شبکه اجتهاد: شیخ طوسی چندین کتاب فقهی دارد: النهایه فی مجرد الفقه و الفتوی (فقه روایی) المبسوط فی فقه الامامیه (فقه تفریعی) الجمل و العقود فی العبادات (فقه فتوایی) مسائل الخلاف (فقه مقارَن)؛ تکنگاریهای فقهی دیگری نیز دارد. دو کتاب التهذیب و الاستبصار وی نیز کتب «روایی» هستند با رویکرد فقهی و از این جهت در دسته کتب فقهی نمیگنجند.
روش شیخ در النهایه این است که متن روایات را با حذف اسانید و نام امام و با تعهدی نسبتا زیاد به تحفظ بر عین الفاظ مینویسد. در این کتاب به سبک صدوق اول و دوم و مفید، به احکامی که نصوص به آن اشاره کردهاند اکتفا کرده و سایر فروعات فقهی غیر منصوصه را ذکر نمیکند. فقیهان زیادی با متن این کتابها معامله حدیث کرده و میکنند؛ زیرا در آن دوره در میان امامیه جز فقه روایی و تحدیثی (اصول)، روش دیگری باب نبوده است.
کتاب «الجمل و العقود» وی ما را یاد رسالههای عملیه کنونی و سبک سادهساز آن میاندازد. شیخ در این کتاب فتوای خویش را به شکلی مختصر و برای مطالعه و یادگیری بدنه جامعه شیعه نگاشته است. البته برای عالمان نیز خالی از فایده نیست. وی در الجمل به بیان احکام طهارت و نماز و زکات و روزه و حج و جهاد بسنده کرده است. شبیه این کار را قبل وی شیخ مفید در «الاشراف فی عامه فرائض اهل الاسلام» انجام داده است.
شیخ الطائفه در «الخلاف»، آراء فقهى شیعه و اهل سنّت را در کنار هم قرار داده و با استدلالى مناسب با منطق اهل سنّت در مقام اثبات نظر شیعه بر آمده است. مانند مفید و مرتضی که کارهایی از این دست دارند.
اما «المبسوط» شیخ، پدیدهای بیسابقه در میان امامیه است. جامعه شیعه تا عصر شیخ طوسی، به کتب فقهی که به آنچه در روایات است بسنده نکرده و قدم در تفریع نهاده باشد عادت نداشتند و از آن استقبال نمیکردند. اولین عالمی که با نگرانی از یک بازخورد منفی اجتماعی_مذهبی، کتابی با موضوع فقهِ تفریعی نگاشت شیخ طوسی است.
او در مقدمه الجمل، وعده این کتاب را داده است. عمده توضیح وی در مورد این کتاب و وصف فضای علمی آن دوره، در مقدمه خودِ المبسوط است.
شیخ، استاد نیازسنجی در حوزه تالیف کتاب است. با توجه به آمیختگی مذاهب مختلف در بغداد، زمینه بحث و جدل بسیار پیش میآمد. شیخ در حوزه فقه و اصول و رجال نشان داده که دغدغه داشته تا اثبات کند امامیه چیزی از عامه کم ندارد و این از مقدمههای وی آشکار است.
در مقدمه مبسوط میگوید دیگران که ادعای فقه دارند به ما میگویند شما در مسائل فقهی بسیار کم مایهاید؛ زیرا به روایات بسنده کرده و از قیاس و اجتهاد پرهیز میکنید. اما من میخواهم بگویم که این حرف شما از روی بیاطلاعی است. اگر در اصولِ (روایاتِ) ما بنگرید، خواهید دید بیشتر تفریعاتی که شما از مسیر قیاس و اجتهاد به دست آوردهاید، ما از دل روایات به دست میآوریم.
سپس میگوید مدتهاست که میخواهم چنین کتابی در فروع بنویسم؛ اما مشاغل متعدد مانع شد. دیگر سببِ بیانگیزگی من، این بود که این طائفه (امامیه) نه تنها فقط به آنچه در روایات صریحا ذکر شده توجه دارند و به تفریع اهمیت نمی دهند که حتی اگر لفظ روایت را نیز تغییر دهیم و معنی را نقل کنیم، مخالف عادتشان است و خوشایندشان نیست.
شیخ چنین ابداعِ جسورانهای را انجام میدهد تا از کیان مذهب دفاع کند.
به عقیده فقیهان و تاریخِفقهنویسان، تا دهها سال بعد تمام عالمان شیعه ریزهخوار مبسوط شیخ بودند و با اینکه اولین کتاب فقه تفریعی بود، حتی تا کنون یکی از کاملترین کتب در این حوزه است.
آری، اهلحدیث بودن، بسیار متفاوت است با آنچه برخی اخباریان میگویند. اهلحدیث، شیخ بود. شیخ نیز به حدیث بسنده کرد؛ اما به حدیث بسنده نکرد.