اختصاصی شبکه اجتهاد: خروج فقه از رویکرد انفعالی و ورود به عرصه فعالیت، جز با آینده پژوهشی و شناخت مسائلی که در آینده با آن روبرو خواهد شد میسر نیست؛ بنابراین لزوم آیندهپژوهی در همه عرصههای فقه، ضرورت مییابد. یکی از مهمترین مسائل فقههای معاصر، مباحث مرتبط با هنرهای نمایشی است. حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق لیراوی، مدیر مرکز پژوهشهای اسلامی رسانه، در این یادداشت اختصاصی، به این موضوع پرداخته است.
فقه نمایش، رشته علمی است که هنوز مسائل و موضوعات آن بهصورت کامل طرح و شناسایی نشده؛ بنابراین احکام آن نیز بهتبع موضوعات آن چندان روشن نیست. عمدتاً مسائل مربوط به آن، به شکل سنتی و به روال فقه فردی موردبحث و بررسی قرار میگیرد. بهعنوان نمونه، وقتی از مسائلی همچون نگاه به نامحرم یا صحبت با نامحرم یا گوشدادن به موسیقی در گستره نمایش، پرسیده میشود به همان سبک و سیاق فقه فردی پاسخ داده میشود.
به نظر میرسد هم الآن و هم در آینده نیاز داریم که با رویکرد اجتماعی به مسائل فقه نمایش نگاه کنیم. یک اثر نمایشی با قطع نظر از مسائل فردی که بین بازیگران، چه آثار و تبعاتی در اجتماع خواهد داشت. این آثار را باید بررسی کرد و از جهت فقهی پاسخ داد.
گاهی وقتها این آثار همراه است با یک سری ضرورتها. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا این ضرورتها میتواند پیامدهای منفی این آثار را توجیه کند؟ از طرف دیگر ضرورتهایی وجود دارد که نمایش آن اثر را لازم میکند. آیا این ضرورتها میتواند آن پیامدهای سوء را از بین ببرد؟ یا اینکه نه آن آثار و پیامدها است که بر ضرورتها غلبه دارد؟ در این قسمت مسائل باید بهدرستی تبیین شود که یک بحث موضوعشناسی است. یعنی علاوه بر موضوعشناسی فردی که در موضوع نمایش وجود دارد، موضوعشناسی اجتماعی و حکومتی نیز باید انجام شود.
پیشفرضها و مبانی آینده فقه نمایش
به نظر میرسد احکام و مبانی فقه نمایش در آینده، ثابت و لایتغیر است. آن چیزی که تغییر میکند موضوعات است و بر اساس تغییر موضوعات است که احکام نیز تغییر پیدا میکنند؛ بنابراین مبانی فقه نمایش قابل تغییر نخواهد بود. در مورد پیشفرضها، اگر مرتبط با موضوعات باشند قابلتغییرند اما اگر پیشفرضهای مرتبط با احکام باشند تغییرپذیر نخواهند بود.
روش حل مسائل فقه نمایش در آینده
در بحث از شیوه تحقیق باید سراغ موضوعات رفت. اگر ما نگاهمان به موضوع فرق بکند، خواهی نخواهی، حکم نیز متفاوت میشود. بهعنوانمثال، زمانی شطرنج، بهصورت مطلق، بهعنوان ابزار قمار مطرح بود و لذا حکمش نیز حرمت بود؛ اما با نگاهی که حضرت امام به آن داشت، آن را از آلت و ابزار لهو و قمار خارج نمود و به وسیلهی تفکر ارجاع داد؛ لذا حکمش هم فرق کرد. وگرنه شیوه تحقیق و حل مسائل در مسائل فقهی تغییر نکرده است؛ بنابراین ما در موضوعات باید دخل و تصرف کنیم نه در احکام.
مثلاً اگر موسیقی را ازآنجهت که در مجالس لهو لعب مورداستفاده قرار میگیرد، ابزاری لهو لعب بدانیم، تبعاً حکمش حرمت خواهد بود، اما اگر بگوییم موسیقی نوعی بیان است که با قطع نظر از این که متناسب مجالس لهو لعب هست یا خیر، کاربرد آن در فیلمها معنایی را به مخاطب القا میکند که اگر این موسیقی نباشد آن معنای موردنظر به مخاطب القا نمیشود، در این صورت، وجود آن در فیلم به یک امر ضروری تبدیل میشود لذا نمیتوانیم بهسادگی حکم به حرمت آن بدهیم؛ چون قصد لهوولعب وجود ندارد؛ بلکه شنیدن آن، غرض عقلایی دارد؛ بنابراین هر تغییری که میخواهد پدید آید، بایستی در محدوده موضوعات باشد و ما در این حیطه باید بحثوبررسی بکنیم.
تغییرات احکام فقه نمایش در آینده
ازآنجاکه احتمال تغییر در موضوعات همواره وجود دارد، تغییر احکام و پاسخهای فقهی متناسب با موضوعات نیز منتفی نخواهد بود. اگر نگاه به مسائل فقهی از حوزه فردی به حوزه اجتماعی منتقل شود، چنانچه که ضرورت فقههای مضاف همچون فقه نمایش ایجاب میکند، آنگاه تغییرات گستردهای را در موضوعات شاهد خواهیم بود که منجر به تغییر در احکام و مسائل میشود.
ارتباطات هنرمندان و فقهپژوهان در آینده
به نظر میرسد این ارتباطات روزبهروز بیشتر و عمیقتر و گستردهتر خواهد شد؛ چنانکه نشانههای این گسترش و عمیقشدن ارتباط را در شرایط کنونی میتوان مشاهده کرد. همینکه مراکزی علمی در حوزه با رویکرد هنری ایجاد و تأسیس شده است نشانگر همین امر است. بهعنوانمثال، وجود مدرسه اسلامی هنر که متمرکز بر حوزه هنر است و یا برگزاری همایشهای فقهی در حوزه مسائل هنر که در حال افزایش است نشاندهنده گسترش این ارتباطات است و فقها با مسائل این حوزه روزبهروز آشنایی عمیقتری پیدا خواهند کرد.
(این یادداشت، بخشی از مجله الکترونیکی «فقه نمایش» است که با همکاری مدرسه فقه هنر و پژوهشگاه فقه معاصر تولید شده و به زودی در «شبکه اجتهاد» منتشر میگردد.)