شبکه اجتهاد: مطلبی از یک نویسنده درباره فربه شدن فقه و مهارت اندک حوزویان در رشتههای دیگر منتشر شده و شبهههایی را به وجود آورده است، لذا نکاتی در این خصوص عرض میکنم.
۱- حوزه علمیه در دهههای اخیر با حوزه علمیه قبل از انقلاب اسلامی بسیار متفاوت است و ظاهراً جناب مستشکل از وضعیت کنونی حوزه علمیه اطلاع ندارد.
حوزه علمیه امروز در علوم انسانی و علوم عقلی و عرفانی رشد جدی پیدا کرده است. بیش از پانصد مدرس در سطوح مختلف علوم عقلی و انسانی و اجتماعی مشغول تدریس و صدها محقق در علوم عقلی و علوم انسانی و اجتماعی مشغول تحقیق هستند.
مرکز علوم اسلامی ولی امر و دانشگاه باقرالعلوم (ع) و پژوهشگاههای حوزه و دانشگاه و فرهنگ و اندیشه اسلامی و علوم و فرهنگ اسلامی و موسسههای امام خمینی (ره) و امام صادق (ع) نمونههایی از مجموعههای تخصصی در علوم انسانی و علوم عقلی هستند که مستشکل از آنها بیاطلاع است.
۲- شبهه دیگر اینکه فقه نیمه جان شده و آینده نه چندان دور خواهد مرد چون موضوعات فقهی با تکنولوژی و تغییر زندگی منقضی شده و فقها تبحری در مسایل جدید ندارند و برخی احکام فقهی، قبیح اجتماعی شدند و مردم به بیدینی فقهی گرایش یافتند و تنوع فتوا هم زیاد شده است.
این ادعاهای بیدلیل هم ناشی از کم اطلاعی نسبت به حوزه علمیه نوین است. امروزه طلاب علوم فقهی در موضوعات انسان معاصر به صورت تخصصی درس میخوانند و دهها فقه تخصصی در مراکز فقهی در حوزه علمیه در مقطع سطح سه و چهار، آموزش میبینند.
طلاب فقه سیاسی و فقه اقتصاد و فقه فرهنگ و فقه تربیت و فقه مدیریت و فقه قضا و فقه ارتباطات و فقه پزشکی و فقه هنر و دهها فقه تخصصی در حد ارشد دانشگاهی مباحث علوم انسانی و اجتماعی را فرا میگیرند.
استادان دانشگاهی در مراکز حوزوی، توانمندی طلاب در علوم انسانی و اجتماعی را شهادت میدهند. استادان فرهیخته متخصص و نظریه پرداز در علوم انسانی و اجتماعی در حوزه علمیه قم و مشهد و اصفهان و خوزستان یک اتفاق مبارکی است که جناب مستشکل نمیبیند یا نمیخواهد ببیند و همه اینها نشانه به روز شدن فقه در حوزه علمیه است.
۳- اینکه عدهای از مردم به بی دینی فقهی گرایش یافتند سخن درستی است که این هم زاییده سبک زندگی سکولار و روشنفکری غرب زده است که انسان را حتی به الحاد سوق میدهد و گرفتار شبهات میکند، هر چند این واقعه هیچ ملازمهای با مرگ فقه ندارد چون متدینان مقید به احکام فقهی و منتقدان به سبک زندگی سکولار و مقید به مناسک اسلامی و فقهی همچون اربعین حسینی و ظهور فقهای نوین هم رو به رشد هستند. دینداری قرن بیست و یکم وضعیت گرایش به شریعت را بسیار تغییر داده و مردم دنیا را به مناسک دینی و معنوی علاقمند کرده و این اتفاق در جهان نمایان است.
تعدد فتوا هم زاییده باز بودن اجتهاد در فقه شیعه است که نه تنها نقص و عیب نیست که امتیاز تفقه شیعی است و به تعبیر اقبال لاهوری موتور حرکت شیعه است و به تعبیر نگارنده مانع از مرگ فقه است.
عجیب است که جناب مستشکل از طرفی از مرگ فقه هشدار میدهد و از طرف دیگر از تنوع فتوا نگران است و این مطلب، یک پارادوکس پنهانی است که مستشکل متوجه آن نشده است.
فکر میکنم مستشکل در اثر ارتباط با فقهای سنتی از یک جهت و علاقه به روشنفکران سکولار از ناحیه دیگر و مرتبط نبودن با فقیهان نوین از حیث دیگری، دچار این شبهات شده است که ان شاءلله با مطالعه و تحصیل و تحقیق و بررسی بیشتر شبهاتش حل خواهد شد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا