قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / تأملی در دیدگاه‌‌های قائلین پول‌طلا و نسبت آن با سرمایه‌گذاری در تولید/ محمدرضا قائمی‌نیک
تأملی در دیدگاه‌‌های قائلین پول‌طلا و نسبت آن با سرمایه‌گذاری در تولید/ محمدرضا قائمی نیک

یادداشت روز/ تولید، مهمترین پشتوانۀ پول؛

تأملی در دیدگاه‌‌های قائلین پول‌طلا و نسبت آن با سرمایه‌گذاری در تولید/ محمدرضا قائمی‌نیک

اختصاصی شبکه اجتهاد: با تاکید و تصریح مقام معظم رهبری دربارۀ سرمایه‌گذاری در تولید و تحذیر ایشان از حرکتِ سرمایه‌ها به سمتِ بازار ارز و طلا، ابهامی دربارۀ مسئله‌ای است که چند وقتی است توسط جمعی از افراد به‌عنوان پول‌طلا پیگیری می‌شود مطرح شده است. ایشان تصریح دارند که «اگر سرمایه در راه تولید به کار رفت، دیگر به سمت کارهای مضر مثل خرید طلا، خرید ارز و امثال اینها نخواهد رفت و کارهای مضر، دیگر انجام نخواهد گرفت». این در‌حالی است که قائلین به پول‌طلا، علی‌رغم تنوع دیدگاه‌هایی که دارند، اما معتقدند که مشکل اصلیِ اقتصاد ایران، پول اعتباری و بدون پشتوانۀ ریال است که با خلق بدون پشتوانۀ آن توسط بانک‌ها، امکان مهار تورم از میان رفته است؛ هواداران پول‌طلا در مقابل، راهکارهای مختلفی از جمله تعبیۀ طلا در اسکناس‌ها به‌عنوان نخ طلا در اسکناس، تعریف درهم و دینار شرعی مطابق حدیثی از امام کاظم (ع) مبنی بر تعریف دینار با ۱۸ نخود طلا یا تعریف طلا یا نقره به‌عنوان پشتوانۀ پول ملی (با ترجیح درهم و دینار) برای جلوگیری از خلق پول مخصوصاً ریال ارائه کرده‌اند. در بین قائلین این دیدگاه، ریال به دلیل ماهیت استعماری‌اش که از دورۀ رضاخان پهلوی وارد دستگاه مالی ایران شده، باید کنار گذاشته شود و یکی از انواع پول فوق که عمدتاً همگی مبتنی بر طلا هستند، جایگزین آن شوند. طبیعتاً بر اساس این دیدگاه و قائلین آن که عمدتاً از ولایت‌مداران مقام معظم رهبری محسوب می‌شوند، برای عمل به فرمایش ایشان، سرمایه‌گذاری برای تولید نیز بایستی بر اساس طلا صورت گیرد و به همین دلیل، در اسرع وقت، طرفداران این دیدگاه شعار سرمایه‌گذاری طلایی برای تولید را ترویج داده‌اند.

با این‌حال به‌نظر می‌رسد تجربۀ بیش از یک‌صد سالۀ ایرانیان و حتی مسلمین از دنیای مدرن و همچنین تجربۀ خاص بعد از جمهوری اسلامی که محصول تعامل خاصی با دنیای مدرن است، چالش‌هایی را برای این دیدگاه مطرح ساخته که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. اساس این چالش‌ها بر دوگانۀ قبول یا رد پول اعتباری است؛ قائلین به پول‌طلا عمدتاً خلق پول را ناشی از اعتباری دانستن آن می‌دانند و در مقابل، پول‌طلا را فاقد وجه اعتباری می‌دانند که می‌تواند به واسطۀ اعتباری‌نبودن، ثبات کافی برای اقتصاد و مهار تورم ایجاد کند. بنابراین مهمترین چالش‌ها بر سر این است که ثبات ناشی از پول‌طلا چگونه تامین می‌شود؟ در این رابطه حداقل چهار دیدگاه، قابل طرح و چالش‌هایی نیز بر آنها وارد است.

دیدگاه‌های ناظر به پول‌طلا و چالش‌های آن

۱. ثبات پول‌طلا ناشی از تعریف پول شرعی مطابق با ۱۸ نخود طلا برای هر دینار شرعی است؛ در این دیدگاه ثبات پول‌طلا عمدتاً ناشی از بحثی فقهی در تشیع امامیه است که طبیعتاً می‌تواند برای قائلین به فقه شیعه و یا حتی مسلمین قابل اجرا باشد. به‌تعبیر دیگر مشروعیت قانونیِ این نوع از پول‌طلا و قدرت اجرایی آن، ناشی از اعتقاد جامعه به تشیع و اسلام است.

با این‌حال چالشی که بر سر این دیدگاه مطرح است، چالش دینار در دیگر کشورهای اسلامی و حتی شیعیانِ دیگر کشورها است. با فرض تصویب قانون در مجلس شورای اسلامی در ایران برای تغییر ریال به پول شرعی دینار (با وزن ۱۸ نخود طلا)، تحقق این قانون تنها زمانی ممکن خواهد شد که امت واحدۀ اسلامی با تقید به فقه شیعی شکل بگیرد؛ در غیر این‌صورت، دینار عراقی، کویتی و دیگر کشورهایی که دینار دارند، با دینار جمهوری اسلامی که مقید به ۱۸ نخود طلا شده است، تمایز قابل توجهی خواهد یافت و عملاً میان شیعیان و مسلمین ایران با کشورهای دیگر، اختلاف واحد پول (دینار) باقی خواهد ماند و عملاً دینار شرعی تبدیل به یکی از گزینه‌های انواع متنوع دینار خواهد شد. در این وضعیت، اگر دولت ایران قصد داشته باشد ارزش دینار (۱۸ نخود طلا) را حفظ کند، عملاً به وحدت اقتصادی جهان اسلام ضربه وارد خواهد شد. با اینحال این فرضیه در صورتی که وحدت امت واحده محقق شود و قدرت سیاسی یکپارچه‌ای در همۀ جهان اسلام بتواند حافظ ثبات پول‌طلا باشد، می‌تواند به‌عنوان فرضیه‌ای مفید مورد توجه قرار گیرد؛ در غیر اینصورت معاملاتِ کشورهای اسلامی، وضعیتی بهتر از وضعیت فعلی نخواهند داشت.

۲. ثبات پول‌طلا ناشی از ذاتِ طبیعی طلا است؛ در دیدگاه دوم، طلا، به دلیل ویژگی‌های ذاتی طبیعی، خواه به‌صورتِ طبیعت مادی و خواه ناشی از خلقت الهی، شایستگی تبدیل شدن به پول مشترک برای همۀ ابناء بشر و همۀ کشورها را دارد. لذا تعریف پول‌طلا در ایران، برخاسته از طبیعت ذاتیِ طلا است که در هیچ فلز یا سنگ دیگری از جمله آهن، جیوه، مس و نظایر آنها یافت نمی‌شود. این ویژگی‌ها چون ذاتی است و ذاتی، چون لایتغیر است، ثبات پول‌طلا ناشی از ویژگیِ ذاتیِ آن است و نیازمند امری بیرون از ذات آن نیست. بنابراین این ویژگیِ ذاتی، می‌تواند ثبات را بر بازار حاکم کند و مانع خلق پول شود.

این دیدگاه نیز با چالش‌هایی روبرو است. چالش اول این است که از آنجا که توزیع طلا، در مناطق و کشورهای مختلف، متوازن نیست و یحتمل در بعضی از کشورها بیش از دیگر کشورها است، لاجرم کشورهای دارای معادن طلا، مزیت قابل توجهی نسبت به کشورهای فاقد طلا خواهند داشت. کشورهای دارای طلا به صرفِ داشتن تکنولوژیِ استخراج طلا از معادن خود، تبدیل به غول‌های اقتصادیِ جهان خواهند شد و کشورهای فاقد معادن طلا، لاجرم دچار فقر خواهند بود. این نوع از فقر یا سرمایه‌داری، دیگر تابع تلاش انسانها نیز نیست، بلکه ناشی از توزیع نابرابر طبیعت یا حتی خواست الهی در تکوین جهان طبیعت است. با این‌حال این نابرابری طبیعی، لاجرم کشورهای جهان را به جنگ بر سر طلا خواهد کشاند و قاچاق طلا یا جنگ و لشکرکشی برای طلا، تبدیل به امری مشروع خواهد شد.

اما چالش دوم، زمانی است که بعضی از قائلین این دیدگاه، این ارزش ذاتیِ طبیعی طلا را امری الهی می‌دانند که خداوند در طلا قرار داده است. با این فرض، نابرابری طبیعی نیز خواستی الهی است. با این‌حال حتی اگر این مسئله را بر اساس نظریۀ عدل الهی (تئودیسی) خاصی توضیح دهیم، بازهم چالش طلایِ غیر متدینین و ملحدین پیش خواهد آمد و عملاً نظریۀ اول که ناظر به شریعت اسلامی است، بی‌اعتبار خواهد شد.

چالش سوم، مسئلۀ انحصار طلا است. یکی از مشکلاتِ پول اعتباری مانند ریال و خلق آن، این است که باعث ایجاد نابرابری شدید در جامعه به‌واسطۀ انحصار خلق پول در دست عده‌ای خاص می‌شود. به‌تعبیر دیگر، در چالش مربوط به ریال و خلق پول، انحصار پول در دست بانک مرکزی یا بانک‌های دیگر منجر به چالش اساسی اقتصاد ایران شده است. با این‌حال این فرض در صورت تعریف پول‌طلای ذاتی و طبیعی نیز صادق است؛ صاحبان طلا، چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح ملی و بین‌المللی، می‌توانند با انحصار دارایی طلا، ثروت را در نزد خود ذخیره کنند و با قیمت‌گذاریِ کالاها بر اساس طلا، عملاً صاحبان طلا امکانات بیشتری را در اختیار خود منحصراً نگه دارند.

چالش چهارم، ناشی از آن است که در دورۀ معاصر، برخلاف دورۀ ماقبل صنعتی‌شدن، طلا به‌عنوان پشتوانۀ پول، صرفاً به‌معنای معادن طلا نیست و بایستی برای ثبات پول، در مقیاس ملی یا جهانی، میزان آن توسط قدرت‌های ملی یا بین‌المللی ثابت گرفته شود. امکان کشف معادن گستردۀ طلا و تسهیل استخراج آن به وسیلۀ پیشرفت صنایع در مقایسه با ادوار ماقبل از صنعتی‌شدن، عملاً امکان ثبات بلندمدت طلا را از میان برده است. بدون فرض این ثبات، کشف معادن بیشتر و حتی تولید طلاهای تقلبی، می‌تواند همان وضعیت خلق پول اعتباری را در مقیاسی دیگر ایجاد کند. بنابراین حتی با فرض ارزش ذاتی و طبیعی برای طلا با ویژگی‌های خلقتی و ذاتی، مسئلۀ بر سر حفظ ثبات ارزشِ طلای تولیدی صنعتی در قالب شمش و نظایر آنها است که خود امری اعتباری است و می‌تواند تغییر کند و ثبات بازار را برهم بزند.

خلاصه اینکه با فرضِ ارزش ذاتی برای طلا، بازهم آنچه باعث جلوگیری از تورم و خلق پول می‌شود و احتمالاً به عدالت بیشتری منتهی گردد، قدرت سیاسی ملی یا منطقه‌ای یا بین‌المللی است نه ارزش ذاتی و طبیعی خود طلا.

۳. ارزش طلا وابسته به عرضه و تقاضا در بازار است؛ یکی دیگر از دیدگاه‌های مطرح در نزد قائلین پول‌طلا، آن است که ارزش طلا در بازار و به تبعیت از قاعدۀ عرضه و تقاضا متعین می‌شود. روشن و واضح است که با توجه به اعتباری و متغیر بودنِ عرضه و تقاضا، این دیدگاه برخلاف قائلین به ارزش ذاتی و طبیعی طلا یا حتی دیدگاه قائلین به دینار شرعی، عملاً ثباتی جز ثبات بازار را برای پول‌طلا در نظر نمی‌گیرید. با این‌حال این دیدگاه عملاً هیچ تغییری در مسئله ایجاد نمی‌کند، زیرا منازعات صاحبان طلا در بازار رقم می‌خورد و امکان ثبات را از پول‌طلا می‌گیرد. صاحبان سرمایه‌های اعتباری این‌بار صاحبان طلایِ بیشتر خواهند بود و اگر قیمت‌گذاری‌ها بر اساس طلا صورت گیرد (مثلاً هر کیلو مرغ معادل ۱۰۰ گرم سوت طلا)، بازهم قدرت خرید برای کسانی که طلا ندارند، بسیار کمتر و قدرت خرید برای کسانی که انحصار طلا را در اختیار گرفته‌اند (با هر ابزاری اعم از تبلیغات یا قدرت سیاسی در بازار)، بسیار بسیار بیشتر است.

۴. ثبات پول‌طلا ناشی از قدرت و دولت ملی است؛ آخرین فرضی که نویسنده توانسته است آنرا از جمیع دیدگاه‌ها احصاء نماید، دیدگاه افرادی است که ثبات پول‌طلا را برخاسته از قدرت و دولتِ ملی، مثلاً در ایران یا عراق یا کویت یا هر کشور دیگری می‌دانند. در این فرض، دولت بایستی با تقید به قانونی شدنِ طلا به‌جای ریال، میزان کَمّی و کیفیِ پول‌طلا را حفظ کند و با این کار، مانع خلق پول بدون پشتوانۀ پول، یعنی طلا می‌گردد. این فرض که از حیث تحقق خارجی، قابل تحقق به‌نظر می‌رسد نیازمند یک دولتِ مقتدر است که بتواند در نوسانات مختلف، میزان تغییرات طلا را نگه داشته و حفظ کند.

با اینحال این فرض نیز دچار چالش‌هایی است. اولاً مسئلۀ «انحصار» طلا در دست دولتِ مقتدر، مشابه وضعیت انحصار در خلق پول ریال است. با توجه به اینکه تعیین میزان وزن طلای ملی به‌عنوان پول‌طلا، بایستی توسط دولت، بانک مرکزی یا هر چیزی شبیه آن صورت بگیرد تا ثبات پول‌طلا حفظ شود، ناگزیر امکان انحصار نیز در دست دولت‌ وجود خواهد داشت؛ چنانکه در حال حاضر نیز با انحصار خلق پول به بانک‌ها عملاً خلق پول باعث ایجاد مشکلات تورمی در کشور شده است. چالش دیگر وقتی است که تعیین میزان طلا به بازار و نه دولت سپرده شود. فارغ از چالشی که پیشتر اشاره شد، عملاً دولت، ناگزیر تابعِ رقابت‌های بازار و طبقۀ برخوردار بازاری خواهد بود.

افزون بر این چالش دیگری نیز در میان است و آن، کاهش قدرت دولت-ملت‌های ملی در وضعیت جهانی‌شدن است. در وضعیت جهانی‌شدن که شرکت‌های چندملیتی اقتصادی یا حتی فرهنگی، اقتدار دولت‌های ملی را کاهش داده‌اند و حتی بخش قابل توجهی از اقتصاد کشورهای اسلامی مانند امارات، قطر، کویت، عربستان و نظایر آنها با این شرکت‌های چندملیتی اداره می‌شوند، حفظ طلای ملی و عدم خروج آن از کشور (یعنی قلمرو قدرت دولت) از خلال معاملات رسمی با این شرکت‌های چندملیتی، عملاً وضعیتی بهتر از وضعیت حضور ریال رقم نخواهد زد؛ جز اینکه سرمایۀ طلای کشور نیز در قالب پول از کشور به راحتی خارج می‌شود.

جمع‌بندی

اگرچه مسئلۀ خلقِ پول بدون پشتوانه و اعتباری بودنِ محض این پول، از مهمترین دلایل وضعیت فعلی اقتصاد بیمار ایران است، اما راه‌حل آن را نباید در ترس از هرگونه امر اعتباری و پناه‌بردن به نفیِ اعتبارات انسانی جست. نفیِ اعتبارات انسانی، اگر مقدور هم باشد، به‌معنای در پیش‌گرفتنِ بی‌نسبتی محض با دنیای معاصر است. این بی‌نسبتیِ محض با دنیای معاصر که اغلبِ امور آن از علم و صنعت و اقتصاد و فرهنگ و تکنولوژیِ آن، محصول اعتبارات انسانی است، حتی در صورتِ امکان، مطلوب نیست.

در مقابل، می‌توان معنای دیگری از اعتبارات را در نظر داشت که عمدتاً توسط مرحوم علامه طباطبائی مطرح شده است. این نوع اعتبارات، از یک‌سو امکان جعل اعتبارات انسانی که برخاسته از اختیار انسان است را فراهم می‌آورد و از سوی دیگر، مبتنی بر حقیقت است و گرفتار نسبی‌گرایی هستی‌شناختی یا معرفت‌شناختی نخواهد شد. به‌تعبیر ساده‌تر این تعریف خاص از اعتبارات انسانی، ما را از دوگانۀ تحجر و سلفی‌گری یا تجدد و غرب‌گرایی دور می‌دارد. در جهان معاصر، طلا به واسطۀ تولید صنعتی، همچون دیگر فلزات و سنگ‌های معدنی، تبدیل به یک کالا شده است و از جهان طبیعی به جهان اعتبارات انسانی منتقل شده است. بنابراین ارزش آن تابع عوامل مختلفی از جمله قدرت ملی، قدرت بین‌المللی، قدرت فرهنگی و نظایر آنها است.

با این‌حال این عوامل مختلفی که ارزش‌آفرین‌ هستند، در سطح منطقه‌ای یا ملی یا بین‌المللی همگی تابع تولید‌اند. اگر معنای تولید را به قلمرو سیاست (تولید اقتدار ملی)، فرهنگ (تولید معنا در زبان، نماد، آدام و رسوم)، معیشت و اقتصاد (زبان، غذا، پوشاک و ….) و حتی تولید در اعتقادات و باورهای دینی بسط دهیم، میزان ثبات همۀ دارایی‌ها از جمله پول تابع میزان تولید در این زمینه‌ها است. کشوری یا مردمی که تولید بیشتر دارند، امکان ارزش‌آفرینی بیشتری برای پول خود و پشتوانۀ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن‌ را دارند. به‌عنوان یک مثال: رونق زیارت که محصول تولید و تبلیغ و تعمیق باورها و اعتقادات دینی از طرق مختلف هنری و فرهنگی است، می‌تواند به اقتصاد یک شهر یا کشور و تقویت پول ملی آن کمک کند.

هر کدام از مفروضات چهارگانۀ فوق، تابعی از تولید در قلمروهای مختلف حیات بشری است. اگر قرار باشد اعتقادات دینی، پشتوانۀ ثبات پول باشند (فرض اول)، نیازمند تولید و تبلیغ و فراگیریِ باورهای دینی و اخلاقی هستیم. اگر پشتوانۀ پول، منابع طبیعی باشد، نیازمند تولید در اقتصاد و معیشت هستیم؛ اگر پشتوانۀ پول، قدرت ملی یا بین‌المللی باشد، نیازمند تولید در اقتدار سیاسی یا فرهنگی هستیم. از این منظر، تاکیدات مقام معظم رهبری دربارۀ اهمیت تولید و عدم سرمایه‌گذاری نقدینگی در اقدامات مضری همچون طلا و ارز، نه تنها یک توصیۀ دینی، بلکه یک توصیۀ انسانی و جهانی است و متناسب با شرایط معاصر جهان، امکان قدرت‌یافتنِ اقتصاد ایران را فراهم می‌سازد.

۲ دیدگاه

  1. محمد جواد خرمی خشتی

    پول‌های اعتباری و کاغذی در جهان امروز با چالش‌ها و مشکلات متعددی روبرو هستند که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

    ### ۱. **تورم و کاهش ارزش پول**
    – **تورم:** افزایش نرخ تورم در بسیاری از کشورها باعث کاهش ارزش پول ملی شده است. این مسئله به ویژه در کشورهایی با اقتصاد ناپایدار بیشتر مشهود است.
    – **کاهش قدرت خرید:** با کاهش ارزش پول، قدرت خرید مردم نیز کاهش می‌یابد که این امر به نوبه خود بر سطح زندگی و رفاه عمومی تأثیر منفی می‌گذارد.

    ### ۲. **هزینه‌های چاپ و نگهداری پول کاغذی**
    – **هزینه‌های تولید:** چاپ اسکناس‌های کاغذی و سکه‌ها هزینه‌های قابل توجهی دارد. این هزینه‌ها شامل مواد اولیه، چاپ، حمل و نقل و نگهداری می‌شود.
    – **فرسودگی و جایگزینی:** اسکناس‌ها و سکه‌ها به مرور زمان فرسوده می‌شوند و نیاز به جایگزینی دارند که این نیز هزینه‌های اضافی را به همراه دارد.

    ### ۳. **جعل و تقلب**
    – **جعل اسکناس:** جعل پول کاغذی یکی از مشکلات بزرگ در بسیاری از کشورها است. این امر نه تنها به اقتصاد آسیب می‌زند، بلکه اعتماد عمومی به پول ملی را نیز کاهش می‌دهد.
    – **کلاهبرداری اعتباری:** در مورد پول‌های اعتباری، کلاهبرداری‌های اینترنتی و سرقت اطلاعات مالی از جمله مشکلات عمده هستند.

    ### ۴. **عدم شفافیت و پولشویی**
    – **پولشویی:** پول کاغذی به دلیل ناشناس بودن، ابزار مناسبی برای پولشویی و فعالیت‌های غیرقانونی است.
    – **عدم شفافیت تراکنش‌ها:** تراکنش‌های نقدی معمولاً قابل ردیابی نیستند که این امر باعث می‌شود کنترل و نظارت بر فعالیت‌های مالی دشوار شود.

    ### ۵. **محدودیت‌های جغرافیایی**
    – **تبادل ارز:** در معاملات بین‌المللی، نوسانات نرخ ارز و هزینه‌های تبدیل ارز می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند.
    – **دسترسی محدود:** در برخی مناطق دورافتاده یا کشورهای در حال توسعه، دسترسی به سیستم‌های بانکی و اعتباری محدود است و مردم همچنان به پول نقد وابسته هستند.

    ### ۶. **امنیت و حریم خصوصی**
    – **سرقت و از دست دادن پول نقد:** حمل و نگهداری پول نقد خطر سرقت و از دست دادن را به همراه دارد.
    – **نگرانی‌های حریم خصوصی:** در مورد پول‌های اعتباری و دیجیتال، نگرانی‌هایی در مورد حفظ حریم خصوصی و سوء استفاده از اطلاعات شخصی وجود دارد.

    ### ۷. **وابستگی به فناوری**
    – **خرابی سیستم‌ها:** سیستم‌های پرداخت الکترونیکی و اعتباری به فناوری وابسته هستند و هرگونه خرابی یا حمله سایبری می‌تواند مشکلات جدی ایجاد کند.
    – **دسترسی نابرابر:** همه افراد به فناوری و اینترنت دسترسی ندارند که این امر باعث ایجاد شکاف دیجیتالی می‌شود.

    ### ۸. **تغییرات سریع فناوری**
    – **منسوخ شدن:** با پیشرفت فناوری، روش‌های پرداخت قدیمی ممکن است به سرعت منسوخ شوند و نیاز به به‌روزرسانی مداوم سیستم‌های مالی وجود دارد.
    – **سرمایه‌گذاری در فناوری جدید:** کشورها و مؤسسات مالی باید به طور مداوم در فناوری‌های جدید سرمایه‌گذاری کنند تا با تغییرات سریع همگام شوند.

    ### ۹. **مسائل زیست‌محیطی**
    – **تأثیرات زیست‌محیطی:** تولید و دفع پول کاغذی و سکه‌ها تأثیرات زیست‌محیطی دارد، از جمله مصرف منابع طبیعی و تولید زباله.

    ### ۱۰. **وابستگی به سیستم‌های بانکی**
    – **تمرکز قدرت:** سیستم‌های پول اعتباری و دیجیتال معمولاً توسط بانک‌ها و مؤسسات مالی کنترل می‌شوند که این امر می‌تواند منجر به تمرکز قدرت و کاهش استقلال مالی افراد شود.

    این مشکلات نشان می‌دهند که سیستم‌های پولی فعلی نیاز به اصلاحات و نوآوری‌های جدی دارند تا بتوانند با چالش‌های جهان امروز سازگار شوند.

  2. با تشکر از نویسنده فاضل محترم نکاتی پیرامون یادداشت به نظر می‌رسد که تقدیم می‌کنم:

    ۱. آقای دکتر قائمی در این یادداشت به مزایای سیستم پول‌طلا اشاره کرده است، اما به نظر می‌رسد که برخی از مزایای کلیدی این سیستم مورد توجه قرار نگرفته است. برای مثال، کنترل تورم و جلوگیری از چاپ بی‌رویه پول توسط دولت‌ها از جمله مزایای مهم سیستم پول‌طلا هستند که می‌توانستند در این یادداشت مورد بررسی قرار گیرند.​

    ۲. ایشان به تأثیر سیستم پول‌طلا بر سرمایه‌گذاری در تولید پرداخته است. با این حال، تحلیل‌های ارائه‌شده ممکن است نیازمند بررسی‌های عمیق‌تر و استفاده از داده‌ها و تجربیات مختلف باشد تا نتایج دقیق‌تری حاصل شود.​

    ۳. در این یادداشت، مقایسه جامعی بین سیستم پول‌طلا و سیستم‌های پولی مدرن صورت نگرفته. بررسی نقاط قوت و ضعف هر دو سیستم می‌تواند به درک بهتر مزایا و معایب سیستم پول‌طلا کمک کند.​

    ۴. در برخی بخش‌ها، استناد به منابع معتبر می‌توانست به اعتبار مطالب افزوده و نقدهای احتمالی را کاهش دهد.​

    در مجموع نویسنده محترم به موضوع مهمی پرداخته است. جزاکم الله خیرا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky