آیتالله ناصر مکارم شیرازی تصریح کرد: باید حجاب را به عنوان یک وظیفه اجتماعی دنبال کنیم و جلوی بدحجابی و بی حجابی و برهنگی را بگیریم، زیرا حجت بر همه تمام شده و مردم در انتظار اقدام جدی توأم با تدبیر و مدیریت صحیح مسؤولان برای مقابله با مفاسد اخلاقی، بدحجابی و بی حجابی هستند و بیش از این صبر جایز نیست.
در این یادداشت میخوانید: ضرورت دینی و اصل اساسی اسلام/ حجاب؛ تکلیف شخصی یا الزام اجتماعی؟/ حجاب؛ اجبار یا فرهنگ؟/ پویایی حضور اجتماعی زنان در پرتو حجاب/ تضمین سلامت اخلاقی جامعه در گرو حفظ عفاف و حجاب/ نقش حجاب در حفظ نشاط جنسی در چارچوب خانواده/ نقش حجاب در کاهش آسیبهای اجتماعی و بحران طلاق/ اگر فردی در ملأعام اقدام به بی حجابی کرد مردم و حکومت باید با آن برخورد کنند
شبکه اجتهاد: بدون شک در عصری که بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذاردهاند و افراد غربزده، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى دانند سخن گفتن از کارکردهای مختلف حجاب به ویژه تیین ابعاد اجتماعی آن براى این دسته ناخوشایند و گاه افسانه اى است متعلق به زمانهاى گذشته! ولى مفاسد بى حساب و مشکلات و گرفتاریهاى روز افزونى که از این آزادیهاى بى قید و شرط در جوامع بشری به وجود آمده سبب شده که تدریجا گوش شنوایى براى این سخن پیدا شود.[۱]
البته در محیطهاى اسلامى و مذهبى، مخصوصا در محیط ایران بعد از انقلاب جمهورى اسلامى، بسیارى از مسائل حل شده، و به بسیارى از این سؤالات عملا پاسخ کافى و قانع کننده داده شده است، لیکن اهمیت موضوع ایجاب مى کند که این مساله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گیرد.[۲]
حجاب؛ ضرورت دینی و اصل اساسی اسلام
بدیهی است حجاب یکى از مؤکدترین دستورهاى اسلام [۳] و از ضروریّات دین و برگرفته از قرآن مجید است.[۴] قرآن مجید در آیات متعدد[۵] بر مسئله حجاب تأکید کرده و با عبارات مختلف، اهمّیّت این وظیفه اسلامى را بازگو کرده است.[۶]لذا همه مذاهب اسلامى آن را قبول دارند.[۷]
در این بین منظور از ضرورى دین، یعنی هر مسلمانى آن را مى داند و حتّى تازه مسلمانها هم آن را مى فهمند.[۸] لذا هر کس با مسلمین مقدارى معاشرت داشته باشد، مى فهمد که که حجاب از ضروریّات دین است[۹] و مسلمانان به آن پایبند هستند.[۱۰]
مخصوصاً در زمان کنونی، همه کسانى که با مسلمانان معاشرت دارند فهمیدهاند که یکى از برنامههاى تمام فِرَق مسلمین حجاب است که کم کم به یک شعار تبدیل شده و به آن پایبند هستند و به همین دلیل است که از آن وحشت دارند.[۱۱]
حجاب؛ تکلیف شخصی یا الزام اجتماعی؟
بی شک اسلام یک دین اجتماعى است که بر پایه واقعیات زندگى و تکامل حقیقى انسان بنا شده است،[۱۲] لذاصدور احکام الهی هم چون حکم حجاب در کنار تکامل فردی به تکامل اجتماعى نیز نظر دارد.[۱۳]
لیکن برخی گمان کردهاند هدف از تکلیف، تکمیل فردی انسان است بنا بر این بر کمال فردی تأکید کردند و با نفی بقاء تکلیف در راستای تکامل اجتماعی؛ کاکردهای اجتماعی حجاب را انکار کرده و آن را برای براى زنان مسلمان، دست و پا گیر دانستند.[۱۴]
باید دانست کلام آنهایی که تکامل انسان را به حیطۀ فردی محدود کرده اند[۱۵] مغالطه اى بیش نیست چرا که اگر انسان از انجام فراگیر تکالیف دست بردارد فورا جامعه رو به فساد خواهد گذاشت، و در چنان جامعه اى چگونه یک فرد کامل مى تواند زندگى کند، و اگر با داشتن ملکات فاضله فردی، در اجتماع آن را بروز و ظهور ندهد مفهومش تخلف این ملکات از آثار قطعى آنها است.[۱۶]
علامه طباطبائى(ره) در تفسیر «المیزان» در این زمینه بیانى دارد مبنی بر اینکه: «همه موجودات این جهان به سوى تکامل مى روند، و نوع انسان تکاملش در دل اجتماع صورت مى گیرد، به همین دلیل ذاتا اجتماعى آفریده شده است».[۱۷]
از سوی دیگر اجتماع در صورتى مى تواند پرورش و تکامل انسان را تضمین کند که داراى احکام و قوانین منظمى باشد، و افراد مجتمع در پرتو احترام به آن قوانین، امور خود را سامان دهند و از تصادمها پیشگیرى کنند و حدود مسئولیتها را مشخص نمایند؛[۱۸] به تعبیر دیگر اگر جامعه انسانى صالح گردد، افراد مى توانند به هدف نهایى خویش در آن برسند و اگر فاسد شود افراد از این تکامل باز میمانند.[۱۹]
این احکام و قوانین، اعم از قوانین اجتماعى و یا فردی، در صورتى مؤثر خواهد بود[۲۰] که هم چون حجاب که از مسلّمات اسلام است [۲۱]از طریق نبوت و وحى آسمانى گرفته شود.[۲۲]
از این رو میگوئیم حجاب یک «الزام اجتماعى» است؛ لذا وضع زندگى اجتماعى انسانها به گونهای است که به مقولۀ حجاب و احکامی از این دست، به شدت نیازمند است و آن را به عنوان یک «ضرورت» پذیرفته است.[۲۳]
هر چند هر انسانى در آغاز چنان است که مى خواهد از هر نظر آزاد باشد و هیچ گونه محدودیّتى در زندگى او وجود نداشته باشد، ولى کم کم مى فهمد که این گونه آزادى او را از بسیارى از امتیازات زندگى جمعى محروم مى سازد، و به خواستهاى اصیل او زیان مى رساند؛ و اگر قید و بندهایى به نام «قانون» را نپذیرد، اجتماعى که در آن زندگى مى کند گرفتار هرج و مرج مى شود و از هم متلاشى مى گردد.اینجاست که تن به مقررات و اصول و قوانینى مى دهد.[۲۴]
همینطور با پیشرفت جوامع؛ روز به روز بر میزان این قید و بندها افزوده مى شود، و باز همه آنها را به عنوان «ضرورت» مى پذیرد.[۲۵]
ولى مهم این است که یک «نیاز واقعى» جامعه آن قدر آشکار گردد که ضرورت بودنش را، همه یا حدّ اقل متفکّران و رهبران جامعه بپذیرند؛ و این در درجه اوّل بستگى به بالا رفتن سطح آگاهى و شعور اجتماعى مردم دارد، و سپس ارتباط با آشکار شدن نتایج نامطلوب وضع موجود جامعه و عدم امکان ادامه راه دارد.[۲۶]
اینگونه است که حجاب گرایی در قالب «الزام اجتماعى»، به نوبۀ خود مردم جهان را خواه ناخواه به سوی اهتمام به پوشش و حجاب فطری سوق خواهد داد.[۲۷]و زمانى فرا خواهد رسید که سطح شعور اجتماعى در جهان به مرحله اى مى رسد که به روشنى مى بینند تبعات مخرب برهنگی چه عاقبت وحشتناکى در پیش دارد؛ لذا ناگزیربه رعایت عفاف و حجاب در سطح عمومی جامعه خواهند شد که آثار آن از هم اکنون در برخی جوامع بشری آشکار شده است.[۲۸]
آری تا جامعه انسانى بر پا است و زندگى او در این جهان ادامه دارد اهتمام به تکالیف اجتماعی حجاب و نیز کارکردهای اجتماعی آن ادامه خواهد داشت، از سوی دیگر بر چیده شدن بساط تکلیف اجتماعی از انسان، مفهومی جز فراموش کردن احکام و قوانین و گسترش فساد جوامع بشری نخواهد داشت!.[۲۹]
حجاب؛ اجبار یا فرهنگ؟
تأسف آور است برخی کلمه اجبار را بهغلط استعمال میکنند، حال آنکه بی حجابی ربطی به زندگی خصوصی کسی ندارد بلکه در ملأ عام بوده و عمومی است و در صحنه اجتماع کاری انجام میشود که گناه است، لذا نمیتوان به بهانههای مختلف گفت که کارهای خلاف و گناه در جامعه آزاد باشد، اگر بنا شد آزادی این چنینی وجود داشته باشد منحصر به حجاب نمیشود و مشکلات دیگر نیز پدید میآید.[۳۰]
هم چنین باید دانست تمسک برخی به آیه «لا اکراه فی الدین؛[۳۱] در قبول دین، اکراهی نیست» منحصر به اصول اعتقادی است که نمیشود عقاید باطنی مردم را عوض کرد، لیکن این آیه بدان معنا نیست که همه برای هرکاری آزاد هستند و خط قرمزی وجود ندارد. لذا اینگونه نیست که با تمسک نادرست به این آیه بتوان کارهای خلاف هم چون بی حجابی را توجیه کرد. [۳۲]
با توجه به کارکردهای بی بدیل حجاب در جامعه باید گفت؛حجاب یک مساله سرنوشت ساز و یک فرهنگ است و تنها یک دستور و یک مساله ساده نیست بلکه افزون بر وظیفه شرعی یک وظیفه اجتماعی است و ضروری است خانوادهها نسبت به این مساله بیش از پیش اهتمام داشته باشند.[۳۳]
پویایی حضور اجتماعی زنان در پرتو حجاب
مهمترین چیزى که مخالفان حجاب در آن متفقند و به عنوان یک ایراد اساسى بر مسأله حجاب ذکر مى کنند این است که زنان نیمى از جامعه را تشکیل مى دهند اما حجاب سبب انزواى این جمعیت عظیم مى گردد، و طبعاً آنها را از نظر فکرى و فرهنگى به عقب مى راند، مخصوصاً در دوران شکوفائى اقتصاد که احتیاج زیادى به نیروى فعال انسانى است از نیروى زنان در حرکت اقتصادى هیچ گونه بهره گیرى نخواهد شد، و جاى آنها در مراکز فرهنگى و اجتماعى نیز خالى است!، به این ترتیب آنها به صورت یک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع درمى آیند.[۳۴]
اما به راستی چه کسى گفته است که حجاب اسلامى زن را منزوى مى کند، و از صحنه اجتماع دور مى سازد؟ حال آنکه حجاب مهمترین شاخصه در پویایی حضور زنان در جامعۀ اسلامی است؛ اینگونه است که اسلام در راستای نهى از چشم چرانى مردان نسبت به زنان موضوع حجاب زنان مسلمان را پیش کشیده چرا که تا بى حجابى ریشه کن نشوند آلودگیها بر طرف نخواهد شد.[۳۵]
از این رو یکی از مهمترین حکمتهای دستور قران کریم[۳۶] مبنی بر حجاب بر مدار حضور اجتماعی بانوان حرکت میکند؛ زیرا یکى از عوامل آلودگى به عمل منافى عفّت در جامعه، بى حجابى و برهنگى و حتّى بد حجابى زنان است. [۳۷]لذا اسلام براى پیشگیرى از این گناه و بقیّه جرمها و جنایتها در ساحت جامعه، که منشأ آن بی حجابی است است، قانون حجاب را، به عنوان پیشگیرى و تسهیل حضور اجتماعی بانوان مطرح کرده است.[۳۸]
امروزه نیز بعد از انقلاب اسلامى با چشم خود گروه گروه زنانى را مى بینیم که با داشتن حجاب اسلامى در همه جا حاضرند، در ادارهها، در کارگاهها، در راه پیمائیها و تظاهرات سیاسى، در رادیو و تلویزیون، در بیمارستانها و مراکز بهداشتى، مخصوصاً در مراقبتهاى پزشکى براى مجروحین جنگى، در فرهنگ و دانشگاه، و بالاخره در صحنه جنگ و پیکار با دشمن.[۳۹]
هم چنین اشکال میشود که حجاب یک لباس دست و پاگیر است و با فعالیتهاى اجتماعى مخصوصاً در عصر ماشینهاى مدرن سازگار نیست، یک زن حجاب دار خودش را حفظ کند یا چادرش را و یا کودک و یا برنامه اش را؟![۴۰]
ولى این ایراد کنندگان از یک نکته غافلند و آن اینکه حجاب همیشه به معنى چادر نیست، بلکه به معنى پوشش زن است، حال آنجا که با چادر امکان پذیر است چه بهتر و آنجا که نشد به پوشش قناعت مى شود.[۴۱]
زنان کشاورز و روستائى ما، مخصوصاً زنانى که در برنجزارها مهمترین و مشکلترین کار کشت و برداشت محصول برنج را بر عهده دارند عملًا به این پندارها پاسخ گفته اند، و نشان دادهاند که یک زن روستائى با داشتن حجاب اسلامى در بسیارى از موارد حتى بیشتر و بهتر از مرد کار مى کند، بى آنکه حجابش مانع کارش شود.[۴۲]
از سوی دیگر شاهدیم هنگامى که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روز به روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر[۴۳]از او دارد، حال وقتی زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاقهاى انتظار، و عاملى براى جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا سر حد یک عروسک، یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند و آن جوامع از ظرفیتهای واقعی زنان در عرصههای اجتماعی بی بهره خواهند شد، و ارزشهاى والاى انسانى بانوان به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود.[۴۴]
در چنین جامعه اى چگونه یک زن مى تواند با ویژگیهاى اخلاقیش، علم و آگاهى و دانائیش جلوه کند، و حائز مقام والایى گردد؟! حال آنکه وقتی زن حجاب بر خود پوشید بى آنکه منزوى شود در تمام صحنههاى مفید و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلامیش ظاهر میشود و به نحو عینی و ملموس در اجتماع حضور فعال و موثرخواهد داشت.[۴۵]
کوتاه سخن اینکه وضع موجود از کارکردهای حجاب مبتنی بر حفظ شخصیّت زن، جلوگیرى از انحراف جوانان، و پیشگیری از گسترش فساد در جامعه اسلامى [۴۶] پاسخ دندان شکنى است براى همه تحریفات علیه قابلیتهای اجتماعی حجاب، که امروزه نیز در برابر «وقوع» آن قرار گرفته ایم، و فلاسفه گفتهاند بهترین دلیل بر امکان چیزى وقوع آن است و این عیانى است که نیاز به بیان ندارد.[۴۷]
تضمین سلامت اخلاقی جامعه در گرو حفظ عفاف و حجاب
سلامت جامعه اصل و ریشه هر خیر و برکتى است؛ زیرا امنیّت اجتماعى بدون اجراى احکام الهی امکان پذیر نیست؛؛ در غیر این صورت ظلم و فساد سطح جامعه را فرا مى گیرد؛ شهرها ویران، و بندگان خدا به استضعاف کشیده مى شوند.[۴۸]
بدیهی است حجاب به عنوان یکی از مهمترین احکام الهی و نیاز فطری انسانها؛ سبب سلامت جامعه انسانى است؛ لذا اگرعفاف و پوشش اسلامی از ساحت جامعه برچیده شود چالشهای اجتماعى فراوانى جامعه را فرا مى گیرد؛ حال آنکه حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی، در راستای پیش گیرى از تخلّفات اجتماعى نقش موثری ایفا میکند.[۴۹]
اما به راستی هنگامی که بی حجابی و بدحجابی در جامعهای رواج پیدا کند و جوانان آن جامعه با چنین صحنههایی روبرو باشند چه سرنوشتی در انتظار آن جامعه خواهد بود؟[۵۰]در پاسخ باید گفت امروزه ثابت شده که بدحجابی و بی حجابی بلاى سلامت، جامعه بشرى، و معنویّات انسان است[۵۱]؛به نحوی که مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار مى دهد تحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهاى بیمار گونه عصبى و گاه سر چشمه امراض روانى مى گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مى تواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانى نمى گویند هیجان مستمر عامل بیمارى است؟[۵۲]
توجه به این مسأله وقتی مهمتر میشود که بدانیم غریزه جنسى نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکى شده، تا آنجا که گفته اند «هیچ حادثه مهمى را پیدا نمى کنید مگر اینکه پاى زنى در آن در میان است»! حال آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگى و بی حجابی به این غریزه و شعله ور ساختن آن کار عاقلانه اى است؟[۵۳]
بی تردید بى حجابى سبب مى شود که گروهى از زنان، در یک مسابقه بى پایان، در نشان دادن اندام خود و تحریک مردان هوسباز شرکت کنند. این امر در عصر و زمان ما که به خاطر[۵۴]گرفتارىهاى تحصیلى و اقتصادى سن ازدواج بالا رفته و قشر عظیمى از جامعه را جوانان مجرّد تشکیل مى دهد، آثار بسیار زیانبارى دارد.[۵۵]
با این تفاسیر میتوان دریافت یکى از امورى که به شهوت جنسى دامن مى زند، «برهنگى و خودآرایى زنان و مردان» براى یکدیگر است که تأثیر آن، به خصوص در میان جوانان مجرّد، قابل انکار نیست، به گونه اى که مى توان گفت: آلودگى به بى عفّتى رابطه مستقیمى با بى حجابى، برهنگى و خودآرایى در انظار عموم دارد؛ حتى طبق بعضى از آمارهاى مستند، هر قدر این مسئله تشدید شود، به همان نسبت آلودگى به بى عفتى بیشتر مى شود؛ مثلًا، در تابستان که به خاطر گرمى هوا، برهنگى زنان بیشتر مى شود، به همان نسبت مزاحمتهاى جنسى افزایش مى یابد و به عکس، در زمستان که زنان، پوشش بیشتر دارند؛ این گونه مزاحمتها کمتر مى شود.[۵۶]
از این جهت است که اسلام مى خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند، لذا بر رعایت حجاب در جامعه به شدت تأکید شده است.[۵۷]
بدین ترتیب دستور مؤکد به حجاب در اسلام در راستای مقابله با تحریک جوانان از طریق خودنمایى زنان صادر شده، تا تبعات بی حجابی در جامعه از میان برود،[۵۸]لذا در قرآن کریم از این که زنان به ویژه در محیط عمومی به هنگام سخن گفتن طرز کلام خود را به صورت هوس انگیز درآورند نهى فرموده مبادا بیماردلان به آنها طمع کنند: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ پس به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند».[۵۹]،[۶۰]
آری اگر سلامت جامعه و امنیت و آرامش را طالب باشیم، باید از تهاجم به مسألۀ حجاب به شدت بپرهیزیم.[۶۱]
نقش حجاب در حفظ نشاط جنسی در چارچوب خانواده
گفتنی است خداوند هرگز دستور به سرکوبى غریزه جنسى نمى دهد، بلکه مسیر صحیح نکاح را تعیین فرموده تا به اعمال منافى عفّت کشیده نشوند. [۶۲]لذا عمده کارکردهای حجاب بر محور پاکسازى اجتماع از[۶۳] آلودگیهاى جنسى دور مى زند.[۶۴] و در قران کریم دستورات مهمى در زمینه مبارزه با انحرافات جنسى وارد شده است که دستور به حجاب از جمله آن به شمار میرود؛ بدیهی است یکی از مهمترین قابلیتهای حجاب در جامعه و خانواده جلوگیری از ارتباطات نامشروع جنسی است[۶۵].
