شبکه اجتهاد: پنجم شهریور چهلمین روز درگذشت آیتالله سید علیرضا حائری، رئیس فقید دایرهالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبیت (ع) بود. وی در سال ۱۳۳۰ شمسی در یزد، دیده به جهان گشود و با هجرت پدر به کربلا، دوران کودکی و نوجوانی خود را در این شهر گذرانید. وی در آغاز نوجوانی از آنجا که مهد علم و حوزه گرانسنگ نجف اشرف، دوران طلایی و شکوفایی خود را پشت سر میگذاشت، رو به سوی این شهر نهاده و نزدیک به یک دهه به تحصیل علم در حوزه علمیه نجف اشرف پرداخت.
عمده اساتید برجسته این فقید سعید در نجف اشرف، مرحوم آیتالله خویی، امام خمینی (ره)، و مرحوم آیتالله شهید سید محمد باقر صدر بودند که شهره او بیشتر به شاگردی در محضر درس شهید صدر بود. مرحوم آیتالله حائری در سال ۱۳۵۱ شمسی، بر اثر فشار دولت صدام و بیرون راندن ایرانیان، به ویژه شخصیتهای حوزوی، ناچار دست به مهاجرت زده و در قم رحل اقامت افکند.
وی در دوره نخست درس آیتالله وحید خراسانی که از سال ۱۳۵۶ شمسی در مسجد سلماسی برگزار میگردید شرکت جست و از ایشان بهره برد. پس از انقلاب اسلامی ایران، وی علاوه بر فعالیتهای علمی و حوزوی، ریاست بخش شورای عربی و نیز غیر ایرانی حوزه علمیه قم را عهدهدار گردید که در آن هنگام، مسئولیت مهمی در حوزه بشمار میآمد. از آن پس با تشکیل مجلس اعلای عراق در ایران، یکی از اعضای کادر مرکزی آن بود و پیش از مرحوم شهید آیتالله سید محمد باقر حکیم، مدتی ریاست این مجلس را برعهده داشت.
آیتالله سید علیرضا حائری در دو دهه اخیر، از آنجا که خود اهل فضل و علم و درایت بوده و در کنار آن از تواضع و اخلاق و ادب ویژهای برخوردار بود، در قم، به درس خارج فقه و اصول، مشغول بوده و شاگردانی را به حوزه علمیه قم تقدیم داشت که برخی از آنان، اکنون از جایگاه علمی خوبی برخوردار میباشند.
آیتالله حائری پس از درگذشت مرحوم آیتالله سید محمودهاشمی شاهرودی، طی حکمی ازسوی رهبر معظم انقلاب، ریاست دایرهالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبیت (ع) را عهدهدار گردید (۱۵ اردیبهشت) و در کمتر از سه ماه بعد به علت سکته مغزی دارفانی را وداع گفت.
وی پیش از این نیز در کمیته علمی دایرهالمعارف یاد شده حضور داشت و عمده کارهای علمی آن را به همراه مرحوم آیتاللههاشمی شاهرودی، به دوش میکشید. چنان که اصل پیشنهاد تاسیس چنین دایرهالمعارفی نیز از آن این مرحوم بوده است.
به پاس خدمات ایشان به معرفی اجمالی دایرهالمعارف در حوزه فقه میپردازیم که توسط یکی از محققان این دایرهالمعارف نگاشته شده است.
۱- تعریف دایرهالمعارف
«دایرهالمعارف» یا «دانشنامه» مجموعهای فراگیر و مدوّن از کلیه اطلاعات و معارف در حوزه دانش بشری و یا رشتهای خاص از آن است که پاسخگوی نیازمندیهای انسان در زمینههای مختلف میباشد. تفاوت دایرهالمعارف با فرهنگها دراین است که فرهنگها به ارائه تعریف لغوی کوتاه از کلمه بسنده میکنند، اما دایرهالمعارف معنای اصطلاحی کلمه در علم خاصّی و یا به همراه بررسی تاریخی مسئله و اقسام و احکام و تمام مطالب مربوط به آن را میگویند.
ترتیب مباحث «دایرهالمعارف» یا به ترتیب موضوعی است که موضوع، محور قرار میگیرد و به آن دایرهالمعارف موضوعی میگویند، یا به ترتیب الفبایی است که مدخلها براساس حروف الفبا تنظیم میشوند و به آن دایرهالمعارف الفبایی میگویند که امروزه در تدوین دایرهالمعارفهای تخصصی یا فرهنگهای عمومی اغلب از این شیوه استفاده میشود.
۲- سابقه تدوین دایرهالمعارف
به نظر میرسد دایرهالمعارف نویسی به معنای امروزی آن اولین بار در جهان غرب پدید آمد. اگر چه دانشمندان مسلمان نیز از دیرباز با کتب معجم و فرهنگهای لغت یا اعلام و رجال و دیگر فرهنگها آشنایی داشتهاند، اما این شیوه جدید در تدوین علوم و معارف از ابتکارات غربیها به حساب میآید. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در این مورد میگوید: «تالیف دایرهالمعارفها در اسلام، فراوان و سابقهدار است به حدّی که معرفی آنها در چندین صفحه نمیگنجد. اما تالیف دایرهالمعارف به مفهوم امروزی در ممالک اسلامی (ایران، مصر، ترکیه و دیگر کشورها) سابقهای نداشته است، مگر در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم.»
۳- ضرورت تدوین دایرهالمعارف
در نهاد آدمی غرایز مختلف مادی و معنوی همانند غریزه کمالطلبی، خیردوستی، زیباییخواهی، هنردوستی و دینداری وجود دارد که مجموعه این کششهای مادی و روحانی، پاسخگوی نیازهای متفاوت انسان است. بیتردید غریزه علم دوستی و کشف مجهولات یکی از مهمترین غرایز بشری است که در تکامل روحی شخصیت انسان نقش بسزایی دارد هر چند انسانها در مقدار و چگونگی تاثیر پذیری از این غریزه و پاسخ به آن متفاوت هستند. حقیقتی روشن و آشکار که در برابر همگان خودنمایی میکند گسترش روز افزون علوم و فنون و معارف بشری و تفکیک آن به شاخهها و گرایشهای مختلف تخصصی است، مثلاً فلسفه که در روزگاری در بردارنده علوم متعددی بود، اکنون جداگانه به صورت رشتههای تخصصی درآمده و هریک دانشکدهای را به خود اختصاص داده است. علاوه بر آنچه گذشت میتوان گسترش فرهنگها، تمدنها و ارتباطات میان ملّتها و امتها را نیز افزود که امروزه نقاط دور و نزدیک جهان را به هم مرتبط ساخته و با استفاده از وسایل مختلف ارتباط جمعی، فرهنگ هر امتی آزادانه و به راحتی در اختیار همگان قرار گرفته است، به گونهای که هر دانشمند بلکه انسان معاصر را به همراهی با حرکتهای علمی، فکری و فرهنگی وتحوّلات پیرامون خود فرا میخواند، تا با تمدنها و فرهنگهای گوناگون ملتهای جهان آشنا گردد.
عامل دیگری که در برابر انسان خود نمایی کرده و همواره مایه نگرانی او است، محدود بودن عمر آدمی است که به ناچار روزگاری به پایان خواهد رسید. امام امیرالمومنین (ع) با اشاره به همین نکته میفرماید: خذوا من کلّ علم ارواحه و دعوا ظروفه؛ فان العلم کثیر و العمر قصیر علم بسیار است و عمر کوتاه، از هر علمی روح آن را بگیرید و ظرف آن را بگذارید. همچنین گفته شده است: اگر عمر نوح و اموال قارون به انسان داده شود که علم را فراگیرد، هرگز توانایی فراگیری همه علوم را نخواهد داشت. بنابر این اگر انسان بخواهد میان این قضایا (گسترش دانشها و سرعت ارتباطات از یک طرف و محدودیت عمر و امکانات بشر از طرف دیگر) موازنهای برقرار سازد، به ناچار باید در جستجوی قالبی یا راهی باشد که با این امور سازگار افتد.
دایرهالمعارفهای معاصر همان ساختاری است که پاسخگوی نیازهای فوق بوده و بهترین راهنما و آسانترین راهکار برای دستیابی پژوهشگر و خواننده فرهیخته به معلومات مورد نیاز خود در شاخههای گوناگون علمی و فرهنگی است. بدین منظور کافی است به دایرهالمعارف مورد نظر مراجعه نماید تا به خواسته خود نایل گردد.
