حجتالاسلام روحالله شاکری ضمن اشاره به اینکه در سده کنونی به مدت پنجاه سال فقها نگاهی حداقلی به ولایت فقیه و امور حسبه داشتند، گفت: تنها کسی که قرائت جدیدی را از مرجعیت، ولایت و امامت بیان میکند امام خمینی(ره) است.
به گزارش شبکه اجتهاد، کرسی ترویجی با عنوان «تطور تئوری امور حسبیه در پرتو اندیشه ولایت فقیه امام خمینی(ره) در مکتب فقهی نجف» چندی قبل به همت معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد. در این نشست حجتالاسلام روحالله شاکری، به توضیح درباره پژوهش خود پرداخت و اظهار کرد: ما در زمان معاصر شاهد تحولی جدی در حوزه علمیه نجف هستیم و من این تغییرات جدی را در تفکرات علما و اندیشمندان حس کردم.
دانشیار دانشگاه تهران ادامه داد: امروزه صاحبان کرسی فقه در حوزه نجف دارای ایدههایی هستند که در گذشته سابقه نداشت یا سابقه داشت ولی چندان مورد توجه نبود. در گذشته در مسائل فقهی همواره نگاهی حداقلی به امور اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. همین مسئله مورد استفاده کسانی که نگاهی منفی به اندیشه دینی و حاکمیت دین در انقلاب اسلامی دارند، قرار گرفته است. این افراد همیشه تأکید میکنند که ولایت فقیه در امور حسبیه است و مفهوم امور حسبه به اموری تعلق گرفته است که شارع مقدس راضی نیست که بر روی زمین بماند. بعد درباره امور حداقلی مثل ولایت بر صغار و مجانین مثال میزنند. در حال حاضر در حوزه قم اکثریت فقها امور حسبیه را توسعه دادند و حتی سنتیها هم قائل به توسعه امور حسبه هستند، این تطور در حوزه قم و نجف هم اتفاق افتاده است.
وی افزود: در ابتدای سده، فقیه نامداری که محوریترین فقیه حوزه نجف محسوب میشود، مرحوم سیدمحسن حکیم است. مرحوم حکیم، ولایت مطلقه فقیه را نپذیرفت و زیر بار آن نرفت ولی ولایت فقیه را در حداقلها پذیرفت. ایشان با اینکه روحیه انقلابی داشت و در ایام جوانی یک انقلابی به تمام معنا بود و در مبارزه با بیگانگان حضور جدی داشت، در آثار روشمند خود در این زمینه ورود نکرد و حتی در حاشیهای که بر آثار شیخ انصاری یا عروه سیدکاظم یزدی دارد دقیقاً روشن میکند که دغدغه حداقلها را دارد. تأکید میکنم که مرحوم حکیم در آن زمان محوریترین فرد در حوزه نجف بود. ایشان اصرار داشت که ولایت مطلقه دلیل ندارد و روایات را نقد و و تصریح میکرد که آنها ضعیفالسند یا در دلالت قاصرند. در مجموع ایشان به ولایت مطلقه اعتقادی نداشتند و قائل به توسعه و امور حسبیه حداکثری نبودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: بعد از ایشان مهمترین فقیه حوزه نجف، آیتالله خویی است. تقریباً در کتابها و تقریرات آیتالله خویی، همان مشی وجود دارد. تفاوتی کمی میان آیتالله خویی و آیتالله حکیم وجود دارد و مشی آنها یکی است. ایشان صراحتاً در کتاب خود میگوید که ولایت فقیه با هیچ دلیلی ثابت نمیشود، چون این ولایت به پیامبر(ص) و امامان اختصاص دارد. ایشان معتقد است که فقط حق تصرف در اموال قاصرین در محدوده امور حسبه برای فقیه ثابت است و حتی از واژه «ولایت» برای فقیه استفاده نمیکند و تعبیر «نفوذ تصرف» را به کار میبرد. او مینویسد که نفوذ تصرف فقیه در امور حسبه پذیرفته است ولی جواز تصرف در امور حسبه به مقدار ضرورت دارد. این سخنان مؤید رویکرد حداقلی ایشان است. بر این اساس، قریب به پنجاه سال در حوزه نگاه حداقلی به امور حسبه حاکم بود.
امام خمینی(ره) و ارائه قرائت جدیدی از مرجعیت و ولایت
شاکری تصریح کرد: تنها کسی که قرائت جدیدی از مرجعیت، ولایت و امامت بیان میکند امام خمینی(ره) است. ایشان شاگردانی را تربیت کردند که با اندیشه امام همراه هستند. حتی کسانی که شاگردان مشترک آیتالله خویی و امام بودند اندیشه امام را ترجیح دادند. مثلاً میرزا جوادآقا تبریزی قائل به توسعه امور حسبه است. به عنوان مثال اعتقاد دارد که اداره نظام شهرها از مهمترین امور حسبه است.
وی افزود: تطور حوزه نجف تحت تأثیر اندیشههای امام بوده است. حضور اندیشه امام در مدت پانزده سالی که در نجف درس ولایت فقیه دادند، اثرش را گذاشت و یک عده بر اساس اندیشههای ایشان تربیت شدند. الان مراجع عراق به توسعه امور حسبه معتقدند. این اعتقاد در موضعگیریهای سیاسی آنها دیده میشود و مرجعیت در مسائل سیاسی عراق دخالت جدی دارد، مثلاً میگوید که مردم در انتخابات شرکت کنند. حشدالشعبی محصول مرجعیت است. حتی گاهی اوقات مرجعیت به صورت جزئی وارد مسائل سیاسی میشود و مثلاً میگوید که فلان آقا نباید کاندیدا شود. امام صراحتاً میگوید که حفظ نظام و جوانان از انحراف از واضحترین مصادیق امور حسبه به شمار میآید. این اندیشه تأثیرش را گذاشت و ایشان حدود و ثغور ولایت را آنقدر بالا بردند که منجر شد کسانی که ولایت مطلقه را قبول ندارند دست از رویکرد حداقلی بردارند و حداکثری شوند.
تاثیر عوامل سیاسی و اجتماعی بر فقه
در ادامه نشست حجتالاسلام حسین ارجینی، دانشیار دانشگاه معارف اسلامی، به ایراد سخن پرداخت و گفت: برای بررسی مباحث حوزه دو نوع نگاه وجود دارد. یک نگاه این است که منهجهای فقه را نگاه و بررسی کنیم که چه چارچوب و تفاوتهایی دارند. یک منظر هم این است که فضای اجتماعی و سیاسی و تأثیر آن بر مبانی فقهی را بررسی کنیم چراکه فضای اجتماعی و سیاسی میتواند در مبانی تأثیرگذار باشد و آنها را توسعه بدهد.
وی ادامه داد: ما شاهدیم که وقتی اندیشه امام خمینی گسترش پیدا میکند و انقلاب اسلامی شکل میگیرد، این مسئله هم در حوزه نجف و هم در فضای عمومی کشور عراق تأثیرگذار است و از این رهگذار بر اندیشه فقها تأثیر میگذراد، چراکه همانطور که اشاره شد، یکی از عوامل توسعه امور حسبیه مطالبات مردم است. نگاه امام به این مسئله یک رویکرد کلان بود و معتقد بودند که اگر دقیق به اسلام نگاه کنید از آن غیر حاکمیت دین درنمیآید و نمیتوان رویکرد دیگری داشت. وقتی در اسلام تصریح شده است که امر قضاوت دست انسان جائر نباشد، امر حاکمیت که اولیتر از قضاوت است.
ارجینی اظهار کرد: جریان روشنفکری به دنبال جایگزینی برای جمهوری اسلامی است. به باور روشنفکران جایگزین نظریه جمهوری اسلامی و تنها جریانی که میتواند آلترناتیو حوزه قم باشد حوزه نجف است. به باور آنها جریانی که حوزه نجف دنبال میکند ولایت مطلقه نیست و حوزه نجف قائل به ورود حداقلی فقها به عرصه سیاسی است. به همین دلیل آنها سعی میکنند که در آینده به سمت قرائتی بروند که از حوزه نجف در عرصه ورود فقاهت به حاکمیت وجود دارد. پس این رویکرد، سیاسی است. در مقابل، نگاه ما این است که حوزه نجف و قم مکمل هستند و در حوزههای مختلف به هم کمک میکنند تا ما را به سمت اهداف اسلام سوق دهند.
منبع: ایکنا