از سوی دیگر آمارهاى قطعى و مستند نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا به طور مداوم بالا رفته و و نشاط جنسی خانوادهها به مخاطره میافتد، چرا که «هر چه دیده بیند دل کند یاد، و هر چه«دل» در اینجا برهنگی موجب میشود هوسهاى سرکش به هر کجا که بخواهد و به هر قیمتى که باشد به دنبال ارتباطات نامشروع کشیده میشود، و به این ترتیب هر روز دل به دلبرى مى بندد و با دیگرى وداع مى گوید.[۶۶]
لذا برداشتن حجاب، مقدّمه برهنگى، آزادى جنسى و بى بند و بارى است که مشکلات و مفاسد ناشى از آن، در عصر و زمان ما بر کسى پوشیده نیست.[۶۷] بلکه بى حجابى، علاوه بر این که از نظر اخلاقى سبب ناامنى خانوادهها و بروز جنایات مى شود، ضمناً سبب ایجاد هیجانهاى مستمر عصبى و حتّى بیمارىهاى روانى نیز مى گردد که ثمره آن سستى پیوند زناشویی در خانوادهها و فقدان نشاط جنسی در چارچوب آن نهاد مقدس است.[۶۸]
در واقع بحث در این است که آیا زنان در یک مسابقه بى پایان در نشاندادن اندام خود و تحریک شهوات و هوسهاى آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسائل از محیط اجتماع بر چیده شود، و به محیط خانواده و زندگى زناشویى اختصاص یابد؟! اسلام بر خلاف غرب در این مسأله؛ حجاب را به عنوان رکن رکین نشاط زناشویی در چارچوب خانواده محسوب مى کند، اسلام مى گوید کامیابیهاى جنسى اعم از آمیزش و لذت گیریهاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران و در محیط خانواده است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگى و ناپاکى جامعه مى باشد که جمله«ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛[۶۹] این برای آنان پاکیزهتر است» اشاره به آن است.[۷۰]
بنابراین انسان اگر داراى صفت حجاب و عفاف به ویژه در امور جنسی باشد مسلّماً حالت قناعت طبع را در هر یک از ابعاد عفّت به دنبال داشته، و انسان را از هر ذلّت و پستى مى رهاند، در روایتی از حضرت علی (ع) میخوانیم: «ثَمَرَهُ العِفُّه الصِّیانه؛محصول پاکدامنى و عفّت مصون بودن نفس است»[۷۱] حال اگر انسان در هر امرى به جنبه افراط و تفریط تمایل پیدا نکرد نفس او سالم مانده و از گزند مصیبتهاى افراط و تفریط در امان خواهد بود.[۷۲] و اینگونه حجاب و عفاف اعتدال(نشاط) در شهوت جنسى در چارچوب صحیح و منطقی ر محقق خواهدساخت.[۷۳]
نقش حجاب در کاهش آسیبهای اجتماعی و بحران طلاق
بی شک نقش حجاب در کاهش آمار طلاق انکار ناپذیر است، زیرا بدحجابی و بی حجابی و برهنگی دامنه فساد اخلاقی در جامعه را گسترش میدهد و منجر به طلاقها و جداییها و خیانتهای ناموسی و بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی میشود، به نحوی که میتوان مدعی شد بی حجابی بنیان خانوادهها را متزلزل میکند.[۷۴]
به راستی اکنون در جامعه ما چه خبر است؟! بد حجابىها، لباسهاى نامناسب، تنگ و چسبان، مدهاى جذّاب لباس، آرایشهاى تند و غلیظ، رفت و آمدهاى فراوان و غیر ضرورى زنان به بازارها و گفت وگوهاى بى پروا با مردان اجنبى، عدم رعایت عفاف و پاکدامنى و … همه و همه غوغا مى کند. یکى از عوامل طلاق همین بد حجابىها و صحنههاى زشت و بى عفّتىهاست.[۷۵]
بنابراین مسئله حجاب مسئلهای امنیتی است و برای حفظ جامعهای سالم نیازمند آن هستیم.[۷۶] همانگونه که باید با مفاسد اجتماعى به طور جدّى برخورد شود.[۷۷]
سخن آخر: (اگر فردی در ملأعام اقدام به بیحجابی کرد«مردم و حکومت» باید با آن برخورد کنند)
باید حجاب را به عنوان یک وظیفه اجتماعی دنبال کنیم و جلوی بدحجابی و بی حجابی و برهنگی را بگیریم[۷۸]زیرا حجت بر همه تمام شده و مردم در انتظار اقدام جدی توأم با تدبیر و مدیریت صحیح مسؤولان برای مقابله با مفاسد اخلاقی، بدحجابی و بی حجابی هستند و بیش از این صبر جایز نیست.[۷۹]
لذا اموری در اسلام، مانند بیحجابی ممنوع است، اگر چه ما مأمور به ورود به زندگی خصوصی افراد نیستیم اما اگر فردی در ملأعام اقدام به انجام این امر ممنوع کند هم مردم و هم حکومت باید با آن برخورد کند.[۸۰]بدین نحو که حکومت اسلامى و مردم نسبت به گناهانى که به طور علنى و آشکار، در سطح جامعه انجام مى شود وظیفه نهى از منکر دارند،البتّه با این تفاوت که مردم باید به نهى از منکر زبانى اکتفا کنند، و از هر گونه برخورد فیزیکى اجتناب ورزند، ولى حکومت مى تواند وارد این مرحله نیز بشود.[۸۱]
ناگفته نماند ماشین نیز نمیتواند حریم خصوصی باشد چرا که مانند خانه شیشهای در معرض دید عموم قرار دارد، حریم خصوصی این است که از دید مردم پنهان باشد، عدهای آگاهانه و ناآگاهانه برای تضعیف جمهوری اسلامی درصدد مجاز کردن محرمات هستند و میگویند که اگر احکام دینی مورد هجمه قرار داده شود نظام نیز آسیب میبیند.[۸۲]
با این اوصاف باید مراقب بود و از تکرار مغلطه کاریها و استفاده از الفاظ در غیر مورد پرهیز کرد، باید هوشیار بود و روشنگری کرد، برخی میگویند مسائل مهمتری از حجاب وجود دارد و و باید به آنها برسیم در حالی که اگر انسان بیماریهایی دارد باید همه را علاج کند، مثلاً یک بیماری سخت و دیگری ساده تر، لیکن باید همه را علاج کرد. [۸۳]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیتالله مکارم شیرازی makarem.ir
[۱] تفسیر نمونه؛ ج ۱۴؛ ص۴۴۲٫
[۲] همان؛ص ۴۴۳٫
[۳] اخلاق در قرآن؛ ج ۲؛ ص۳۱۹٫
[۴] همان.
[۵] سوره نور؛آیات۳۱،۶۰،سورۀ احزاب؛آیات۳۳،۵۳،۵۹٫
[۶] اخلاق در قرآن؛ ج ۲؛ ص۳۱۹٫
[۷] همان.
[۸] کتاب النکاح؛ ج ۴؛ ص۱۵۹٫
[۹] همان.
[۱۰] احکام بانوان؛ ص۱۸۵٫
[۱۱] کتاب النکاح؛ ج ۱؛ ص۵۳٫
[۱۲] جلوه حق بحثى پیرامون(صوفیگرى) در گذشته و حال؛ ص۱۸۴٫
[۱۳] تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۱۴۵٫
[۱۴] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج ۸؛ ص۹۴٫
[۱۵] تفسیر نمونه؛ ج ۱۱؛ ص۱۴۵٫
[۱۶] همان؛ ص۱۴۶٫
[۱۷] همان؛ص۱۴۵٫
[۱۸] همان.
[۱۹] همان.
[۲۰] همان.
[۲۱] احکام خانواده؛ ص۳۴٫
[۲۲] تفسیر نمونه؛ ج ۱۱؛ ص۱۴۵٫
[۲۳] حکومت جهانى مهدى (عج)؛ ص۳۳٫
[۲۴] همان؛ص۳۳٫
[۲۵] همان.
[۲۶] همان؛ ص۳۴٫
[۲۷] همان؛ ص۳۷٫
[۲۸] همان.
[۲۹] تفسیر نمونه؛ ج ۱۱؛ ص۱۴۶٫
[۳۰] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۹/۱۲/۱۳۹۶٫
[۳۱] سوره بقره؛آیۀ۲۵۶٫
[۳۲] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۹/۱۲/۱۳۹۶٫
[۳۳] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی در دیدار معاونان رسانه ملی؛۵/۴/۱۳۹۰٫
[۳۴] یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ؛ ص۴۷۰٫
[۳۵] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج ۳؛ ص۲۷۳٫
[۳۶] سوره نور؛آیۀ۳۱٫
[۳۷] والاترین بندگان؛ ص۱۸۸٫
[۳۸] همان؛ ص ۱۸۹٫
[۳۹] یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ؛ ص۴۷۰٫
[۴۰] همان؛ص۴۷۱٫
[۴۱] تفسیر نمونه؛ ج ۱۴؛ ص۴۴۸٫
[۴۲] همان.
[۴۳] همان؛ ص۴۴۵٫
[۴۴] همان؛ ص ۴۴۶٫
[۴۵] همان.
[۴۶] احکام بانوان؛ ص۱۸۷٫
[۴۷] تفسیر نمونه؛ ج ۱۴؛ ص۴۴۷٫
[۴۸] پیام قرآن؛ ج ۱۰؛ ص۱۶۹٫
[۴۹] کتاب النکاح؛ ج ۱؛ ص۱۰٫
[۵۰] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛ سلسله جلسات تفسیر قرآن؛ شبستان امام خمینی (ره)؛ حرم حضرت معصومه(س)؛۳۰/۵/۱۳۸۹٫
[۵۱] از تو سوال مى کنند(مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله)؛ ص۱۰۸٫
[۵۲] تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص: ۴۴۳٫
[۵۳] همان؛ ص۴۴۴٫
[۵۴] اخلاق در قرآن؛ ج ۲؛ ص۳۱۹٫
[۵۵]همان؛ص۳۲۰٫
[۵۶] همان.
[۵۷] تفسیر نمونه؛ ج ۱۴؛ ص۴۴۴٫
[۵۸] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج ۱۵؛ ص۳۹۴٫
[۵۹] سورۀ احزاب؛ آیه ۳۲٫
[۶۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ۱۵، ص ۳۹۵٫
[۶۱] اخلاق در قرآن؛ ج ۳؛ ص۳۵۱٫
[۶۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج ۷؛ ص۴۵۱٫
[۶۳] تفسیر نمونه؛ ج ۱۴؛ ص۳۵۳٫
[۶۴] همان؛ ص ۳۵۴٫
[۶۵] تفسیر نمونه؛ ج ۱؛ ص۶۰٫
[۶۶] همان؛ ج ۱۴؛ ص۴۴۴٫
[۶۷] اخلاق در قرآن؛ ج ۲؛ ص۳۱۹٫
[۶۸] همان؛ ص۳۲۰٫
[۶۹] سورۀ نور؛آیۀ۳۰٫
[۷۰] تفسیر نمونه؛ ج ۱۴؛ ص۴۴۳٫
[۷۱] غرر الحکم؛ میزان الحکمه؛ ج ۶؛ ص ۳۶۳٫
[۷۲] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج ۱؛ ص۳۴۹٫
[۷۳] همان؛ص۳۴۵٫
[۷۴] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی در دیدار دست اندرکاران مؤسسه فرهنگی حجاب ریحانه النبی؛۱۸/۴/۱۳۹۲٫
[۷۵] داستان یاران: مجموعه بحثهاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله)؛ ص۲۴۰٫
[۷۶] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۴/۳/۱۳۹۰٫
[۷۷] داستان یاران: مجموعه بحثهاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله)؛ ص۲۴۰٫
[۷۸] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی در دیدار دست اندرکاران مؤسسه فرهنگی حجاب ریحانه النبی؛۱۸/۴/۱۳۹۲٫
[۷۹] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۱۸/۲/۱۳۸۹٫
[۸۰] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۹/۱۲/۱۳۹۶٫
[۸۱] استفتاءات جدید؛ ج ۳؛ ص۷۰٫
[۸۲] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۹/۱۲/۱۳۹۶٫
[۸۳] همان.
بیحجابی تا زمانی که در ارسال موشک و پهپاد مشکلی ایجاد نکند قابل تحمل است!