طبیعی است که وجود دایرهالمعارفها از اهمیت و نقش منابع مرجع در هیچ یک از علوم نمیکاهد. به سخن واضحتر، منابع دایرهالمعارف نقش تحقیق را از بین نمیبرد و آن گونه نیست که محقق را از مصادر اصلی تحقیق به حاشیه براند و روح پژوهش و کنجکاوی را از او سلب نموده و وی را به دایرهالمعارفها قانع و راضی سازد، بلکه مباحث دایرهالمعارفها برای محقق به منزله مدخل و مقدمهاند، که تصویری کلی از بحث را به او نشان داده و وی را با مصادر و منابع بحث آشنا میکنند.
۴- ویژگیهای شیوه دایرهالمعارفی
روش دایرهالمعارف نگاری – به معنای جدید آن – ویژگیهایی دارد که به اختصار اشاره میشود.
یک. پایبندی به ساختارهای جدید. در این ساختار، روانی و شیوایی متون به گونهای که قابل درک و فهم افراد مبتدی بوده و برای متخصصین نیز ملال آور نباشد، مراعات شده تا با صرف وقت اندک به مطلب مورد نظر دست یافت، همچنین از به کارگیری عبارات پیچیده و کلمات مبهم و مغلق خودداری شد. نکته در خور توجه دیگر، کوتاه نویسی و استفاده از مختصرترین تعابیر است تا از عبارات زاید پرهیز شود.
دو. وجود ضابطه علمی. مباحث دایرهالمعارف در جایگاه مناسب و منطقی خود قرار میگیرد و مطالب پراکندهای که در لابهلای مسائل دیگر ذکر شده، در محل اصلی جمعآوری میشود. اصل اساسی در دایرهالمعارف براساس «تجمیع متفرقات و تفریق مجتمعات» است. البته تطبیق و اجرای این اصل، ذوق و مهارت بالایی را میطلبد تا بتوان بین مباحث از جهت تفریق و تجمیع، توازن برقرار نمود. با به کارگیری این اصل دیگر نمیتوان مباحث را به صورت اتفاقی و سلیقهای در ضمن مسئله دیگری ذکر نمود یا به سبب آن که بحث به این مسئله کشیده شده یا برای پیروی از شیوه بزرگان و یا برای تکمیل فائده و بیان اطلاعات حاشیهای ـ همان گونه که در روش سنتی رایج است ـ به ذکر مطلبی پرداخت.
سه. ترتیب الفبایی. ترتیب مطالب براساس حروف الفبا و به صورت لغتنامهای است و دیگر از روش موضوعی استفاده نمیشود. از ویژگیهای این اسلوب، دستیابی سریع و آسان به مباحث دایرهالمعارف است، گر چه مراجعه کننده اهل این علم نبوده یا شناخت جایگاههای بحث بر او دشوار باشد.
پوشیده نیست که این ویژگیها ـ به خصوص دو ویژگی نخست ـ با کاهش زمان تحقیق، و توسعه ظرفیتها، توان محقق را افزایش داده و موجب رشد حرکتهای علمی میشود. در شیوههای سنّتی، بسیاری از فرصتها برای تاویل و تفسیر عبارات پیچیده و جمع بندی متفرقات هدر میرود.
چهار. بیطرفی کامل. دایرهالمعارف در برابر دیدگاههای مختلف، کاملاً بیطرف است، بنابر این، در دایرهالمعارف، جرح و تعدیل و ترجیح بین آرا و داوری بین ادلّه، روا نیست مگر در محدودهای که بین این گرایشها رخ داده است و جزء بحث به حساب میآید.
پنج. گزارش توصیفی. شیوه دایرهالمعارفی، تکیه بر گزارش توصیفی از مباحث دارد، بدین معنا که عصاره مطالب موجود در کتب، به سبک ویژهای و بدون آنکه آسیبی به مضمون آن برسد، بازسازی و عرضه میگردد. بنابراین، وظیفه دایرهالمعارف، گزارش از معانی است نه ایجاد معانی. در دایرهالمعارف به مفهوم جدید آن، مولّف موضوع تازهای را مطرح نمیکند، بلکه به منزله معماری ظاهر میشود که ساختمان دانش بشری را به آراستهترین شکل براساس اسلوب تازهای، بنیان مینهد. در نتیجه، اهتمام او گزارش دادن از یک موضوع علمی است که در دل منابع مربوط به آن نهفته است و این گزارش با استفاده از تنظیم مباحث به شکل واضح و خالی از ابهام و بدون اعمال اجتهاد یا تصرف در آنها ارائه میگردد. وظیفه نویسنده، گزارش محتویات است، نه ارائه نظریه و ایجاد محتویات. به همین دلیل، مجالی برای ظهور شخصیت علمی نویسنده در عرصه بحث باقی نمیماند، مگر در حدی که تنظیم شکلی و هندسی در مباحث دایرهالمعارف ایجاد میکند. طبعاً فن دایرهالمعارف نویسی نیازمند توانایی بالا و تسلط کامل بر موضوع مورد بحث است. اما در روش سنتی، نویسنده تا آنجا که در توان دارد، در ماده و صورت، اسلوب و مضمون بحث، آرا و اجتهادات خود را اعمال میکند، یعنی به منزله مهندس و موسس است.
شش. اتقان و استحکام. یکی از امتیازات دایرهالمعارف این است که اوّلاً، اطلاعات ارائه شده در کتاب از اتقان و استحکام برخوردارند، ثانیاً، جهت مزید آگاهی، در ذیل مقالات، مصادر و منابع اصلی بحث آورده میشود.
۵- ضرورت تدوین دایرهالمعارف فقهی
با درک بیشتر دشواریها، مشکلات و موانع موجود در راه دستیابی کامل افراد غیر متخصّص به فقه، اندیشه تدوین دایرهالمعارف فقه پدید آمد که نزدیک به نیم قرن از آن میگذرد. از میان دشواریها و مشکلات این کار میتوان به سه مشکل جدّی اشاره کرد:
اوّل ـ انبوهی مباحث و متون فقهی. با گذشت قرون و اعصار، میراث فقهی بسیار گسترده شد و کتابها و منابع فقهی بیشماری به نگارش در آمد، به گونهای که عمر آدمی برای فراگیری و احاطه بر آنها ناکافی است. کتابخانههای فقهی سرشار از کتابها و تالیفات کوتاه و بلند فقهی است؛ زیرا تالیف، بیوقفه ادامه دارد و فقها در طول زمان و بهرغم رویارویی با شرایط دشوار و مشکلاتی که گریبانگیرشان بوده دست از تدوین کتاب و نگاشتههای فقهی بر نداشتند که متاسفانه اغلب این آثار به دست ما نرسیده و در گذر زمان از بین رفته است. اما حجمی که امروز در اختیار ما است نیز مجموعه بزرگ و در خور توجهی است که شایسته است در قالبی که برازنده محتوای آن باشد به ارباب دانش عرضه گردد. بنابر این نگارش دایرهالمعارف فقهی امری طبیعی بلکه حتمی و اجتنابناپذیر است.
دوم ـ دشواری زبان و اسلوب. درک تعابیر فقها، برای یک فرد تحصیلکرده عادی دشوار است؛ زیرا اوّلاً، قدمت متون فقهی و تغییر ادبیات رایج، درک عبارات کتب را دشوار میسازد. ثانیاً، فقها در آثار فقهی شان از اصطلاحات علمی و تعبیرات فنّی و تخصّصی استفاده کردهاند که از نظر دلالت، بار علمی خاص خود را دارند و کسی جز متخصصان فقه نسبت به این اصطلاحات آشنایی ندارد. ثالثاً، فقها غالباً در نگارش تالیفات فقهی، فشرده نویسی را پیش گرفتهاند، این اختصار در حدی است که گاه عبارات فقها به اشارات و رموز پیچیدهای تبدیل شده است که غیر از افراد متخصص کسی قادر به فهم آن نیست.
سوم ـ جستجوی مسائل فقهی. جستجوی مسائل و اطلاعات فقهی از منابع، دشوار است؛ زیرا بسیاری از مسائل در لابه لای ابواب مختلف فقه پراکندهاند و جز افرادی که از تجربه طولانی و خبرویت در فقه بهرهمندند، دستیابی دیگران که دراین کار ممارست ندارند، بسیار مشکل است زیرا با جایگاه طرح این مسائل در ابواب فقه آشنایی ندارند.
مجموعه این ملاحظات، برخی از اندیشمندانی را که نسبت به فقه اسلامی توجه بیشتری دارند، به فکر تدوین دایرهالمعارف فقهی انداخت، تا فقه اسلامی را در قالبی نو عرضه دارند که در آن سه عنصر دقّت، وضوح، و سهولت در ترتیب، رعایت شده باشد.
۶- سابقه تدوین دایرهالمعارف فقهی
بعد از آن که فقه و حقوق اسلامی توجه حقوقدانان غربی را به خود جلب نمود، تدوین این دایرهالمعارف برای اولین بار در خارج از دنیای اسلام مطرح شد. در اوایل دهه پنجاه میلادی، دانشگاه پاریس کنگره فقه اسلامی را برگزار کرد و شرکت کنندگان در پایان این کنگره علمی، بر ضرورت نگارش دایرهالمعارف فقه اسلامی تاکید کردند که در آن احکام و دیدگاههای حقوق اسلام در یک مجموعه مدوّن و مرتّب همانند دایرهالمعارفهای حقوقی جدید، گردآوری و تنظیم گردد. از آنجا که چنین کاری، کوشش و تلاشی را میطلبید که در وسع و توان یک فرد نبود و ازسوی دیگر نیازمند امکانات کلان مالی و فنی بود، کسانی که به این کار همّت گماردند، متوجه شدند راهی برای تحقق این هدف وجود ندارد مگر با مشارکت و تلاش مشترک شمار قابل توجهی از علما، پژوهشگران و اندیشمندان که با پشتوانه امکانات موسسات و مراکز یا حکومتها وارد این عرصه گردند.
با توجه به درک این واقعیت، نخستین تلاش برای اجرای این طرح مهم، بعد از چندین سال ظاهر شد و اولین گام از دانشگاه دمشق برداشته شد که مدتی ادامه یافت. بعد از برقراری وحدت سوریه و مصر، استمرار و تکمیل این طرح به وزارت اوقاف مصر واگذار شد که به «موسوعه جمال عبدالناصر» نامگذاری گردید.
نخستین مجلّد این دایرهالمعارف فقهی در ۱۳۸۶ ق چاپ شد و بیش از بیست جلد آن که تا کلمه «اقتناء» رسید، انتشار یافت، سپس متوقف شد. این نخستین تلاش برای تدوین دایرهالمعارف فقه بود گر چه این کار کاستیهایی داشت اما با توجه به دامنه وسیع آن و نوظهور بودن طرح، امری طبیعی به شمار میآید.
در اوایل دهه شصت میلادی کوشش دیگری در مصر به همّت «جمعیّه الدراسات الاسلامیّه بالقاهره» و با نظارت دانشمند معروف مصری، شیخ محمد ابو زهره، و با عنوان «موسوعه الفقه الاسلامی» شروع شد اما تنها دو جلد از آن به چاپ رسید. جلد اوّل آن با کلمه «آل» شروع شد و جلد دوم با کلمه «اثبات» پایان یافت. این کار تقریباً همزمان با چاپ اوّلین جلد از دایرهالمعارف جمال عبدالناصر بود.
یادآوری میشود که روش این دو موسوعه، مقارنه و تطبیق بین مذاهب معروف اسلامی از جمله فقه شیعه امامی است. با این حال دیدگاههای فقه شیعه در این دو دایرهالمعارف به صورت ناقص عرضه شده است و نمیتواند حقیقت، جایگاه و اهمیت این فقه را بازتابد. شاید عذر دست اندرکاران این دو موسوعه، آن باشد که در فقه شیعه تخصص نداشتند و دسترسی کامل به منابع این فقه نیز برایشان میسور نبود و روابطی با مراکز علمی شیعه نداشتند تا از آنها یاری بخواهند.
در ۱۳۴۶ حکومت کویت، طرح تدوین و تهیه دایرهالمعارف فقهی جدیدی را پی ریزی کرد و بعد از چند سال انتظار و آمادهسازی، اولین جلد این دایرهالمعارف چاپ شد و تاکنون حدود چهل مجلّد آن انتشار یافته است.
امتیاز «موسوعه کویتی» نسبت به دو دایرهالمعارف قبلی در روشمندی و سبک استوار آن است، اما متاسفانه در این دایرهالمعارف، فقه اهلبیت (علیهمالسّلام) به کلی نادیده گرفته شده و کمترین اشارهای به این فقه و دیدگاه فقهای آن نشده و در شمار سایر مذاهب اسلامی به حساب نیامده است. درحالی که فقه امامیه از ویژگیها و امتیازات فراوانی برخوردار است که ۱٫ اصیل و ریشهدار بودن؛ ۲٫ گستردگی و امتداد؛ ۳٫ عمق و دقت؛ ۴٫ پویایی و به روز بودن؛ از جمله آنها است. این ویژگیها فقه شیعه و موسسات فقهی را برمیانگیزاند تا به جستجوی عرصهها و امکاناتی برخیزند که میتوان با کمک آنها به اهداف اسلامی و انسانی خود نزدیک شوند. کار دایرهالمعارفی از مهمترین این چشماندازهاست که میتواند گوهرهای نهفته فقه شیعه را آشکار ساخته و دقایق و اسرار آن را برای همگان روشن نماید. از عوامل دیگری که نیاز به شناخت فقه شیعه را تشدید میکند، تشکیل جمهوری اسلامی در ایران است که بنای نظام و مقررات و قوانین آن براساس این فقه است. با توجّه به این جهات، روشن میشود که تدوین دایرهالمعارف فقهی براساس مذهب اهلبیت (ع) از ضرورتهای اجتنابناپذیر است و این مسئولیت سنگینی است بر دوش همه افرادی که خواستار حیات و عزت فقه اسلامی هستند و مسئول حراست از آن میباشند آن گونه که فقهای بزرگ گذشته، این فقه را حفظ کرده و مسئولیت خود را در برابر آن به خوبی ادا کرده و رسالت خود را به بهترین شکل به انجام رساندند.
تاسیس موسسه دایرهالمعارف فقه اسلامی
بنا به گفته آیتالله حائری، اصل ایده دایرهالمعارف فقه اسلامی از ایشان بوده که آن را با آیتاللههاشمی شاهرودی در میان گذاشته و آیتالله شاهرودی نیز آن را با رهبری مطرح کرد و ایشان هم پس از موافقت، دستور تاسیس آن را در سال ۱۳۶۹ صادر کردند. در حکم رهبر انقلاب خطاب به مرحوم آیتالله سید محمود شاهرودی برای تاسیس این مرکز آمده است: «بر اهل تحقیق روشن است که ذخیره ارزشمند فقه اسلام بنابر مکتب اهلبیت (علیهمالسّلام) یکی از پربارترین و گرانمایهترین مواریث فرهنگ و تمدّن اسلامی است و صدها اثر علمی و فنّی که هریک در جایگاه برجستهای قرار دارند، به جهان اسلام و بشریت تقدیم کرده است و کتابخانه معارف اسلامی را غنا و ارج بخشیده است. سلف صالح ما با مجاهدتهای کم نظیر خود و با عسرت و کمبود امکانات، هریک بر این میراث ارجمند چیزی افزوده و کتابی یا کتابهایی فراهم آوردهاند. با این حال امروز که دنیای اسلامی بلکه همه مراکز و حوزههای علمی جهان مشتاق آشنایی با همه مسائل و معارف و زوایای فقه مکتب اهلبیت (علیهمالسّلام)اند، مجموعهای که حاکی از همه ابواب و انظار و مولّفات این عرصه وسیع باشد در دست نیست. لذا اینجانب که مدتهاست در آرزوی تهیه دایرهالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبیت (علیهمالسّلام) میباشم جنابعالی را که چهره درخشانی در علم و عمل بوده و بحمداللّه از مقام والایی در فقه و علوم مرتبط به آن برخوردارید، برای انجام این اقدام بزرگ، شایسته دانسته، مسئولیت ایجاد و اداره موسسهای برای تهیه این دایرهالمعارف را به جنابعالی محوّل میکنم تا با همکاری علمای بزرگوار و فضلای ممتاز حوزههای علمیه این خدمت ماندگار را در زمانی مناسب برای جهان اسلام به انجام رسانید.
همچنین پس از درگذشت آیتالله هاشمی شاهرودی در اوائل سال جاری رهبر انقلاب در حکمی آیتالله حائری را به ریاست این مرکز برگزید و در حکم خود آورده است: «یکی از موهبتها و الطاف الهی در دوران جمهوری اسلامی توفیق اقدام به تهیه دایرهالمعارف فقه اسلامی براساس مذهب اهلبیت علیهمالسلام است که حقاً پدیدهای افتخارآفرین و ماندگار و راهگشا است. نقش اصلی و اساسی را در این اقدام بزرگ مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی رحمهاللهعلیه بر عهده گرفته و با همکاری گروهی از فضلای برجسته، بخش مهمی از این بنای فاخر را به سامان رساندند.
اکنون پس از ارتحال آن عالم محقق، لازم است تلاش مبارک برای به انجام رساندن این کار بزرگ ادامه یابد. اینجانب پس از بررسی و مشورت و جستجوی لازم جناب مستطاب عالی را که بحمدالله دارای منزلت علمی و شایستگی وافر میباشید و سالها در تدوین آن اثر برجسته همکاری و مشارکت داشتهاید برای این مسئولیت مهم برگزیدم و مدیریت بنیاد متصدی این کار را به شما میسپارم و امیدوارم با جدیت و تلاشی که به کار خواهید برد ادامه کار را با کیفیت و سرعت شایسته به سامان برسانید».
پس از درگذشت آیتالله حائری، حجتالاسلام والمسلمین حسن آقا نظری به ریاست این مرکز منصوب شد.
آخرین تولیدات موسسه دایرهالمعارف فقه اسلامی
آیتالله سید علیرضا حائری که از آغاز با این دایرهالمعارف همراه بوده است در مراسم معارفه خود گزارشی از فعالیتهای این موسسه در سی سال گذشته ارائه داد.
وی با اشاره به این که مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی در انجام این کار زحمات بسیار زیادی کشیدند، گفت: شروع برنامهها بسیار سخت بود تا جایی که گاهی بر سر یک سطر ساعتها وقت میگذاشتیم ولی ایشان عنایت داشت تا جایی که امکان داشت بررسی نهایی مقالات را خودشان برعهده بگیرد با این که مشاغل زیادی برعهده داشتند.
او یادآور شد: الان یک سفره آمادهای فراهم شده ولی نیازمند تکمیل است که مانند شروعش سخت و دشوار نیست، کارها روی روال است و گروهها نیز مشغول کار هستند و خود موسوعه فقهی نیز ۴۱ جلدش چاپ شده و پیشبینی میشود که بین ۸۵ تا ۹۰ جلد برسد.
حائری تصریح کرد: در کنار این کار اصلی کارهای دیگری وجود دارد که آنها هم از اهمیت زیادی برخوردار است، از جمله آن موسوعه فقه اسلامی مقارن شیعه و سنی است که شاید مشتری این مورد در بازار بیشتر باشد که تا به حال ۱۱ جلد چاپ شده و انشاءالله امیدواریم تا ۲۵ جلد برسانیم.
وی با اشاره به معجم بندی کتابهای مرحوم شیخ طوسی در این موسسه بیان داشت: شما اگر میخواهید ببینید مثلا شیخ طوسی در مورد اجاره چه حرفهایی زده است به این اثر مراجعه کرده و این کتاب شما را کمک میکند که در شش جلد آماده شده است؛ کار دیگر معجم فقه جواهر است که آن هم شش جلد است.
رئیس جدید موسسه دایرهالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبیت (ع) ادامه داد: کتاب فرهنگ فقه نیز شش یا هفت جلد به صورت فارسی منتشر شده که برای دانشگاهیان بسیار مفید است که بنا داریم عربی آن را هم بنویسیم، همچنین «جواهر الکلام فی ثوبه الجدید» نیز تدوین شده که در هر مساله نظر نهایی صاحب جواهر به صورت متن آمده و در پایین اقوال و مناقشات و نقض و ابرامها آمده است که همگی از عبارات خود صاحب جواهر است که در ۲۲ جلد آماده شده و در بازار موجود است.
حائری یادآور شد: یک سری از کارها نیز در ایده است که باید انجام بگیرد؛ اولا یک موسوعه اصولی هم باید داشته باشیم، اصول فقه را هم به صورت موسوعه در بیاوریم چون اصول فقه علم منطق فقه است که روش صحیح استدلال فقهی را ارائه میدهد.
ایشان افزود: یکی دیگر از کارهایی که باید حتما انجام بگیرد مطرح کردن فقه به صورت نظام است، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام اجتماعی، نظام فرهنگی اسلام بر طبق مذهب اهلبیت (ع) باید تدوین شود، شبیه کاری که عالم وارسته و فقیه بزرگ شهید صدر در «اقتصادنا» انجام دادند؛ بیش از نیم قرن از تالیف اقتصادنا میگذرد و ایشان در مقدمه میگوید این قدم اول است که من برمی دارم و امیدواریم محققان بعدی قدمهای بعدی را بردارند، اما هنوز در جهان اسلام کتابی در سطح این کتاب در موضوع اقتصاد نوشته نشده است. جمهوری اسلامی