پژوهشگر فقه حوزه علمیه قم گفت: باید عاشورا را از منظر کتاب معتبری مانند کاملالزیارت بخوانیم و اساسا تحلیل فقهی بدون آن درست نیست. اگر بپذیریم که این واقعه هویت بسطیافته تاریخی دارد علاوه بر اینکه خود عاشورا را از منظر برخی کتب مانند کاملالزیارات تحلیل خواهیم کرد باز نیاز به هویت و فلسفه تاریخ داریم یعنی موتور محرکه تاریخ در تلحیل عاشورا چیست؟
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام محمد متقیان تبریزی؛ پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه در نشست علمی «الزامات تحلیل فقهی قیام عاشورا» که از سوی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد با بیان اینکه دو مرحله در فقه عاشورا وجود دارد، گفت اولین مرحله توصیف خود واقعه و قیام عاشورا است به عبارت دیگر موضوعشناسی و معرفت نسبت به این واقعه است تا مقدمه تفقه قرار بگیرد و مرحله دوم هم روش تفقه است.
وی افزود: کسانی که معمولا پژوهش فقهی دارند به منابع تاریخی مراجعه میکنند ولی آیا این منابع به تنهایی برای پژوهش فقهی کافی است؟ حتی اگر از پژوهش فقهی هم بیرون برویم برای سایر تحقیقات ما باز تحقیق تاریخی کافی است؟ کسانی بودهاند که از منظر علوم انسانی به این واقعه پرداختهاند و سر از روشی که در مطالعات مستشرقان وجود دارد درآوردهاند، بنابراین آیا هر روشی در فهم عاشورا مجاز است؟ پاسخ این است که قطعا یکسری از روش تحقیقات باید نفی شوند چون این روش تحقیقات ناقص هستند و کاستی دارند و با توجه به نقص در مبانی نمیتوانند عاشورا را تحلیل کرده و حتی در تضاد با عاشورا قرار خواهند گرفت لذا اگر بخواهند عاشورا را بازخوانی کنند قطعا به تحریف آن خواهند پرداخت.
متقیان تبریزی با بیان اینکه در سالیان اخیر در دوره انقلاب اسلامی کسانی از موضع علوم انسانی و اجتماعی به عاشورا نگریستند و امام حسین(ع) را متهم به خشونت و خشونتطلبی کردند، گفت: بنابراین قطعا چنین روشهایی نمیتواند گویای تحلیل عاشورا باشد لذا چنین خوانشی معتبر نیست؛ در برخی تحقیقاتی که در عرصه فقه عاشورا رخ داده است برخی اهالی فقه با داشتههای جامعهشناسی سیاسی وارد تحلیل شدهاند و این عاشوراخوانی هم در بهترین حالت، تحریف عاشورا است. البته بحث هم فقط بر سر مستشرقان نیست بلکه عاشورا واقعهای بالاتر از سطح فهم بشر است و اینکه کسی بخواهد مدعی شود که من میتوانم حقیقت آن را به دیگران نشان دهم ادعایی گزاف است.
چارهای جز استفاده از منبع وحیانی نداریم
متقیان تبریزی با بیان اینکه ما چارهای جز استفاده از منابع وحیانی برای شناخت عاشورا نداریم، گفت: ادراکات عقل نظری و عملی به اندازه بدیهیات و در حد ضرورت قابل استفاده است ولی در جایی که این تحلیلها بین اهالی کلام قابل تردید است نمیتواند در تبیین عاشورا استفاده شود بلکه در حدی که محل اختلاف نیست و جزء ضروریات عقل نظری و عملی است قطعا مورد استفاده خواهد بود.
وی افزود: عاشورا درون خود موضوعات خردتری دارد که دو موضوع مقدمه برای تفقه ما نسبت به عاشورا است؛ اول شناخت شخصیت محوری این واقعه یعنی امام حسین(ع) که در ادبیات کلامی ما امام معصوم است و دوم شناخت کاری که امام انجام دادند. ما تحقیقاتی در فقه عاشورا داریم که به شخصیت محوری واقعه که امام معصوم است توجهی ندارند لذا مهمترین منشا نقص تحلیلهای فقهی در همین موضوع نهفته است.
متقیان تبریزی با اشاره به تفکری پیرامون شخصیت امام یعنی کسانی که مقصره هستند و ائمه را در حد ابرار تنزل میدهند، گفت: در طرف دیگر هم امامشناسی غلوآمیز داریم که باز مردود است ولی منابع متقن روایی داریم که شخصیت امام را به درستی نشان میدهد بنابراین ما باید از موضع امامشناسی وارد عاشورا شویم و ضرورتا این کار باعث غلو و تقصیر نخواهد شد و کتاب شریف کافی هم بهترین منبع برای این کار است.
لزوم ورود از موضع کلامی در تفقه عاشورا
این مدرس حوزه علمیه قم با بیان اینکه باید از موضع کلامی وارد فقه عاشورا شویم، افزود: واقعا جای شگفتی است که بگوییم شخصیتی یک واقعه را درست کرده است که هویت کلامی دارد ولی نیازی نیست ما آن را در فقه مورد استفاده قرار دهیم. از جمله اینکه بدانیم حادثه عاشورا، فعل یا قول یا تقریر امام است؟ ما نباید فقط روز عاشورا را در تحلیل این واقعه در نظر بگیریم بلکه باید از هجرت امام به مکه در ایام حج و بعد حرکت به سمت کوفه و …شروع کنیم زیرا ما فقط با یک فعل امام روبرو نیستیم بلکه هم فعل و هم قول امام است و نمیشود فاعل و قائل واحد باشد و فعل دلالاتی داشته باشد که با قول فرق دارد بلکه باید همدیگر را توضیح بدهند. نمیشود بگوییم حضرت در فلان جا این جمله را فرمودند ولی عمل ایشان در تضاد با قول ایشان بوده است.
متقیان تبریزی تصریح کرد: برخی به منابع تاریخی غیرمعتبر مراجعه کرده و استنادات آن را تحلیل فقهی میکنند؛ من در این جا این سؤال را مطرح میکنم که بر فرض منابع تاریخی معتبر هم باشند باز آیا گزارشات تاریخی اهل سنت که مشرب کلامی آنان با ما فرق دارد میتواند معتبر باشد؟ آیا نباید توجه کنیم که چه کسی صحنه را دیده است و نوشته است؟ الان این مسئله در تاریخ مطرح است که آیا مورخ صرفا گزارشگر صحنه است یا گرایشات متفاوت مورخین سبب شده است که هر کدام مطلب مورد علاقه خود را برجسته کنند؟ کسی که کوچکترین رفتار امام را حجت میداند در گزارش خود مینویسد امام(ع) فلان کار را نکردند ولی کسی که این باور کلامی را ندارد سلبیات را بیان نمیکند و حتی ریز موضوعات را هم خیلی مورد توجه قرار نمیدهد.
لزوم استفاده از کاملالزیارات
پژوهشگر فقه حوزه علمیه اضافه کرد: سؤال دیگر در شناخت عاشورا این است که ما غیر از منابع تاریخی، در منابع دینی خودمان توصیفی از عاشورا داریم؟ که جواب مثبت است از جمله کتاب کاملالزیارات که شبیه کافی ولی در بحث زیارات است؛ بخش معظمی از این کتاب معتبر در مورد حضرت سیدالشهدا(ع) از جمله علم انبیای سابق و ملائکه، علم پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) و حضرت زهرا(س) به شهادت امام حسین(ع) و گریه ارکان عالم برای سیدالشهدا(ع) و … حال سؤال این است که آیا برای تحلیل این واقعه میتوان این منابع عظیم را کنار گذاشت؟ اگر کسی وارد فقاهت در عاشورا شود ولی این حجم مفصل کاملالزیارات را نبیند میتواند تحلیل دقیقی داشته باشد؟
وی افزود: ما وقتی به همین منابع روایی مراجعه میکنیم با حادثهای روبرو هستیم که قبل از سال ۶۱ هجری ذهن انبیای سابق را درگیر کرده است؛ در مورد صلح امام مجتبی(ع) هم که صلح یک امام معصوم است استفاده فقهی میکنیم ولی نکته این است که این صلح در روایات مورد توجه و توضیح نبوده است و به گونهای نیست که تاریخ قبل و بعد از خود را درگیر کند. در عاشورا انبیای سابق هم پیوند خورده با این ماجرا هستند و روایاتی داریم که بعد از شهادت ایشان تلاش کرده است تا ما را از طریق کسب ثواب گریه و عزاداری با این ماجرا پیوند بزند.
متقیان تبریزی بیان کرد: اینکه کسی گذشته و آینده مرتبط با عاشورا را قطع کند قطعا نخواهد توانست تحلیل متقنی از عاشورا ارائه دهد؛ ما روایاتی داریم از اسماعیل صادقالوعد که وقتی او را به طرز فجیعی به شهادت رساندند فرمود من به حسین بن علی(ع) تاسی میکنم و حتی کمک فرشته وحی را قبول نکرد یا در خصوص فدیناه بذبح عظیم هم این مسله تداعی میشود. آینده هم در این واقعه مؤثر است که همان ارتباط با ظهور است لذا این تصور که بگویند برداشت انقلابی فقط برای دوره معاصر است غلط است زیرا روایات متعدد از امام صادق(ع) داریم که تاکید دارد؛ ما باید با عاشورا پیوند بخوریم و این فقط معطوف به ثواب حزن و گریه و تجدید خاطره مظلومیت امام حسین(ع) نیست بلکه روحیه استکبارستیزی و مبارزه با ظلم و دفاع از دین است. این روایات قصد دارد بگوید این واقعه در طول تاریخ پهن شده ست یعنی انبیا با این واقعه پیوند داشتند و بعد از سال ۶۱ هم این پیوند را شاهد هستیم.
عاشورا واقعهای بسطیافته در تاریخ بشریت
این پژوهشگر فقه اظهار کرد: باید عاشورا را از منظر کتاب معتبری مانند کاملالزیارت بخوانیم و اساسا تحلیل فقهی بدون آن درست نیست. پس ما با یک حادثه مقطعی در سال ۶۱ هجری روبرو نیستیم. اگر بپذیریم که این واقعه هویت بسطیافته تاریخی دارد علاوه بر اینکه خود عاشورا را از منظر برخی کتب مانند کاملالزیارات تحلیل خواهیم کرد باز نیاز به هویت و فلسفه تاریخ داریم یعنی موتور محرکه تاریخ در تلحیل عاشورا چیست؟ این هم مقدم بر تحلیل فقهی عاشورا است و باید به آن توجه شود.
متقیان تبریزی در جمعبندی بحث خود گفت: مرحله اول این است که این صحنه باید توصیف شود و در توصیف هم دو چیز لازم است؛ اول امامشناسی زیرا کنشگر این ماجرا امام است نه فعال سیاسی و اجتماعی و یک سیاستمدار و دوم شناخت خود عاشورا است زیرا ترکیبی از قول و فعل است که قرینه همدیگر هستند همچنین نباید هویت کلامی را از هویت فقهی عاشورا جدا کنیم. اکتفای صرف بر منابع تاریخی غلط است و البته اعتبار گزارشات هم بحث دیگری است زیرا عاشورا را نمیتوان جز از منابع معتبر فهمید.
بنابر گزارش ایکنا، این مدرس حوزه علمیه قم در پایان گفت: اگر به این نتیجه برسیم که عاشورا هویت بسطیافته فرا اجتماعی دارد یعنی گذشته و حال و آینده دارد در این صورت باید فلسفه تاریخ را هم بیاموزیم تا بتوانیم تفقه فقهی در عاشورا داشته باشیم.