اختصاصی شبکه اجتهاد: درس خارج استاد حمید درایتی از دروس خارج فقه متفاوت و متمایز با دیگر دروس است که روشی ابداعی در ارایه محتوا، چینش مطالب و پردازش روایات را در پیش گرفته است. استاد درایتی لزومی در فراگیری تمام ابواب فقهی برای نیل به درجه اجتهاد نمیبیند و بر این باور است که چنانچه سبک و روش مناسبی حتی در یک باب فقهی به طلبه ارائه شود و تمرین مناسبی نیز در استنباط فقهی صورت گیرد، برای اجتهاد کفایت میکند. شاید به همین خاطر است که کتاب صلات استاد ۹ سال به طول انجامیده است.
آنچه پیش روی شماست، گزارشی از سخنان استاد درایتی در همنشینی با تعدادی از شاگردان به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید میباشد و «شبکه اجتهاد» سعی کرده است سخن این استاد بزرگوار که مشتمل بر سبک دراسی و منابع درس خارج فقه اوست را با کمترین تغییرات منتشر کند.
استاد درایتی: ما در فقه سبک خاصی داریم که تقریبا با سبک رایج درسهای خارج متفاوت است. دوستانی که میخواهند این سبک را بشناسند، خوب است که چند جلسه مداوم حضور پیدا کنند که طی یک کار کارگاهی ارائه شود و همان سبک فقهی ما تلقی شود.
رودررو با روایات؛ بدون ذهنیت
بهطور اجمال ما در مباحث فقهی ابتدا به روایات مراجعه میکنیم و پس از آن به اقوال فقها؛ برخلاف فقههای رایج که عموما ابتدا مسئله و اقوال فقها بررسی میشود و سپس به ادله مراجعه میشود.
برای مثال وقتی بحث ربا را میخواستیم شروع کنیم، ابتدا روایات ربا را خواندیم و به لحاظ سندی و دلالی بحث کردیم و پس از اتمام آن به سراغ اقوال فقها در باب ربا رفتیم. اینطور نبود که همان اول مسئله عروه را بخوانیم. بنابراین قبل از این که از اقوال فقها ذهنیت بگیریم، خودمان به روایات مراجعه کردیم.
همچنین در این روش همه روایات، چه ضعیف و چه صحیح مورد بررسی قرار میگیرد؛ ولی در فقه رایج، روایات ضعیف اصلا بحث نمیشود و فقط به روایات صحیحی که قبلا بررسی شدهاند میپردازند.
روش کار ما این بود که کتاب وسائلالشیعه را محور کار قرار میدادیم و ابتدا روایات را میخواندیم، سند و دلالت را بررسی میکردیم، جمع بین روایات را انجام میدادیم و پس از آن به سراغ اقوال فقها میرفتیم. بنابراین حرف فقها را هم بررسی میکردیم، ولی در مرحله دوم؛ یعنی پیش از این که از اقوال و مسئله ذهنیت بگیریم، به خود روایات مراجعه میکردیم.
این سبک کار چند خصوصیت داشت. یک خصوصیتش این بود که طلاب بیشتر با سند آشنا میشدند؛ چون ما تکتک اسناد روایات وسائل را در آن باب بررسی میکردیم که آیا این سند درست است یا نه؟ پس از آن به دلالت میرسیدیم. روایات بعدی را به همین ترتیب تا آخر باب بررسی میکردیم و در آخر باب، به مدلول تکتک روایات و توافق یا تعارض آنها میپرداختیم. پس از جمعبندی و نتیجهگیری از ادله، به اقوال فقها مراجع میکردیم که مرحوم سید، مرحوم شیخ، آقای حکیم، صاحب جواهر، صاحب حدائق و دیگران چه گفتهاند.
بنابراین سبک ارائه فقه ما کاملا با فقه مرسوم متفاوت است. البته چهبسا در محتوا به همانجا میرسیدیم، ولی از نظر روش و تقدم و تأخر مباحث تفاوت داشت.
