مسالهی ما یک مسالهی فقط اصولی نیست بلکه میتواند متاثر از عوامل میدانی باشد که تابعِ خبرویت و تخصص شخص و روش تعامل او با تاریخ حدیث و درجهی وثوق و داد و سِتَد او به صورت جدی با مشکلات حدیث و مسائل نقل به معنی و اختلاف روایات و تضارب آنها است؛ به ویژه هنگامی که برای اعتبار یک حدیث، عدم وجود معارض حتی در نزد دیگر مذاهب اسلامی را نیز معتبر بداند و حتی به دنبال این باشد که آیا این حدیث، مصالح و منافع گروه خاصی را تامین میکرده یا خیر؟
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد حیدر حبالله، نویسنده و پژوهشگر لبنانی و استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در پاسخ به این پرسش که «چه تعداد روایت صحیح یا معتبر برای استنباط حکم شرعی – حال یا در قالب فتوی و یا در قالب احتیاط – لازم است؟ مخصوصا در مواردی که نص قرآنیِ واضحی برای استدلال بر وجوب یا حرمت شرعی وجود نداشته باشد(۱)»، گفت: گاهی وقتها مبنای یک فقیه، اعتماد به خبر ثقه و یا خبر ظنی است و گاهی وقتها مبنای او، عدم حجیت خبر واحد ظنی است.
وی ادامه داد: اگر قائل به حجیت خبر واحد ظنی باشد – که البته مشهور علمای متاخر بر این باور هستند – در این صورت، حتی یک روایت که واجد شرایط حجیت خبر باشد نیز برای صدور فتوی کافی است البته در صورتی که آن روایت، از جهات دیگر همچون تعارض و اختلاف با دیگر روایات مشکلی نداشته باشد. به عنوان مثال، آیتالله خویی وقتی با یک حدیث مواجه میشود که سند آن از نظر ایشان معتبر است علی القاعده بر اساس آن روایت فتوی میدهد مگر اینکه مانعی بر سر راه قبول این روایت وجود داشته باشد.
حبالله افزود: اما اگر فقیه، حجیت خبر واحد ظنی را قبول نداشت – مانند بسیاری از علماءِ متقدم و پیشین و برخی از علماء متاخر و معاصر – و براین باور بود که در دین و در عرصهی اجتهاد شرعی، نمیتوان بر ظن و گمان اعتماد کرد مگر در برخی حالات مشخص و محدود، در این حالت، اگر به یک روایت که سند و مصدر معتبری هم داشته باشد برخورد کند این فقیه نمیتواند برای صدور فتوی به آن روایت، اکتفا نماید. آنچه وی به دنبال آن است – حتی در حوزهی فقه و شرعیات – یک روایتِ نقل شده توسط شخصی ثقه نیست بلکه به دنبال روایتی است که اطمینان پیدا کند از پیامبر صلیاللهعلیهوآله صادر شده است.
این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم بیان داشت: آنچه گفته شد، بُعد اصولیِ – اصول فقه – قضیه بود. ولی یک بُعد حدیثی و تاریخی نیز وجود دارد که در برخی مواقع از بُعد اصولیِ قضیه، مهمتر است و یا لااقل، اهمیت آن از بُعد اصولی، کمتر نیست؛ و آن اینکه آیا معیار مشخصی از نظر رقم و عدد برای حصول یقین نسبت به صدور یک روایت از طریق تعددِ مصادر و اسانید و نوع متنی که آن روایت برای ما نقل میکند وجود دارد یا خیر؟
حبالله خاطرنشان کرد: در اینجا گرایشهای متعددی وجود دارد. گاهی با شخص عالِمی مواجه میشویم که فقط حجیت خبر اطمینانی را قبول دارد ولی در عین حال از کسانی است که به مجرد یافتن یک روایت در یکی از کتب اربعه، این اطمینان برای وی حاصل میشود و یا به مجرد وجود دو سند برای آن روایت و یا عمل مشهورِ علماء به مضمون آن و یا موافقت مضمون آن با قرآن و سایر روایات، اطمینان به صدور این روایت پیدا میکند. در عرصهی بیرونی و کیفیت عمل به روایات، تفاوت چندانی بین این شخص و کسانی که قائل به حجیت خبر ظنی هستند وجود ندارد؛ زیرا آن چه در نزد دیگران، ظنی است در نزد این شخص، اطمینانی است؛ تفاوت چنین شخصی با دیگران، فقط در علم اصول است و با دیگران اختلافِ «نظری» دارد نه اختلافِ حدیثی و تاریخی و فقهی و اثباتی.
