هر بحث علمی نیاز به موضوعشناسی نیز دارد؛ نمیتوانیم بحث علمی داشته باشیم، اما موضوعشناسی نکنیم؛ صلابت و اقتدار مباحث علمی به صلابت و تشخیص درست موضوعات است؛ موضوعات نباید سرسری بحث شود؛ ما معتقد به انفتاح باب اجتهاد هستیم و آیات و روایات، نیاز بشر را تا روز قیامت تبیین کرده است، اگر این مدارک ما نیاز بشری را تا روز قیامت تبیین کرده، پس جا دارد که ما تمام نیاز جامعه و نیاز نظام و حکومت را از این مدارک استخراج کنیم، ما از نظر مدارک و مبانی هیچ چیزی کم نداریم و باید همانطور که در مباحث اصول، اصول ما متورم شده، فقه ما جامع شود.
امروزه با گسترش جوامع، اقتضائات جدید زمانه و پیدایش نظریات مادی، بسیاری از نظریهها و تولیدات علمی پوزیتیویستی با فرهنگ اسلامی سازگاری ندارد؛ از این رو نقش و رسالت اصلی حوزه علمیه در بومیسازی علوم بسیار حائز اهمیت است؛ در همین زمینه خبرنگار شبکه اجتهاد، گفتوگوی تفصیلی با حجتالاسلام والمسلمین احمد فرخ فال، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم داشته است که متن آن تقدیم خوانندگان میشود.
اجتهاد: با توجه به تحولی که در نظام آموزشی حوزه علمیه آغاز شده است؛ همچنین اساتید دروس خارج خود را ناظر به مباحث روز ارائه میکنند؛ در همین راستا درس خارج حضرتعالی نیز به فقه معاشرات اختصاص پیدا کرده است؛ در این باره بیشتر توضیح بفرمایید.
همانطور که اشاره کردم؛ آنچه که در قالب نیاز بشری و حکومت هست را معتقدیم که فقه معاصر خواهد بود، فقه معاصر فقهی است که یا نیاز حکومت را مرتفع میکند که فقه الحکومه است یا نیاز جامعه را برطرف میکند که جزء فقه المعاصر است، فقه معاصر فقهی است که باید نیاز روز را برطرف کند؛ حالا این نیاز مردم است یا نیاز حکومت و نظام اسلامی.
در مباحث فقه الحکومه تمام مباحث مربوطه به مالیات، ایجاد نظم، مباحث قضایی، مباحث تقنینی و مباحث اجرایی مطرح میشود که در رأس آن فقه الولایه است؛ یعنی علمدار حرکت نظام و حکومت از نظر شیعه ولی فقیه است، در رأس این نیز فقه الولایه است که واقعا باید مباحث گسترده و مستدل با استفاده از منابع دینی استخراج شود.
بخش دیگر فقه معاصر، فقهی است که نیاز بشری را مرتفع میکند؛ در نظام اسلامی و نظام دینی یکی از نیازها، نیاز جامعه است، مباحث فرهنگی، اجتماعی و یکی از عمدهترین مباحث تعاملات بشری است، این تعاملات بشری را در بعضی از کتب روایی به نام کتاب العشره مطرح کردهاند که از معاشرت میآید.
اما چون معاشرت اصولا اصطلاح بین زن و شوهر و مباحث خانوادگی است، لذا اصطلاح روز عربی به این معاشرت یا عشره نمیگوید؛ بلکه به معاشرت ارتباطات داخلی و خانوادگی اطلاق میکند با آنکه ما وقتی از تعاملات بشری سخن میگوییم از این بسیار فراتر است.
تعاملات بشری از تعامل بین زن و شوهر شروع میشود تا میان برادران، خواهران، همسایه و دایره آن گستردهتر میشود و حتی تعامل انسان با مذاهب و مکاتب دیگر و تعامل انسان با نظام و حکومت و تعامل انسان با اولیا و اتقیا و انبیا، تعامل انسان با حاکمیت، حاکمیت ظلم باشد یا حاکمیت صلح، تعامل انسان با ملل دیگر.
تعامل ممکن است تعامل داعشی باشد؛ یعنی بیاید تعریف کند بگوید هرکس از ما نیست ولو شهادت بدهد به وحدانیت و نبوت پیامبر، اگر از ما نبود کشته میشود؛ تعامل یعنی نحوه عملکرد، نحوه کنش و واکنش افراد با هم و جوامع با هم و این گسترده است. تعامل ما کفار، تعامل با مشرکان، تعامل با ملل و نحل، تعامل ما با مذاهب، تعامل ما با ادیان و این بسیار گسترده است.
حدود شش ماه طول کشید تا توانستم درختواره این علاقات الانسانیه یا تعاملات بشری را ترسیم کنم؛ یک محاسبه سرانگشتی کردم اگر کسی بخواهد درباره این تعاملات بشری کتابی تدوین کند کمتر از پنجاه جلد نخواهد شد و این کار هم نشده است؛ بنده الآن تا جلد یازدهم آن را نوشتهام و به خواست خدا ادامه میدهم؛ منتهی بحث فقه خارج را همین بحث قرار دادم؛ تا چکشکاری شود.
یا تعامل با کسانی که اصلا دین آسمانی ندارند. یعنی مثلا کمونیست سابق، چه نوع تعاملی باید داشته باشیم، با ادیان چه نوع تعاملی باید داشته باشیم. شما در بحث ازدواج ببینید ازدواج محدودیتهای فقهی که دارد این محدودیتها الآن چه میشود. تعامل هم صفر تا صد دارد. یک زمان تعامل به دست دادن است، زمان دیگر به تفاهم نوشتن است و زمانی هم با زیر یک سقف بودن است و یا با مانور مشترک دادن است. آیا ما با صهیونیسم میتوانیم تعامل کنیم؟ اینها مباحث بسیار مهمی است و کسی نمیتواند بگوید ما در فقه اسلامی منابع برای استخراج انواع تعامل نداریم که اتفاقا الی ما شاءالله منابع وجود دارد، در همین فقه العلاقات الانسانیه خیلی روایت داریم.
اجتهاد: آیا فقه معاشرات میتواند به صورت یک نظام اجتماعی مطرح شود؟
قطعا بخش نظامات اجتماعی است؛ یعنی شما وقتی تعامل را از دید کتاب و سنت مطرح میکنید، یعنی دارید نظامات خود را براساس کتاب و سنت تدوین میکنید؛ یعنی شما میتوانید ادعا کنید با توجه به این آیات قرآن و این روایات و تبیین همه تعاملات بشری، اسلام قائل به یک نظام جامع سیاسی اجتماعی است؛ نظام اجتماعی به صورت یک سیستم جامع و نظاممند است؛ مثلا برای ریز مسائل باید به صورت جزء برنامه داشته باشد و برنامهریزی کرده باشد؛ چراکه آن کلیات به درد اجرا نمیخورد.
این روزها بحث ما در مهریه است؛ یکی از تعاملات بین زن و شوهر، مهریه است، مباحثی در مهر مطرح میشود تمام این مباحث در روایات آمده است؛ زمانی کسی به من میگفت شما در فقه العلاقات الانسانیه مجبور میشوید به سراغ اصول عملی بروید، اتفاقا بنده در مباحث تعاملات بشری کمتر به سراغ اصول رفتهام، برای اینکه اصول عملیه وقتی حجیت دارد که ما هیچ دلیل شرعی و روایت و امارهای نداشته باشیم، اما آنقدر در بحث تعاملات بشری و نظامات اجتماعی روایات و کلمات صحیح از ائمه داریم که نوبت به اصول عملیه نمیرسد و این مبحث بسیار مهمی است.
منتهی یک نکته ای که باید توجه کرد این است که بحث فراتر از تعاملات بشری است؛ عرشیان، تعامل خدا با اینها، تعامل اینها با خدا، بحث ملک و جن و انس، بحث انبیا و اولیا، بحث عصمت اینها، بحث نباتات و حیوانات و کهکشانها و زمین و دریا، آیا چه ارتباطی بین اینها است. نظام هستی به عنوان علاقات العالمیه و تعاملات عالم هستی مطرح است. آن دیگر بحث بسیار مهمی است؛ یعنی یک جهانبینی مستدل براساس روایات و آیات و این کار جسته و گریخته در کتب روایی و غیره شده است و به عنوان علاقات العالمیه یا تعاملات عالم هستی منضبط، مستدل و مستقل انجام نشده است.
اجتهاد: یکی از مباحث مطرح در فقه بحث موضوع شناسی است، آیا در فقه العلاقات موضوع شناسی و بحث کارآمدی فقه مورد توجه قرار گرفته است؟
قطعا هر بحث علمی نیاز به موضوعشناسی نیز دارد؛ نمیتوانیم بحث علمی داشته باشیم، اما موضوعشناسی نکنیم؛ صلابت و اقتدار مباحث علمی به صلابت و تشخیص درست موضوعات است؛ موضوعات نباید سرسری بحث شود؛ در همین مباحث فقه العلاقات ما کارشناسانی را در شناخت صحیح به کار میگیریم.
مثلا شما وقتی میگویید اهل کتاب، آیا زرتشت هم جزو اهل کتاب لحاظ میشود. اینها بحثهای مصداقی و موضوعی است، آیا مباحث امروزی که روی بعضی از عناصر ایرانی به عنوان نبی بحث میکنند بحثهای مصداقی است؟! یعنی باید بحث روز و فقه معاصر بحثی دارای صلابت و اقتدار باشد و یک بحث صحیح و جامع این است که واژهها و موضوعات را به خوبی بشناسد و مباحث فنی و کارشناسی آن را خوب انجام دهد و البته کار بسیار دارد، این گونه مباحث چند برابر مباحث روز طهارت و نجاست و حج و دیات و صلاه و صوم کار میبرد، اما کاری به روز و درست است.
اجتهاد: پیشنهاد شما برای روزآمد شدن دروس خارج چیست؟
توصیه من این است که اساتید و فضلای عزیز و گرانقدر، مباحث سنتی ما جایگاه خود را دارد، حج ما صوم ما، اگر این بحثها را میکنند مباحث مستحدثه آنها را مطرح کنند. یعنی شما در بحث حج یک مباحث مستحدثه دارد در طهارت یک مباحث مستحدثه دارد در صوم، صلاه و همه اینها مباحث مستحدثه دارد، اگر فقه سنتی را بحث میکنند، به این مباحث مستحدثه نیز اهتمام داشته باشند.
نکته دوم اینکه نظرات کارشناسی و مصداق و موضوعشناسی را حتما مدنظر بگیرند که یک زمان ما نخواهیم سری را بتراشیم که اصلا مو نداشته باشد. و توصیه سوم هم این است که عزیزانی که توانایی استخراج مبانی و مدارک لازم را در فقه معاصر دارند، وقت خود را صرف تدریس فقه معاصر کنند، حالا فقه معاصر اعم از فقه حکومتی یا فقهی که مورد نیاز جامعه است.
ما معتقد به انفتاح باب اجتهاد هستیم، نمیگوییم باید اجتهاد مسدود است، مذهبها هم فتواهایشان را دادهاند و هرچه هست همان است، ما این را نمیگوییم، ما میگوییم ائمه ما آیندهنگر بودند، قرآن ما قرآن ابدی است؛ لذا آیات و روایات، نیاز بشر را تا روز قیامت تبیین کرده است، اگر این مدارک ما نیاز بشری را تا روز قیامت تبیین کرده، پس جا دارد که ما تمام نیاز جامعه و نیاز نظام و حکومت را از این مدارک استخراج کنیم، ما از نظر مدارک و مبانی هیچ چیزی کم نداریم و باید همانطور که در مباحث اصول، اصول ما متورم شده، فقه ما جامع شود.