کارگزار حکومت اسلامی باید در اداره جامعه دیدگاههای اسلامی را قبول داشته باشد، قبل از هر جایی حوزه وظیفه دارد مبانی و نظریات علمی مورد نیاز در عرصههای مختلف اقتصاد، اجتماع و فرهنگ و تعلیم و تربیت سیاست داخلی و سیاست خارجی را تولید کند، این نظریهها باید در حوزه ارائه و پردازش شود و نظام آنها را به کار ببندد، حوزه از نظر تئوریک و نظریه پردازی عقبه نظام است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: فردا ۲۲ بهمن ماه نود و هفت است که مردم ایران چهل سالگی نظام اسلامی را جشن میگیرند، روزی که انقلاب اسلامی پیروز شد دشمنان قسم خورده مردم و نظام اسلامی، برنامهها و توطئهها چیدند و با هر اتفاقی که در بیرون و درون انقلاب، آرزوی شکست آن را داشتند و برای دلگرم کردن همدیگر میگفتند انقلاب ۶ ماه دیگر، یک سال یا دو سال دیگر سقوط میکند! اما ماهها و سالها گذشت و دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی، امروز اذعان دارند که پیشرفتها، استقلال و اقتدار ایران، قابل مقایسه با گذشته نیست؛ گرچه گاهی به علت کارشکنیها و توطئه دشمنان، حرکت انقلاب کم شده، اما هیچگاه توقفی در کار نخواهد بود.
ورود انقلاب اسلامه به دهه چهارم خود فرصتی را فراهم ساخته است تا نگاهی عمیق و دقیقتری نسبت به انقلاب اسلامی داشته باشیم تا بتوانیم چشم انداز خوبی را پیش روی خود ترسیم کنیم؛ در این راستا خبرنگار اجتهاد، گفتگوی تفصیلی با حجتالاسلام والمسلمین دکتر یارعلی کرد فیروزجایی، معاون پژوهش دانشگاه باقرالعلوم (ع) داشته است که متن آن بدین شرح است:
حوزه باید در برابر انحرافات بایستد
اجتهاد: حوزه علمیه و روحانیت یکی از ارکان مهم در پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میشود، در ارتباط با این نقش بیشتر توضیح دهید و اینکه حوزه برای تداوم این نقش چه اقدامی باید داشته باشد؟
فیروزجایی: همانطور که مستحضرید انقلاب ما انقلاب اسلامی است و ویژگی اصلی انقلاب ما اسلامی بودن آن است یعنی انقلابی است که درصدد ترویج و عمل به آموزهها و تعلیمات اسلامی است و اصولا برای تشکیل حکومت اسلامی این انقلاب صورت گرفته است و حکومت اسلامی هدفی جز اجرای اسلام و آموزههای اسلامی ندارد، این انقلاب ماست.
از سوی دیگر حوزه و روحانیت آن نهادی است که متکفل شناخت اسلام و تبلیغ و ارائه و ترویج اسلام هست و همینطور تا آنجا که از عهده اش بر بیآید متکفل این است که اسلام در مقام عمل ظاهر شود و به اسلام عمل شود.
اصلا یکی از فروع دین ما امر به معروف و نهی از منکر است، امر به معروف یعنی مردم راهدایت کنیم به انجام آنچه معروف است و خلاصه معروف یعنی همان تعلیمات اسلامی، برنامهای که اسلام برای فرد و جامعه دارد و نهی از منکر هم یعنی از انجام منکرات و ناشایستها و حرامها جلوگیری کنیم که آن را هم اسلام بیان کرده است.
پس وظیفه حوزه و روحانیت شناخت اسلام، تبلیغ و ترویج اسلام و عمل به اسلام است، هم خودش باید عمل کند و هم مقدمات اجرایی شدن این احکام را برای دیگران فراهم کند، خیلی روشن است که براین اساس حوزه و روحانیت باید نقش داشته باشد در اصل انقلاب اصلاً جرقه انقلاب در حوزه زده شد و انقلاب با حوزه شروع شد.
امام خمینی(ره) به عنوان یک روحانی و مرجع تقلید و شخصیت حوزوی در مقابل کج روییها و بدعتها و انحرافات رژیم پهلوی ایستاد، دعوت به معروف کرد و پس از اینکه آنها نپذیرفتند دعوت کرد مردم را به قیام بر ضد آنها و سرنگونی آنها، نه برای اینکه فقط آنها را سرنگون کند تا کس دیگری مثل آنها سرکار بیاید، بلکه برای اینکه به اسلام عمل بشود و اسلام اجرایی و عملیاتی شود.
تشکیل حکومت اسلامی بعد از سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب باید برعهده کسانی باشد که اسلام را میشناسند و در این زمینه خبره هستند و تخصص دارند، بعد از اینکه رژیم طاغوتی سرنگون شد و انقلاب به پیروزی رسید و انقلابیون در راس کار قرار گرفتند لازم بود سازوکارهایی تعریف شود و برنامهای برای اجرایی کردن احکام اسلامی اجرا شود؛ به همین منظور وجود نهادهای مختلف حکومتی که تضمین کنندهی اجرای اسلام و احکام و آموزههای اسلامی هستند، تشخیص داده شد.
مثلاً قانون اساسی تدوین شد، شورای نگهبان تاسیس شد، مجلس شورای اسلامی با قید اسلامی تأسیس شد، قانون اساسی بر اساس معارف و آموزههای اسلامی تدوین شد که در آن هم توجه شده به بحثهای زیربنایی و اعتقادات وهم توجه شده به فروع دین و احکام و آموزههای اسلامی، قرار شد همه برنامهها در پرتو معارف اسلامی مورد توجه قرار بگیرد و به نیازها پاسخ داده شود.
روحانیت هم آغازگر و جرقه زننده انقلاب بود و هم تداوم بخش آن بود بعد از اینکه انقلاب پیروز شد و به دنبالش نظام اسلامی تشکیل شد، بسیاری از نیازهای انقلاب به وسیله روحانیت باید تأمین میشد و به همین خاطر نظام از حوزه علمیه خواست و نیازهای خودش را به حوزه عرضه کرد.
مسائل و موضوعات و نیروی انسانی که لازم داشت به حوزه اعلام میکرد و از این طریق پاسخ دریافت میکرد این باعث میشد که حوزه هم به فکر مباحث جدید و تربیت نیروهایی بیفتد که نهادهای مختلف نظام اسلامی به آنها نیاز داشت از باب ضرورتی که برای اجرای معارف اسلامی در به کار گیری اسلام شناسان وجود داشت باعث شد حوزه هم به تکاپو بیفتد و درصدد تربیت نیروهای انقلابی و اسلام شناس بر بیاید پس میبینیم که رابطهی دو سویهای بین روحانیت و انقلاب برقرار شده بود.
از سویی حوزه آغازگر انقلاب بود و برطرف کننده بسیاری از نیازهای نظام بود و از سوی دیگر با توجه به نیازهایی که در نظام و مناسب مختلف حاکمیتی و اداری احساس میشد این نظام از حوزه دعوت میکرد برای تربیت نیروهای متخصص و پاسخهایی که باید به مسائل توجه داده میشد بدین ترتیب میبینیم نظام، حوزه را به تکاپو و همراه شدن با نیازهای خودش همراه میکرد.
نمیتوان تلاشهای حوزه برای تامین نیازهای نظام را نادیده گرفت
اجتهاد: فکر میکنید در زمینه تامین نیازهای نظام توسط حوزه ما موفق بودیم؟
فیروزجایی: این همکاری فی الجمله هست اما به شکل آرمانی نیست، یعنی این طور نیست که هر آنچه را که نظام نیاز دارد حوزه بلادرنگ پاسخگو باشد و یک پکیجی آماده داشته باشد که بتواند تحویل نظام بدهد همانگونه که هر آنچه حوزه مطالبه میکند از نظام به عنوان متصدی شناخت اسلام و مرکزی که باید تشخیص بدهد آیا اسلام رعایت میشود یا نه، عمل به اسلام میشود یا نه آیا صددرصد به دعوت حوزه لبیک میگوید یا نه؟
این به نحو آرمانی نیست، متاسفانه وقتی به هر دو سو نگاه میکنیم کمبودها و کاستیها هست ولی این خیلی فرق میکند با نظامی که قبل از انقلاب داشتیم که کاملا بی اعتنا به حوزه و منویات آن بود مگر برای ریاکاری و سرپوش گذاشتن بر انحرافات خودشان و نیات پلیدی که داشتند، اگر از ظاهرکاری وظاهرسازیهای حکومت پهلوی بگذریم هیچ نسبتی بین حوزه و رژیم سابق نبود.
الان الحمدالله هم حوزه دغدغه نظام را دارد هم نظام کوشش میکند به مطالبات حوزه پاسخ بدهد، ولی اینکه آیا به صورت آرمانی دو طرف نیازهای همدیگر را و دعوتهای همدیگر را برآورده میکنند یا خیر؟ متاسفانه این طور نیست ولی حالا که این نقطه مطلوب و آرمانی نیست، نباید گفت هیچ توفیقی در کار نبود، باید کوشش و تلاش کنیم تا انشاالله این کاستیها برطرف شود.
دشمن برای تقابل با نظام چهره فرهنگی قم را هدف گرفته است
اجتهاد: رهبری در دیدار اخیر خود قم را به عنوان مرکز انقلاب ذکر کردند و البته یک جای دیگر افزودند انگیزههایی برای تغییر فضای انقلابی قم و کم رنگ کردن روحیه انقلابی و دینی در آن وجود دارد و نباید از مکر دشمن و عوامل آن غفلت کرد، فکر میکنید چرا بعد از چهل سال رهبری هنوز هشدار کم رنگ کردن انقلاب میدهد ما در کجا کاستی داشتیم که بعد از چهل سال باید شاهد هشدار رهبری باشیم؟
فیروزجایی: مطمئناً مسئولین و متصدیان سیاسی و فرهنگی و امنیتی شهر قم که مسئولیت بر عهده شان هست وهمینطور حوزه علمیه قم و نهادهای حوزوی مثل دفتر تبلیغات، مسئولیتهایی برعهده شان هست، برای اینکه قم را همانگونه که انقلابی و اسلامی بود نگه دارند.
ولی دراین مسیر مشکلاتی وجود دارد از یک سو ممکن است غفلتها یا سستیهایی صورت گیرد، ولی فقط کم کاری مسئولین نیست که با این آسیبها و چالشها مواجه هستیم، نظر به اینکه قم شهری است که خاستگاه انقلاب هست و یک نماد و سمبل برای انقلاب و نظام هست.
دشمن بیکار ننشسته است، دشمن هم به فکر خراب کردن این نماد است، برای اینکه انقلاب آسیب ببینید احساس میکند قبل از هر جایی باید قم را بزند؛ یعنی وضعیت فرهنگی قم را تغییر بدهد، حواشی نادرست برای شهر قم درست کند، آسیبهای اجتماعی را در قم بالا ببرد.
حالا که دشمن به فکر تخریب چهره شهر هست از حیث فرهنگی و معنوی مسئولیت مسئولین فرهنگی و سیاسی شهر قم هم بیشتر میشود کاستیای که وجود دارد این است که به همان اندازه که دشمن به فکر تخریب و تغییر چهره قم هست، ما متاسفانه به همان اندازه تلاش نمیکنیم.
لازم است ما به فکر باشیم و دست به کار باشیم، البته عوامل مختلف دیگری نیز در کار هست، وقتی مسئولینی که رسالت اصلی فرهنگ مذهبی شهر قم را در دست دارند، اگر به فکر پیامدهای فرهنگی رفتارهای شخصی خودشان نباشند و به ابعاد اجتماعی رفتارهای فردی خودشان توجه نکنند آسیب پذیری شهر بیشتر میشود.
باید هم حوزه و هم علمای حوزوی مراقب عملکرد خودشان باشند چون آنها در چشم دیگران هستند و برای سایر شهروندان الگو هستند، نهادها و ادارات مسئول باید در عرصههای مختلف مراقبت کنند تا آسیبهای فرهنگی قم کاهش یابد.
مدافع انقلاب بودن، دفاع کورکورانه نیست
اجتهاد: در بحث حوزهی انقلابی که همواره مورد تاکید رهبری بوده است، تعریف شما از حوزهی انقلابی چیست؟
فیروزجایی: حوزه انقلابی، حوزهای است که دغدغهی انقلاب را داشته باشد و مدافع انقلاب باشد و دغدغه دستاوردهای انقلاب را داشته باشد، مهمترین دستاورد انقلاب نظام و حکومتی است که به دنبال این انقلاب شکل گرفته، منظور از مدافع نظام بودن و مدافع انقلاب بودن دفاع کورکورانه نیست، انقلاب و نظام برآمده از انقلاب میوه حوزه است، باید مراقبت کرد، باید به نیازهایش پاسخ گفت باید به فکر آسیبها و چالشهایش بود، نکند در جایی نظام انقلابی، پایش بلنگد و مسیری غیر ازمسیر اصلی انقلاب را در پیش بگیرد.
حوزه باید اینجا مراقبت بکند و تذکر بدهد اگر تهدیدی هست چه تهدید از درون باشد چه تهدید از بیرون باشد حوزه باید واکنش مناسب و به موقع نشان دهد، باید از انقلاب و نظام انقلابی دفاع کند؛ پس حوزه انقلابی حوزهای است که دغدغهی نظام انقلابی را در سر دارد به فکر دفاع از این نظام است و در عرصه مبانی فکری و فرهنگی نظام و انقلاب خودش را مسئول میداند چون تئوریزه کردن مبانی فکری و سیاسی نظام بر عهده حوزه است.
حوزه انقلابی نسبت به تهدیدات نظام بی تفاوت نخواهد بود
اجتهاد: شاخصههای حوزه انقلابی را بیان کنید و آیا حوزه کنونی به این شاخصهها دست یافته است؟
فیروزجایی: انقلاب که به پیروزی رسید و به دنبالش نظام انقلابی شکل گرفت، لازم بود این نظام، جامعه را بر اساس آموزههای اسلامی اداره کند و ما این تجربه را نداشتیم مگر در برهههای کوتاهی از تاریخ که حکومت حکومت اسلامی بود مانند عصر پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در قلمرو بسیار محدود ولی سازوکارهای اداری آن وقت با امروز خیلی متفاوت بود، الان برای ادارهی کشور در حوزهی تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش و اجتماع و روان شناسی و سیاست هم به نظریات و دیدگاههای اسلامی نیاز داریم، هم به نیروی انسانی آشنا با معارف اسلامی و معتقد به آموزههای اسلامی.
کارگزار حکومت اسلامی باید در اداره جامعه دیدگاههای اسلامی را قبول داشته باشد، قبل از هر جایی حوزه وظیفه دارد مبانی و نظریات علمی مورد نیاز در عرصههای مختلف اقتصاد، اجتماع و فرهنگ و تعلیم و تربیت سیاست داخلی و سیاست خارجی را تولید کند، این نظریهها باید در حوزه ارائه و پردازش شود و نظام آنها را به کار ببندد، حوزه از نظر تئوریک و نظریه پردازی عقبه نظام است.
بنابراین نخستین شاخصهی حوزهی انقلابی این است که برآورندهی چنین نیازی باشد به فکر نظریه پردازی در عرصهی سیاست و اقتصاد و تعلیم و تربیت و سایر عرصههایی باشد که مورد نیاز جامعه است، اگر حوزه کنج عافیت طلبی را در پیش بگیرد و درد نظام اسلامی برآمده از خودش را نداشته باشد به این حوزه نمیتوانیم بگوییم حوزهی انقلابی. حوزه باید در فکر پرورش نیروی انسانی مورد نیاز برای اداره و تداوم نظام و جامعهی اسلامی باشد.
افزون بر این یکی از شاخصههای حوزهی انقلابی این است که به فکر بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی باشد، شاخصهی دیگری که برای انقلابی بودن حوزه میتوانیم ذکر کنیم همانطوری که در تعریف حوزهی انقلابی عرض کردیم این است که مدافع نظام اسلامی و انقلابی اسلامی در مقابل هجمههای مختلف باشد چه هجمههای نظری و فکری و چه هجمههای عملی، هجمههای نظری مانند این شبهاتی که در ماهوارهها و اینترنت و فضای مجازی مطرح است، حوزه باید پاسخگوی این شبهات و مشکلات باشد، اگر حوزه در مقابل تهدیدات خارجی اعم از فکری و غیر فکری هیچ واکنشی نشان ندهد حوزه انقلابی نیست، متاسفانه در حوزه کسانی هستند که بی تفاوت اند نسبت به این تهدیدات و این بی تفاوتی علامت انقلابی نبودن است ولی اینطور نیست که تمام حوزه بی تفاوت باشد، حوزه فی الجمله مدافع نظام هست پاسخگوی تهدیدات است و به فکر پرورش نیروی مورد نیازاست و فی الجمله این حوزه انقلابی هست ولی ما هنوز نسبت به وضعیت آرمانی و مطلوب فاصله داریم.
اجتهاد: بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، حوزه علمیه تا چه اندازه در زمینه کادر سازی برای نظام موفق عمل کرده است؟
فیروزجایی: هرچند کادر سازی به اندازهی کافی نداشتیم، ولی اینطوری نیست که حوزه هیچ کادرسازیای نداشته باشد نیروهایی که بعد از انقلاب حوزه تحویل جامعه داد با نیروهایی که قبل از انقلاب حوزه تربیت کرده بود و بعد از انقلاب در اختیار نظام قرار گرفته بودند از نظر کمی و کیفی متفاوت هستند از نظر کمی بعد از انقلاب حوزه نیروهای بس بسیار بیشتری تربیت کرد نسبت به حوزهی قبل از انقلاب ولی آن اندازهای که مورد نیاز نظام و انقلاب بود حوزه نیروی انسانی تربیت نکرد چرا که اولاً تجربه تجربهی جدیدی بود تجربهی بی سابقهای برای حوزه اتفاق افتاد قبل از این، کسی فکر نمیکرد که حوزه بتواند نظامی را تاسیس کند که بر پایهی اسلام بخواهد جامعه را اداره کند، اداره جامعه بر پایهی اسلام مستلزم آن است که مدیرانش بر اساس فکر اسلامی تربیت شوند و جامعه را اداره کند.
ولی زمینه فراهم نبود که ما حکومت اسلامی فراگیر، داشته باشیم به همین دلیل چندان در فکرتربیت نیروی انسانی مناسب برای اداره جامعه هم نبودند، شاگردان امام(ره) به تبع نهضت حضرت امام(ره) به فکر افتادند اگر ما رژیم را سرنگون کردیم و حکومت مطلوب و دلخواه خودمان را تشکیل دادیم چه خواهد شد و افرادی مثل شهید بهشتی و شهید باهنر و دیگران به فکر تربیت نیروی مورد نیاز افتادند ولی آنها در اواخر نهضت حضرت امام به این امر روی آوردند و قبل از انقلاب چنین چیزی نبود و اصلش بعد از انقلاب شروع شد مراکز مختلف حوزوی مثلاً دانشگاه امام صادق (ع) موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و دفترتبلیغات اسلامی و دانشگاه باقرا لعلوم (ع) و جاهای دیگر تاسیس شدند تا این نیروی انسانی مورد نیاز را تربیت کنند.
با توجه به اینکه سابقهی چندانی نداشتند میتوان گفت آنها به طور نسبی در کارشان موفق بودند و کارشان قابل تحسین است ولی با توجه به نیازی که حکومت اسلامی به انبوهی از نیروهای متخصص دارد خیلی عقب هستند خیلی نیاز هست باید کار شود و این همه همراه است با وسوسهها و با تخریبهای دشمنان، آموزش و تربیت کادر مورد نیاز برای نظام اسلامی نیاز به بودجه و امکانات دارد.
به محض آنکه مختصر امکاناتی به این سمت بیاید با هزار و یک اماو اگر مواجهه میشو د و باید پاسخگوی آنها هم بود باید از چند جهت مراقبت کرد تا یک نیروی انسانی شایسته و لایق را تربیت کرد و تحویل نظام اسلامی داد. با توجه به مشکلاتی که وجود دارد نباید از وضع موجود چندان ناراحت بود، ما توانستیم چهل سال این نظام را در مقابل هجمههای سنگین ابرقدرتها حفظ کنیم این نشان دهندهی توفیق هست ما این را توفیق نسبی میدانیم، توفیق را در این میدانیم که نه تنها این نظام محکم و استوار پا بگیرد و کاستی و اعوجاج و نقص و کمبود نداشته باشد بلکه صادر شود و توسعه پیدا کند صدور انقلاب فی الجمله اتفاق افتاد ولی باز ما با وضعیت آرمانی فاصله داریم وقتی انقلاب پیروز شد ایران تنها بود و بسیاری از کشورهای منطقه دشمن ما بودند، آنها در صدد بودند اهواز و تهران را فتح کنند ولی امروز میخواهند بغداد، دمشق، صنعا و بیروت را از همراهی با ایران بازدارند، نمیتوانند؛ این خود بهترین علامت برای توفیق انقلاب است گرچه هنوز تا قله پیروزی کامل فاصله زیادی داریم.