او افزود: گاهی هم ممکن است با شخص عالِمی مواجه شوید که با مجرد یک روایت معتبر، وثوق و اطمینان به صدور آن روایت پیدا نمیکند و با راویان، برخورد سخت گیرانهای دارد و به شدت در پی لغزشهای آنهاست. کوچکترین خطا از راوی – هر چند ثقه باشد – باعث میشود از پذیرش روایات او بپرهیزد. با توجه به نگاه تاریخی وی به اوضاع و احوال راویان و نیز روایات، حصول یقین برای او، به کندی صورت میگیرد. حتی بر این باور است که باید مصادر و اسانیدِ یک روایت، متعدد بوده و علاوه بر این، با کتاب و نیز عقل و دیگر نصوص دینی، توافق داشته و متن و مضمون آن نیز مشکلی نداشته باشد. گاهی ممکن است چنین شخصی، در رابطه با متون احادیث هم رویکرد نقادانهای داشته باشد و پیرامون بسیاری از مضامین احادیث، شکهای زیادی به ذهنش خطور کند که از منظر دیگران، این تشکیکها درست نبوده و یا حتی به ذهنشان چنین شک هایی خطور نمیکند. این حالتِ سخت گیرانه، به صورت طبیعی باعث میشود از تعداد احادیث معتبر در نزد این شخص – در مقایسه با شخصِ قبلی که سریع به صدور یک حدیث، اطمینان پیدا میکرد – کاسته شود.
این نویسنده و پژوهگر حوزوی ابراز داشت: مسالهی ما یک مسالهی فقط اصولی نیست بلکه میتواند متاثر از عوامل میدانی باشد که تابعِ خبرویت و تخصص شخص و روش تعامل او با تاریخ حدیث و درجهی وثوق و داد و سِتَد او به صورت جدی با مشکلات حدیث و مسائل نقل به معنی و اختلاف روایات و تضارب آنها است؛ به ویژه هنگامی که برای اعتبار یک حدیث، عدم وجود معارض حتی در نزد دیگر مذاهب اسلامی را نیز معتبر بداند و حتی به دنبال این باشد که آیا این حدیث، مصالح و منافع گروه خاصی را تامین میکرده یا خیر؟
او اضافه کرد: با این وصف، نمیتوان یک معیار و عدد مشخصی را برای حصول یقین به صدور یک حدیث بیان کرد؛ این وضعیت، دقیقا شبیه حالت مورخین است. پس میتوان گفت، مسالهی مورد نظر ما، نسبی است و تابع پس زمینههای فکری و تاریخی در نزد هر شخص است. به همین دلیل چندین مرتبه گفتیم بررسی تاریخ حدیث و تجربهی نقل احادیث در قرنهای ابتدایی و نیز ترک تکریم و اسقاط(۲) باعث میشود به یک خوانش متوازن دربارهی حدیث در آن دورهی حساس برسیم. ولی اینکه بر روی تاریخ حدیث به صورت کلی، خط بکشیم و یا اینکه راویان احادیث را تقدیس کنیم و حالتی شبیه عصمت را برای آنها ثابت کرده و مرتب برای آنها توجیه بیاوریم و یا اینکه ردِ فلان حدیث را تضعیف دین دانسته و پیش فرض ما این باشد که آن حدیث، از دین است در حالی که این ادعا، نیاز به بررسی دارد و مورد مناقشه و اختلاف است و … چنین رویکردهایی باعث میشود به نتیجهی معقول و منطقی نرسیم.
استاد حیدر حبالله در پایان تصریح کرد: خیلی عجیب است که پیروان هر مذهب، راهها و شیوههایی را برای نقد احادیث دیگر مذاهب به کار میگیرند که برای نقد احادیث مذهب خود از آن راهها و شیوهها استفاده نمیکنند. به عنوان مثال یک شخص را میبینید که در قامت یک ناقد حدیث، بسیار فعال و جذاب، احادیث مذاهب دیگر را تحلیل و بررسی میکند ولی همینکه به سراغ احادیث مذهب خود میآید گویی فشل و سستی بر عقل این ناقد عارض میشود؛ در حالی که برخی از اشکالاتی که این شخص بر احادیث دیگر مذاهب وارد میکرد دقیقا بر احادیث مذهب خودش وارد است و برخی از دفاعیاتی که برای احادیث مذهب خود روا میداشت دقیقا برای احادیث دیگر مذاهب نیز قابل تطبیق است. ولی احتمالا اینها از نتایج مذهبیگری و گروهگرایی است. حتی ممکن است این حالت را در داخل یک مذهب، بین جریانات مختلف مشاهده کنید؛ مثلا یک نفر در نقد احادیثِ جریانات دیگر، عقلانی عمل میکند ولی وقتی به سراغ احادیثی میرسد که به آنها ایمان دارد ارادهاش سلب شده و حالتی تعبدی پیدا میکند در حالی که ممکن است آن نقد عقلانی نسبت به احادیث مورد قبولِ خودش نیز وارد باشد.
—————————–
۱- حبالله، اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع، ج ۴ سوال ۵۷۸.
۲- مترجم محمّدرضا ملایی: به عبارت دیگر، ترک افراط و تفریط در خوش بین بودن و یا بد بین بودن نسبت به تاریخ حدیث