چیستی فلسفه سیاسی مساله‌محوری است. با نگاه به اینکه فلسفه سیاسی، «آن‌گونه که باید باشد».

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: یکی از مباحث معرفت‌شناسی این است که آیا عقل کشش پاسخگویی به این سؤالات را دارد یا خیر؟ که جواب مثبت است. محور دوم که در کتاب مورد بحث قرار داده‌ام، تبیین مراد از پسوند سیاسیِ اسلامی است. نه‌تنها واژه فلسفه سیاسی بلکه واژه اسلامی با سوءتفاهم‌ها و بدفهمی‌هایی همراه است. اسلامی بودن دو خصیصه دارد؛ اول به معنای گشوده‌شدن فضای تفکری خاص است. مسیحی‌ها این سؤال را برای خود مطرح کرده‌اند که آیا ما فلسفه مسیحی داریم؟ ما هم همین سؤال را برای خودمان مطرح کرده‌ایم که آیا فلسفه اسلامی داریم؟ یکی از پاسخ‌های درست به این سؤال، این است که دین افق‌ها و موضوعات جدیدی برای فلسفیدن فراهم می‌کند. در یک مقایسه بین فلسفه اسلامی و یونانی این بخش واضح می‌شود. در اینجا خیلی از مباحث عقلی، دستمایه فلسفیدن قرار گرفته است. مثلاً بحث فلسفه دین در اینجا مطرح می‌شود. فلسفه اسلامی یعنی دین عرصه را گشوده و آبشخور تأمل عقلی را فراهم کرده است.

واعظی با اشاره به مثال دیگری در این عرصه، گفت: در بحث از آزادی با توجه به اینکه ما یک‌سری الزاماتی را در حوزه گفتار و کردار داریم، این پرسش برای یک فیلسوف سیاسی مسلمان مطرح می‌شود که چگونه می‌توان حق آزادی را محقق کرد که با پاره‌ای محدودیت‌های اخلاقی و محذورات شرعی تناسب داشته باشد.

رییس دفتر تبلیغات اسلامی خصیصه و کارکرد دوم اسلامی‌بودن فلسفه سیاسی را بیان کرد: خصیصه دوم بالانس‌کردن فیلسوف بین داده‌های عقلی و داده‌های دینی است چون فیلسوف مسلمان هم عقل و هم وحی را معرفت‌بخش می‌بیند؛ لذا باید بتواند به لحاظ معرفت‌شناختی تعارض بین این دو را حل کند به‌گونه‌ای که یکی دیگری را قوی‌تر و حجت قرار بدهد.

واعظی در تبیین دستاوردها و محورهای دیگر کتاب خود گفت: نقش حکمت متعالیه در فلسفه سیاسی اسلامی چیست؟ چگونه تفسیرهایی از واژه متعالیه حق است و چگونه تفسیرهایی حق نیست. این‌گونه نیست که حکمت نظری یک محتوا و یک حکمت عملی بدون فلسفیدن باشد. حکمت نظری مبانی بعدی را برای ما تبیین می‌کند. در تکاپوی ما برای حکمت عملی،

 این حکمت نباید با آن مبانی ناسازگار باشد؛ بلکه باید ابتناء بر آن داشته باشد. تبیین نسبت میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی دستاورد چهارم کتاب است. این دو هم‌افزا هستند و هیچ‌یک جای دیگری را نمی‌گیرد. در نهایت دستاورد پنجم کتاب پاسخ به ادله منکرین فلسفه سیاسی اسلامی است.

نقاط قوت و ضعف کتاب

در ادامه نشست دکتر حقیقت به بیان نقاط قوت و ضعف کتاب پرداخت و گفت: نخستین نقطه قوت کتاب شما این است که حاصل تأمل و نوآوری شماست. شما دغدغه‌ای داشتید و به‌دنبال حل آن هستید؛ شما نسبت بین فقه و فلسفه سیاسی را گسترش داده‌اید. امروز فقه سیاسی ما خیلی فربه و فلسفه سیاسی ما خیلی نحیف شده است. رهبری در بهمن ۹۶ فرمودند ما در بحث عدالت عقب مانده‌ایم و باید از مردم معذرت‌خواهی کنیم چون عدالت را در فقه سیاسی دنبال کرده‌ایم در حالی که باید در فلسفه سیاسی به‌دنبال آن باشیم. فقه سیاسی محدودیت‌هایی دارد و نمی‌تواند ماهیت دولت را بحث کند.

او درباره مباحث صوری کتاب گفت: من در این کتاب یک حریتی را مشاهده کردم که بیان داشته‌اید مدرکات عقلی خود را بیان کرده‌اید؛ اما من فصل‌بندی کتاب را قبول ندارم چراکه عنوان کتاب فلسفه سیاسی است ولی فقط در قسمت آخر و در فصل سوم کتاب به فلسفه سیاسی پرداخته شده است.

حقیقت در نقد کتاب گفت: کتاب فاقد نتیجه است و اهل تتبع نیست. شما ادبیات موضوع را در کتاب‌های دیگر بررسی نکرده‌اید و دیگر اینکه در نسبت بین فقه سیاسی و فلسفه سیاسی به وجوه مختلف آن نپرداخته‌اید. شما در این کتاب اصطلاح علوم سیاسی را به کار برده‌اید در حالی که علوم سیاسی یک حیث جمعی است چون اعم از فلسفه سیاسی، روان‌شناسی سیاسی و . . . است. علم سیاست تا زمان سلطه پوزیتیویست‌ها جنبه تجربی دارد ولی امروزه وجه تجربی غالب نیست. صبح نو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics