مهمترین ویژگی علمی حاجآقا مصطفی، استقلال رأی او بود. او حتی از امام هم مستقل بود، البته نه در مبانی. او بهترین مفسر درس اصول امام است و اگر کسی بخواهد مبانی امام در اصول را کامل بفهمد، بهتر است کتاب اصول الفقه حاجآقا مصطفی را مطالعه کند. حاجآقا مصطفی معتقد بود درس اصول باید پیراسته و اصلاح و اضافات آن حذف شود. ایشان در فقه هم مجموعه ارزشمندی دارد، از جمله کتاب «البیع» که در نجف نوشت و در آن ولایت فقیه به شکلی مستوفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
شبکه اجتهاد: راوی خاطراتی که پیش روی شماست، از یاران و مصاحبان نزدیک شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی است و داستان این مصاحبت و دوستی به کلاسهای درس فقه امام خمینی(ره) و درس اصول شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی برمیگردد چرا که از نگاه آیتالله سیدمحمد سجادی، این کلاسها فقط به درس و بحث خلاصه نمیشد، آنها در سفر و حضر با هم بودند و او خود را مدیون لطف و مهربانی پدرانه و دلسوزانه استادش حاج مصطفی خمینی میداند. ماجرای حضور آیتالله سجادی در کلاسهای آیتالله سیدمصطفی خمینی از زمانی آغاز شد که او تحت تعقیب ساواک بود و به ناچار راهی نجف شده بود. در آن زمان حضرت امام از ترکیه به نجف رفته بودند و شبها در مدرسه علمیه آیتالله بروجردی نماز اقامه میکردند و روزها در مسجد شیخ انصاری که به مسجد ترکها شهرت داشت درس میدادند. بهره گرفتن از این کلاسها توفیقی بود که از تحت تعقیب قرار گرفتن ساواک برای آیتالله سجادی حاصل شده بود و بعدها آیتا.. سجادی عهدهدار تصحیح و چاپ آثار شهید آیتالله حاجآقا مصطفی خمینی شد. او در این گفت و شنود و در چهل و یکمین سالروز شهادت استاد، شمهای از خاطراتش با شهید سید مصطفی خمینی و نیز برادر ارجمندش را بیان کرده است.
ظاهراً حضرت امام خیلی از تدریس فرزندشان راضی بودند. اینطور نیست؟
سجادی: بله، شیوه تدریس حضرت امام با دیگر علمای نجف فرق میکرد. مثلاً مرحوم آیتالله خویی حدود ۲۰ دقیقه درس میدادند و در آن فاصله کسی حق اشکال کردن نداشت، در حالی که امام طلاب را تشویق میکردند که اشکال کنند و از استاد توضیح بخواهند. حاجآقا مصطفی بلند حرف میزد و محکم هم اشکال میکرد. درس امام با حضور او بسیار جالبتر و آموزندهتر میشد. امام معتقد بود طلابی که به مرتبه درس خارج میرسند، قبل از هر نوبت حضور در درس، باید بتوانند مسائل را بررسی اجتهادی و سپس در درس استاد شرکت کنند و نظر خود را به عنوان یک نظر علمی مطرح سازند. حاجآقا مصطفی همیشه بسیار متواضعانه، مؤدبانه و با عبارت «التفات بفرمایید» اشکالاتش را مطرح میکرد. امام هم با حوصله و دقت زیاد، پاسخ اشکالات وی را میدادند. لازم است به این نکته هم اشاره کنم که امام بین حاجآقا مصطفی و دیگر طلاب، فرقی قائل نبودند و به همه اشکالات با همان صبر و حوصله و به تفصیل پاسخ میدادند.
از جایگاه علمی شهید آیتالله حاجآقا مصطفی میفرمودید.
سجادی: به نظر من قدر و پایه علمی ایشان کاملاً ناشناخته باقی مانده است. ایشان بهحق یکی از نوابغ و علمای بزرگ شیعه و در تقوا بینظیر بود. ۲۸ جلد آثار وی که مشتمل بر فقه، اصول، فلسفه، عرفان و تفسیر است، خود سند گویایی بر این ادعاست. این آثار بسیار دقیق و علمی و مطالعه آن برای طلاب حوزهها بسیار مفید است. ایشان مدرس بزرگی هم بود. البته در قم هم تدریس میکرد و وقتی به نجف رفت، به اصرار دوستان ابتدا در منزل خود تدریس میکرد و تعداد شاگردانش زیاد نبودند، ولی بعد که زیادتر شدند، در مسجد شیخ انصاری صبح فقه درس میداد و غروب، اصول و مدتی هم تفسیر تدریس میکرد. پنج جلد تفسیری که از ایشان چاپ شده، رهاورد آن دوره است. شهید حاجآقا مصطفی از تمام لحظات عمرش به تمامی استفاده میکرد و حتی یک دقیقه را هم هدر نمیداد. بسیار اهل مطالعه و تحقیق و فوقالعاده سادهزیست بود.
مهمترین ویژگی علمی حاجآقا مصطفی، استقلال رأی او بود. او حتی از امام هم مستقل بود، البته نه در مبانی. او بهترین مفسر درس اصول امام است و اگر کسی بخواهد مبانی امام در اصول را کامل بفهمد، بهتر است کتاب اصول الفقه حاجآقا مصطفی را مطالعه کند. حاجآقا مصطفی معتقد بود درس اصول باید پیراسته و اصلاح و اضافات آن حذف شود. ایشان در فقه هم مجموعه ارزشمندی دارد، از جمله کتاب «البیع» که در نجف نوشت و در آن ولایت فقیه به شکلی مستوفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. متاسفانه در مباحث مربوط به ولایت فقیه، این بخش مورد غفلت قرار گرفته است. ایشان در درسهایش از همه علما، بهخصوص آیتالله بروجردی نقل قول میآورد و از آنان یاد میکرد.
از نظر مشی علمی چه تفاوتهایی با حضرت امام داشت؟
سجادی: میتوانم به این نکته اشاره کنم که تفکر امام بر تتبع ایشان غلبه داشت، ولی حاجآقا مصطفی در عین تفکر، بسیار اهل تتبع و جست وجو در منابع بود.
در عبادات چگونه بود؟
سجادی: بسیار قوی و دائمالذکر. شبها خیلی نمیخوابید. دهه آخر ماه رمضان همراه مرحوم اشکوری برای اعتکاف به مسجد کوفه میرفت.
غیر از فعالیتهای علمی، عمدهترین مشغلهها و دغدغههای حاجآقا مصطفی چه بود؟
سجادی: همانطور که اشاره میکنم، مهمترین دغدغه حاجآقا مصطفی مراقبت از امام بود. بزرگترین توفیقی هم که خدا به او داد، خدمت به امام بود و سرانجام هم جان خود را فدای امام کرد. با وجود کوتاهی عمر، اما حیات فوقالعاده پربرکتی داشت و بسیار موفق بود. در نجف هر تعرض و ضربهای که قرار بود به امام وارد شود، ایشان سپر بلا میشد و آن ضربه را به جان میخرید! کسانی که میخواستند به امام برسند، باید از طریق حاجآقا مصطفی میرسیدند. از بعضی از آدمها خوشش نمیآمد و دلش نمیخواست به امام نزدیک شوند.
مثلاً چه کسانی؟
سجادی: مثلاً قطبزاده که حاجآقا مصطفی معتقد بود دین و ایمان درستی ندارد. بنیصدر را هم آدم خطرناکی میدانست. از همان آغاز کار به اینها خوشبین نبود!
چگونه از خبر شهادت ایشان آگاه شدید؟
سجادی: من دو ماه قبل از شهادتش خواب دیدم جنازهاش به شکل عجیبی توسط ملائکه به داخل صحن مطهر حضرت علی(ع) وارد شد، در حالی که قرآنی جلوی جنازه حرکت میکرد! هر روز در درس ایشان حاضر میشدم، اما جرأت نداشتم این خواب را تعریف کنم.
منزل بنده، نزدیک منزل ایشان بود. یک روز صبح پدرم به من خبر دادند حال حاجآقا مصطفی به هم خورده است و او را به بیمارستان بردهاند! با عجله خودم را به بیمارستان رساندم و آنجا دیدم که ایشان از دنیا رفته است! موضوع مهم این بود که نمیدانستیم خبر را چگونه به حضرت امام برسانیم. به هرحال خدمت امام رفتیم و آقای فرقانی در محضر ایشان روضه خواند و امام سه بار دستشان را به زمین زدند و با حالت خاصی فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون». همه ما بیم داشتیم که واکنش امام در باره رحلت فرزندی که عصاره زندگی ایشان بود، چه خواهد بود. اما امام مثل کوه ایستادند و کوچکترین ضعفی نشان ندادند و آن جمله معروف را فرمودند که: «شهادت مصطفی از الطاف خفیه الهی بود!»
شما عهدهدار تصحیح و چاپ آثار شهید آیتالله حاجآقا مصطفی خمینی هستید. آیا در این کار مهم، روح آن بزرگوار هم به شما مدد میرساند؟ این سوال را از این جنبه میپرسم که قبلا در یک گفتوگوی خصوصی، چیزی قریب به این مضمون از شما شنیدم.
سجادی: بله، روح حاجآقا مصطفی بسیار آزاد است! یک بار داشتم روی تفسیر ایشان کار میکردم که ناگهان در ذهنم از او گلایه کردم امام که مشغول سیاست هستند، شما هم سری به ما نمیزنی! شب آن بزرگوار را خواب دیدم که دستم را گرفت و به نجف و زیارت امیرالمؤمنین(ع) برد و سپس سری به شهدا زدیم. یک بار هم قبل از برگزاری کنگره سالگرد ایشان خواب دیدم که نوری به تابلوی تصویر ایشان خورد و تابلو حرکت کرد! آن کنگره منشأ خیلی خوبی برای چاپ و معرفی آثار ایشان شد. روح ایشان بسیار شاهد و ناظر است. همانطور که عرض کردم آثار ایشان فوقالعاده ارزشمند و دقیق هستند، از جمله کتاب تحریرات اصولی که بیش از ده سال روی آن زحمت کشید و گفتار بزرگانی چون شیخ انصاری، مرحوم نائینی، آخوند خراسانی، آیتالله بروجردی، آقای ضیاءالدین عراقی، امام و… را گردآوری کرد. این استاد بزرگوار به گردن من حق زیادی دارند و احساس وظیفه کردم که نگذارم آثار ارزشمند او فراموش شوند یا از بین بروند. متأسفانه ساواک بخشی از دستنوشتههای ایشان را برده بود. با عدهای از دوستان تصمیم گرفتیم نوشتههای ایشان را به ایران منتقل کنیم. اول هم از تفسیر قرآن شروع کردیم تا بعد به سراغ اصولالفقه برویم. حواشی ایشان بر کتابهای فلسفی ازجمله اسفار ملاصدرا کمنظیر است. من با اجازه شخص امام، تفسیر حاجآقا مصطفی را تنظیم و چاپ کردم. روزی که تفسیر را خدمت امام بردند بسیار خوشحال شدند و فرمودند: «قاعدتاً باید کتاب خوبی باشد!»
ویژگی تفسیر ایشان چیست؟
سجادی: این تفسیر از نظر جامعیت در میان تفاسیر موجود کمنظیر است. ایشان در تفسیر هر آیه، در لغت، صرف، رسمالخط، کتابت، بیان، معانی، تجوید، اعراب، قرائت، حکمت، فلسفه، کلام، فقه، اصول، عرفان، اخلاق و نصیحت بحثی دارد و در هر مبحثی،نهایت دقت و ظرافت را به خرج داده و انصافاً چیزی کم نگذاشته است.
در پایان بفرمایید نقش حاجآقا مصطفی چه در دوره حیات و چه پس از شهادت، در انقلاب اسلامی چه بوده است؟
سجادی: شهادت حاجآقا مصطفی در روند انقلاب اسلامی، نقطه عطف تاریخی است که از آن پس مبارزات مردمی شکل بسیار گسترده و پیوستهای پیدا کرد و نهایتاً به انقلاب منتهی شد. ایشان در دوران حیات هم در تبیین و تکوین آرا و افکار و آرمانهای امام و تبیین مبانی انقلاب نیز نقش بیبدیلی داشت. روزنامه جام جم