شبکه اجتهاد: فرهنگ انتظار در سنت فکری امامیه به دلیل ورود در عصر غیبت امام زمان (عج) اهمیتی بس بالا و والایی دارد. بطوری که در روایات مأثوره بر فضیلت بی بدیل انتظار فرج تاکید زیادی شده است. در اینجا به ذکر دو حدیث ارزشمند بسنده میشود:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: أَفْضَلُ الْعِبَادَهِ انْتِظَارُ الْفَرَج؛ فضیلت مندترین عبادت، انتظار فرج است. (کمال الدین و تمام النعمه؛ ج۱؛ ص۲۸۷) همچنین امام علی علیهالسلام فرموده است: انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَج؛ منتظر فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید که محبوبترین کارها نزد خدا انتظارفرج است. (تحف العقول؛ النص؛ ص۱۰۶)
فرهنگ انتظار پیش از هرگونه توصیفی سیاسی است و نسبت وثیقی با امر سیاسی دارد. چون اساس آموزه انتظار بر این معنا استوار است که موعود آخرالزمان به اذن خدا در وقتش که علم آن عندالله است، ظهور میکند و بساط سلاطین جور و ظلم را که در سراسر جهان فراگیر شدهاند بر میچیند و حکومت عدل و داد الهی را در جهان میگستراند. بنابراین، فرهنگ انتظار فرج از اساس، فرهنگ سیاسی است و سیاست از آن جدایی ناپذیر است. این است که فرهنگ انتظار با حفظ سرشت سیاسی آن برای هر گونه حاکمیت غیر دینی و غیر مردمی بویژه برای اندیشه سیاسی سکولار بالقوه تهدید آمیز است.
بدنبال سلطه دولتهای سکولار در جوامع مسلمان طبیعی بود که این دولتها از ناحیه فرهنگ دینی/ سیاسی مردمان شان با چالش جدی مواجه خواهند شد. از این رو، از همان آغاز بلکه پیش از برآمدن دولتهای سکولار، عرفیسازی فرهنگ سیاسی مسلمانان به اصلیترین مأموریت نانوشته روشنفکران غربگرا تبدیل شده بود.
گرچه گفتمان خلافت در جهان اسلام ماهیت عرفی دارد؛ لکن چنین گفتمانی در اندیشه سیاسی سکولار جایگاهی ندارد. علی عبدالرازق مصری با تالیف کتاب «الاسلام و اصول الحکم» (۹۲۳ م) از جمله نخستین روشنفکران عرب بود که کوشید با تفسیری سکولار از دین، گفتمان سیاسی خلافت را از سر راه دولت سکولار بردارد.
اگر گفتمان خلافت علیرغم ماهیت عرفیگرایانه آن با گفتمان سیاسی سکولار ناسازگار است؛ این ناسازگاری در فرهنگ سیاسی انتظار که تعبیر دیگری از گفتمان سیاسی امامت است، به اوج خود میرسد. از این رو، روشنفکران غربگرای ایرانی تلاش زیادی در جهت سکولار سازی فرهنگ سیاسی انتظار به عمل آوردند. اولین این اقدامات را میتوان در نوشتههای آخوندزاده تعقیب کرد.
این حرکت انحرافی یا سکولارسازی فرهنگ سیاسی انتظار در پهلوی دوم به ثمر نشسته بود. بهطوری که هویت سیاسی از این فرهنگ گرفته شد و مفهوم انتظار در بی عملی و صرف جشن و چراغانی در روز نیمه شعبان خلاصه شد. چنانکه سید جلال آل احمد در دو کتاب معروف و تاثیر گذارش؛ یعنی در «غربزدگی» (۳۷۶: ۱۰۴) و «در خدمت و خیانت روشنفکری» (۳۵۷: ۲/ ۶۱)، به ناکارآمدی فرهنگ انتظار در کنشگری اجتماعی شیعیان اشاره کرده است. البته به نظر میرسد که آل احمد توجهی به سیاستزدایی از فرهنگ انتظار داشته است؛ چون او التفاتی به محاسن این فرهنگ هم کرده است.
اگر گفته شود متحجرین مذهبی و حوزوی در کار سکولارسازی فرهنگ سیاسی انتظار با روشنفکری غربگرا هم داستانی کردند، سخن نابجایی نیست. آنان فرهنگ انتظار را سیاستزدایی کردند و اینان هم بطور کلی این فرهنگ پر فضیلت را به بیعملی، سکوت و سازگاری با حکومت جور تفسیر کردند.
یکی از دستاوردهای بزرگ نهضت امام خمینی(ره) غبارزدایی و احیای فرهنگ سیاسی انتظار فرج است. ایشان با اجتهاد ملکوتیشان توانست غبار مهجوریت را از فرهنگ انتظار بزداید و آن را در مسیر حرکت ناب اسلام سیاسی و کنشگری شیعیان فعال سازی کند.
درباره راز این موفقت امام راحل اجمالاً میتوان به این نکته اساسی اشاره کرد که امام خمینی توجه بنیادی به فلسفه سیاسی انتظار پیدا کرده بود. چنانکه تداوم این توجه ارزشمند را در خلف صالح ایشان میتوان مشاهده کرد.
تشدید دشمنی و خصومت متحجرین و سکولارهای معارض با فرهنگ سیاسی انتظار از همین جهت است که قوت روزافزون اسلام سیاسی را بهواسطه احیای فرهنگ انتظار مشاهده میکنند. طبیعی است که متحجر و سکولار، هر کدام به نحوی در صدد خاموش کردن این فرهنگ درخشان قرآنی برآمدهاند. لکن این پندار غلط اتفاق نخواهد افتاد.”یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ” (الصف: ۸)