اساساً شهید صدر درباره نظام و الگو با این تعابیر و مفاهیم رایج صحبت نکردند و آنچه گفتند، مذهب است که با آنچه امروز از فقه نظام گفته میشود تفاوتهای جدی دارد. این خلط پژوهشی و تقریر ناصواب سبب میشود پژوهشگران تازه وارد دچار تشویش شوند و عملاً امکان دارد مسیر علمی آنها کلاً تفاوت کند. کسی که در مسیر فقه نظام احساس کند با یک سری ادبیاتپردازی توخالی مواجه هست، مسیر علمیاش به سمت دیگری میرود و درواقع بخش زیادی از پژوهشگران جوانی که میتوانستند وارد این عرصه شوند و نسلهای بعدی این حرکت را ادامه بدهند، بهخاطر تشویشگوییهای بزرگتران این عرصه از دست میدهیم.
اختصاصی شبکه اجتهاد: «نظم با نظام متفاوت است و نظام هرچند از نظم برخوردار است اما هر نظم و تنظیمی، نظام بهحساب نمیآید. همچنین نظام با الگو هم متفاوت است. شهید صدر و برخی بزرگان بین این دو خلط کردهاند. اسلام یک نظام اقتصادی واحد دارد یا یک نظام سیاسی بیشتر ندارد با عناصر ذاتیه غیرقابل تغییر. نظام متغیر نیست و حال اینکه الگوهای اجرایی این نظامها بهتبع ظروف مکانی و زمانی متغیر است». جملات فوق بخشی از سخنان استاد علیاکبر رشاد است که ششم آذرماه در همایش ملی «فلسفه فقه نظام» بیان کرده بود. دربارهی مدعی استاد رشاد مبنی بر اینکه «شهید صدر، بین نظام و الگو خلط کرده است» با حجتالاسلام سید امید مؤذنی به گفتگو پرداختیم. معاون پژوهشی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر که سالهاست مشغول تحقیق و پژوهش در اندیشه و آراء علامه شهید سید محمدباقر است، یکی از افرادی است که میتوان این سخن را با او در میان گذاشت و به گفتگو نشست. مؤذنی معتقد است برخی صاحبنظران نسبتهایی به شهید صدر میدهند که فرسنگها با اندیشهاش فاصله دارد.
اجتهاد: بهتازگی استاد رشاد در سخنانی فرمودند آیتالله سید محمدباقر صدر بین نظام و الگو خلط کرده است، نظر شما چیست؟
مؤذنی: در مقدمه عرض میکنم، هر یک از اندیشمندان معاصر نهتنها میتوانند، بلکه باید نسبت به واکاوی میراث علمی تلاش کنند و به بازخوانی، نقد، اصلاح و تکمیل این میراث بپردازند؛ اما به نظر در این امر بایستههایی وجود دارد که اگر محقق نشود، مسیر تکاملی اندیشه دینی بهجای پیشرفت و توسعه دچار انحراف و رکود میشود.
اما بهطور خاص در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که بنده ابتدا صوت سخنان استاد رشاد را دقیق گوش کردم و بهنظرم یکی از مهمترین بایستههای بازپژوهی میراث علمی در این سخنان رعایت نشده است؛ و آن اینکه وقتی میخواهیم نسبتی به یک اندیشمند بزرگ بدهیم، بهویژه وقتی در موضوعی صحبت میکنیم که خود او مبدأ آن جریان فکری است، باید دقیقاً مشخص کنیم این انتساب به کدام نقطه از آثار او برمیگردد. اگر میگوییم شهید سید محمدباقر صدر بین فقه نظام و الگو خلط کرده است، باید بگوییم در کجا! شهید صدر اندیشمند مکتوب ماست و عمده آثار شهید صدر به قلم ایشان و موجود است، اثر پنهان و غیرقابل دسترسی وجود ندارد، لذا هرگونه نسبتدهی به شهید صدر قابل ارجاع دهی است.
اولین مسئله در سخنان استاد رشاد این است که در کجا شهید صدر این خلط را انجام داده داست؟! تا پژوهشگر بتواند مراجعه و بررسی کند که چگونه شخص دچار این خلط شده است.
با توجه به این اینکه سالها توفیق دارم در خدمت اندیشه شهید صدر باشم؛ بسیار با این موضوع مواجه هستم که بیهیچ ارجاعی مطالبی بسیار دور به شهیدصدر نسبت داده میشود و خیلی عجیب است که استاد رشاد هم چنین فرمایشی داشتند!
اجتهاد: گذشته از موضوع عدم ارجاع، آیا در واقع شهید صدر چنین خلطی مرتکب شده است؟
مؤذنی: خلط کردن بین نظام و الگو، مستلزم این است که اساساً شهید صدر درباره این چیزی که استاد رشاد فرمودند یعنی «فقه نظام و الگو» با همین مفهومی که ایشان میگوید، صحبت کرده باشد؛ اما اولاً باید بدانیم که شهید صدر درباره آن چیزی که امروز به اسم فقه نظام مشهور است، این ادبیات را به کار نبرده است. اصطلاحی که شهید صدر بهکار برده «مذهب» است و بعد در ادبیات فارسی به «مکتب» معادلسازی شده که این معادل هم خیلی دقیق نیست. این یعنی اساساً واژه نظام در اندیشه شهید صدر به این نوآوری فقهی ارتباط مستقیمی ندارد.
نوآوری شهید صدر در فقه که آن را از عرصه فقه فردی به سطحی دیگر ارتقاء میدهد، «فقه مذهب» یا «فقه نظریه» است. این فرمایش با آن «فقه نظام»ی که امروز گفته میشود و در برخی نگرشها اجزا و سامانههای جزئیتری دارد، بسیار متفاوت است.
البته گذشته از مسئله اصطلاح در عرصه فقه نظام رایج هم در بازخوانی اندیشه شهید صدر که مبدأ این جریان است، اشکالاتی وجود دارد و نسبتهای غلطی به ایشان داده شده است. اما اولین نکته این است که بگوییم اساساً کلمه «فقه نظام» مربوط به شهید صدر نیست. آنچه مربوط به اندیشه شهید سید محمدباقر صدر است، «فقه نظریه» و «فقه مذهب» است.
اهلفن میدانند چقدر اصطلاحشناسی و حساسیت در اصطلاح، در مسیر فکری یک علم مؤثر است. در میان پژوهشگران معاصر استاد هادوی تهرانی در کتاب «مکتب و نظام اقتصادی اسلام» در ردهبندی مکتب، نظام، نهاد، الگو و قانون؛ با توجه به اندیشه شهید صدر دقیقتر عمل کردهاند.
استاد رشاد بیوجه فقه نظام را به شهید صدر نسبت داده و غلط مشهور و رایج را پیروی کردند.
اجتهاد: استاد رشاد پیرامون فقه نظامات هم نکاتی بیان داشتند.
مؤذنی: بله، آقای رشاد نسبتی به شهید صدر میدهند که حقیقتاً تعبیر دقیق درباره آن «دردناک و اندوهبار» است. استاد رشاد به شهید صدر نسبت میدهند که ایشان معتقد هستند میتوانیم نظامات متعددی داشته باشیم و گویی این نظامات متعدد به این معناست که ما در خود اسلام نظامهای متعددی داریم! در حالی که شهید صدر به انواع مختلف عبارات، تفاوت نفسالامر مکتب و اکتشاف مکتب را توضیح دادند؛ همانطور که در فقه فردی یک نفسالامر حکم داریم و یک حکم که مکتشف فقیه است؛ و کسی نمیگوید تعدد کشف به معنای تعدد نفسالامر است؛ شهید صدر دربارهی خود مذهب اقتصادی اسلام همین نکته را بیان میکند که آن مذهب در نفسالامر واحد است، اما وقتی کشف میشود به تفاوت مجتهدین و کوششهای اجتهادی بهطور طبیعی متعدد خواهد بود. یکی از این توضیحات صریح جایی است که شهید صدر در جلد دوم اقتصادنا ذیل عنوان «عملیّه الاجتهاد والذاتیّه» این مطلب را شرح میکنند.
اگر شهید صدر مبتلا به مبهمگویی بود، دیگران حق داشتند چنین برداشتهای ناصوابی از اندیشه ایشان بکنند، ولی شهید مشخصاً توضیح داده است که نفسالامر تشریع غیر از صورت کشفشده از تشریع است. اما باز هم گاهی برخی نسبتهایی به شهید صدر میدهند که فرسنگها با اندیشهاش فاصله دارد.
گاهی احساس میشود دقت نکردن در این بایستهها و بازکاوی میراث دینی، باعث میشود بهجایی که نوعی خدمت علمی را رقم بزنیم، بهنوعی به جریان علمی ضربه وارد میکنیم. بهعنوان مثال جمعی از جوانان پژوهشگر به امید و انگیزه حرکت بهسوی قله بلندی به نام علامه صدر، حرکت میکنند و برای آشنایی با این قله علمی، طبیعتاً در میان راه تقریر و تعبیرهایی را از کسانی میبینند که شخصیتهای موثق علمی حوزه قلمداد میشوند. اگر این تقریرها ناصواب و دور از واقعیتِ علمی اندیشمندی مانند علامه صدر باشد، یک راهزنی را رقم میزند؛ زیرا انگیزه پژوهش که مهمترین رکن حرکت یک پژوهشگر است را از او میگیرد. آیا یک پژوهشگر تازهکار با خود نمیگوید شهید صدر به این سادگی تفاوت نفسالامر را با حکم اکتشافی متوجه نشده است! و آن نابغهای که از او حرف میزنیم اینطور مسئله را استنباط کرده است؟ آیا این نوعی پایین آوردن شأن علمی اندیشمندی مثل شهید صدر نیست.
این خلط پژوهشی و تقریر ناصواب سبب میشود پژوهشگران تازه وارد دچار تشویش شوند و عملاً امکان دارد مسیر علمی آنها کلاً تفاوت کند. کسی که در مسیر فقه نظام احساس کند با یک سری ادبیاتپردازی توخالی مواجه هست، مسیر علمیاش به سمت دیگری میرود و درواقع بخش زیادی از پژوهشگران جوانی که میتوانستند وارد این عرصه شوند و نسلهای بعدی این حرکت را ادامه بدهند، بهخاطر تشویشگوییهای بزرگتران این عرصه از دست میدهیم.
بنابراین در جمعبندی این موضوع به سه نکته تأکید میکنم. اول اینکه استنادی در سخنان استاد رشاد وجود ندارد و ارجاعی به سخنان یا آثار شهید صدر داده نشده است تا بتوانیم مدعای استاد رشاد را دقیقاً بررسی کنیم. دوم: اساساً شهید صدر درباره نظام و الگو با این تعابیر و مفاهیم رایج صحبت نکردند و آنچه گفتند، مذهب است که با آنچه امروز از فقه نظام گفته میشود تفاوتهای جدی دارد. سوم: آنچه شهید صدر در تفاوت مذهب گفته، تفاوت در خود مذهب یا نظریه نیست، تفاوت وجه اکتشافی هست که متناسب با اجتهادهای گوناگون، متفاوت میشود؛ نفسالامر نظام اقتصادی اسلام ثابت است، مانند همه احکام تشریعی، اما اکتشاف که یک پژوهش بشری است، میتواند متفاوت باشد.
اجتهاد: امروز واژه «فقه نظام» با شهید صدر گرهخورده است و معتقد هستید این اصطلاح از شهید صدر صادر نشده است. این مسئله چگونه در جامعه علمی ترمیم میشود؟
مؤذنی: ترمیم آن به دقتِ علمی و پژوهشی است، پژوهشگران باید بهراحتی از واژهها عبور نکنند. شهید صدر در کتابهایشان از کلمه نظام زیاد استفاده کردهاند، اما آیا ابداع علمی خاص شهید صدر در فقه با کلمه نظام تبیین شده است یا کلمه مذهب؟ آیا ایشان وقتی کلمه نظام را به کار برده است به همین معنای رایج امروزی استفاده کرده است؟ اگر گفتیم شهید صدر هم همهجا گفته نظام و دیدیم شهید صدر ۷۰ درصد در آثارش نظام را به معنای «رژیم» و «ساختار حکومت» استفاده کرده است، تعجب نکنیم. اینجاست که خلط علمی اتفاق میافتد.
بله اگر کسی بگوید من به این دلایل مشخص حرف شهید صدر را تعبیر میکنم به «نظام» و به اینکه شهید صدر چه واژهای استفاده کرده است هم کاری ندارم؛ من یک جریان جدیدی هستم به اسم «فقه نظام»، پیشینه خود را شهید صدر میدانم ولی فارغ از این که ایشان چنین تعبیری استفاده کرده است یا نه چنین اصطلاحی را ابداع میکنم که ربطی هم به شهید صدر ندارد. این حرف اشکالی ندارد؛ اما اینکه بگوییم این «فقه نظام» همان حرف شهید صدر است، صحیح نیست؛ چون هم در اصطلاح نسبتی با آن ندارد، هم در ویژگیها و مفاهیم تفاوتهایی هست.
اجتهاد: با توجه به سخنان استاد رشاد بفرمایید شهید صدر چگونه «نظام» یا به تعبیر بهتر «مذهب» را وارد عرصه اجتماع کرده است؟
مؤذنی: یکی از ویژگیهای شهید صدر توجهات تام به اقتضائات زیست اجتماعی است، ایشان بهدرستی متوجه شده است وقتی میخواهیم مذهب را در عرصه اجتماع وارد کنیم، بهسادگی نمیتوانیم بگوییم این مذهب است، پس پیاده شود. فاصله مذهب و نهاد و قانون را ایشان تبیین کردهاند. جایگاه کنشگر اصلی در این تبدیل را که ولی فقیه است، تبیین کرده است. حتی توضیح میدهد که ما سیاستهای کلانی داریم که ذیل مذهب طراحی میکنیم و در دورههای بلند این سیاستها قرار است مثلاً مدیریت مالی را بهعهده بگیرد؛ شهید صدر توضیح میدهد که حتی این سیاستها هم نمیتواند ثابت باشد، چرا؟ چون اقتضائات و تغییرات اجتماعی وجود دارد؛ اما این ذیلِ یک مفهوم ثابتی که مذهب است اتفاق میافتد. شهید صدر به دقت مراحل تحقق اجتماعی مذهب را تبیین کرده است و ازاینرو جفاست که به شهید صدر این موارد را نسبت دهیم.
اجتهاد: در پایان بفرمایید برداشت اساتیدی که بر فقه نظام تأکید دارند و در حوزه قم پژوهشهایی انجام میدهند با نظر علامه شهید صدر در این مسئله چه مقدار تفاوت دارد.
مؤذنی: ما اکنون با یک جریان در حوزه فقه نظام مواجه نیستیم. افراد و شخصیتهای گوناگونی به این موضوع میپردازند که تولیدات ارجمند و تلاشهای مشکوری داشتهاند، اما متأسفانه آنقدری که بنده دیدهام بسیاری از آنها همچنان تقریر دقیقی از مقصود خودشان ارائه نمیدهند. اینکه نسبتشان با پیشینه این جریان فکری چیست یا تفاوت اندیشه آنها با سایر اندیشههای متقارب از قبیل فقه حکومتی، فقه اجتماعی، فقه نظریه و … چیست را بهطور کامل نمیگویند و نکاتی از این دست. مثلاً اخیراً یکی از برجستگان که نسبتاً بیش از بقیه به این موضوع شهرت دارند، در جلسهای صراحتاً گفتند: «ما میگوییم اگر مکلف را واحد فرض نکنید، انسجام شکل نمیگیرد، این انسجام فرع مکلف واحد است؛ ما از موضوع شروع میکنیم برای استنباط فقه نظام، شهید صدر از حکم شروع میکند.» این خیلی تفاوت مهمی است، اما تا این اواخر صراحتاً بیان نمیشد و درنهایت هم در جلسه پرسش و پاسخ بیان شد. درحالیکه در یک جریان علمی پیش از هرچیز باید نسبتها با پیشینه آن جریان به شکل دقیق تبیین شود.