قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / تقیه به‌مثابۀ رفتاری اجتماعی ـ شبکه‌ای/ سیدامید مؤذنی
بایدهای نظریۀ تقیه/ مصطفی قناعتگر

یادداشت روز؛

تقیه به‌مثابۀ رفتاری اجتماعی ـ شبکه‌ای/ سیدامید مؤذنی

اختصاصی شبکه اجتهاد: آنچه معمولاً از حکم تقیه در اسلام به ذهن شیعیان متبادر می‌شود، رفتاری فردی است که یکی از امامان علیهم‌السلام یا پیروان ایشان برای حفظ جان خویش و ادامه مأموریت‌های الهی انجام داده و با کتمان حقیقتی، بهانه قتل خود را از دست دشمنان گرفته است. گاه نیز تقیه به‌عنوان اصلی محوری دیده می‌شود که جایگاهی بنیادین در سیره اهل بیت علیهم‌السلام ـ به‌عنوان یک خط به‌هم‌پیوسته ـ دارد و باید در کنار سایر شاخصه‌ها، رفتار کل امامان علیه‌السلام را بر اساس آن نیز تحلیل کرد و به دریافتی مشترک از سیره امامان اهل بیت علیهم‌السلام رسید. چنان‌که خود امامان علیهم‌السلام نیز به این اصل ارجاع داده و به نوعی در پی تفهیم اشتراک همه ائمه در عمل به این اصل بوده‌اند: «امام صادق علیه‌السلام: تقیه دین من و پدرانم است» (وسائل الشیعه، ج‏۱۶، ص۲۱۰). بر این اساس رفتار هیچ‌یک از امامان ـ به جز امام دوازدهم علیه‌السلام ـ بدون توجه به اصل تقیه نبوده است و باید همه دوره‌های امامت را با توجه به این اصل تحلیل کرد و مثلاً نمی‌توان ـ چنان‌که گاه روی می‌دهد ـ امام حسین علیه‌السلام و اقداماتشان را از این اصل مستثنا دانست.

اما می‌توان با دقت در سیره ائمه علیهم‌السلام برداشتی دیگر از تقیه را نیز ارائه نمود که در آن امام علیه‌السلام و مجموعه‌ای از خاندان امامت و پیروان به شکل هماهنگ و حول محوریت امام رفتارهایی منسجم را انجام می‌دادند که با ایجاد خطای تشخیص در دشمنان منجر به حفظ جان امام حاضر یا بعدی می‌شده و زمینه را برای استمرار اهداف امامت فراهم می‌آورده است.

از جمله شواهد صدقی که می‌توان برای این برداشت ارائه کرد، رفتاری است که در دوره حسنین علیهما‌السلام برای حفظ جان امام سجاد علیه‌السلام اتفاق افتاده است. با توجه به گزاره‌های مختلف تاریخی می‌توان دریافت که برجسته ساختن شخصیت حضرت علی اکبر علیه‌السلام در دوره حسنین علیهما‌السلام و توجه ویژه دادن به او از سوی امام حسین علیه‌السلام در واقعه کربلا و پیش از آن، نشان از آن دارد که برای حفظ جان امام سجاد علیه‌السلام که قرار بود در دوره اوج خفقان اموی عهده‌دار امامت شود،‌ نوعی تقیه سازمانی شکل گرفته است تا عموم مخالفان اهل بیت علیهم‌السلام که توقع ادامه اقدامات خاندان علوی را داشته‌اند این‌طور بپندارند که آن فرد منتخب یا مطرح برای ادامه این مسیر، علی اکبر علیه‌السلام است و با کشته شدن او در کربلا این خطر به‌طور طبیعی از میان برداشته شده است. در نتیجه احساس خطر دشمنان از جانب حضرت سجاد علیه‌السلام کاهش یافته و میل و حرص آنان به قتل آن حضرت تقلیل یافته است. این البته هرگز به آن معنا نیست که فضائل شمرده‌شده برای حضرت علی اکبر علیه‌السلام حقیقی نیست، بلکه سخن از برجسته شدن و تبیین عمومی همان فضائل حقیقی و سکوت نسبت به فضائل حقیقی امام برگزیده است که موجب پنهان شدن و در امان ماندن امام است.

می‌توان این اقدام منحصربه‌فرد سیدالشهدا علیه‌السلام را که هر دو این بزرگواران را علی نامید، بر این اساس فهم کرد. با این اقدام افزون بر اینکه تصریح و تسمیه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم بر اسامی امامان علیه‌السلام دچار خدشه نمی‌شود و خواص مطلع از این تسمیه، از تحیر در امان خواهند بود، ذهنیت عمومی نیز بالأخص در سطح مخالفان، از امام برگزیده منصرف می‌شود و او برای ادامه مسیر امامت تا حد زیادی در حاشیه امن قرار می‌گیرد.

از معاویه نقل شده است که روزی از دیگران درباره شایسته‌ترین فرد به حکومت پرسید و پس از آنکه دیگران به تملق، خود او را شایسته دانستند، چنین پاسخی را صحیح شمرد: «علی بن حسین بن علی (علی اکبر) شایسته‌ترین فرد برای این امر است که جدش رسول خدا است و شجاعت بنی‌هاشم و سخاوت بنی‌امیه و بزرگ‌منشی ثقیف در او گردآمده است» (بحار الأنوار، چ بیروت، ج۴۵، ص۴۵). هرچند خباثت‌های اموی در این بیان بی‌نقش نیست، اما از این نقل و موارد مشابه می‌توان دریافت ذهنیت افضلیت علی اکبر و احتمال استمرار خط علوی در او اجمالاً در میان توده مردم و تا حدی روشن‌تر در میان مخالفان وجود داشته است. چنان‌که پس از واقعه کربلا دشمنان خاندان وحی، به کشته شدن علی بن حسین معهودی اشاره می‌کنند و همین نشان از اهمیت مسأله برای آنها دارد و بیانگر آن است که گویی با کشته شدن او یکی از مسائل آنان حل شده است. (تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۰)

می‌توان رفتار سیدالشهدا علیه‌السلام در هنگام روانه شدن حضرت علی اکبر علیه‌السلام به میدان را نیز در همین سازمان تبیین کرد. تنها موردی که حضرت به تبیین جایگاه رزمنده‌ای پرداخته هنگام آغاز جنگ حضرت علی اکبر علیه‌السلام است که او را با عبارت بسیار والا و غیرمتعارف «اشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقاً برسول الله» معرفی کرده است. این عبارت با توجه به فضای ذهنی زمانه، می‌تواند خود، نوعی اشاره به شایستگی علی اکبر برای امامت یا حتی نوعی نص بر آن در فضای ذهنیت عامه قلمداد شود. از نوشته‌های بزرگان اهل سنت می‌توان به اهمیت مسأله شباهت به رسول خدا و میزان ارتباط آن با مسأله امامت و رهبری جامعه مطلع شد. (برای نمونه نک: ابن‌تیمیه، منهاج السنه، ج۸، ص۲۲۸)

بر این اساس تأکید چندباره حضرت علی اکبر علیه‌السلام در رجز خود بر اسم رمز «علی بن الحسین بن علی» و تأکید بر نسبت با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم که در واقع نوعی بیان شایستگی استمرار جایگاه آن حضرت است، حلقه دوم همان اقدام امام حسین علیه‌السلام خواهد بود. در برخی نقل‌ها علی اکبر علیه‌السلام صراحتاً خود را در جمله شایستگان به رسول خدا شمرده است که این تصریح، گواهی بیشتری بر این ادعا دارد: «أنا علی بن الحسین بن علی / نحن و بیت الله أولى بالنبی‏» (الإرشاد، ج‏۲، ص۱۰۶؛ نیز نک: شرح الأخبار، ج‏۳، ص۱۵۳).

با کنار هم گذاشتن این رفتارها و موارد دیگری که از تتبع تاریخی فراهم می‌آید می‌توان دریافت که مجموعه‌ای از رفتارها از سوی خاندان وحی برای مدیریت ذهنیت عمومی، ایجاد خطای تشخیص در دشمنان و در نهایت حفظ جان امام سجاد علیه‌السلام انجام شده است که می‌توان آن را تقیه سازمانی دانست.

با پذیرش این بیان از تقیه زاویه جدیدی برای فهم بسیاری از رفتارهای به‌ظاهرمتضادی که از سوی اهل بیت علیهم‌السلام صادر شده باز می‌شود و حتی می‌توان اقدامات افرادی که علم یا احتمال تأیید ایشان از سوی امامان وجود دارد را با نگرشی دیگر بررسی کرد. طبیعتاً ازآنجاکه این رفتارها تقیه‌ای و از سنخ رفتارهای امنیتی و پنهانی بوده است، نمی‌توان امروز از تاریخ انتظار داشت که همه اجزای آن را برای ما بازگو کند، اما می‌توان بر اساس گزارش‌های معتبر به حدس تاریخی قابل اعتنایی رسید که توجیه‌گر برهه‌های حساس تاریخ باشد. بر این اساس قیام‌هایی مانند قیام‌ زید را می‌توان پازلی دید که در مجموعه اقدامات امامان برای حفظ امامت در دوره اختناق اموی، از آن بهره گرفته شده است.

بررسی، پذیرش و الگوسازی از تقیه سازمانی می‌تواند منبعی جدید را برای تعیین رفتار مناسب در مواجهه با جبهه امروزین دشمنان اسلام فراهم آورد که بر اساس آن در موارد مورد نیاز مجموعه‌ای از رفتارهای به‌ظاهر متضاد و در واقع هماهنگ را حول محور ولی امر طراحی کرد که با هدف حفظ جان و تحقق اهداف او از سوی جامعه ایمانی انجام شود.

*برداشتی از جلسه اول سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ حامد کاشانی با عنوان «نقش امام سجاد علیه‌السلام در رویش دوباره اسلام»

One comment

  1. پیشنهاد می کنم نویسنده محترم، نسبت به مصادیق دیگری از تقیه سازمانی (شبکه ای) در زندگانی اهل بیت علیهم السلام یادداشت هایی را تنظیم فرمایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics