شبکه اجتهاد: دیدار حسن روحانی با آیتالله سیستانی، بار دیگر نقش ویژه این مرجع تقلید شیعه را در تحولات جهان اسلام و منطقه برجسته ساخت. کنش هر فعال یا اندیشمند بزرگ سیاسی و رهبر معنوی، به مبانی معرفتی و دستگاه فکری او بازمیگردد. به همین منظور، برای فهم بهتر آراء فکری آیتالله سیستانی روزنامه سازندگی با حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی به گفت وگو نشسته است.
با توجه به دیدار آقای روحانی با آیتالله سیستانی، بار دیگر جایگاه ویژه مرجعیت شیعه و شخصیت ممتاز آیتالله سیستانی در کانون توجهات قرار گرفته است. کنش سیاسی ایشان، ویژگیهای خاصی دارد. آیتالله سیستانی در برهههای مختلف نقش مهمی در مسائل منطقهای، مبارزه با داعش و سیاست داخلی عراق داشته است. از نظر شما، مبانی تئوریک و نظری کنشها و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایشان چیست؟
سروش محلاتی: مواضع حضرت آیتالله سیستانی از دو جهت قابل تأمل و بررسی است. یکی، تأثیر این مواضع در تغییرات و تحولات سیاسی در خاک عراق و در خارج از عراق و از جنبه دوم، پشتوانه نظری دیدگاههای ایشان در مسائل سیاسی است. جنبه اول خارج از قلمروی اطلاعات و مطالعات بنده است، اما جنبه دوم که به فقه سیاسی و اندیشه سیاسی ایشان مرتبط است، موضوع قابل توجهی است. متأسفانه ما منابع کافی در ارتباط با مبانی فکری ایشان در اختیار نداریم یعنی درسها و بحثهای علمی ایشان در حوزههای علمیه کمتر منتشر شده است و در اختیار دیگران است تا با توسل بدان بتوان بیشتر با مبانی فکری ایشان در فضای علمی آگاهی یافت.
در جلسهای که چند سال پیش توفیق یافتم و خدمت ایشان رسیدم از آیتالله سیستانی تقاضا داشتم تا درسهایشان را که به شکل تقریرات توسط شاگردانشان مرقوم شده است، منتشر کنند تا افراد علاقهمند در حوزههای علمیه به راحتی بتوانند به درسهای ایشان دسترسی یابند و به شکلی دقیقتر از اندیشههای این عالم بزرگوار آگاه شوند، با این حال ایشان مخالفت کردند. براساس دیدگاههای ایشان که بخشی از آن به شکلی رسمی و بخشی دیگر به شکل غیررسمی در فضای مجازی منتشر شده است، میتوان به پشتوانههای فکری ایشان تا حدودی دست یافت. به نظر من آیتالله سیستانی دارای یک نظام فکری هستند که تحت تأثیر سه شخصیت برجسته قرار دارد. شخصیتهایی که تقریباً جنبه استادی نسبت به ایشان دارند و ایشان تحت تأثیر نظرات ایشان هستند.
شخصیت اول، مرحوم آیتالله میرزا مهدی اصفهانی است؛ عالم معروفی که در مشهد بودند. اگر چه، از منظر سنی نمیتوان رابطه استاد و شاگردی را میان این دو تعریف کرد. چون آقای سیستانی آن زمان در سنی قرار نداشتند که بتوانند در درسهای ایشان شرکت کنند. با این حال در موارد متعددی در آثار و درسهای آیتالله سیستانی تأثیرات آموزههای آیتالله میرزا مهدی اصفهانی دیده میشود. به عنوان نمونه مباحث مربوط به اختلاف الحدیث و تعارض ادله که به شکلی مفصل بدان پرداختند، بخشی از آنها تحت تأثیر آموزههای آیتالله میرزا مهدی اصفهانی است که خوشبختانه منتشر هم شده است.
