قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / برای ازدواج علاوه بر سن و بلوغ، رشد عقلی هم شرط است/ برای رفع مشکلات به قانون سال ۱۳۱۳ بازگردیم!/ راه حل مسأله کودک همسری در اراده و استنباط فقهاست
برای ازدواج علاوه بر سن و بلوغ، رشد عقلی هم شرط است/ برای رفع مشکلات به قانون سال ۱۳۱۳ بازگردیم!/ راهکار حل مسئله کودک همسری در اجتهاد فقها است

در همایش «کودکی گمشده» مطرح شد؛

برای ازدواج علاوه بر سن و بلوغ، رشد عقلی هم شرط است/ برای رفع مشکلات به قانون سال ۱۳۱۳ بازگردیم!/ راه حل مسأله کودک همسری در اراده و استنباط فقهاست

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد ضمن اشاره به جمله شهید مطهری که می‌گوید «برای ازدواج رشد عقلی هم شرط است»، افزود: امروز با وجود آنکه افراد در سنین بالا ازدواج می‌کنند، اما از رشد عقلی کافی برخوردار نیستند.

به گزارش شبکه اجتهاد، همایش «کودکی گمشده» با محوریت نقد و بررسی نتایج و ابعاد گوناگون کودک همسری با حضور دکتر عباس شیخ الاسلامی، عضو هیأت علمی حقوق دانشگاه آزاد مشهد، دکتر علیرضا آزاد، عضو هیأت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه فردوسی، دکتر سکینه سلطانی، عضو هیأت علمی روانشناسی مشاوره و تربیتی دانشگاه فردوسی، و دکتر حسین اکبری، عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی، در تاریخ سه شنبه ۲۳ بهمن ماه ۹۷ در محل آمفی تئاتر دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی و به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی برگزار شد. در ادامه گزارش از سخنان ارائه دهندگان، برگرفته از اخبار ایسنا با اندکی ویرایش  و اصلاح پیش‌رویتان قرار می‌گیرد.

امروز راه ۸۰ ساله را دوباره تجربه می‌کنیم

عباس شیخ‌الاسلامی: حقوق ما از فقه گرفته شده است و نمی‌تواند بی‌اعتنا به مباحث فقهی باشد. در زمینه ازدواج، سن بلوغ چالش مهمی است پرسش اینجاست سن بلوغ چند سال است؟ در قوانین اسلام که متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل است، گفته شده سن بلوغ در جامعه عربستان برای دختر ۹ و برای پسر ۱۵ سال قمری است و ازدواج‌ها در این سن صورت می‌گرفت.

موضع فقهی مهم و تاثیرگذار دیگر در ازدواج ولایت است. فقها معتقدند پدر و جد پدری بر فرزندان خود تا هنگام بلوغ ولایت دارند. بنابراین از آثار ولایت تام این است که پدر یا جد پدری حق دارد در صورت مصلحت دختر یا پسر خود را به ازدواج دیگری درآورد.

در این ارتباط دو دیدگاه وجود دارد یک دیدگاه حداکثری است که گاهی مصلحت است و ولایت پدر بر فرزند در راستای ازدواج بسیار مناسب است تا او را از مفسده‌های اینده حفظ کند. برخی دیگر از فقها معتقدند دختر و پسر باید برای ازدواج خود تصمیم بگیرند و مداخله پدر را در این امر کار مناسبی نمی‌بینند، اما اگر در مواردی پدر مصلحت دید، می‌تواند اجازه ازدواج دهد.

در فقه اسلامی عدم مفسده و مصلحت در امر ازدواج بسیار اهمیت دارد. براساس دستور فقهی زمانی که سن بلوغ ۹ سال باشد دختر خود می‌تواند تصمیم ازدواج بگیرد و ازدواج او صحیح است، اما تا بلوغ جنسی صورت نگیرد ارتباط جنسی نباید اتفاق بیفتد. براساس قانون مدنی ایران که توسط فقهای بزرگ نوشته شده، بایستی سن بلوغ را با سن رشد تفکیک داد؛ چراکه رشد به عقل بازمی‌گردد، از سویی دیگر در آب‌وهوای ایران دختران در ۹ سالگی به سن بلوغ نمی‌رسند. این درحالیست که فقهایی که قانونی مدنی را در سال ۱۳۱۳ نوشتند ملاک ازدواج دختر را رشد جسمی درنظر گرفته و مصلحت ازدواج وی را بر عهده پدر و جامعه است.

در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی در سال ۱۳۱۳ شرح داده شده که نکاح زنان پیش از رسیدن به سن ۱۵ سال و ذکور قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام ممنوع است. پس از آن وارد بحث ولایت فقهی شدند. براین اساس در مواردی که مصالحی اقتضا کند با پیشنهاد مدعی‌العموم چون دادستان و تصویب محکمه و دادگاه، استثنائا معافیت از شرط سن برای ازدواج اعطا شود، اما در هر حال دادگاه نمی‌تواند کمتر از ۱۳ سال تمام دادگاه حکم برای ازدواج دختران و پسران زیر ۱۵ سال دهد ارایه دهد.

جالب اینجاست که ما پس از گذشت حدود ۷۰ سال دوباره تلاش می‌کنیم به قانون سال ۱۳۱۳ بازگردیم. این قانون از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۵۳ اجرایی شده و کسی با آن مشکلی نداشت. از سویی دیگر براساس ماده سه قانون ازدواج در سال ۱۳۱۶، ازدواج با کسی که آمادگی جسمانی و جنسی نداشته باشد ممنوع است و اگر کسی با او ازدواج کند به یک تا سه سال حبس محکوم خواهد شد.

در سال ۱۳۵۳ قانون‌گذار قدم بزرگی برداشت و قانون حمایت خانواده نوشته شد. در ماده ۲۳ این قانون، ازدواج زن پیش از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام و مرد ۲۰ سال تمام ممنوع است. این قانون مورد مخالفت فقها قرار گرفت؛ چراکه معتقد بودند خلاف شرع است. بعد از انقلاب نهضت فقهی کردن آغاز شد و امروز راه ۸۰ ساله را دوباره تجربه می‌کنیم. در سال ۱۳۶۱ قانون ۱۰۴۱ اصلاح شد نکاح قبل از بلوغ؛ یعنی ۹ سال در دختر و ۱۵ سال در پسر ممنوع است و اگر ولی مصلحت ببیند عقد و نکاح قبل از بلوغ با شرط اجازه ولی صحیح است و دادگاه و مدعی‌العموم نمی‌توانند دخالتی داشته باشند.

درواقع پس از انقلاب در این زمینه عقب‌گردی داشتیم که مورد اعتراض حقوقدانان بود. براساس پیامدهای منفی کودک‌همسری در سال ۱۳۸۱ مجلس طرحی ارائه داد تا قانون را تغییر دهد براین مبنا که عقد نکاح دختر قبل از رسیدن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی و با تشخیص دادگاه است.

همچنین به موجب ماده ۵۰ قانون حمایت از خانواده برای مردی که خلاف قانون ازدواج را انجام دهند حبس در نظر گرفت. طرحی که امروز برای سن ازدواج در مجلس است با وجود امضای ۱۵۳ نفر به کمیسیون حقوقی رفته و رد شد.

برای نمونه ازدواج دختر ۱۱ ساله ایلامی با مرد ۵۰ ساله برای جامعه ما فاجعه است، بنابراین نیاز است برای رفع این مشکلات حداقل به قانون سال ۱۳۱۳ بازگردیم. نکته مهم این است که در فقه زمان و مکان نقش دارد؛ بنابراین نباید سن بلوغ را متناسب با سن بلوغ عربستان درنظر بگیریم؛ چراکه برای ازدواج رشد هم نیاز است.

بسیاری از مسایلی که براساس فقه در گذشته جزو حقوق خصوصی بوده تبدیل به حقوق اجتماعی و عمومی شده است. امروز پدر در قالب ولایت فرزند خود را در حاشیه شهر مشهد می‌فروشد.

راهکار حل مسئله کودک همسری در اجتهاد فقها است

علیرضا آزاد: براساس آمارها در سال ۱۳۹۵، تعداد ۴۳ هزار ازدواج در سنین ۱۰ تا ۱۵ سالگی صورت گرفته که تعداد ۲ هزار ازدواج آن منجر به طلاق شده است. استان خراسان رضوی بالاترین تعداد ازدواج کودکان را با حدود ۷ هزار ازدواج کودک همسری دارد. نکته مهم در مورد تحلیل این موضوع توجه به تقسیم‌بندی کلی در باب مسائل زنان، خانواده و … است که متفکران دینی در این زمینه چند دسته هستند. عده‌ای بدون چون و چرا محض آیات و احادیث را امروزه می‌خواهند اجرا کنند، دسته دوم کسانی هستند در عین پایبندی به سنت‌های دینی تلاش دارند بدون تغییر در روش‌های اجتهاد دینی دیدگاه‌های نوگرایانه‌ای را ارائه دهند افرادی چون علامه فضل‌الله.

این دسته در خلال تاریخ و آرای متفکران نظرهای جدید را استخراج کرده و مصلحت زنان را در امر ازدواج مورد توجه قرار می‌دهند. دسته سوم به دنبال بیان فلسفه و حکمت احکام هستند. متأسفانه امروزه کمتر فقیهی می‌شناسیم که به سراغ علل شرایع و احکام بروند.

دسته چهارم نواندیشان دینی هستند و آنچنان قرائت رسمی از دین را ارزش صرف نمی‌گذارند. مساله زمان و مکان برای این دسته از متفکران بسیار اهمیت دارد و در مساله کودک همسری این موضوع را به جد مورد توجه قرار می‌دهند. نکته اینجاست در ارتباط با کودک‌همسری موضع این چهار دسته یکسان نخواهد بود. باید بدانیم در این زمینه بیشتر با نظرات دینداران روبه‌رو هستیم تا نظرات دین.

در دسته چهارم، فقهای نواندیشی وجود ندارد اگرچه که مرجع نیستند اما نظرات بسیار خوب و متفاوتی در زمینه کودک‌همسری دارند. برخی از مراجع به‌صورت شفاهی در جمع‌هایی نادرستی کودک همسری را مطرح کردند، اما نظر فقهی صریح خود را در باب کودک‌همسری، به‌صورت فتوا ارائه نمی‌دهند. در این میان، رهبران از کسانی بودند که نظر خود را در مورد کودک‌همسری به‌صورت مکتوب مطرح کردند، اما هیچ حد سنی و تکلیفی برای دستگاهی مشخص نشد.

برخی از فقها چون آیت‌الله نوری همدانی، آیت‌الله علوی و… صراحتاً مساله کودک‌همسری را در باب شرعی به سمتی پیش بردند که قانون فعلی برای سن ازدواج خوب است و نیاز به قانون جدیدی نیست.

سه ماه پیش عربستان قانون کودک همسری را تغییر داده و نزدیک به قانون جهانی کرد. مدت دو سال است که طرح تغییر سن دختران و پسران برای ازدواج در جامعه مطرح است اما به نتیجه نمی‌رسد درواقع جامعه روشنفکر دینی ما در این عرصه ورود نمی‌کنند.

راهکارهای فقهی برای حل این مساله اراده فقهی است؛ بدین معنا که این موضوع برای فقیهان درک شود تا راه حل آن مشخص شود. پرسش اینجاست چطور در مجلس و شورای نگهبان دیه زن و مرد را مساوی بیان کرد حال آنکه نمی‌توانیم برای کود‌ک همسری راه حل فقهی پیدا کنیم؟

مصلحت در مسائل فقهی تأثیرات بسیار پررنگی دارد. اگر فضای این بحث برای فقها روشن شود راه حل‌های فقهی آن مشخص خواهد شد. متأسفانه طرح سن ازدواج در مجلس، کاملاً سیاسی شده و جناح‌های سیاسی این قانون را تیول خود مطرح کردند. اگر این بحث را سیاسی کنیم مصلحت‌سنجی‌های فقهی به کمک ما نخواهد آمد.

نکته دیگر این است که نباید قوانین بین‌المللی را برای خود تابو کنیم. خیلی مباحث را در این باب جلوی چشم افراد نیاوریم چرا که نتیجه معکوس به همراه خواهد داشت. به‌نظر می‌رسد همچنان قانون سن ازدواج باید پخته‌تر شود و بازگشت به قانون ۱۳۱۳ آنچنان تأثیرگذار نمی‌دانم.

پرسش اینجاست که آیا تنوع فرهنگی که در کشور وجود دارد به‌صورت دقیق در این قانون در نظر گرفته شده است؟ برای نمونه در بخش رشتخوار تربت دختر به ۱۵ سال برسد و ازدواج نکند ترشیده محسوب می‌شود و این امر جزو فرهنگ آن‌ها محسوب می‌شود. در بخش صفی‌آباد عقد موقت انجام می‌شود زمانی که ازدواج زیر ۱۳ سال ممنوع باشد که به‌شدت آمار طلاق و عدم مسئولیت‌پذیری در عقد موقت افزایش پیدا می‌کند.

برای نمونه در فضای خراسان، کرمانج‌ها به نسبت ترک‌های خراسانی سن ازدواج به‌شدت پایین‌تری است. عمده ازدواج در سنین پایین از ترس فقر، محرومیت، اعتیاد و… است. بنابراین راه حل تغییر قانون نیست بلکه تقویت بنیان اقتصادی خانواده است و توجه به بحث تحصیل است.

بخش محدودی بخاطر باورها و تعهدات دینی نوجوان خود را در سن ۱۲ سالگی به ازدواج درمی‌آورند. اصل این اتفاقات مسائل اقتصادی و فرهنگ محیطی است. بنابراین تبدیل گفتمان تکلیف‌مدار به حق‌مدار می‌تواند مشکلات بسیاری را در جامعه ما حل کند.

برای ازدواج نیازمند رسیدن به ۵ نوع بلوغ هستیم

سکینه سلطانی: متاسفانه امروز به مساله کودک‌همسری به‌عنوان یک راهکار نگریسته می‌شود یعنی برخی خانواده‌ها متوجه می‌شوند که کودکاشان فاقد مهارت‌های ارتباطی هستند و نداشتن مهارت ارتباطی یکسری مشکلات اجتماعی را برایشان ایجاد می‌کند می‌پندارند با ازدواج زودهنگام فرزندشان مشکل رفع می‌شود.

باید بدانیم سن تقویمی یک عدد است. گاهی اوقات یک فرد ۱۳ ساله از لحاظه عقلی و شناختی و اجتماعی در حد یک فرد ۲۵ ساله است و گاهی نیز کمتر از ۱۳ سال درک می‌کند. بنابراین اعداد در سیستم تصمیم‌گیری در مورد مساله بزرگی چون ازدواج خیلی گویا و قابل اعتنا نیستند. فرد برای ازدواج بایستی دارای تمامی مولفه‌های لازم باشد و اگر این ویژگی‌ها و توان لازم برای تحصیل قدرت درک مهارت اجتماعی و… را داشته باشد ازدواج در ۱۳ سالگی برای او مشکلی دربر نخواهد داتشت اما اگر فاقد چنین توانایی‌هایی است بایستی از ازدواج او جلوگیری شود.

در دهه‌های اخیر سن نوجوانی در کشورهای توسعه‌یافته و درحال توسعه طولانی‌تر شده است. درواقع بحران هویت و مسایل ذهنی دوران نوجوانی زمان بیشتری را به‌خود اختصاص می‌دهد. امروزه به‌واسطه عدم آموزش‌های لازم دوره نوجوانی طولانی‌تر شده است. متاسفانه مهارت‌های آموزشی در ایران تک‌بعدی است کودکان در زمینه مهارت‌های شناختی و حل مساله رشد چندانی نداشته‌اند بنابراین چنین افرادی کاندید مناسبی برای ازدواج نیستند.

در ۴۰ سال اخیر میزان مرگ‌ومیر مادران نوزدان و… کاهش یافته که به دلایل گوناگونی چون رعایت بهداشت امکانات پزشکی و… است. یکی از دلایلی که در میزان مرگ‌ومیر مادر و نوزاد تاثیر داشته بالارفتن سن ازدواج بوده است. موضوع مهم در این رابطه بحث مهارت‌های ارتباطی و شرایط فیزیولوژیکی است. ازدواج در سنین پایین مشکلات و شرایطی برای مادر و فرزندآوری به‌همراه دارد.

نیاز است تا مهارت‌های زندگی به نوجوانان را ارایه کند و جامعه به‌جای اینکه انرژی روانی و فیزیکی خود را صرف افزایش یا کاهش سن ازدواج کند مهارت‌های زندگی را به نوجوانان بیاموزد و این مهارت‌ها را از حالت کلیشه‌ای خود در مدارس خارج کرده و به‌صورت روشی کاربردی و عملیاتی درآورد. اگر می‌خواهیم کودکانمان در هر سنی توان همسری آموزشی پژوهشی ارتباطی و.. را داشته باشند بایستی از همان ابتدا ودکی مهارت‌های زندگی را به آن‌ها بیاموزیم. بنابراین اگر به هر اضطراری چون دلایل اقتصادی عرفی فرهنگی شرایط ازدواج برای او ایجاد شد نگرانی عدم مدیریت فرزندمان را نداشته باشیم.

اگر فرزندمان درگیر یکسری هیجان‌های عاطفی شده است باید بدانیم که راهکار آن ازدواج نیست. شاید ازدواج بخشی از نیازهای فرزندمان را در یک بازه زمانی کوتاه برطرف کند اما در درازمدت مشکلات زیادی برای او ایجاد خواهد رد چراکه مهارت‌های زندگی را نیاموخته است. درواقع تا فرد به هویت پیشرفته دست پیدا نکند ازدواج در هر سنی یک اشتباه بزرگ برای زندگی اوست. بنابراین نیاز است آگاهی جامعه در این زمینه افزایش یابد و جامعه به این اندیشه‌ورزی برسد.

در گذشته باور عمومی این بود که ازدواج یک هندوانه سر بسته است حال آنکه امروز این باور کاملا رد شده و دانش روانشناسی و جامعه‌شناسی دست به دست هم دادند تا ازدواجی خوب اتفاق افتد. قانونی از سال ۱۳۸۴ در سازمان نظام روانشناسی پایه‌ریزی شد که براساس آن سه موضوع مطرح گشت اینکه هیچ طلاقی ثبت نشود مگر اینکه نظر یک مشاور متخصص همراه آن باشد. همچنین هیچ ازدواجی ثبت نشود مگر اینکه یک روانشناس آن را تایید کند که فرد کاندید مناسبی برای ازدواج است و سومین قانون بحث حضانت بود که برای این موضوع تعیین سلامت روان پدر و مادر انجام شود و آن‌هایی که سلامت روان بهتری دارند و بهتر می‌توانند تعامل با کودک داشته باشند حضانت فرزند را برعهده بگیرند اما این قانون به غیر از بحث طلاق آن اجرایی نشد.

فرد برای ازدواج بایستی به ۵ بلوغ رسیده باشد بلوغ هیجانی، زیستی، فیزیکی، شناختی و غریزی. طبیعتا فردی که بلوغ زیستی و فیزیکی ندارد نمی‌تواند ازدواج کند. ازدواج‌هایی که اختلاف سنی زیادی بین دو طرف وجود دارد بحث بحث کودک‌آزاری در آن مطرح است درواقع براساس تعریفی در روانشناسی داریم اگر فاصله سنی فردی که قربانی است با کسی که رفتارهای تهاجمی انجام می‌دهد زیاد باشد کودک‌آزاری محسوب می‌شود نه ازدواج.

جامعه ایران با موج طلاق دختران زیر ۲۰ سال روبه‌روست

حسین اکبری: بحث کودک‌همسری در دو سال اخیر پررنگ شده و بسیاری از افراد به آن می‌پردازند. نکته این‌جاست بر اساس اطلاعات به‌دست آمده پژوهش‌های اجتماعی که در طول چند سال اخیر در ایران انجام شده مساله کودک‌همسری برای مردم ما اهمیت چندانی نداشته است. درواقع مردم آنچنان که به مسائلی چون طلاق و اعتیاد و.. اهمیت می‌دهند کودک‌همسری را مساله‌ای اجتماعی قلمداد نمی‌کنند. یک دلیل می‌تواند این باشد که ازدواج در سنین پایین از گذشته وجود داشته و هیچ‌گاه از آن به عنوان یک وضعیت نامطلوب نام برده نشده است.

در طی دو سال اخیر به‌دلیل مطرح شدن این مساله در فضای مجازی و ارایه نمونه‌هایی از این پدیده منجر به توجه مردم شده است. عده‌ای در این فضا فعالیت می‌کنند تا پدیده کودک‌همسری را به لحاظ جامعه‌شناسی تبدیل به یک مساله اجتماعی کنند؛ یعنی کودک‌همسری به‌عنوان یک برساخت اجتماعی کم‌کم وارد حوزه عمومی می‌شود.

‌ براساس پژوهش‌های گوناگون در حوزه‌های اجتماعی پزشکی و… کودک‌همسری دارای پیامدهای اجتماعی بسیاری است و تاثیرات زیادی به لحاظ فیزیولوژیک پزشکی، مباحث مربوط به زایمان و… بر فرد دارد. پیامدهای این پدیده هم بر خود فرد تاثیر نامطلوب می‌گذارد و هم بر جامعه. برای نمونه افرادی که زود ازدواج می‌کنند، دچار محرومیت از تحصیل می‌شوند.

استان خراسان رضوی بالاترین میزان کودک‌همسری را داراست. اطراف شهر مشهد روستاهای بسیاری هستند که در آن‌جا کودک‌همسری به‌وفور دیده می‌شود. ما روستاهایی داریم که تقریباً بیشتر دختران روستا زمانی که به کلاس هفتم می‌‌رسند ازدواج کرده‌اند. در برخی از روستاهای اطراف مشهد هنوز مدارس به‌صورت مختلط هستند. در چنین حالتی عموماً شوهرها اجازه نمی‌دهند که همسرانشان برای تحصیل به این مدارس بروند؛ درنتیجه بسیاری از این دختران محروم از تحصیل می‌شوند.

بحث دیگر موضوع چرخه فقر است. فقر یک متغیر کلیدی در کودک‌همسری است. دخترانی که نتوانند تحصیل کنند ازدواج مناسبی نخواهند داشت؛ بنابراین عموما با فردی ازدواج می‌کنند که در همین چرخه وجود دارد. درنتیجه بازتولید فقر به‌شدت کلید می‌خورد. آسیب دیگر در این رابطه طلاق است. ما امروز به‌شدت با موج طلاق دختران زیر ۲۰ سال مواجه هستیم. دخترانی در جامعه وجود دارند که تنها ۹ سال سن دارند اما سه‌بار ازدواج کردند؛ درواقع طلاق دختران در این سنین به‌شدت رایج شده است.

مواردی از زنان زیر ۲۰ سال دارای فرزند وجود دارد که به بهزیستی مراجعه می‌کنند تا تحت پوشش بهزیستی به‌عنوان زن سرپرست خانوار قرار بگیرند. موضوع دیگری که مساله کودک‌همسری به بار می‌آورد کشمکش‌‌ها، تضادها، آسیب‌های جسمی و حتی مواردی مانند قتل همسر است که در طی سال‌های اخیر بسیار اتفاق افتاده. دخترانی که هیچ راهی برای رهایی از دست همسرانشان نداشتند، درنهایت مجبور به ازبین بردن همسران خود شدند.

خشونت جنسی بسیار جدی بوده و در استان خراسان رایج است. اینکه دختر ۷ یا ۸ ساله ازدواج کرده و وارد رابطه جنسی با مردان ۳۰ ساله یا با سن بیشتر می‌شوند نمونه بارز خشونت جنسی است. از سویی دیگر به‌دلیل آنکه چنین افرادی عموماً نمی‌توانند رابطه عاطفی خوبی با همسران خود برقرار کنند، پس از مدتی روابط خارج از چارچوب خانواده خواهند داشت.

کودک‌همسری به تنهایی یک مساله نیست بلکه محوری است که در پیرامون آن انواع مسایل اجتماعی گسترش پیدا می‌کنند. براساس آمارهای موجود از سرشماری سال ۱۳۹۰ در گروه سنی ۱۰-۱۴ سال حدود ۰٫۸ درصد از دختران و در گروه سنی ۱۵-۱۹ سال، ۱۵ درصد از دختران ازدواج کرده بودند. در سال ۱۳۹۳ حدود ۴۰ هزار دختر کمتر از سن ۱۵ سال در استان ازدواج کرده بودند که آمار بسیار زیادی است. از سویی دیگر در گروه سنی ۱۵-۱۹ سال ۲۴۰ هزار ازدواج داشتیم که حدود ۵٫۶ درصد از ازدواج‌ها در سن کمتر از ۱۵ سال اتفاق افتاده بود.

درصد زنان مطلقه نسبت‌ به کل زنان در گروه سنی ۱۵-۱۹ سال ۲/. درصد است.  تعداد ۹۰ هزار نفر از زنان بین ۱۰-۲۹ سال طلاق گرفتند که این امر سنین پایین می‌تواند معضلات بسیاری را در جامعه ایجاد کند. براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ در استان خراسان رضوی از میان تقریبا ۴۰۰ هزار زن که در سن ۱۰-۱۹ سال متاهل بودند حدود ۸۶ هزار نفر آن‌ها حداقل یک بار ازدواج کرده‌اند.. حدود ۱۱ هزار نفر سنشان بین ۱۰-۱۴ سال بوده است.

‌عوامل اجتماعی مربوط به کودک‌همسری چهار دسته هستند. درواقع کودک‌همسری در بسیاری از مناطق به‌عنوان یک رسم اجتماعی بوده و آزار قلمداد نمی‌شود. در برخی موارد با باورهای مذهبی ادغام می‌شود و مذهب در بسیاری موارد توجیهی برای کودک همسری است نه دلیل کودک‌همسری. عامل اجتماعی بعدی کودک‌همسری به‌عنوان معامله‌ای اقتصادی است و عمدتا نوعی فروش دختران محسوب می‌شود فقر اعتیاد والدین و قمار و… عامل فروش دختران است. والدینی داریم که دختران خود را در قمار باخته و آن‌ها را واگذار می‌کنند. خریداری دختران برای ازدواج در حاشیه شهر مشهد بسیار صورت می‌گیرد.

نوع سوم کودک‌همسری نتیجه اشتیاق دختران است. برخی مواقع اشتیاق خود دختران به ازدواج زودهنگام منجر به کودک‌همسری می‌شود و اما آخرین دلیل اجتماعی که منجر به وقوع این پدیده می‌شود ترس والدین از شرایط اجتماعی است. زمانی که در جامعه مسایل اجتماعی افزایش پیدا کند چون افزایش رابطه دختر و پسر و… برخی خانواده‌ها به‌ویژه خانواده‌های سنتی و مذهبی به خاطر حفظ آبرو و جلویگری از اینکه مبادا دخترانشان وارد یکسری از روابط شود اقدام به ازدواج زودهنگام دختران می‌کنند.در تحقیقاتی که انجام شده یکی از دلایلی که خانواده‌ها برای ازدواج دخترشان مطرح می‌کنند ترس از این است که مبادا دخترشان برای آن‌ها بی‌آبرویی ایجاد کند. آبرو و شان اجتماعی در جامعه امروز ایران همچنان یک عنصر تعیین‌کننده اجتماعی است.

به‌لحاظ جامعه‌شناسی اگر بخواهیم کودک‌همسری را کاهش دهیم باید کودک‌همسری به‌عنوان یک برساخت اجتماعی تبدیل به یک مطالبه اجتماعی شود. درواقع زمانی می‌توانیم در جامعه تغییری ایجاد کنیم که بتوانیم مساله را وارد عرصه عمومی کرده و تبدیل به یک مطالبه اجتماعی کنیم. بنابراین زمانی که کودک‌همسری تبدیل به مطالبه عمومی شود جوی در جامعه ایجاد خواهد شد و هرکس که بخواهد فرزند خود را در سن پایین به ازدوج با کسی درآورد با یک فشار اجتماعی روبه‌رو می‌شود. راهکار دیگر توانمندسازی است از آنجا که نمی‌توانیم در برخی از نواحی کشور جلوی کودک‌همسری را بگیریم باید مهارت‌هایی را به افراد بیاموزیم تا بدانند چطور زندگی خود را راه ببرند چطور با همسران خود ارتباط برقرار کنند و چطور در برابر خشونت‌های جنسی همسران خود مقاومت کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics