علمای سابق برای نوشتن یک کتاب و تهیه کاغذ، یک ماه روزه استیجاری میگرفتند تا با پول آن کتابی را تهیه کنند. زحمات زیادی کشیده شده است و این زحمات موردعنایت خدای متعال و امام زمان سلاماللهعلیه بوده است. این بزرگان سالها زحمت میکشیدند و این کتب، چکیده و خروجی این فقها از حوزه نجف است و لذا باید این کتب را تقویت کرد. تائید و تقویت این کتابها، تقویت حوزههاست و تقویت حوزهها تقویت حکومت اسلامی است و تضعیف این کتب، تضعیف حوزهها و تضعیف حوزهها، تضعیف روحانیت و حکومت اسلامی است که در صدر آن ولیفقیه قرار دارد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: سالروز درگذشت مرحوم آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، فرصت مناسبی برای پرداخت به زوایای علمی این عالم تأثیرگذار در جهان تشیع است. او که در میان مردم بیش از وجاهت علمی، به مشروطه طلبی و حمایت از مشروطه خواهان معروف است، در میان حوزویان، با کتاب «کفایه الاصول» خود جلوه نمایی می کند. در سالهای اخیر و با بالارفتن تب تغییر کتب درسی در میان طلاب جوان، جایگاه محکم این کتاب نیز با چالش مواجه شده و بسیاری خواهان جایگزینی کتب دیگر به جای آن شده اند. در این خصوص، با استاد محمد باقری شاهرودی که بیش از ۳۰ سال سابقه تدریس این کتاب در حوزه علمیه قم را دارد گفتگو کردیم. وی معتقد است کتب جایگزین کفایه هیچ گاه به وزانت و جایگاه این کتاب نزدیک نشدند و لذا نباید جایگزین آن شوند. گفتگوی صریح شبکه اجتهاد با عضو شورای علمی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) قم و استاد شهره سطوح عالی حوزه علمیه قم، پیش روی شماست.
اجتهاد: آیا مرحوم آخوند، دارای منهج اصولی خاصی است؟ این منهج چیست؟
باقری شاهرودی: مرحوم آخوند در بحث اصول، دارای منهج خاصی است. از باب الفاظ و حجج استفاده میشود که منهجی را که مرحوم آخوند در باب الفاظ دارد در مقابل صاحب قوانین و صاحب فصول رحمتالله علیهما است و اقوال آنها را معمولاً و غالباً ذکر میکند و رد میکند. مثلاً در بحث ترتب، یا اقتضای امر به شیء برای نهی از ضد یا دلالت صیغه افعل بر وجوب و همچنین تقسیمات واجب مشروط، مطالب ایشان در مقابل شیخ انصاری و صاحب فصول است. ایشان در بحث ترتب، مسلک مرحوم میرزای شیرازی که استاد ایشان بوده را قبول نمیکند و هکذا در باقی مباحث اصولی میبینیم که منهج ایشان مخالف مسلک و منهج این بزرگواران است. در بحث حجج از بحث قطع که اقسام قطع را بحث میکند و اینکه آیا امارات و اصول بهجای قطع طریقی و موضوعی میتوانند بنشینند، در مقابل شیخ انصاری کلامی دارد. در مباحث علم اجمالی، چه علم اجمالی در مبحث قطع و چه در مبحث اشتغال یا جمع حکم واقعی و ظاهری یا در اصاله التخییر، ایشان مسلکی دارد که با بقیه مخالف است. البته بنده درصدد توضیح مسلک ایشان نیستم. ایشان در قاعده لا ضرر و همچنین در بحث استصحاب و تقدیم امارات و قواعد فقهیه بر استصحاب تا باب تعارض مطالب جدید دارد. مثلا از تعریف ایشان از باب تعارض معلوم میشود که مسلک مشهور و مسلک مرحوم شیخ انصاری را قبول ندارد و حتی ایشان قاعده اولیه را در تعارض طور دیگری تقریب میکند و روایات علاجیه را آنگونه که مشهور و شیخ انصاری استفاده کردهاند، قبول ندارد بلکه میگوید این اخبار علاجیه مربوط بهاشتباه حجت به لا حجت است و اگر هم در باب تعارض باشد باید حمل بر استحباب شود.
پس مرحوم آخوند در علم اصول یک منهج خاصی دارد که مقابل میرزای قمی در قوانین و صاحب فصول و میرزای شیرازی و مرحوم شیخ انصاری و حتی منهج مشهور است. این اجمالی از منهج مرحوم آخوند بود.
اجتهاد: چرا کفایه الاصول، سالهاست بهعنوان متن درسی حوزهها مطرح است باآنکه بسیاری از مباحث الفاظ آن، متخذ از کتبی همچون فصول است؟ به دیگر سخن، تفاوت اصلی کفایه با سایر کتب پیش و پس از خود چیست که موجب درسی شدن آن گردید؟
باقری شاهرودی:مطالبی در کفایه هست که قطعاً در کتابهای دیگر نیست و میتوان این مطالب را بیان کرد که در فصول یا قوانین نیست. بعضی مطالب در کفایه هست که در رسائل نیست. آن چیزی که مرحوم آخوند را از بقیه جدا کرده و موجب درسی شدن کتاب ایشان شده است، همین مطالب و نکات است. ایشان این کتاب را برای تدریس در حوزه ننوشته، اما درعینحال بر اساس آن نیتی که داشته و برای رضای خدای متعال این درس خارج را در این دورههای فشردهای که گفته بهصورت کتاب درآورده شده است. خیلی از افراد در حوزه کتاب درسی مینویسند. مثلاً مرحوم شهید صدر کتاب «دروس فی علم الاصول» را نوشت که از اسم آن معلوم است که برای تدریس نوشتهشده است اما وقتی به «دروس» رجوع میکنیم، با توجه به اینکه مطالب زیادی دارد و در نقد اقوال دیگران بسیار عالی عمل کرده است، اما بااینوجود مطالب زیادی هست که در کفایه هست ولی در «دروس» نیست. البته مطالبی هم در دروس خصوصاً در جلد سوم آن هست که در کفایه نیست. بنده دروس را ده سال و کفایه را بیش از بیست سال تدریس کردهام؛ اما کفایه تطبیق اصول و تطبیق فقه است، چنانچه رسائل هم همینطور است ولی رسائل مثل کفایه کامل نیست و باب الفاظ را ندارد. مباحث زیادی در الفاظ وجود دارد که در رسائل نیست و یا اگر هم هست به آن عمقی که در کفایه بحث شده، در رسائل بحث نشده است؛ اما سایر کتب مثل کفایه نیست. بهعبارتدیگر، کفایه به استنباط احکام نزدیکتر است. علم اصول ابزار استنباط احکام است. مدرسین حوزه و اساتید هر کتابی را که زودتر به نتیجه برساند، همان را تدریس میکنند. شما چه کتابی را در حوزه سراغ دارید که طی دو سال اگر دو درسه باشد و در طی چهار سال اگر یک درسه باشد، تمام مباحث اصولی را بررسی کند و ازنظر قواعد اصولی کامل باشد. بله، مسائل جدیدی مثل بحث از بعضی سیرهها وجود دارد که در زمان مرحوم آخوند در هیچ کتاب اصولی بحث نشده است که باید بحث شود و به این کتب ضمیمه شود؛ ولی مقداری را که صاحب کفایه در زمان خودش بحث کرده است، سرآمد کتابهای دیگر است و اینهمه مطالبی را که شش سال درس خارج خودش بوده و ایشان تلگرافی در دو جلد کفایه بیان کرده است بی نظیر است. کسی که خوب کفایه را بخواند واقعاً یک اصولی میشود، البته بهشرط اینکه خوب بتواند تجزیهوتحلیل کند نه اینکه فقط مطالب را حفظ کند.
الآن هم اگر عِدل و بدیلی برای کفایه وجود داشت بهگونهای که در سه یا چهار سال کفایه بتواند طلبه را اصولی بار بیاورد، قطعاً اساتید آن کتاب را جایگزین میکردند و از کفایه رفع ید میکردند ولی تابهحال چنین کتابی پیدا نشده است که عِدل کفایه باشد. در آینده خدا میداند ولی الآن کفایه ازنظر مطلب، منحصربهفرد است.
اجتهاد: آیا مرحوم آخوند، درس فقه نداشتند؟ در این صورت، چرا هیچ نگاشته مهم و مفصلی از خود غیر از حاشیه بر مکاسب بهجا نگذاشتند یا شاگردانشان به تقریر آن نپرداختند؟
باقری شاهرودی:مرحوم آخوند ولو به مدت کم، درس خارج فقه داشتند ولی در هرزمانی بعضیها از یک جهاتی نبوغ دارند و آوازه آنها در حوزهها میپیچد و سرآمد آن زمان میشوند. مرحوم آخوند نیز در اصول به این درجه و مراتب رسیده بود. البته در زمان مرحوم آخوند قطعاً درسهای فقه بزرگی بوده است. مثل درس مرحوم سید یزدی که ایشان بحث اصولی زیادی مثل مرحوم آخوند ندارد. مثلاً مرحوم صاحب جواهر در فقه چهلوسه جلد کتاب نوشته است آنهم از اول فقه تا آخر فقه ولی مرحوم شیخ انصاری بهغیراز مکاسب خود، مثل صاحب جواهر در فقه بحث نکرده است. جواهر کامل فقه است ولی در اصول، صاحب جواهر خیلی مطرح نیست. ازطرفی مرحوم شیخ در اصول و در بخش فقه مکاسب مطرح است ولی در سایر ابواب فقه، کمتر اسم ایشان مطرح است. البته ایشان در باب طهارت و خمس و قضاء هم بحث داشته است ولی در زمان خودش به آن صورتی که در علم اصول شهره بوده است، در فقه اینچنین نبوده است. در مورد مرحوم آخوند هم همینطور است.
اجتهاد: در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.
باقری شاهرودی:تمام هموغم بنده این است و عاجزانه از اساتید حوزه و مسئولین امر و شورای مدیریت و طلاب درخواست میکنم قدر این کتابها را بدانند و این کتابها را در کلاسها تضعیف نکنند. تا برای این کتابها عدل و جایگزینی پیدا نشده و آن عدل هم امتحان خودش را پس نداده است، این کتابها بهترین کتابهای موجود است. شما به سیره عقلای عالم مثل غربیها و … توجه کنید که برای کتب خود چقدر ارزش و اعتبار میدهند. ما اقیانوسی از کتب فقهی و اصولی داریم. آنوقت خود ما این کتب را مورد خدشه قرار دهیم. کار اشتباهی است. کسی که اصلاً معلوم نیست درست کفایه را خوانده است یا نه و اصلاً درس خارج شرکت کرده یا نه و اصلاً آیا بهواقع و حقیقت علم اصول رسیده است یا نه این کتابها را مورد وهن و توهین قرار بدهد؟ خیلی اشتباه است.
کفایه در علم اصول، کتاب مادر است. حتی اگر برای کفایه عدلی هم پیدا شود باز از روی همین کتاب مادر نوشته میشود. پس باید قدر این کتب را بدانیم و اهمیت این کتب را برای طلاب شرح دهیم. وقتی طلاب اهمیت این کتابها را ندانند، نسبت به خواندن آن کتابها دلسرد میشوند. استادی هم که خواندن این کتابها را لازم نمیداند، معلوم است که به حقیقت و عمق اصول پی نبرده است. کسی که اصول و رسائل و کفایه نمیداند، نمیتواند تفسیر بنویسد. کسی که مثلاً مسئله ترتب یا شبهه مفهومیه در عام و خاص، اقل و اکثر و متباینین که آیا اجمال آن به عام سرایت میکند یا نمیکند یا فرق اطلاق شمولی با اطلاق بدلی را نمیداند، چگونه میخواهد قرآن را تفسیر کند؟
از ابتدای قرآن تا انتهای آن با مطالب اصولی کار داریم. یک مفسر اگر اصول بلد نباشد، چگونه تفسیر مینویسد و چگونه به خود چنین جرئتی میدهد. علم اصول در فهم فلسفه و تفسیر و در تمام علوم دخالت دارد. در فقه هم که مشخص است و اصلاً اصول ابزار فقه است و اگر نباشد استنباط فقیه، لنگ میماند. لذا این کتب احترام دارد. آن نیت خالصی که علما داشتند و شبانهروز برای حوزه زحمتکشیدهاند با آن سختیهایی که در آن روزگار بوده است، باعث شده ما در کنار این اقیانوس قرار بگیریم. علمای سابق خیلی زحمتکشیدهاند تا این میراث به ما رسیده است. علمای سابق برای نوشتن یک کتاب و تهیه کاغذ، یک ماه روزه استیجاری میگرفتند تا با پول آن کتابی را تهیه کنند. زحمات زیادی کشیده شده است و این زحمات موردعنایت خدای متعال و امام زمان سلاماللهعلیه بوده است. این بزرگان سالها زحمت میکشیدند و این کتب، چکیده و خروجی این فقها از حوزه نجف است و لذا باید این کتب را تقویت کرد. تائید و تقویت این کتابها، تقویت حوزههاست و تقویت حوزهها تقویت حکومت اسلامی است و تضعیف این کتب، تضعیف حوزهها و تضعیف حوزهها، تضعیف روحانیت و حکومت اسلامی است که در صدر آن ولیفقیه قرار دارد.
سلام
جایگاه این کتاب قویم روشن و نباید مغفول عنه شود اما آیا صحیح است برای هر طالبی یک نسخه پیچید؟؟؟!!!!حاشا و کلّا