قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / تفاوت نظر شیعه و سنی در جواز قیام امام حسین(ع) علیه حاکم جائر
تفاوت نظر شیعه و سنی در جواز قیام امام حسین(ع) علیه حاکم جائر

حجت‌الاسلام ذبیح‌الله نعیمیان تبیین کرد:

تفاوت نظر شیعه و سنی در جواز قیام امام حسین(ع) علیه حاکم جائر

استاد مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) با بیان اینکه آیا قیام علیه حاکم جائر مجاز است یا خیر و می‌توان برای جواز آن به قیام عاشورا تمسک کنیم، گفت: امام(ره) در آن شرایط جایز نمی‌دیدند؛ آیا ایشان قیام امام حسین(ع) را استثنایی می‌دیدند که جواز ندادند؟ امام الگوی مشارکت مردم را پی گرفتند و آن را موفق‌تر می‌دیدند. بنابراین اگر قرار باشد قیام مسلحانه هم صورت بگیرد باید ماذون به اذن ولی فقیه جامع‌الشرایط باشد و اینطور نیست که هر کسی دست به اسلحه ببرد.

به گزارش شبکه اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین ذبیح‌الله نعیمیان؛ استاد مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع)، در نشست علمی «فقه قیام» که از سوی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد با بیان اینکه بسیاری از فقها قیام امام حسین(ع) را در فضای فقهی قرار داده‌اند که محوریت آن صلح و آتش‌بس است، گفت: در این فضا دنبال این هستیم که ادامه جنگ بهتر است یا صلح؟ مستندات تاریخی زیادی از دوران پیامبر(ص) و جنگ امام حسین(ع) و صلح امام حسن(ع) در این باره وجود دارد. منظر دیگر در این بحث هم این است که اگر دو گروه از مسلمین با هم جنگیدند باید تلاش کنیم تا بین آنان صلح برقرار کنیم و اگر یک طرف تمکین نکرد باید بر او شورید و علیه او قیام کنیم.

نعیمیان افزود: گاهی شرایط مانند قبل از انقلاب است که یک حکومت ستمشاهی متمایل به بیگانه و غرب وجود دارد و مخالفان درصدد هستند تا توجیهی برای مبارزه مسلحانه و غیرمسلحانه با او بیابند؛ امام خمینی(ره) قیام مسلحانه علیه شاه را نفی کرد؛ آیت‌الله مصباح که شاگرد آیت‌الله بهجت بودند، نقل فرموده است که ایشان به ما گفتند به امام خمینی پیام بدهید اگر ایشان اجازه دهند ما راهی داریم که شاه را به هلاکت برسانیم ولی امام مخالفت کردند؛ آیت‌الله مصباح در مورد چرایی این سخن امام فرموده است این راه بی‌ثمر بود چون با کشته‌شدن یک نفر بساط ظلم جمع نمی‌شد و فرد دیگری روی کار می‌آمد. مجاهدین خلق هم نزد امام به نجف رفتند تا اذن مبارزه مسلحانه بگیرند ولی امام متوجه شدند که اینها جریان فاسدی هستند.

استاد مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) با بیان اینکه آیا قیام علیه حاکم جائر مجاز است یا خیر و می‌توان برای جواز آن به قیام عاشورا تمسک کنیم، گفت: امام(ره) در آن شرایط جایز نمی‌دیدند؛ آیا ایشان قیام امام حسین(ع) را استثنایی می‌دیدند که جواز ندادند؟ امام الگوی مشارکت مردم را پی گرفتند و آن را موفق‌تر می‌دیدند. بنابراین اگر قرار باشد قیام مسلحانه هم صورت بگیرد باید ماذون به اذن ولی فقیه جامع‌الشرایط باشد و اینطور نیست که هر کسی دست به اسلحه ببرد.

استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه باید میان فاسق، جائر و کافر تفاوت بگذاریم، اظهار کرد: در کشورهای اهل سنت نظریه غالب این است که قیام علیه حاکم جایز نیست ولو اینکه حاکم فاسق و جائر و نامشروع باشد و چون قیام مسلحانه می‌تواند منجر به هرج و مرج شود و حاکمان، مردم را بکشند. همواره از قرون میانی این فتوا وجود داشته است که قیام علیه حاکم جائر حرام و نامشروع است ولی اگر قیام آنان موفق بود و به حکومت رسیدند باید از آنان تبعیت شود. بدون تردید چنین تفکری ریشه در تفکرات معاویه و بنی‌امیه و بنی‌عباس دارد. البته یک استثنا در اهل سنت وجود دارد و آن این که اگر خلیفه و حاکم کافر باشد او مشروع نیست و قیام علیه او واجب و جایز است لذا در برخی تظاهرات کشورهای اسلامی مانند مصر به بهانه اینکه فلان حاکم، کافر است آن را تجویز می‌کردند. سیدقطب با مسئله جاهلیت جدید و کفر جدید این نوع قیام‌ها را جایز دانستند.

نعیمیان با بیان اینکه داعشیان تندترین گرایشات را در قیام علیه حاکمان فاسق و جائر دارند، اضافه کرد: این‌ها سعی کرده‌اند مستنداتی را برای قیام خود گردآورند که از جمله به قیام مختار و زید و حتی قیام امام حسین(ع) استناد کرده‌اند یعنی از منظر فقهی تلاش کرده‌اند تا قیام خود را توجیه کنند. ابن‌تیمیه به این سمت رفت که در فضای شامات اعلام کند که حاکم شامات تحت سلطه مغول است و مغول هم کافر هستند. افرادی که گرایش سلفی دارند مانند ابن کثیر هم به این نوع تفکر دامن زدند لذا گرایشات سلفی در مصر هم دنبال تفسیر رویکرد ابن تیمیه و ابن کثیر بودند تا راه را برای قیام علیه حاکم کافر و جائر باز کنند.

صلحی برای دفع افسد به فاسد

استاد حوزه علمیه با اشاره به مقوله امر به معروف و نهی از منکر، تصریح کرد: صلح امام حسن(ع) برای دفع افسد به فاسد بود زیرا امام باید حکومت خود را حفظ کند ولی وقتی می‌بینند اکثریت با معاویه هستند و حتی ممکن است اطرافیان او، ایشان را شهید کنند لذا برای حفظ جمع محدود شیعیان اقدام به صلح کردند؛ یعنی حفظ حکومت برای امام، اولی بود ولی وقتی چاره‌ای نبود تن به آتش‌بس دادند تا حکومت را وسیله برای حفظ اسلام قرار دهند. در دوران امام حسین(ع) هم ایشان ده سال در آتش‌بس بودند ولی وقتی معاویه مرد او بر خلاف عهدنامه صلح، یزید را به جای خود قرار داد؛ حکومتی که با زور شمشیر منجر به بیعت برخی افراد شد و برخی هم از آن سر باز زدند. امام علی(ع) هم در ابتدای امر با خلفا بیعت نکردند ولی در نهایت مجبور شدند.

وی با بیان اینکه پذیرش دعوت کوفیان از سوی امام حسین(ع) نسبت به بند عهدنامه که حکومت باید بعد از معاویه به امام حسن(ع) و یا جانشین او برسد امری پسینی بود، افزود: امام حسین(ع) با اینکه حق حکومت از او بود باز با هزاران نامه کوفیان مواجه شد لذا مسلم را مامور به کوفه کرد. بنابراین قیام امام حسین(ع) کاملا قیام مشروعی بوده است و برخلاف برخی نظرات شورش علیه خلیفه وقت نیست. از منظر دیگر اگر بگوییم او حاکم فاسق و کافری است که ظواهر هم نشان می‌دهد زیرا یزید بر خلاف معاویه حتی به ظواهر اسلام هم پایبند نبود و قماربازی و شرابخواری می‌کرد لذا قیام علیه او قیام علیه حاکم کافر است افزون بر اینکه قیام علیه حاکم جائر هم در این مورد بدون زمینه نیست.

نظر متفاوت فقها در مورد قیام امام حسین(ع)

استاد مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) با بیان اینکه علامه حلی در توجیه حرکت امام به سمت کوفه، بحث مهادنه(آتش بس و صلح) را مطرح کرده و گفته است اگر پذیرش صلح مصلحت غیرملزمه و مصالحی دارد جایز است، گفت: برخی البته معتقدند که امام باید می‌جنگید و مهادنه با یزید جایز نبوده است؛ در برخی آیات قرآن هم که بحث جهاد مطرح است چند دسته آیه داریم؛ آیه ممنوعیت هلاک کردن نفس را داریم و از سویی آیاتی که به جهاد ترغیب می‌کند و از طرف سوم آیاتی به این نکته تاکید دارد که اگر دشمن پیشنهاد صلح کرد بپذیرید. در جنگ‌های معمولی جناح کفر و فسق به تعهدات خود پایبند نیستند و پذیرش صلح می‌تواند به از بین رفتن یکباره جامعه بینجامد. امام حسین(ع) اگر صلح می‌کردند خود این بهانه خوبی بود که به تثبیت و مشروعیت‌بخشی حکومت یزید منجر شود زیرا یزید می‌خواست از افراد مهم با تهدید و تطمیع بیعت بگیرد. اگر امام حسین(ع) بیعت هم کرده بودند که به صورت رسمی به حکومت یزید مشروعیت بخشیده بودند لذا راه سوم را انتخاب کردند و آن عدم بیعت بود.

وی با بیان اینکه وقتی امام را بین دو راهی بیعت یا جنگ قرار داده‌اند باید دست روی دست بگذارد و نجنگد، اظهار کرد: امام باید دست کم از جان خود و اطرافیانشان دفاع کنند لذا شهادت ایشان مصلحت پررنگی دارد که القای نفس به تهلکه نیست بلکه عدم مقاومت و مقابله راهبردی امام به معنای مشروعیت یزید بود. شهادت مظلومانه امام و یارانش توانست اسلام را بیمه کند گرچه این شهادت نافی این نبود که یزید چند سال بر مسند حکومت باشد ولی در طول سه سال بعد به نابودی او منجر شود. وضعیت به گونه‌ای بود که جز شهادت راهی برای حفظ اسلام وجود نداشت؛ این موضوع، تحلیل صرف سیاسی نیست بلکه بعد فقهی هم دارد.

استاد حوزه علمیه با طرح این پرسش که آیا قیام امام حسین(ع) قیامی استثنایی بوده است، تصریح کرد: صاحب جواهر به این نظر تمایل دارند؛ ما هم قبول داریم که امام، علم غیب داشت ولی آیا امکان الگوبرداری وجود ندارد؟ الان در جهان اسلام کسانی که می‌خواهند علیه حکام کافر قیام کنند، اگر یزید را کافر بدانند قیام امام حسین(ع) مستند خوبی است. آیا برای مردم غیرشیعه که امام(ع) را معصوم نمی‌دانند آیا مقبول است که آن را قیامی غیرعرفی بدانند و به آن تمسک نکنند؟ خیر زیرا امام(ع) نواده پیامبر(ص) و الگوی قابل تمسک است. وقتی یزید با آن وضعیت فسق و فجور و کفر می‌تواند از منظر افراد معمولی منفی تلقی شود قیام امام خواهد توانست از جهت عرفی هم مقبول باشد و عصمت امام این قیام را استثنایی نمی‌کند./ ایکنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics