اختصاصی شبکه اجتهاد: برای بررسی نظر شارع در رابطه با مدگرائی و استفاده از برندها، یکی از بهترین افراد برای گفتگو، حجتالاسلام والمسلمین سید محمدعلی ایازی است. او که هم از قرآن پژوهان معروف است و هم تحقیقات فقهی و قابل توجه فراوانی دارد، در گفتگو با اجتهاد، از مدگرائی از منظر قرآن گرفت. عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران معتقد است قرآن تجمل را به رسمیت میشناسد و تنها در صورتی که منجر به غفلت از یاد خدا شود، ناپسند میشمارد.
اجتهاد: با توجه به آیات قرآن مفهوم تجمل و نظر شارع نسبت به آن چیست؟
ایازی: باید بحث را از دو منظر مورد مداقه قرار دهیم. یکی از منظر اخلاقی، و دیگری از منظر فقه.
ممکن است در هنگام مطالعه از منظر اخلاقی، مشاهده کنیم که گزاره صرفا جنبه توصیه اخلاقی و جنبه داشته باشد. به حوزه باید و نباید از منظر اخلاق توجه داشته باشد. در مقابل یک مسئله ممکن است از جنبه واجب و حرام نگریسته شود و منظر فقهی داشته باشد. با توجه به مجموعه آیات قرآن کریم، برداشت و فهم من از آیات قرآن این است که، استفاده کردن از زیباییها و نعمات دنیوی به هیچ وجه نفی نشده، بلکه گاهی از تعبیرات قرآنی استفاده میشود که تنبه و توجه میدهد که چرا از نعمات و زیباییهای الهی استفاده نمیکنید. تعبیر قرآن در این باره بهرهگیری از زینتها است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ». قرآن افزون بر تعبیر به زینت، تعبیر به طیبات هم میکند.
یک چیز هست که خوب است، یک چیز هست که خوبتر است. یک چیز هست که زیبا است، یک چیز هست که زیباتر است. طیب، چیزی است که انسان به آن شوق دارد و نسبت به آن علاقه نشان میدهد. این موارد صریحا در قرآن ذکر شده است.
تجمل از باب تفعُّل است. یعنی چیزی که انسان به آن زیبایی میدهد. یعنی چیزی باشد که انسان آن را زیبا میکند. مثلا فرض کنید یک امر قدسی داریم و یک تقدس داریم. تقدس غیر از قدسی بودن است. لذا یک بار جمال و زیبایی است و یک بار تجمل و به ظاهر زیبا کردن است. این دو با هم متفاوت و در عین حال امر مشروع است.
بنابراین تجمل به لحاظ دینی و فرهنگی هیچ مشکلی ندارد. البته در قرآن کریم تعبیرات مختلفی وجود دارد. تعبیراتی از قبیل اینکه دنیا متاع است. تمتع، بهرهوری و استفاده کردن از این دنیا اشکالی ندارد. البته جایی محل اشکال است، که دنیا انسان را از آخرت غافل کند. وسیلهای برای نسیان آخرت شود. یا این دنیا عامل گناه برای انسان شود. انسان به خاطر آن مرتکب حرام بشود، ظلم کند، غصب کند. زیرا در صورتیکه بهرهمندی از دنیا به حقوق دیگران آسیب بزند، بدون شک حرام است.
از منظر فقهی اگر شما تجمل کنید و به سمت دنیا بروید، و این حرکت معارض با حق دیگران باشد، قطعا این تجملگرایی حرام است. چون حق دیگران است و در این بحثی نیست. اما اگر تعارض با حقوق دیگران نداشته باشد ولی موجب فراموشی و غفلت انسان بشود، این هم مطلوب دین نیست.
البته این نامطلوب بودن با حرام بودن تفاوت دارد. مثلا قرآن در جایی تعبیر میکند که« تِلکَ الدّارُ الآخِرَهُ نَجعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدونَ عُلُوًّا فِی الأَرضِ وَلا فَسادًا و َالعاقِبَهُ لِلمُتَّقینَ». اگر علو باشد که مباین با حق دیگران میشود یا فساد باشد، مسلما معارض است. اما اگر آن مورد نباشد، مثلا نسیان باشد، دین توصیه نمیکند، تشویق میکند که شما این کار را نکنید.
اجتهاد: با توجه به آیات قرآن در مذمت دنیا و دنیاپرستی، میتوان حب دنیا و ترویج آن را حرام دانست؟
ایازی: حب دنیا به لحاظ فقهی حرام نیست، اما میشود آن را مذموم اخلاقی دانست. اصولا امور اخلاقی، امور ارشادی هستند. یعنی اگر کسی وارد چنین فضایی شد و توابعی را به وجود آورد، ممکن است آرام آرام مرتکب حرام هم بشود. خودش فی نفسه حرام نیست. مسلما حب به دنیا، گاهی موجب غفلت از آخرت و یا دعا و عبادت و ضابع شدن حق دیگران میشود. افعال حرامی که ممکن است انسان با وارد شدن در فضای حب دنیا مرتکب آنها شود طبیعتا حرام هستند اما نفس حب دنیا حرام نیست، بلکه ممکن است مقدمه حرام باشد. البته گاهی هم در همان حد میماند و شخص مرتکب حرام نمیشود. مثلا شخصی که نماز را دیر وقت میخواند یا در منزل نشسته فیلم یا مسابقهای را در تلوزیون تماشا میکند. این فعل حرام نیست، اما مطلوب شارع هم نیست.
اجتهاد: آیا مدگرایی مصداق عناوینی از عناوین حرام یا مرجوح قرآنی هست یا نه؟
ایازی: خیر، مدگرایی از مصادیق عناوین حرام نیست. چرا که همانگونه که گفتیم، اگر مدگرایی به شکل تجمل و یا زینت و یا استفاده از نعمات دنیایی باشد، مشکلی نیست. بلکه گاه میتواند مطلوب هم باشد. مثلا میخواهم لباسی را که برند است و جدیدا در بازار آمده، استفاده کنم. خوب چه نهیی شده است. در قرآن آمده است: «کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لـا تُسرِفُوا». فرموده است اسراف نباشد. مثلا خانمی ۵ دست لباس مد تهیه میکند، اما از آنها استفاده نمیکند، این اسراف است. اما اگر از این ۵ دست در ۵ جلسه زنانه استفاده کرد، یا در ۵ مهمانی در ایام نوروز استفاده کرد و قصدش این بوده که در همه مهمانیها لباس واحد نپوشد و همچنین مد را رعایت کند، این اسراف نیست.
اجتهاد: تفاوتی بین اینکه این لباسها در شان او باشد یا نه، نیست؟
ایازی: بحث شانیت نیست بلکه قصد دارد چنین کاری را انجام دهد. البته فراموش نشود، بحث اخلاقی نمیکنم. ممکن است بحث در بحث اخلاقی بگوییم، زمانیکه از این لباس استفاده میکند، ممکن است کسی حسرت و افسوس بخورد. یا ممکن است امور ضروریتری وجود داشته باشد، که میتوانم در آن امور هزینه کنم، اما نمیکنم، همه اینها بحث دیگری است. ولی عنوان اسراف قطعا نیست.
اجتهاد: اگر در جایی منجر به اسراف شود، شما اسراف را حرام میدانید؟
ایازی: درجات اسراف هم فرق میکند. مرحوم آقای شیخ جواد تبریزی استاد ما میفرمودند: در جایی که مربوط به حق دیگران است، اسراف حرام است. مثلا آب را در اینجا نیمخورده میکنیم و مابقی را دور میریزیم، در حالیکه در حال حاضر کمبود آب داریم. این آب ریختن اسراف است، چرا که حق دیگران را ضایع کردید. اما اگر حق کسی ضایع نمیشود، در اینجا معلوم نیست که بتوانیم بگوییم حرام است.
بنابراین به نظرم من بین جایی که حق دیگران ضایع میشود یا حق جامعه ضایع میشود، با جایی که چنین اتفاقی نمیافتد، باید مرزبندی کنیم. چرا که ضایع کردن حق دیگران یا جامعه از مصادیق ظلم است، و ظلم هم حرام است.
اجتهاد: آیا میتوان مدگرایی را به دو قسم مذموم و مباح، و یا حتی راجح تقسیم کرد؟
ایازی: اگر منظور از مدگرایی و استفاده از برند نوعی از زینت و یا یک نوع تشخص باشد، به نظر من اشکالی نخواهد داشت. مثلا کسی میخواهد در جامعه حضور داشته باشد، یا در جمعی صحبت کند، لذا در جایی قرار میگیرد که همه چشمها به اوست. مثل اینکه آقایی از عبای خاشیه استفاده میکند. یا فرض کنید از پیراهن یا کت و شلوار خاصی که خیاط آن مشهور است، استفاده میکند. اگر از این جهت باشد، یعنی وسیلهای برای تشخص باشد، شخص متمایل به استفاده است، اشکالی ندارد.
فرض کنید شخصی میخواهد در خارج از کشور یک سخنرانی داشته باشد. هر چه تشخص شخص بیشتر باشد، این شکوهی برای آن مقام و کشور است. در اینجا میتواند راجح باشد. اما اگر جنبه اسراف یا تبذیر داشته باشد، مسلما مرجوح و غیر اخلاقی است. هرچند حرام نیست. لذا اگر جایی باشد که تحقیر دیگران باشد یا همانگونه که گفتیم از بین بردن حق دیگری باشد، در اینجا میتواند حرام باشد.