معتقدم هم اکنون هم عدهای از افاضل و مدرسان خوبی در زمینه فقه و اصول داریم که اینها خروجی ۴۰ سال اخیر هستند؛ درست است که اجتهاد دارای مراتبی است و اگر کسی بخواهد به مرتبه کامل اجتهاد برسد باید ۵۰ سال زمان صرف کند اما همین الان هم افراد بزرگی داریم. الان کم کم توجه دارند با توجه به نیازهایی که جامعه به فقه دارد به سمت تخصصی تر کردن فقه حرکت کنند و افراد در حوزه های خاصی از فقه تمرکز کنند مانند فقه سیاسات، فقه معاملات و فقه عبادات و امثالهم لذا زمینه برای رشد فقهای بزرگ، افاضل و مدرسان خوب در زمینه های مختلف وجود دارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین سید محمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نیز عضو پنج دوره شورای عالی حوزههای علمیه قم تنوع علوم را از ویژگیهای برجسته حوزه علمیه قم دانسته و معتقد است: هیچ حوزهای در جهان اسلام جامعیت حوزه علمیه قم را ندارد.
او آینده را برای حوزه علمیه قم رو به رشد و بالندگی دانست و گفت: عملا به سمتی میرویم که افراد در حوزههای خاصی از فقه تمرکز میکنند مانند فقه سیاسات، فقه معاملات و فقه عبادات و امثالهم لذا زمینه برای رشد فقهای بزرگ، افاضل و مدرسان خوب در زمینههای مختلف وجود دارد. گفتوگوی شفقنا با این عضو شورای عالی حوزههای علمیه قم را در ادامه میخوانید:
صد سال پس از تجدید حیات حوزه علمیه قم توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی،آیا میتوان گفت مکتبی به نام مکتب قم وجود دارد؟ ویژگیهای این مکتب از نظر مکتب اجتهادی، سیاسی، تنوع علوم و …. چیست؟
غروی: حقیقت این است که مکتب قم هم لااقل از زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری شکل گرفت گرچه پیش از ایشان، بزرگانی هم بودند که حضور داشتند؛ اما شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم، عمده تحصیلات خود را در نجف سپری کرد و از محضر عالمانی چون مرحوم آیتالله سید محمد فشارکی و مرحوم آخوند و دیگر بزرگان بهره گرفت البته بعدها مرحوم آیتالله سید محمدتقی خوانساری، مرحوم آیتالله صدر و مرحوم آیتالله حجت هم که در قم بودند وبعد پذیرای مرحوم آیتالله العظمی بروجردی شدند، همگی دانش آموختگان مکتب نجف هستند حتی شاگردان مرحوم حاج شیخ مانند مرحوم حضرت امام خمینی و آیتالله العظمی گلپایگانی و آیتالله العظمی محقق داماد که سکاندار فقاهت قم بودند، در مقطعی مکتب نجف را درک کردهاند لذا تا قبل از ۳۰ تا ۴۰ سال اخیر برای مکتب قم میتوان تفاوتهایی را نسبت به مکتب نجف قائل شد.
مکتب قم در عین اینکه به مباحث اصولی اهمیت خاصی میدهد اما مبانی خاص اصولی خود را هم دارد، به شهرت فقها و به خصوص قدما اهمیت میدهد و به اجماعات توجهی ویژه دارد. در شهادت ثقاوت راوی، توثیق و عدالت را هردو لازم میداند.