گرایش تقریباً غیرفلسفی که در آیتالله سیستانی وجود دارد متأثر از ایشان است. شخصیت دوم، آیتالله بروجردی است. آیتالله سیستانی در دوره دوم تحصیلاتشان در قم، در درس آیتالله بروجردی شرکت میکردند و برخی از آثار حضور را میتوان در تحلیلی که از روایات دارند، در بررسی اسانید، در بررسی اقوال عامه و خصوصیاتی که در مکتب اجتهادی آیتالله بروجردی هست در اندیشههای آیتالله سیستانی نیز به شکلی برجسته دید. شخصیت سومی که بیشترین تأثیر را بر اندیشههای ایشان بر جای گذاشته، مرحوم آیتالله خویی است که آیتالله سیستانی در مدتی طولانی در درس ایشان شرکت کرده و در ارتباط با آراء ایشان نظر ویژهای دارند. مجموع این امتیازها موجب شده که ما نتوانیم آیتالله سیستانی را در یک قالب مشخص به عنوان این که صرفاً از مرحوم آقای خویی تبعیت فکری میکند به حساب بیاوریم، چرا که کاملاً سبک و روش ایشان متفاوت است، یعنی همان نوعی از تعامل را که آیتالله بروجردی به شکلی غیرمستقیم با حکومت دوران خودشان داشتند که هم تاثیرگذار بودند و هم در عین حال به شکل مستقیم دخالت نمیکردند؛ این سبک را در آیتالله سیستانی نیز میبینیم.
امتیاز ایشان، اطلاعات و مطالعات گسترده در حوزههای سیاسی، تاریخی و اجتماعی است و از همین منظر میتوانم بگویم که تاکنون چهرهای چون آیتالله سیستانی را نمیشناسم که در سطوح مختلف چنین مطالعات متنوعی داشته باشد. همین مطالعات گسترده موجب شده است که در موضعگیریهای سیاسی پختهتر عمل کنند، چرا که بر طیف متنوعی از مسائل اشراف دارند. از نظر من، موضعگیریهای ایشان کاملاً منطبق با مبانی فقهی این عالم بزرگوار است. این مبنا نوع ورود ایشان در حوزه سیاست را تغییر میدهد. به لحاظ عملی هم در همان جلسهای که در حضورشان بودم مطرح کردند که در فضای کنونی عراق اجرایی کردن موقعیتی شبیه ایران امکانپذیر نیست.
مراد شما تکثر قومیتی و مذهبی حاکم بر عراق است؟
سروش محلاتی: بله دقیقا. تنوع قومی و مذهبی و ملی همه تاثیرگذار است البته در ملاقاتشان چیزی نگفتند، اما در ملاقات با آقای مسیح مهاجری که گزارش آن نیز منتشر شده، ایشان فرموده بودند که شما در قانون اساسی مدل حکومتی طراحی کردید که قدرت در چارچوبش کاملا متمرکز است. البته آیتالله سیستانی برای جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن احترام خاصی قائل هستند و تاکنون عبارتی برای تضعیف روابط با ایران بر زبان نیاوردهاند.
آیتالله سیستانی تجربه جدیدی را در حوزه علمیه و در ارتباط با روحانیت تعریف کردند، این تجربه نه تجربهای مبتنی بر تقابل با حکومت است و نه تجربهای مبتنی بر تصدی مستقیم حکومت. تجربه آیتالله سیستانی از نوع دیگری است و در حقیقت همان تجربه تأثیرگذاری را بازتعریف میکند که با برههای از تاریخ ایران همخوانی دارد، یعنی فقیه، جزئی از ساختار سیاسی نیست ولی به مسائل اشراف دارد و بیشتر از طریق تأثیرگذاری بر مردم اهدافش را محقق میکند.
ایشان بیشتر منادی اسلام اجتماعی هستند تا اسلام سیاسی؟ البته در اینجا مراد از اسلام اجتماعی، مفهومی است که در داخلش مسائل سیاسی نیز وجود دارد.
سروش محلاتی: ایشان میخواهند به مردم آگاهی دهند و از آنها میخواهند که مسئولیتهایی را به سرانجام برسانند، چرا که مردم در اندیشه ایشان نقش بسیار مهم و برجستهای دارند و از همین رو در تصویب قانون اساسی عراق ایشان با تکیه بر این رویکرد توانستند نقشی ویژه ایفا کنند و برهمین اساس، از مردم خواستند که در تصویب قانون اساسی عراق مشارکتی جدی داشته باشند.
این رویکرد اتخاذ شده توسط ایشان بر اساس مبانی فکری خاصی است که با مبانی فکری برخی از علمای ایرانی بسیار متفاوت است. در بسیاری از آثار فقهی معاصر، فقیه صرفاً درصدد اثبات این مهم است که فقها توسط امام زمان تعیین شدهاند تا تصدی حکومت را عهدهدار شوند، اما در ارتباط با نقش مردم در ساختار حکومتی کمتر گفته شده است؛ اما در مباحث فقهی آقای سیستانی این مهم به شکلی دیگر مورد توجه قرار گرفته است، از همین رو ایشان از نابترین فقیهانی هستند که بحث مشارکت مردم را مطرح کردند.
به نظرم ایشان این بحث را پیش از انقلاب مطرح کردند و ولایت عامه فقیه با رأی مردم برای نخستین بار توسط ایشان در مبانی فقهی تعریف و تبیین شده است. ایشان حتی این مسئله را توسعه دادند که از نظر من بیسابقه است. ایشان در حوزه قضاوت، قضاوت انتخابی را عنوان کردند، در این حالت، قاضی واجد شرایط در صورتی که مورد تأیید مردم قرار بگیرد قضاوتش مورد تأیید خواهد بود. در این باره، ایشان به حدیثی از امام صادق(ع) استناد کردند؛ بنابراین مواضع ایشان با مبانی فقهیشان منطبق است، از همین رو نقش برجستهای را برای شیعیان عراق ایفا کردند و در پهنه گستردهتر برای شیعیان جهان.
ارزیابی شما از دیدار ایشان با آقای حسن روحانی، رئیسجمهوری کشورمان چگونه است؟
سروش محلاتی: ارتباط ایشان با جمهوری اسلامی ایران در دیدار با رئیسجمهوری خلاصه نمیشود. چندین سال پیش نیز آیتالله سیستانی با آیتاللههاشمی رفسنجانی دیدار داشتند، البته دیدار رئیسجمهوری با آیتالله سیستانی به لحاظ اجرایی و به دلیل مسائل سیاسی و دینی مشترک تعریف شده میان دو طرف قابلتامل است، علما و بزرگان ما در عراق و ایران این تعامل و ارتباط متقابل را داشته و دارند، همین مهم زمینه را برای تقلیل دشواریها هموار میکند، اما فراتر از روابط دو دولت، مسئله علم و مرجعیت تقلید، از جمله مسائلی است که میتواند زمینه تعاملات متقابل را افزایش دهد.
آیتالله سیستانی مقلدان زیادی دارند و نظرات ایشان در ایران و حوزههای علمیه ایران بسیار مورد استقبال قرار گرفته است، در این میان، طبیعتاً مسائل مربوط به دنیای اسلام در مورد فلسطین، سوریه و یمن همه میتوانند در حوزه رایزنیهای آقای روحانی و آیتالله سیستانی تعریف شوند، با این حال روابط میان دو طرف و حوزههای علمیه از جمله مباحث بااهمیتی است که دو طرف میتوانند بیشتر بر آن متمرکز شوند. جامعه ما (ایران) هنوز از اندیشه سیاسی و مواضع سیاسی ایشان به اندازه کافی اطلاع ندارند و بسیاری از رسانههای رسمی چندان تمایلی به انتشار مواضع آیتالله سیستانی ندارند، امیدوارم این ملاقات زمینه را برای توجه به اندیشههای ایشان که در دنیای اسلام تأثیر زیادی دارد فراهم کند.