روش بحث در معاملات
البته این روش در عبادات خیلی پررنگ بود، ولی در معاملات به جهت این که بیشتر تطبیق قواعد است تا استناد به نصوص، این کار روایی چندان پررنگ نیست.
تدریس کتاب صلات حدود ۱۰ سال طول کشید و روایات فراوانی داشت و بررسی تکتک روایات کار زمانبری بود. ما در حقیقت روی سندشناسی و بازسازی سند و رجالشناسی و فقهالحدیث سرمایهگذاری کردیم و البته در کنارش اقوال فقها هم مدنظر بود.
ولی در معاملات به دلیل کمبود روایات، تفاوت این روش چندان خودش را نشان نمیدهد؛ چون تطبیقاتش زیاد است. ولی در همین باب هم ما ابتدا همه روایات ربا را بررسی کردیم. الآن اگر بگویم فلان روایت یا مثلا روایت محمد بن قیس، توقع میرود دوستانی که سال گذشته در درس حاضر بودهاند، بدانند چه روایتی است.
ما در بعضی از سالها روایاتی که مرور کردهایم را بهطور مجزا منتشر کردهایم و در اختیار دوستان گذاشتهایم. حتی گاهی ترتیب وسائل را دستکاری کردهایم و ترتیب خودمان را به صورت جزوه منتشر کردهایم که اگر نمیتوانند اصل کتاب را با خود بیاورند، همین جزوه را بیاورند و از روی آن نگاه کنند.
نظر خود من این است که چون این روش در درس خارج مرسوم نیست، برای برخی از دوستان جالب نبوده، ولی کسانی که صبر کردهاند خیلی برایشان جالب شده است؛ چراکه میگفتند ما هم رجال کار میکنیم، هم فقهالحدیث و هم تمرکزمان بر متنخوانی روایت است. ضمن این که مثل بقیه دروس، اقوال فقها را هم بررسی میکنیم.
این اجمالی از کار فقهی ماست و تفصیلش را باید در کار عملی دید. به نظرم کار خوبی است و توانمندی طلاب افزایش مییابد.
منبعشناسی خارج فقه
همانطور که اشاره شد متن روایی ما در فقه، کتاب وسائل است. گاهی به مستدرک و جامعالاحادیث هم مراجعه میکنیم؛ ولی متن اصلی که میخوانیم، متن وسائل است. البته این یک درس آموزشی است و فقیهی که بخواهد فتوا بدهد باید استقصاء کند. برای مثال وقتی ابواب وسائل را میخوانیم، ممکن است در باب دیگری هم روایتی باشد که به بحث ما ارتباط داشته باشد. ما تا جایی که فقها گشتهاند و پیدا کردهاند و در اقوال فقها پیدا میشود، [استفاده میکنیم]؛ ولی اگر کسی قرینهای پیدا کرده است و ما بیاییم و استقصاء کنیم که آیا در باب دیگری هم چیزی هست یا نه، در درس اتفاق نمیافتد. یعنی همان مقداری که فقها شناسایی کردهاند و در کتب فقهی وجود دارد.
بنابراین منبع روایی ما وسائل است، هرچند که وسائل هم گاهی به تهذیب و کافی ارجاع میدهد که نیاز به مقارنه نسخه وجود دارد؛ ولی اصل متن، وسائل است.
منابع فقهی متأخر
در رابطه با اقوال فقها، ما مقید هستیم که فرمایشات آقای خویی و حکیم و صاحب جواهر و گاهی صاحب حدائق را هم نقل کنیم. البته صاحب حدائق را همیشه نقل نمیکنیم و گاهی مطرح میشود.
کل فقه آیتالله خویی در موسوعه هست و با نرمافزار هم قابلیت جستجو دارد. هر بحثی از فقه ایشان اسم خاصی دارد. البته خصوص ربا را ایشان بحث نکردهاند و در فقه استدلالیشان نیست؛ ولی مثلا طهارت به اسم تنقیح است و هر بخشی از فقه ایشان اسمی دارد. چون یک مقرری داشته است و روی مباحثشان اسم گذاشتهاند. ولی اگر به موسوعه مراجعه کنید، همه این ها در ضمن موسوعه وجود دارد. در خصوص بحث ربا، منبع فقه استدلالی از آقای خویی نداریم.
مستمسک العروه، کتاب سیدمحسن حکیم، کتاب بسیار خوبی است که البته مبسوط نیست. ایشان استدلالات را خیلی خلاصه و کوتاه مطرح کردهاند و شرح و بسط ندادهاند. هرچند از این جهت یک مزیت است که اگر انسان بخواهد تمرین و ممارست بکند، با این کتاب میتواند؛ ولی فهم ابتدایی آن مقداری سخت است و چندان روان و آسان نیست. ایشان تقریبا تتبعها را ایشان انجام دادهاند و آقای خویی در تقریرات بحثشان در خیلی مباحث ناظر به مستمسک آقای حکیم هستند. گویا این کتابی بوده است که آقای خویی خیلی از آن استفاده کردهاند و خیلی از اشکالاتی که ایشان بدون نام مستشکل مطرح میکنند، همان اشکالات آقای حکیم در مستمسک است.
خصوصیت آقای حکیم این است که تتبع اقوالشان زیاد است و ایشان نسبت به اینکه فقهای قبل چه گفتهاند، خیلی تتبع دارند. پس ما حتما از مستمسک هم استفاده میکنیم.
جواهر یکی از منابع ویژه و خاص ماست؛ چراکه فقط صاحب جواهر در موضوع ربا ورود پیدا کردهاست. نه آقای خویی و نه آقای حکیم در موضوع ربا بحث نکردهاند.
حاج آقا رضا همدانی هم که فقیه خیلی دقیقی بودند مباحثی در صلات و طهارت دارند که ما در بحث صلات خیلی به ایشان مراجعه میکردیم؛ ولی چون بحث ربا را نداشتند، برای این موضوع جایی برای مراجعه نداشتیم.
همچنین حدائق محدث بحرانی هم به دو دلیل مورد توجه ماست؛ یکی بهخاطر اینکه صاحب حدائق عموما انظاری متفاوت با دیگران دارد و دیگر اینکه در فقهالحدیث خوب کار کرده است.
منابع فقهی متقدم
ما بر خلاف اصول که به متقدمین نظری نداریم، در فقه به متقدمین نظر داریم و دلیلش هم این است که آن استظهار عرفی بدون فاصله از عصر تشریع و مشوب به آراء فقها، در تفکر متقدمین بیشتر تجلی دارد و لذا آراء متقدمین [و نه ادلهشان] را مطرح میکنیم. اقوال شیخ طوسی را زیاد مطرح میکنیم؛ بیشتر از کتاب مبسوط فی فقه الامامیه و گاهی اوقات هم از کتاب خلاف ایشان.
امثال ابنجنید و فقهای متقدم را مورد بررسی قرار میدهیم و اینکه فقهای متقدم ما چه چیزی را در مسئله گفتهاند، برایمان مهم است.
فقه اهل سنت
ما در خصوص فقه، فقه اهلسنت را هم بررسی میکنیم؛ البته به سبک خودمان ابتدا روایات اهلسنت را نگاه میکنیم و سپس به آراء مذاهبشان میپردازیم.
در فهم روایات ما دیدن فقه اهلسنت و روایات آنها مؤثر است. چون اهلبیت علیهمالسلام برخی مباحث را بر اساس پیشزمینههای فکری مطرح کردهاند و لذا دیدنش مفید است. به تعبیر دیگر روایات آنها و فقه آنها در واقع پیشزمینهای برای فقه ماست. اصلا فضای صدور روایات ما فضای فقه اهلسنت بوده است؛ چون مردم کارهایی بر آن مبنا میکردهاند و اتفاقاتی در آن بستر میافتاده است که موجب سؤال اصحاب ائمه علیهمالسلام میشده و از ائمه علیهمالسلام میپرسیدهاند. بهطور کلی مطالعه این موارد نکات خیلی خوبی را به دست میدهد. ادامه دارد …
تهیه و تنظیم: حجتالاسلام مرتضی ولیانپور