اما اگر بخواهیم وضعیت فعلی را ملاحظه کنیم نمیتوان مکتب قم را ازمکتب نجف تفکیک کرد البته بزرگانشان، مراجع دیگری هستند که قمیون بودند مانند آیتالله العظمی صافی، آیتالله العظمی شبیری و آیتالله العظمی مکارم شیرازی که اینها در عین اینکه نجف را دیدند اما تحصیلاتشان عمدتا در قم بوده است و اینها تفاوتهایی به صورت نسبی با مکتب نجف دارند ولی امروز خیلی سخت است که بتوان در فضای کلی حوزه، تفکیکی بین دو مکتب قم و نجف قائل شد چون از دهه ۵۰ بزرگان و افاضل یا اساتید نجف همچون آیات عظام وحید خراسانی وشیخ جواد تبریزی و شیخ آقا تبریزی و دیگر فقها براثر فشار صدام به قم آمدند و با مبانی نجف، کرسیهای تدریس خود را باز کردند و بسیاری از افاضل هم دست پرورده اینها هستند در نتیجه امتزاجی بین تفکر قمیون و نجفیون و کسانی که تحت تاثیر مکتب سامرا بودند، به وجود آمد و همین امر، تفکیک آن را دشوار میسازد اما در عین حال برخی مبانی هنوز هم در بین فتاوای حضرات به چشم میخورد مانند اینکه برخی به تتبع اهمیت ویژهای میدهند یا به اجماعات قدما خیلی توجه دارند بنابراین میتوان گفت این دو مکتب به نحوی با یکدیگر تعامل دارند و یکدیگر را تکمیل میکنند.
بنابراین شما قائل هستید که حوزه علمیه قم و نجف نه تنها رقیب هم قرار نمیگیرند بلکه مکمل همدیگر هستند؟
غروی: حوزههای علمیه هیچگاه رقیب یکدیگر نبودند بخصوص در زمینههای فقهی و اصولی؛ چه اصحاب کربلا، چه اصحاب سامرا، چه اصحاب نجف و حتی قمیون. در زمینههای فقهی آنچه که امروزه رقابت نام میگیرد، بین حوزه نیست نقطه نظرات هرکدام از مکاتب براساس نظر بزرگان و کسانی که در علم و دانش فقه و اصول تاثیرگذار بودند، جریانی را راه انداخته و سبکهایی را هم با خود داشتند مانند سبک سامراییها که مباحثات را در درسهایشان تقویت میکردند ولی رقابت به معنای امروزی که در مسائل سیاسی و میادین علمی مطرح است، هیچگاه نبوده است بلکه همواره جریانهای مختلف بودند و میتوانستند مکمل یکدیگر باشند.
آیا در حال حاضر هم این دو حوزه با یکدیگر ارتباط دارند؟ این تضارب آراء تا چه اندازه بین آنها برقرار است؟
غروی: الان اینگونه نیست که فاصلهای بین حوزه قم و نجف وجود داشته باشد خصوصا با توجه به تعامل سیاسی که بین عراق و ایران پس از سرنگونی صدام هست و زمینهای ایجاد شد که عدهای از دانش آموختگان قم به نجف بروند و برخی دیگر به عکس، از نجف به قم بیایند، تعامل بین دو حوزه هست اما این تعاملات علمی باید گسترده تر و تقویت شود.
عمده تمایز و اشتراک بین دو حوزه قم و نجف چیست؟
غروی: الان با توجه به بزرگانی که از نجف به قم آمدند و شاگردان خوبی را در اینجا پرورش دادند و در نتیجه سبب رونق بیشتر حوزه علمیه قم شدند لذا وزنه حوزه علمیه قم حتی در فقه و اصول وزنه بالایی است، درست است که حوزه نجف سابقه هزارساله دارد و حوزه قم هم سابقه آن شاید بیش از هزارسال باشد اما فترتهایی، مدتی فاصله انداخت و بعد از مرحوم حاج شیخ رشد چشمگیری پیدا کرد درحالیکه حوزه نجف روز به روز در حال رشد و گسترش بوده است اما برخی حاکمان قبلی عراق و صدام به حوزه نجف خیلی لطمه وارد کردند. الان با توجه به لطماتی که به حوزه نجف وارد شده و البته این حوزه رو به رشد است و برخی بزرگان علیرغم ضعفها و مشکلات در نجف ماندند و این حوزه را حفظ کردند اما به دور از تعارفات، حوزه قم از وضعیت برتری برخوردار است و در مقایسه با ۴۰-۵۰ سال پیش(قبل از انقلاب) از گستردگی و رشد خوبی در همه زمینههای علوم اسلامی برخوردار است.
با توجه به دامنه تاثیرات حوزه علمیه قم و پذیرش این مطلب که دامنه تاثیرات آن صرفا در حوزه دینی خلاصه نشده است، تا چه اندازه این حوزه از نظر کیفیت نیروی انسانی و عمق علمی و پژوهشی ظرفیتهای لازم را در خود ایجاد کرده است و از این نظر در چه وضعیتی قرار دارد؟
غروی: یکی از برجستگیهایی که حوزه علمیه قم پیدا کرده و گاهی برخی این برجستگیها را میبینند گمان میکنند در زمینه فقاهت و اصول آن رشد لازم را پیدا نکرده است اینکه امروزه حوزه علمیه قم نه تنها در زمینه فقه و اصول و حدیث رشد کرده بلکه در تمام علوم، از تفسیر و فلسفه و کلام و کلام جدید و فلسفه دین گرفته تا علوم انسانی که بسیاری از طلاب در زمینههایی چون، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، جامعه شناسی، حقوق و … تحصیلات آکادمیک دارند و در این زمینه تحقیق میکنند لذا حوزه علمیه قم امروزه حوزه وسیع و گستردهای است که در همه علوم اسلامی و حتی علوم انسانی که ارتباطی با مفاهیم اسلامی و دینی دارد، ورود کرده است؛ نگاهی به کتابها و مجلات منتشرشده در دهههای اخیر حاکی از فعالیت حوزه علمیه قم در رشتههای مختلف علمی چون فقه، اصول، تفسیر، کلام، فلسفه دین، کلام جدید، علوم انسانی و زمینههای مورد نیاز واقعا اعجاب آور است و بلکه هزاران کتاب در این زمینه منتشر شده است، دهها مجله علمی –پژوهشی در حوزه داریم که مجوز علمی – پژوهشی گرفند و حتی رشتههای تخصصی در حوزه داریم که به برخی استانها برای اجرای آنها مجوز داده شده است بنابراین هیچ حوزهای از نظر جامعیت قابل مقایسه با حوزه علمیه قم نیست. در فقه و اصول هم در ۳۰ -۴۰ سال اخیر، تعداد کتابهایی که بزرگان ما نوشتند حول و حوش ۱۰۰ کتاب باشد که بسیاری از آنها از افاضل نجف بودند که به قم آمدند و کتابهای اینها در اینجا قلم زده شده یا تقریراتش اینجا نوشته شده است. مجموعه کتابهای حضرات آیات فاضل لنکرانی، صافی گلپایگانی، امام خمینی، سید محمد و سید صادق روحانی، مشکینی، تبریزی، مکارم شیرازی، خرازی و…. بسیار وسیع و گسترده و جزو منابعی است که افاضل حوزه از آنها استفاده میکنند. برخلاف کسانی که گاهی اطلاعات کافی را از وضعیت کتابهای حوزه ندارند و چشمشان به نجف و تقریراتی است که قبلا نوشته شده است، ملاحظه میکنیم این کتابها بیش از ۱۰۰ جلد و شاید ۲۰۰ جلد از بزرگان نوشته شده است و اینها مربوط به حوزه قم و عجین حوزه علمیه قم و نجف است.
بنابراین شما ادعای برخی افراد که عنوان میکنند حوزه علمیه قم منحصر در فقه و اصول شده و به علومی چون قرآن پژوهی، فلسفه و … نپرداخته است را رد میکنید؟
غروی: ادعای اینها بسیار بسیار ناقص است، الان اساتید بسیار خوبی داریم که غیر از بدایه و نهایه و اشارات و شفا و اسفار و در زمینههای عرفانی تدریس دارند اما بناست که عرفان محدود باشد درحالیکه در گذشته چنین شرایطی نبود و تنها افراد خاصی اسفار میگفتند. رشتههای تخصصی فلسفه و کلام داریم که زیرنظر آیتالله العظمی سبحانی است و بیش از ۱۰ دوره سطح ۳ و ۴ رشته کلام را برگزار کردند یا در زمینه علوم قرآنی، زمانی محدود افرادی را داشتیم که آشنا به علوم قرآن باشند اما الان افاضل خوب و بزرگی داریم یا در زمینههای علوم انسانی هم همینطور است. حوزه علمیه قم با این کیفیت و وسعت علمی قابل مقایسه با حوزههای دیگر نیست. ممکن است عدهای اطلاع نداشته باشند اما اگر چشم خود را باز کنند و کتابخانههای تخصصی را ملاحظه کنند به رشد حوزه علمیه قم اذعان میکنند.
شما آینده تنوع علمی در حوزه علمیه قم را چگونه میبینید؟
غروی: بسیار وسیع و گسترده است.
یعنی میتوان این ادعا را داشت که در ده سال آینده حوزه علمیه قم خروجیهایی به عنوان فلاسفه و متکلمان و عرفا داشته باشد؟
غروی: در زمینه علوم انسانی، فلسفه، کلام و فی الجمله عرفان کارهای خوبی صورت گرفته است حتی در زمینه اقتصاد، فلسفه دین، ادیان و مذاهب، افاضل حوزه حرف برای گفتن دارند و ۱۰ سال آینده مشخص خواهد شد که حوزه چه خروجیهایی را خواهد داشت بنابراین حوزه رشد و بالندگی فراوانی پیدا کرده است.
مجتهدپروری خصیصه ذاتی حوزههای علمیه است و در کلام برخی بزرگان داریم که باید ۵۰ سال بگذرد تا یک مجتهد از حوزه خارج شود و باز به اذعان همین بزرگان این حرکت در چندسال اخیر به کندی صورت گرفته است، پیش بینی شما در مورد خروجیهای حوزه به عنوان مجتهد در ۲۰ سال آینده چیست؟
غروی: معتقدم هم اکنون هم عدهای از افاضل و مدرسان خوبی در زمینه فقه و اصول داریم که اینها خروجی ۴۰ سال اخیر هستند؛ درست است که اجتهاد دارای مراتبی است و اگر کسی بخواهد به مرتبه کامل اجتهاد برسد باید ۵۰ سال زمان صرف کند اما همین الان هم افراد بزرگی داریم. الان کم کم توجه دارند با توجه به نیازهایی که جامعه به فقه دارد به سمت تخصصی تر کردن فقه حرکت کنند و افراد در حوزههای خاصی از فقه تمرکز کنند مانند فقه سیاسات، فقه معاملات و فقه عبادات و امثالهم لذا زمینه برای رشد فقهای بزرگ، افاضل و مدرسان خوب در زمینههای مختلف وجود دارد.
استقلال حوزه علمیه همواره از سوی مراجع و علما مورد تاکید قرار گرفته است اما این انتقاد وجود دارد که در واقعیت استقلال حوزه از نظر اقتصادی و یا سیاسی و یا حتی مرجعیت و زعامت در حوزه آن چنان که باید رعایت نشده یا محفوظ نمانده است و دخالتهای فراوانی صورت گرفته است. دیدگاه شما چیست؟
غروی: اگر استقلال به این معنا باشد که دیواری جلوی حوزه بکشیم و هیچ ترابطی با نظام اسلامی نداشته باشیم حق با آقایانی است که میگویند حوزه استقلال ندارد درحالیکه این معنای استقلال نیست؛ اما اگر معنای استقلال حوزه به معنای رقم زدن سیاستهای کلان حوزه توسط حوزویان، ارائه برنامهها، تدوین رشتههای تخصصی توسط حوزویان بگیریم و اینکه دولت دخالت نکند، به نظر میرسد که حوزه استقلال دارد، چون شورای عالی حوزه منبعث از مراجع تقلید است و اعضای آن که با تائید مراجع تقلید عضو شورا میشوند، افراد مستقلی هستند البته در آغاز و میان دوره، به صورت رسمی نزد آقایان مراجع به عنوان صاحبان اصلی حوزه، رفته و نقطه نظرات آنها را گرفته و اعمال میکنیم و مدیریت حوزه هم منبعث از شورای عالی حوزه است در نتیجه اگر معنای استقلال حوزه این است که تصیمات اصلی و سیاستهای اصلی در ناحیه حوزه و حوزویان باشد و دولت ورود و دخالت نکند، این استقلال الان است احیانا ممکن است برخی نظراتی از بیرون داشته باشند اما اینگونه نیست که دیگران تصمیم گیران برای حوزه باشند.
در زمینه سیاسی چطور؟
غروی: باید توجه کرد که نظام ما اسلامی است و در راس آن ولی فقیه قرار دارد و از سوی دیگر دشمن هجمههای فراوانی نسبت به این نظام دارد اما توانسته ۴۰ سال خود را با انواع توطئههای دشمنان حفظ کند لذا اینگونه نیست که حوزه، نظام اسلامی را رها کند بلکه همانگونه که علت موجده بوده باید علت مبقیه هم باشد در نتیجه جاهایی باید حمایت کند، در مواقعی باید نقد کند، در مواقعی باید دفاع کند، در جاهایی باید آشکارا نقد کند و در جاهایی باید نقد خود را محرمانه مطرح کند. از طرف دیگر نظام به حوزه در زمینههای مختلف نیاز دارد، اگر دانش آموختگان حوزه در این نظام اسلامی حضور نداشتند، وضعیت نظام به گونه دیگری رقم میخورد لذا اولا حوزه باید خروجیهایی داشته باشد که بتواند نیاز نظام را در زمینههای مختلف تامین کنند، وضعیت ما با عراق متفاوت است، طبیعتا حوزه هم باید نیاز نظام را تامین کند و هم به سئوالات و مشکلات فقهی و حقوقی نظام پاسخگو باشد لذا باید ارتباط داشته باشد اما این ارتباط به معنای استیلا و از دست دادن استقلال نیست. همواره درهرنوع ارتباطی باید افراد آن بینش لازم را داشته باشند، ممکن است کسانی برحسب نظر خود مداخله کنند اما کسانی که در حوزه مسئولیت دارند بینا و آگاه هستند البته در بدنه حوزه جریانات مختلف فکری است اما آنچه در حوزه حاکم است، چیز دیگری است و تلاش ما این است که جریان خاصی در حوزه حاکم نشود به نحوی که استقلال از حوزه گرفته شود.
اشاره کردید در حوزه افکار مختلفی حضور دارند کمااینکه در جامعه هم افراد با افکار مختلفی زندگی میکنند، برخی این انتقاد را دارند که در چندسال اخیر مجال کمتری برای برای ظهور و حضور افکار یا جریانات دیگر دیده میشود و به نوعی تک صدایی بر حوزه حاکم است که میتواند روند علمی را رو به افول ببرد، نظر شما چیست؟
غروی: مسائل علمی یک مساله است، مساله سیاسی، مساله دیگر است؛ در جنبههای علمی کسی دست بالایی دارد که بتواند نظریه خود را بهتر مدلل و منتقل کند و در نتیجه از فضل بالاتری برخوردار باشد. در جنبههای سیاسی فراز و نشیب هست، ممکن است کسانی با تندروی سروصدایی ایجاد کنند اما اینگونه نیست که در جریان کلی حوزه بتوانند امور را در دست داشته باشند. گاهی حرکتهای تند است و برخورد هم با آنها میشود و منکر آن نیستیم اما اینگونه نیست که جریان کلی حوزه در اختیار جریانهای تند و افراطی یا تفریطی قرار گیرد یا بزرگان حوزه این اجازه را دهند اما در این مسائل هم چندصدایی وجود دارد ولی بستر کلی حوزه در بستر تعادلی است که هم چشم بینا نسبت به نظام و کشور دارد و به موقع نقد و حمایت میکند.
با توجه به سیری که اشاره کردید، آینده حوزه علمیه قم را در صورت تداوم روند کنونی چگونه میبینید؟
غروی: آینده را مثبت میبینم. حوزه رو به بالندگی است چون علم و دانش و استدلال و فکر بر آن حاکم است اینگونه نیست که هیجانات برآن حاکم باشد؛ به عبارت دیگر فرق است بین فضای عموم مردم و فضای حوزه که بر آن علم و فکر حاکم است لذا جریانات افراطی و تفریطی نمیتواند خود را حفظ کند لذا همواره در مسیر تعادل حرکت میکند و مسئولین باید دقت کرده و سعی کنند حوزه بتواند نقش پدرانه خود را حفظ کند.
با درگذشت آیات عظام بهجت، تبریزی، فاضل لنکرانی و….. مرجع جایگزینی معرفی نشد، این درحالی است که با درگذشت آیات عظام اراکی و گلپایگانی، مراجع جدید معرفی شدند، دلیل آن را چه میدانید؟
غروی: اگر بعد از فوت مرحوم آیتالله اراکی، یک مرجع بود که از همه برتر تشخیص داده میشد و همه روی آن وفاق داشتند، آیا ۷ نفر باز مطرح میشد؟
یعنی تعدد مرجعیت به دلیل عدم وفاق روی یک مرجع واحد است؟
غروی: بهترین حالت این است که مرجعیت، متمرکز باشد. ثانیا هفت نفر آن زمان مطرح شدند و آنها آن موقع رای اکثریت آوردند. پس از فوت مرحوم آیتالله اراکی، جامعه مدرسین هفت نفر را معرفی کردند و پس از آن، عملا برخی مراجع دیگر که مورد قبول جامعه بودند وارد این جرگه شدند مانند آیتالله سیستانی و آیتالله صافی و آیتالله سبحانی البته برخی از آن هفت نفر از دنیا رفتند لیکن بقیه بحمدلله سالم هستند و شرایط لازم را دارند از این رو جامعه مدرسین لازم ندیدند در این عرصه ورودی داشته باشند.
آیات عظامهاشمی شاهرودی یا موسوی اردبیلی از مراجع بودند، برخی بر این باورند که با درگذشت ایشان قاعدتا باید کسی به عنوان جایگزین معرفی میشدند.
آیا آیتالله هاشمی شاهرودی از افرادی بودند که جامعه مدرسین معرفی کرده بودند؟ حاشاوکلا. آیا آقای موسوی اردبیلی را جامعه مدرسین به عنوان مرجع معرفی کرده بود؟ نه، اینها درعین اینکه مرجع بودند یا شدند، بیرون بودند یا آیتالله نوری همدانی جزو کسانی نبود که جامعه مدرسین معرفی کند یا آیتالله سبحانی به میدان آمد و جامعه مدرسین پذیرفت اما لزومی ندارد که اطلاعیه بدهند لذا وقتی این بزرگان هستند، معنا و مفهومی ندارد که افراد دیگری پیشنهاد شوند، درست است آنها را احترام میکنند و برخی از آنها به عنوان مرجع مورد قبول هستند اما اینطور نیست که در عِدل کسانی که قبلا آنها را معرفی کردند و از بزرگان مرجع هستند، افراد دیگری معرفی شوند.
شما آینده منزلت مرجعیت را در قم چطور میبینید؟
غروی: بزرگانی هستند که به دلیل احترام به مراجع موجود که بعضی از آنها بالای ۹۰ سال دارند، رساله دارند و نمیدهند. بزرگانی که سالیان سال است در فقه و اصول کار کردهاند و آمادگی مرجع شدن را دارند.
این احترام و قداست مرجعیت در آینده هم وجود خواهد داشت؟
غروی: این بستگی به عملکرد حضرات مراجع دارد. هرچه استواری آنها در دفاع و حمایت از مبانی اسلامی و حقوق مردم بیشتر باشد، طبیعتا مردم همان اقبال را نسبت به او دارند لذا برخی مراجع که این خصوصیات را بیشتر دارند، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند.
در پایان بفرمایید روند پرورش قلههای علمی در حوزه چگونه است؟
غروی: خیلی خوب است، اولا زمینه محدودی در اینجا نیست، افراد فاضلی در رشتههای مختلف از علوم قرآنی، فلسفه و تفسیر و کلام و علوم انسانی موردنیاز کار میکنند بنابراین آینده خیلی بهتری برای حوزه علمیه قم نسبت به وضعیت فعلی پیش بینی میکنم مشروط به اینکه حوادث تلخی رخ ندهد.