اختصاصی شبکه اجتهاد: ابتکارات علمی در تمام رشتهها و شاخههای علوم، موجب توسعه مسائل و مباحث و در نتیجه رسیدن به پاسخ صحیح و راهگشا در علوم میشود. منظور از ابتکارات علمی گاهی در محتوای علوم میباشد و گاهی ابتکار سازمانی در جهت بخشیدن تلاشهای مجامع علمی برای رسیدن به افقهای جدید، تولید علم و ارائه نظریات متقن و جدید میباشد و گاهی ابتکارات علمی از سوی اندیشمندان در راستای کشف یا توسعه عناوین، قواعد و اصطلاحات جدید میباشد. تأثیر پرداختن به مباحث ابتکاری علاوه بر نتایج علمی، آثار عملی، کاربردی و شفاف در ارائه و عرضهی آنها در جوامع و مخاطبین هدف دارد.
تطور و ادوارشناسی ابتکارات در علوم حوزوی
زمینهی ورود منطقی به ابتکارات عالمانه، شناخت تاریخ هر علم از جمله دانش فقه و دانش اصول میباشد که در ادوار و مراحل توسعهای خود وابسته به ابتکاراتی بوده که بواسطه دقت فراوان اَعلام و صاحبان فن در این علوم بوجود آمده و بسترهای لازم را در راستای رشد کمی و کیفی علم فقه و علم اصول فراهم ساخته و نیز باعث تضارب آراء و باز شدن اذهان برای ورود به ابتکارات و نظریات جدید شده است تا جائیکه اگر سخن از ادوار فقه و اصول یا سخن از بزرگان اصولی و فقهی بشود، ارجاع به ابتکاراتی دارد که در هر دوره یا توسط فقیه و اصولیی زبردست دارد که موجبات تحولآفرینی در این علوم در ابعاد علمی و عملی را فراهم ساختهاند. که واضح است این امر شامل علوم دیگر مانند تفسیر، اخلاق، کلام، منطق و فلسفه نیز میشود.
تحول رو به رشد در علوم نتیجه ابتکارات دقیق علمی
به نظر میرسد تولید علم و نظریات جدید در آثار بزرگان و گذشتگان و نیز در میان شاگردان و پیروان مکتب علمی آنها، زایده ابتکاراتی است که قفلهای علمی را گشود و راه را برای حل مسائل و رسیدن به نتیجه مطلوب هموار ساخته است. ابتکارات علمی ورای ذوق و سلائق فکری میباشد بلکه زایده اشراف بر ادله، منابع و اشراف و استیلا بر نظریات مختلف و نگاه و تعمق دقیق نقلی و عقلی میباشد.
تفاوت اصطلاحسازی و واژهسازی در مباحث علمی
یکی از امور مهم در ابتکارات علمی کشف اصطلاحاتی است که بتواند واژگان مختلف را در خود جای دهد، آنچه ثمره ابتکارات علمی است، اصطلاحات راهگشا در مسیر توسعهی فقه و اصول است که این ویژگی در بکارگیری واژههای جدید وجود ندارد و چنانچه گفته شد نتیجه ابتکارات، اصطلاحات دقیق علمی است نه واژههای ذوقی برآمده از سلائق و علائق.
شاید یکی از عواملی که موجب ایستایی و یا ازدحام غیرلازم متون و اطاله دروس بویژه در سالهای اخیر شده، ساختن و پرداختن به واژههای درست یا نادرست و دور افتادن از ابتکارات اصطلاحساز باشد.
وقتی سخن از «ابتکارات علمی» میشود، مراد چیست؟
سوال اصلی در این نوشته آن است که وقتی از ابتکارات علمی گفته میشود، مراد و مقصود چیست؟ مقصود توسعه مباحث فقهی و اصولی است، اگر تلاشهای علمی بخواهد معطوف به توسعه مباحث و ورود به دروازههای جدید دانشی و کاربردی در علوم از جمله فقه و اصول شود، لاجرم باید با نوآوری بلکه در برخی موارد نوسازی و پرداخت مجدد به مباحث سلف صالح، در صدد فراگیری مباحث علمی و اجتهادی فقهی و اصــولی برآمد و این ضرورت را به لحاظ شکلی، روشی و محتوایی مورد مداقه بیشتری قرار داد.
ابتکارات علمی، موجب قوّت بخشیدن به مباحث فقه معاصر
فقه معاصر، مأموریتی همسان با فقه معهود دارد، واضح است آغاز چنین حرکت مبارکی نیازمند جدّ و جهد بیشتری مخصوصاً در آغاز شکلگیری پرداختن قاعدهمند به عناوین و مسائل فقه معاصر دارد، در رأس تلاشها بهرهمندی از اساتید مبرز که توانایی تحلیل موضوعات و مسائل و انطباق یا عدم انطباق عناوین جدید با عناوین موجود در ادله را داشته باشند، اهمیت این امر آن است جهت جریانی فقه معاصر، آغازی متقن و مقبول پیدا خواهد کرد و در رتبه بعدی قدرت ابتکار و خلاقیت را بیشتر در وجود چنین اساتیدی میتوان دید هر چند از تحقیقات و پژوهشهای نوآورانه فضلای جوان و حاذق در این راستا نباید بود.
جذابیت و توسعه دادن علوم در گروی ابتکارات جدید
آنچه بالعیان در کتب فقهی و اصولی موجود از متقدمین و متأخرین مشهود است و مورد رد و قبول و نشاط علمی میشود و در نتیجه بروز و ظهور نظریات جدید میشود، ابتکاراتی است که در آثار بزرگان و فقهای برجسته موجود است و به تعبیر بهتر گاهی مباحث اختلافی راه را برای رسیدن به نظریات جدید هموار میسازد چنانکه عکس این بیان هم میتواند درست باشد، یعنی پرداختن سطحی به مباحث یا تکرار نظریات گذشتگان انگیزههای ذهن فعال در خلق نظریات و ابتکارات نو را سلب میکند. به هر حال ابتکارات و نظریات نو در تمام امور بشری همیشه جاذبه داشته که این موضوع در علوم مختلف بویژه علوم الهی بیشتر خود را نشان میدهد.
استناد به قواعد منصوصه و استخراج قواعد مستنبطه
شاید بتوان ادعا کرد که قوام و جلالت فقههای معاصر منوط به قواعد منصوص و مستنبطی است که انطباق و استناد به آنها موجب توسعهیافتگی مسائل در تمام فهرستهای هر عنوان از عناوین فقه معاصر میشود و شاید با اطمینان بتوان ادعا کرد که در رأس ابتکارات در فقه معاصر، کشف و ارتباط اینگونه قواعد فقهیه با مسائل جدیدی باشد که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود. این امر در مسائل دانش اصول نیز صدق میکند، سیرهها، ارتکازات و عرف و بسیاری از مباحث اصولی که میتوانند در طریق استنباط احکام در فقه معاصر و مسائل مستحدثه قرار بگیرند. این نکته باید دائم در اذهان جولان داشته باشد تا فقههای معاصر از مسیر فقاهت اصیل منحرف نگردد و یا موجب سطحی شدن مباحث و ضعف در پردازش علمی نشوند.
مباحث چالشی فقه معاصر را باید شناخت و با قوت اجتهادی بدانها پرداخت
ماهیت مباحث نو معمولاً همـراه با چالشهایی روبرو است، گاهی همین امور چالشی مانعی در پرداخت به اینگونه مسائل بشود، در حالیکه سیره علمی عالمان و اندیشمندان دینی ورود همراه با آشنایی با موضوعات و مسائل جدید که دارای غوامضی میباشند بوده که رویش ابتکارت و حل المسائل و وزانت آثار باقیمانده همین جهت شجاعت در ورود به مسائل چالشی بوده و در این گود علمی، ابتکارات برآمدهی از ذکاوت آنها نمایان شده است.
به هر حال موضوعات نو پدید و مسائل مستحدثه که ذیل عنوان «فقههای معاصر» قرار میگیرند، رسالتی مهم بر عهدهی فقیهان و اساتید زمان حاضر گذاشته است که قابل انکار نیست و فاصله گرفتن از آنها خسران و زمینههای انزوای دانش غنی فقه و اصول میشود.
سخن آخر
حوزههای علمیه غنی شیعه دارای ظریفت عظیمی از دانشمندانی میباشد که توانایی تحول، سرآمدی و مقطعسازی در فقه و اصول را دارد، و از طرفی جوامع عمومی و مراکز علمی این انتظار بحق را از حوزههای علمیه دارند تا احکام شرعی بویژه آنها که کثیر الابتلا میباشند را به آنها ارائه گردد و نکته سوم امیدها و انگیزهایی است که در میان طلاب محترم و فضلای ارجمند در پویایی برجسته علم اصول و علم فقه، اشکار گردیده خاصه در زمانی که در دوره نظام و جامعه اسلامی این انتظارات مضاعف شدهاند و خوشبختانه یک اجماع محقق در میان اعلام و اساتید ایجاد شده که اهمیت پرداختن به فقههای جدید با حفظ سنت های اصیل اجتهادی را ضروری مینماید.
نویسنده: حجتالاسلام والمسلمین حسین بنیادی، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم