بازکاوی شرط «عندالاستطاعه» در پرداخت مهریه/ مائده رضائی

دیدگاه و نظر/ یادداشت؛
بازکاوی شرط «عندالاستطاعه» در پرداخت مهریه/ مائده رضائی

اختصاصی شبکه اجتهاد: مهریه، مالی است که زوج هنگام ازدواج به نشانه‌ی صداقت در علاقه به زوجه می‌دهد یا متعهد به پرداخت آن می‌گردد. زن پس از عقد ازدواج، مالک نصف مهریه و پس از نخستین مقاربت، مالک نیم دیگر می‌شود و همچنان در ذمّه‌ی زوج است تا یا به زوجه بپردازد یا توسط او ابراء شود. اگر زوجه ابراء نکند، مهر به‌عنوان دین بر ذمّه‌ی مرد است و ذمّه‌ی او مشغولِ وجوب پرداخت می‌باشد. طبق اصل اشتغال یقینی، برائت یقینی می‌خواهد تا فراغت ذمّه حاصل شود؛ لذا تا زوج مهر را پرداخت نکند، ذمّه‌اش از دین فارغ نخواهد شد.

به دلیلی که این اصل از جهت استطاعت مالی و زمان پرداخت عام است، هر زمان زن مهر را مطالبه کند، مرد باید آن را بپردازد؛ و اگر استطاعت مالی نداشت، باید مهر زن از بیت‌المال پرداخت شود.

اما برخی فتاوا حکم به بطلان مهر در صورت عدم استطاعت داده‌اند، با این استدلال که: صحت و شرط مشروعیت مهریه آن است که مرد توانایی انجام آن را داشته باشد و شرط خلاف آن از نظر فقهی اصولاً مشروع نبوده و الزام‌آور نمی‌باشد. این مسئله در باب شروط عقد نیز مطرح شده است.

بنابراین، لازم است در عقدنامه‌ها پرداخت مهریه به صورت «عندالاستطاعه» درج شود، نه «عندالمطالبه». به این ترتیب، زوجه به هنگام درخواست مهریه باید استطاعت زوج را در نظر بگیرد و اگر مستطیع باشد، مطالبه کند؛ و در غیر این صورت، حق مطالبه نخواهد داشت.

در ردّ این استدلال باید گفت:

۱. شرط «عندالاستطاعه» برخلاف شروط ثمن در عقد است؛ زیرا ثمن باید معلوم و قابل وصول باشد، اما در شرط «عندالاستطاعه»، زمان پرداخت مبهم است و امکان دارد اصلاً تحقق پیدا نکند. در این صورت، یکی از ارکان عقد فرو می‌پاشد؛ لذا عقد نکاح باطل می‌شود.

۲. شرط قدرت «عندالمطالبه» هنگام تعیین مهریه محقق می‌شود؛ دامادی که با دادن فلان تعداد سکه یا ملک موافقت می‌کند، بلکه در جلسه با احترام به ریش‌سفیدان تعدادی را نیز کم می‌کنند، در واقع به قدرت پرداخت خود اعتراف کرده و آن را به ذمّه گرفته است؛ لذا نوبت به شرط «عندالاستطاعه» نمی‌رسد تا بگوییم شرط ادای دین، استطاعت است.

۳. در روایات، مهریه یا «حال» (نقد) یا «دَین مؤجّل» (بدهی مدت‌دار) عنوان شده است؛ شرط «عندالاستطاعه» در آن وجود ندارد.

۴. اگر گفته شود که زن با علم به ناچیز بودن درآمد مرد، مهریه‌ی سنگینی شرط و مطالبه می‌کند و مرد به ناچار تن به پذیرش شرط می‌دهد، در پاسخ باید گفت:

اوّلاً، مرد با علم از مقدار و با اختیار، متعهد به پرداخت مهر مسمّی شده است و راستی‌آزمایی تعهد بر عهده‌ی زن واجب نیست. همچنین، عدم تناسب مهر مسمّی با درآمد فعلی مرد، دلیل بر بطلان آن نیست؛ زیرا مقدار مهریه مقیّد به استطاعت مرد نشده است.

ثانیاً، بالفرض که مهر سنگین به دلیل عدم استطاعت باطل بشود، حکم به «مهرالمثل» می‌شود که به عرف ارجاع داده شده و در مواردی متناسب با شأن دختر افزایش می‌یابد.

نتیجه: شرط «عندالاستطاعه» مهریه را مبهم و پوچ می‌گرداند، و بالفرض که عدم تمکن مرد، مهر مسمّی را باطل کند، بطلانش ربطی به شرط «عندالمطالبه» ندارد؛ زیرا در این صورت به مهرالمثل رجوع می‌شود. همچنین، اصل در ایفای مهر، حال و نقد بودن است و شرط «عندالمطالبه» نوعی ارفاق به حال مرد است.

نویسنده: مائده رضائی، طلبه‌ درس خارج مدرسه‌ علمیه‌ نرجس مشهد

۵ comments

  1. بحث علمی نباید در خلأ و بدون در نظر گرفتن واقعیات جامعه و عرف باشد.
    این چه ادعایی است (دامادی که با دادن فلان تعداد سکه یا ملک موافقت می‌کند، بلکه در جلسه با احترام به ریش‌سفیدان تعدادی را نیز کم می‌کنند، در واقع به قدرت پرداخت خود اعتراف کرده)
    واقعا نویسنده خودش به این ادعا، اعتقاد دارد؟ آیا در جامعه ما وقتی داماد مهریه تعیین شده(مثلا ۱۵۰ سکه معادل پانزده میلیارد تومن) را می پذیرد از نگاه عرف اعتراف کرده که قدرت دارد این مهریه را پرداخت کند؟!
    ایراد دیگر اینکه همین مقدار که در ضمن عقد شرط نشده که همین حالا مهریه را بپردازد، عند العرف می گویند پس مهریه دین است بر عهده داماد. خب حالا مگر در فقه نیامده شرط ادای دین، تمکن مالی است و معسر تکلیف ندارد؟ اگر من پولی قرض بگیرم و نگویم چه وقت پس میدهم آیا قرض باطل است؟
    اشکال دیگر اینکه مهریه در عقد دائم از ارکان نیست، چرا نویسنده ادعا کرده با مجهول شدن زمان ادای مهریه، رکن عقد مختل شده و عقد فرو می پاشد؟ مگر نه این است که گفته اند تعیین مهریه جزء شرایط صحت عقد نکاح نیست؟
    گویا میان عقد دائم و موقت خلط شده است

    • نويسنده یاد داشت.

      بسمه تعالی
      با سلام و احترام
      دلیل اول بنادبر این فرض است که در معاملات معاوضه ای از ارکان عقد معلوم و قابل وصول بودن ثمن‌ است و فقیهان در نکاح مهر را عوض بضع می‌دانند. بله برای مهریه عقد دائم دلیل خاص(ایه) وجود دارد که عدم تعیین‌ مهر باعث بطلان نمگردد اما
      با مهر المثل جایگزین می شود و در واقع حفظ مهر در خود آیه تضمین و مرد بر آن ملزم شده است.
      ۲. داماد با پدیرش مقدار مهریه به استطاعت فعلی یا موجل خود اعتراف کرده و اگر بداند که استطاعتش محال عادی یا باحتمال بسیار ضعیف است ،در واقع زن را فریفته است. پدیرش مرد در واقع تعهد او به پرداخت است و در عرف محاکم این تعهد در مرحله اول بمنزله استطاعت است مگر مرد اطهار اعسار کند.
      ۳. اولا همینکه متعهد به دادن مهر شود دمه اش به ان مشعول می گردد و اصل در نقد و حال بودن مهرالمسمی است زیرا یکی از شروط صحتش موجود بودن مال است. ثانیا، دین موجل باید با توافق زوجین صورت گیرد. لدا از اطلاق عقد موجل بودن استفاده نمی شود.

      • با سلام و تشکر از پاسخگویی
        1- احساس می کنم نقد به این قسمت(در شرط «عندالاستطاعه»، زمان پرداخت مبهم است و امکان دارد اصلاً تحقق پیدا نکند. در این صورت، یکی از ارکان عقد فرو می‌پاشد؛ لذا عقد نکاح باطل می‌شود.) پاسخ داده نشد. دقت کنید اجتهاد در معاملات مثل عبادات نیست که تعبدی و دودوتا چهارتایی باشد، تا به سرعت بگوییم همین که عندالاستطاعه شد، پس یعنی رکن مجهول شده ، وقتی مجهول شد پس یعنی باطل شد.
        2- عرف محاکم یعنی چه؟ منظورتان این است که عرف جامعه یک چیز است و عرف محاکم یک چیز دیگر؟
        محاکم باید بر اساس عرف بیرونی قضاوت کنند، نه اینکه عرفی خلاف عرف جامعه داشته باشند و بر اساس آن حکم کنند. عرف جامعه تعیین مهریه را به معنای استطاعت فعلی در پرداخت آن نمی داند. بنظرم مطلب روشنی است، نیاز به استدلال ندارد نیاز به مشاهده واقعیت جامعه دارد.
        3- بفرمایید دلیل شما بر اصل نقد بودن چیست؟ آیا اصل تعبدی مثل قواعد عبادات است؟ یا ریشه در غلبه خارجی دارد؟ غلبه خارجی در تعیین مهریه چیست؟ خصوصا در کشور ایران؟ غلبه این است که وقتی تعیین مهریه می کنند بنا بر نقد بودن دین دارند؟
        نباید قواعد مدرسه ای غالب بر واقعیت های میدانی شود، در حالی که در معاملات نباید از واقعیت های خارجی غفلت کرد. اگر یک جایی مثل عربستان در زمانی، تعیین مهریه ظهور در حال بودن داشته یعنی تا قیامت در هر کجای دنیا تعیین مهریه شد، ظهور در حال و نقد بودن دارد؟

  2. سلام علیکم
    همیشه بسیار عالی بوده که انسانی ضعیفترین دلیل دیدگاه مخالف خود را بگوید و شروع کند به بهترین شکل آنرا رد کند
    نویسنده این یادداشت یا بضاعت علمیش پایین است و بقیه ادله را ندیده و یا نمی‌دانسته بقیه ادله را چگونه رد کند
    چقدر خوب است وقتی به دیدگاهی می پردازیم تمامی ادله آنها را ببینیم و نقد دقیق نماییم تا صدق نقد دیدگاه بشود و الا عنوان یادداشت هم غلط خواهد بود.

    • بسمه تعالی
      با سلام و احترام
      دلیلی که در فتوای اخیر فقیه بزرگوار درج شده بود عینا کپی شده و پاسخ ناظر به آن است.
      بله واکاوی سایر ادله در قالب یاد داشت نمی گنجد. و در حد مقاله علمی پزوهشی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics