جایگاه خطابات مقاصدی در فقه شیعه با ارائه ابوالحسن حسنی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و سه دیدگاه فقهای شیعه در این زمینه بیان شد.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «بررسی جایگاه خطابات مقاصدی در فقه سیاسی شیعه» با ارائه ابوالحسن حسنی از سوی گروه فقه سیاسی انجمن علمی مطالعات سیاسی حوزه علمیه چندی پیش در ساختمان انجمنهای علمی حوزه علمیه واقع در بلوار جمهوری اسلامی برگزار شد.
عضو گروه فقه سیاسی انجمن علمی مطالعات سیاسی حوزه علمیه با بیان این که خطابات شرعی به دو قسم خطابات مقاصدی و حکمی تقسیم میشوند، اظهارداشت: خطابات مقاصدی، بیان کننده حکم و قانون معینی نیستند بلکه مقاصد کلی شریعت یا حکمت حکمی را بیان میکنند؛ خطابات حکمی نیز بیان کننده قانون معینی که از سوی شارع بیان شده، است.
وی ادامه داد: در علمیات استنباط فقهی سه دیدگاه در میان فقهای شیعه دیده میشود؛ نخستین دیدگاه نص پسند است که خطابات مقاصدی را در جریان استنباط فقهی کنار میگذارد و دومین دیدگاه نص پسند با نظارت بر مقاصد است که مختار استاد علیدوست است؛ سومین دیدگاه نیز نص محور با گرایش بر مقاصد است.
حسنی هدف این نشست را دفاع از دیدگاه سوم دانست و خاطرنشان کرد: این دیدگاه در میان فقهای شیعه دارای طرفدار کمی است که از میان آنها میتوان به ابن ادریس، ابن جنید، مقدس اردبیلی، کاشف الغطاء، مرحوم نراقی و رهبر معظم انقلاب اشاره کرد در حالی که دیدگاه نص پسند جریان عام فقه شیعه است.
وی در زمینه مفهوم مقصد بیان داشت: مراد از مقصد غایت نهایی حیات انسان همچنین غایت اخروی نیست بلکه مراد امری در حیات جهانی انسان است که تلازم واقعی با غایت نهایی دارد به عنوان مثال تقوا یا عبودیت تلازم واقعی با غایت نهایی دارد بنابراین مقصد تقوا و عبودیت است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: بهترین دفاع در زمینه وارد شدن خطابات مقاصدی در علمیات استنباط این است که هر مکتبی بعد از ترسیم مقاصد، نظام مقررات خود را توجیه میکند طبیعت انسان نیز با توجه به مقاصدی که برای او عرضه شده است قانون را معنا دار و در صورت نبود چنین مقاصدی قوانین را پوچ میبیند.
وی با اشاره به کتاب «فقه المقاصد» استاد علیدوست بیان داشت: این کتاب بسیار ارزشمند است که استاد علیدوست برای نقد دیدگاه نص پسند، با استفاده ازبیان فتاوای غیر قابل پذیرش ناشی از این دیدگاه، آن را کنار میگذارد.
حسنی خاطرنشان کرد: خطابات حکمی تفسیر خطابات شرعی نیستند بلکه تعینات آنها به شمار میروند؛ تفسیر به دنبال بیرون کشیدن معنای پنهان است به عنوان مثال اگر گفته میشود اقم الصلاه لذکری، اقم الصلاه تفسیر لذکری نیست بلکه مفهوم ذکر، مشخص است و خداوند صورتهای تعینات ذکر، که یکی از آنها نماز است را بیان میکند.
وی ادامه داد: بنا بر آنچه گفته شد فقیه به غیر از مراجعه به نصوص راهی ندارد و خروج از محوریت نصوص، انحراف در فقاهت است؛ در مقابل نیز راهی غیر از رجوع به خطابات مقاصدی وجود ندارد زیرا خطابات حکمی را باید به عنوان تعینات مقاصد به شمار آورد.
عضو انجمن علمی مطالعات سیاسی حوزه علمیه با اشاره به تفاوت دیدگاه نخست با دیدگاه دوم و سوم بیان داشت: دیدگاه سوم میتواند حقوق بشر جهانی را بیان کند و با ابزار فقاهتی آن را به ملل دیگر معرفی کند اما دیدگاه اول و دوم توان چنین کاری را ندارد زیرا ابزار او فقط نص است و ابزارهای دیگری را نمیتواند قبول کند./ رسا