شبکه اجتهاد: یکی از مصادیق تنزیل شریعت تنزیل آن در حوزه راهبردها است. پیادهسازی شریعت در حوزه استراتژیها یک امر اساسی میباشد، زیرا استراتژیها نقش حیاتی در شکلدهی به فعالیتها و انجام مسئولیتها دارند. با این حال، ما اغلب، بلکه در بیشتر موارد، در تعیین رابطه فقه با استراتژیها غیر فعال بوده و هستیم.
در اینجا و قبل از ورود در بحث باید دو نکته اصلی را روشن کنیم:
اولاً، منظور این نیست که فقها استراتژیها را تدوین کنند؛ چرا که این حوزهای تخصصی است که علم خاص خود را دارد و موضوع ما اینجا جایگزینی نقش متخصصان در تدوین استراتژیها با فقها نیست.
ثانیاً، برخی به اشتباه تصور میکنند که علم فقه میتواند در همه چیز به کار رود، از ساخت خودرو تا پرتاب هواپیما. این افراط غیرموجهی است که علم و تخصصهای دیگر را نادیده میگیرد. علم فقه باید با نگاه به قواعد علمی و تخصصهای دیگر موضوع خود را تنظیم و تعیین کند تا بتواند به درستی نقش خود را ایفا کند.
پس از این توضیح، در مورد موضوع باید گفت که واقعیت از دو حالت خالی نیست:
۱. اگر از اهمیت استراتژی آگاه باشیم و در ارتباط با فقه معاصر کاری نکنیم، در این صورت فقه را با چالشهای بزرگی مواجه میکنیم. زیرا استراتژیهای بزرگ وقتی شروع به حرکت میکنند، همه چیز را با خود هماهنگ میکنند و سیاستها و اهداف بر اساس آنها شکل میگیرند که ممکن است این وضعیت در صورت عدم توجه به فقه در حوزه راهبردها به حاشیهرانی فقه منجر شود.
۲. اگر از اهمیت استراتژی آگاه نباشیم، این جهل مرکبی است که فقه و جامعهای که به فقه پایبند است را در معرض خطر قرار میدهد، زیرا استراتژیها نقش اصلی را در تعیین مسیر هر فعالیت اجتماعی که امروز شکل میگیرد یا شکل میدهیم بازی میکنند. بنابراین، باید در مورد پیادهسازی شریعت در حوزه استراتژیها فکر کنیم و بسیار جدی باشیم.
دو مسیر برای پیادهسازی شریعت در حوزه استراتژیها
پیادهسازی شریعت در استراتژیها از طریق دو مسیر اصلی انجام میشود:
مسیر اول: منطبق سازی خود استراتژیها با محتوای قواعد فقهی
اگر شریعت به عدالت دعوت میکند، استراتژیهای ما باید عادلانه باشند. و اگر شریعت آسیب را منع میکند، باید استراتژیهای غیر مضر را در پیش بگیریم. این قواعد باید در استراتژیها ادغام شوند.
توضیح بیشتر:
استراتژیهای عادلانه: باید با عدالت و انصاف همراه باشند و فقط به سمت یک گروه خاص گرایش نداشته باشند. نامههای امام علی (ع) به مالک اشتر، که حاوی دستوراتی است که این نوع استراتژیها را ارائه میکنند.
استراتژیهای بدون آسیب: قاعده “لا ضرر” باید در حوزه استراتژیها اعمال شود. استراتژیها باید بدون آسیب باشند، زیرا برخی استراتژیهایی که میسازیم و اتخاذ میکنیم ممکن است آسیب بزرگی به بخشهایی از جامعه وارد کنند و افراد زیادی زیر دست و پای فعالیتهای منبعث از این راهبردها له شوند بدون اینکه کسی به این آسیب ها توجه کند، از آن جهت که این استراتژیها علت آن بوده است.
همچنین، باید استراتژیهای بدون آسیب به محیط زیست ساخته و اتخاذ شوند. محیط زیست.
مسیر دوم: ساخت استراتژیهایی که هدفشان تحقق شریعت و اصول آن است. به عنوان مثال:
۱. استراتژیهای تبدیل کننده اصول شریعت همچون عدالت به فرهنگ: هدفشان گسترش عدالت و تبدیل آن به فرهنگ اجتماعی است. هیچ جامعهای بدون فرهنگ اجتماعی موفق نمیشود. باید استراتژیهایی ایجاد شود که فرهنگ این اصول را تقویت کنند.
۲. استراتژیهای آموزش اصول شریعت: باید استراتژیهایی را بسازیم که آموزش عمومی را تقویت کنند، تا جامعهای قادر به فهم و اجرای ارزشهای فقهی در زندگی روزمرهاش ایجاد شود.
۳. استراتژیهای عدالتی: اگر عدالت هدف است، باید استراتژیهایی را اتخاذ کنیم که به تحقق عدالت در تمامی جوانب فعالیتها منجر شوند، مانند استخدام، ارتقاء، پرداخت حقوق و مزایا. نگه داشتن قاعده عدالت فقط در کتابها بدون اجرای آن به عنوان اهداف در استراتژیها، فقه را بیاثر میکند.