برخی با دقّتهای عقلی – فلسفی وارد مباحث اصولی شده و معتقد هستند تنقیح مسائل اصولی با به کارگیری قواعد فلسفی میسر میشود، برخی دیگر به کارگیری فلسفه را در اصول فقه از آن جهت که علم اصول علمی اعتباری است ممنوع دانستند. بدین ترتیب هر دو گروه تأثیرات خاصی را در فقه رقم میزنند.
به گزارش شبکه اجتهاد، نسرین هژیری دانشجو دکتری تخصصی رشته الهیات و معارف اسلامی گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی در رساله خود به “بررسی چهار مکتب اصولی معاصر شیعه و تاثیر آن در فقه” پرداخت.
علم اصول فقه به عنوان علمی آلی و ابزاری، قواعد لازم را جهت استنباط احکام شرعی به فقیه ارائه میدهد، مطابق این پژوهش اختلاف در آرا فقهی از روش استنباطی در علم اصول نشات میگیرد.
علاوه بر آن در علم اصول فقه نیز مانند هر علم دیگر در یک دوران خاص شاهد ظهور مکاتب اصولی هستیم که اغلب در اثر برخورد با نیازهای فقهی جدید و ناکارآمدی روشهای استنباطی قبل به وجود آمدند.
همچنین ظهور این مکاتب مرهون عواملی مانند نگاه جدید به مبانی، منابع، موضوع، ساختار یا حجیت و دلیلیت ادلّه است، تأثیر بسزایی در علم فقه به جا میگذارد. بنابراین در این رساله به روش تبیینی- توصیفی به بررسی ویژگیهای مکاتب اصولی و تاثیر آنها در فقه پرداخته میشود.
مکاتب اصولی مورد بررسی در تحقیق و تاثیر آنها در فقه عبارت هستند: از مکتب شیخ انصاری با شاخصههای
الف) تبیین جایگاه قرآن، سنت، اجماع و عقل در برابر تفکر اخباری گری) و ب) نوآوری در ساختار علم اصول، نوآوری محتوایی و روشی… مکتب اصولی آخوند خراسانی است.
طبق این تحقیق پس از شیخ اعظم مرحوم آخوند خراسانی با مشرب فلسفی خویش مکتب اصولی را رقم زد که با استفاده از قواعد فلسفه به توضیح و تنقیح مسائل اصولی با شاخصههای زیر میپردازد:
الف) نظریه پردازی در اصول با کاربرد مقولههای فلسفی
ب) نوآوری محتوایی و توجه به مباحث تطبیقی
مکتب اصولی امام خمینی(ره): در دورههای بعد شاهد ظهور مکتب اصولی امام خمینی (ره) با شاخصههای ذیل هستیم:
الف) نوآوری در منابع علم اصول، نوآوری محتوایی
ب) نوآوری روشی شامل: توجه به تاریخ و ماهیت علم اصول، استفاده از علم کلام و سیاق در تولید گزار
مکتب اصولی شهید صدر، شهید صدر نیز از اندیشمندانی است که صاحب مکتب اصولی با شاخصههای زیر است:
الف) دسته بندی ابتکاری مباحث اصولی، غنی سازی و انسجام بخشی به آنها، نظریه پردازی
ب) توجه به مباحث زیربنایی روش شناسی و توجه به تاریخ علم اصول و تدوین درسنامه این علم
نتایج این پژوهش نشان میدهد به طور طبیعی هر کدام از مکاتب اصولی ذکر شده با شاخصههای ممیزه از یکدیگر، تأثیرات متفاوتی در فقه خواهند داشت.
برخی با دقّتهای عقلی – فلسفی وارد مباحث اصولی شده و معتقد هستند تنقیح مسائل اصولی با به کارگیری قواعد فلسفی میسر میشود، برخی دیگر به کارگیری فلسفه را در اصول فقه از آن جهت که علم اصول علمی اعتباری است ممنوع دانستند. بدین ترتیب هر دو گروه تأثیرات خاصی را در فقه رقم میزنند.
بنابرگزارش؛ این رساله چندی پیش با راهنمایی دکتر محمدرضا کاظمی گل وردی در دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان دفاع شد.