شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین صدیقی عدم حضور یا کمرنگ شدن روحانیت در عرصههای اجرایی و سیاسی را نه تنها مانع وظیفه اصلی روحانیت نمیداند بلکه معتقد است که اگر روحانیت به دلیل حفظ قداست خود بخواهد از مناصب اجرایی دور شود یعنی فرار از مسئولیتهای اجرایی و مدیریتی کشور و این امر بالاترین جفا به اسلام و دین است.
او گفت: ترک روحانیت از مناصب اجرایی و سیاسی، مانع قداست و دینداری است چرا که عالم دینی باید اهتمام به امور مسلمانان داشته باشد، شرط اولیه اسلام این است که انسان در رفع مشکلات مردم قدمی جلو بگذارد و چه مشکلی بالاتر از حکومت.
صدیقی برخی از کارشناسان دینی که در رسانه ملی حضور مییابند را در حدی ندانست که در منظر عموم قرار گیرند و تأکید کرد: همانطور که کادرسازی تربیت مدیر از وظایف خاص حوزههای علمیه است، تربیت چهرههای رسانهای هم از وظایف خاص حوزههای علمیه است و در این جهت ما معتقدیم که تاکنون یک کار هدف دار قابل قبولی نبوده است؛ رسانه ملی هم باید در گزینش و انتخاب دقت کند، گزینش رسانه ملی و روحانیونی که در این رسانه حضور دارند، بی ایراد نیست.
او به انتقادی که نسبت به انتخاب نشدن روحانیون اصلاح طلب به عنوان ائمه جمعه نیز پاسخ داد و گفت: انتخاب ائمه جمعه، به اسم نیست به خطی است که آقایان از آن عبور میکنند، اگر خط، خط گرایش به غرب و حمایت از فتنه باشد، نام آن اصولگرا هم باشد، مطرود جامعه دینی است، اما اگر کسی ولایت مدار است و گفتمان انقلابی دارد و استکبار ستیز است، یک مورد نشان دهید که کسی این شاخصها را داشته و در شئون روحانیت راه داده نشده است، من که چنین شخصی را سراغ ندارم. نکته بعد اینکه تقسیم بندی روحانیت به اصولگرا و اصلاح طلب پذیرفته نیست و بازیهای سیاسی است.
حجتالاسلام والمسلمین کاظم صدیقی چهرهای نام آشنا در میان نهاد روحانیت که اگرچه بیشتر نام و چهره او به عنوان ائمه جمعه تهران شناخته شده، اما در عرصههای مختلفی فعال است از جمله مؤسس و تولیت حوزه علمیه امام خمینی، نائب رئیس شورای مدیریت حوزه علمیه تهران، استاد دروس خارج فقه، تفسیر قرآن کریم و اخلاق اسلامی حوزههای علمیه، یکی از مقامات قوه قضائیه، دبیرکل بنیاد بینالمللی غدیر و امام جماعت مسجدجامع اُزگُل. در ادامه متن گفت وگوی شفقنا با ایشان را میخوانید:
اخیرا انتقاداتی نسبت به بخشی از روحانیت در ایران مطرح شد، اینکه بخش مهمی از روحانیت پس از انقلاب اسلامی از کارویژههای اصلی و تعریف شده خود فاصله گرفته و نتوانسته در مواردی موفق باشد ازجمله در فقه روزآمد، گره گشایی از مشکلات نظام، و همچنین در ارتقاء شناخت مردم از معارف دینی ناتوان بوده و در مبارزه با خرافات، آرایههای ناروا و بدعتها کوتاهی کرده و در نتیجه دامنه خرافه، بدعت، تحجر و سطحی نگری فزونی یافته و برخی منابر خود، تریبون انحراف گشته اند؛ از نظر شما این انتقاد قابل قبول است؟
صدیقی: روحانیت یعنی علمای شیعه و کارشناسان دینی از زمان قدیم در جامعه با اعتقاد و اخلاص کمر بسته بودند که مردم را با خدا آشنا کنند و دلهای ندیده را با خدا آشتی دهند و اعتقادات، رفتار و اخلاق مردم را در مسیر رضای خدا قرار دهند، تعبیری که وجود نازنین امیرالمومنین در مورد پیامبر اکرم(ص) دارد طبیب دوّار بطبّه است؛ وجود نازنین پیامبر خدا طبیبی بودند که دنبال مریضان میرفتند و درمان را همراه خود داشتند و هر جا بیماری با هر نوع مرضی میدیدند برای درمان او داروهای لازم را ارایه میکردند که قرآن هم با همین لحن میفرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ؛ علما، نمایندگان پیغمبر هستند و نقش طبیب را دارند، رفع آلام جامعه و دردهای مردم را همواره وجهه همت خود قرار دادند و در طول تاریخ روحانیت شیعه، علمای شیعه همیشه شاخص بودند و در زندگی خود زهد داشتند و از تجملات، اشرافی گری دور بودند و با مردم زندگی میکردند، مردم آنها را همدم و طیب خود میدانستند و هیچ تحمیلی برای پذیرش آنان نبود مانند آب جاری بودند که مردم عطش داشتند در کنار آنها باشند منتها از زمانهای قدیم تا به امروز کسانی در این کسوت به لوازم این لباس عمل نکردند و گاهی هم انحرافاتی به وجود آوردند، اختصاص به زمان دور و نزدیک ندارد، مطاع کفر و دین بی مشتری نیست، گروهی این میسپندند و گروهی آن میپسندند، ولی قداست جامعه روحانیت با وجود پرچم داران و سنگرنشینان و انسانهای وارسته همیشه حفظ بوده، در حدی که وقتی خدا در روز قیامت حجت را بر بندگان خود تمام کند، میفرماید: “با وجود چنین روحانیونی چرا به دین خود عمل نکردید” حفظ قداست روحانیت پشتیبانی ولایی امام زمانی را دارد، در هر زمانی اشخاصی از علما حجت بر حجت بودند همان تعبیری که امام زمان فرمودند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ؛ در زمان غیبت کبری شما به علما مراجعه کنید، اینها حجت من بر شما هستند و من هم حجت خداوند بر آنان هستم» بنابراین شیعه حجت حجت الله است و قطعاً عنایت امام زمان در حدی است که جامعه راه را گم نکند و حجت بر او تمام شود؛ همیشه علمای کارآمد در جامعه بوده و خواهند بود و زمین خالی از حجت نخواهد بود، اما همه اینطور هستند؟ خیر!
ما در جامعه روحانیت هم ریزش داریم همانطور که در زمانهای گذشته علی محمد باب در حوزههای علمیه تربیت شده و بعد هم بهائیت را به وجود آورد، در گروههای روحانی بعد از انقلاب هم اشخاص نفوذی وجود داشتند که اساساً از ابتدا در این لباس بودند تا از مزایای این لباس استفاده کنند؛ همچنین اشخاصی بودند که وقتی انقلاب شد و حکومت به آنان رو آورد، چرب و شیرینی دنیا هویت آنان را تغییر داد، ما آخوندهایی داریم که بسیار انقلابی بودند، زندان رفته بودند و شکنجه شده بودند و در خط امام و شهدا سنگ تمام میگذاشتند ولی در حال حاضر اینگونه نیستند و شخصیت دیگری شدند، ما همیشه ریزش داشتیم، اختصاص به انقلاب و قبل از انقلاب ندارد، همیشه بوده کما اینکه در یاران پیامبر و امیرالمومنین همه یک دست نبودند، عدهای بودند که انگیزههای مالی، شهرتی و قدرت طلب داشتند و زیر عبای پیامبر کمین کرده بودند که در زمان مناسبی به آمال دنیوی برسند و کار خود را انجام دهند.
چرا نهاد اصلی و اصیل روحانیت، میان خود و این دسته از روحانیان خطی نمیکشد و اجازه میدهد آنان با اعمال و رفتار و حتی سخنان خود، به اصل روحانیت در میان افکار عمومی آسیب برساند؟
صدیقی: چند علت دارد، یکی اینکه بشر یک موجود آگاه و آزاد و انتخاب گر است، ماشین نیست که انسان تنظیم کند که از خط خارج نشود، انسان است هوا و هوس و فراز و نشیب دارد، قهراً غلطها و لغزشها لازمه این آزاد بودن هست، داشتن امیال مختلف در وجود انسان و آزاد بودن در انتخاب، کار دست انسان میدهد، عالم دینی هم انسانی با همه غرایز است.
نکته دوم اینکه بالاخره جامعه تا رشد پیدا نکرده و فضای عمومی اقتضای خاص خودش را داشته باشد به طوری که ناپاکان به آن زمینه بدهند و نسبت به افرادی که در خط دین، تعهد و استقامت قرار دارند، طرد نشان داده شود، نمیتوان کاری از پیش بُرد؛ در حقیقت با نیروی قهری نمیتوان جامعه و روحانیت را اصلاح کرد، ولی در عین حال حضرت امام خمینی(ره) برای حفظ قداست روحانیت و هم برای ملاحظه خاص دستور دادند، با دقت بیشتر در مراقبت از روحانیت، دادسرا و دادگاه ویژه تشکیل شود؛ زمانی که دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت برخوردهایی میکنند، سیاسیون همین مسایل را چماق میکنند و علیه این نهاد مقدس به کار میبرند و فضای سیاسی، تقوا، تعهد، تعقل و همه چیز تحت شعاع این نوع از سیاست قرار میگیرد؛ آنهایی که امکاناتی دارند و تریبون جامعه را در اختیار دارند، عرصه را تنگ میکنند و در برابر هر حرکت اسلامی مانع ایجاد میکنند.
بارها و بارها بحث شده و اخیراً یکی از مراجع عظام تقلید هم تأکید کردند که “وظیفه اصلی روحانیت تصدی پستهای اجرایی نیست“، این در حالی است که برخی روحانیون به پاساژ داری، صادرات و واردات روی آوردند و این نوع از اقدامات در شأن روحانیت نیست، حتی این انتقاد وارد شده که حضور روحانیت در مناصب اجرایی و سیاسی موجب شده که آنان از وظیفه اصلی خود یعنی ارشاد غافل شوند، با این حال حضور روحانیت در مناصب اجرایی و سیاسی آسیبی برای این نهاد نیست؟ روحانیون در وظیفه خود یعنی ارشادات کلی، چقدر موفق بودند؟
صدیقی: اگر کسی با آیات قرآن آشنا باشد، میداند که اسلام خودِ زندگی است، اگر اسلام دین تردید بود، توقع این بود که یک روحانی فقط یک نماز جماعت و موعظهای بخواند و در مکتب خود بنشیند، اما وقتی وجود نازنین پیغمبر، قرآن را به عنوان دستورالعمل زندگی بشر آورده که آیات قرآن مدیریت، قضاوت و تعلیم و تربیت دارد و ابعاد مختلف زندگی در قرآن است، قرآنی که این آیات را دارد باید قرآن شناسی مجری آن باشد نه اینکه آن را بدهیم دست کسانی که هیچ چیزی از قرآن نمیدانند، عمل خودِ پیامبر نیز نشان از این واقعیت دارد، کسی مقدس تر از پیغمبر نیست، پیامبر حکومت تشکیل داد، خودش هم رییس حکومت بود و هم مناصب حکومتی را به حضرت علی(ع) و سلمان یاد داد، انبیایی مانند حضرت سلیمان، حکومت تشکیل دادند، حضرت یوسف بر اساس نص صریح قرآن حکومت تشکیل داد، حضرت داود نیز در جبهه فرماندهی کرده، این راه انبیاء است، حوزه بخواهد فاصله بگیرد به این جهت که بیشتر باید گیر داد، یعنی بیشتر با دین فاصله گرفتند، اگر روحانیت به دلیل حفظ قداست خود بخواهد از مناصب اجرایی دور شود یعنی فرار از مسئولیتهای اجرایی و مدیریتی کشور و این امر بالاترین جفا به اسلام و دین است؛ اصلا نقش امام(ره) و انقلاب این بود که اسلام را از انزوا و لابه لای کتابهای غبارآلوده بیرون کشد و در مجرای زندگی قرار دهد، همه باید متحد باشند مناصب حکومتی را به دست نا اهل و جاهل ندهند.
یعنی حضور روحانیت در مناصب اجرایی و سیاسی مانعی برای انجام وظیفه اصلی آنان نیست؟
صدیقی: نه تنها نیست بلکه ترک آن مانع قداست و دینداری است، عالم دینی باید اهتمام به امور مسلمانان داشته باشد، پیغمبر فرمود: کسی که شب را صبح کند و به فکر مسلمانان نباشد و در مقام رفع مشکلات جامعه دینی نباشد، مسلمان نیست، شرط اولیه اسلام این است که انسان در فع مشکلات مردم قدمی جلو بگذارد و چه مشکلی بالاتر از حکومت.
انتقاد شد که سطح اخلاق و تهجد طلبهها پایین آمده، در گذشته همه مشغول تهجد بودند، اما اکنون چنین نیست، در کاهش سطح اخلاق و تهجد چه نشانههای بارزی وجود دارد که لازم و ضروری است طلبهها از آن دوری کنند؟
صدیقی: در گذشته روحانیت بسیار مهجور بود، دو هزار طلبه در حوزه علمیه قم بودند، رسانههای ارتباط جمعی و ارتباط با انواع مختلف مردم هم نبود، اما در حال حاضر حدود ۵۰ هزار روحانی داریم که نسبت به نیاز جامعه بسیار کم هستند، اینها رسانههای گروهی دارند و قهراً ریزشهایی در میان آنها خواهد بود، اما در عین حال مدرسین خوب، نویسندگان متعهد، طلبههایی داریم که انسان بوی پیغمبر از آنها میشنود، مقدس، منضبط، مخلص، با سواد و متعبد هستند منتها هرکسی با عینک خود نگاه میکند، کسی که دنبال بهانه است تا خودش هم بد شود، بدها را نگاه میکند، ولی کسی که خوب باشد، در خط خوبان راه رود، در این راه بسیار خوب وجود دارد؛ علما، طلبهها و منبریان خوب فراوان داریم.
در فقه سیاسی و اجتماعی پاسخگوی نیاز جامعه نبوده ایم، در فقه اجتماعی نقص داریم به این دلیل که روی آن کار اساسی نشده است، این امر نشانه آن نیست که آرام آرام روحانیت از مسایل روز اجتماعی و ارایه راهکار دینی برای آن، فاصله گرفته و به تبع آن فاصله میان مردم و روحانیت افزایش خواهد یافت؟
صدیقی: در این زمینه تلاش میشود منتها بیش از ۳۸ سال از انقلاب میگذرد، مجاری اجرایی و دولتهای ما هیچ وقت برای حوزهها و مساجد سرمایه گذاری نکردند، امکانات ضعیف و نیازها زیاد هستند و میان این دو تناسبی وجود ندارد، به عبارت دیگر واقعیت موجود حوزههای علمیه با نیاز جهانی ما تناسب ندارد، ما بسیار هم از نظر عدد و هم از نظر امکانات دچار کمبود هستیم، با اینکه نه امکانی و نه پشتیانی دولتی برای روحانیت وجود دارد، قدمهای خوبی برداشته شده است؛ در حال حاضر با رهنمود حضرت آقا، بر فقه مدیریتی، فقه رسانه و فقه اقتصاد به صورت تخصصی کار میشود و تفسیر قرآن در حال توسعه یافتن است، تدریس صحیفه سجادیه که یک مجموعه عظیمی است و ابعاد مختلف زندگی را در بر میگیرد، در حوزهها در حال انتشار است، ولی نسبت به نیازها بسیار کم است؛ مانند جنگ ۸ سال ما با همه دنیا، آنها همه امکانات را داشتند و همه قدرتهای دنیا هم در اختیارشان بود، ولی ما مملکتی در حال تحریم با امکانات کم بودیم، حوزهها هم همینطور هستند باید استقامت کنند تا دَرهای جدیدی به روی آنها باز شود.
بعضا دیده میشود که بعضی افراد که از اطلاعات قوی در حوزه دینی برخوردار نیستند و شاید صرفا از نظر سیاسی مطلوب دست اندرکاران تلویزیون باشند در رسانه ملی حضور پیدا میکنند و مواردی مطرح میشود که بعضا موجب شبهه و اشکال میشود. با توجه به مخاطبان کلی رسانه ملی فکر میکنید در این مورد چاره کار چیست؟ آیا واقعا نمیتوان روحانیان با سواد و عمیق به برنامههای تلویزیونی دعوت شوند؟
صدیقی: از این جهت هم حوزههای علمیه مسئولیت دارند، مدیریتهای حوزههای علمیه باید برای پاسخگویی به نیازها برنامه داشته باشند، یکی از نیازهای مهمی که از آن طریق میشود به سوالات و نیازهای جامعه پاسخ داد، رسانه ملی است، همانطور که کادرسازی تربیت مدیر از وظایف خاص حوزههای علمیه است، تربیت چهرههای رسانهای هم از وظایف خاص حوزههای علمیه است، در این جهت ما معتقدیم که تاکنون یک کار هدف دار قابل قبولی نبوده است، ما توقع داریم که این کار انجام شود، رسانه ملی تا جایی که ما میبینیم از روحانیون دارای بیان همه کسی فهم استفاده میکند، احیاناً در میان آنها از کسانی استفاده میکنند که در آن حد نیستند که در منظر عموم قرار گیرند؛ اینجا رسانه ملی هم باید در گزینش و انتخاب دقت کند؛ در قدم اول مسئولیت برای حوزههاست و در قدم دوم برای رسانه ملی است، رسانه ملی باید حساب و کتابی داشته باشد که چه کسانی با چه شاخصههایی حق دارند در این رسانه بلندگوی اسلام و انقلاب باشند، بلندگوی این مردم شهید داده و شهدا باشند؛ در این جهت به نظر میرسد که دقت کافی نبوده ولی در عین حال چهرههایی مانند آیتالله جوادی آملی گویندگان خوب و با سواد هستند که باید مورد الگوی دیگران قرار گیرند؛ به طور کلی گزینش رسانه ملی و روحانیونی که در این رسانه حضور دارند، بی ایراد نیست.
گاهی انتقادهایی به نهاد روحانیت در زمینههای مختلف وارد میشود، این انتقادات ممکن است از سوی روحانیون به روحانیون یا مردم به روحانیون باشد، روحانیت در ارتقاء سبک و عمق دینداری و همچنین ترمیم منزلت خود باید چه رویکردی به انتقاداتی که عدهای بر آن وارد میکنند، داشته باشد و چه اقداماتی را به انجام رساند؟
صدیقی: وجود مبارک امام صادق(ع) به جابر بن یزید بن حارث جُعْفی که صاحب ثقل بود، توصیه میکنند که اگر به شما کسی ایراد و انتقاد گرفت از دو حالت خارج نیست، یا این انتقادات بر شما وارد نیست و آنها بیخودی به شما نسبتهایی میدهند که شما اهل آن نیستید و بدانید که با دست خودِ همینها شما تقرب به خدا پیدا میکنید لذا تحمل کنید، یا اینکه این نسبتهایی که به شما داده میشود، درست است و خود را اصلاح کنید؛ حضرت فرمودند: خودتان را به قرآن عرضه کنید، در آینه قرآن چهره خود را تماشا کنید، اگر دیدید مشکلاتی دارد، تا قیامت نیامده همین جا خود را درست کنید. ظرفیت انتقاد شنیدن و به انتقاد توجه کردن، خود از زمینههای بزرگ اخلاقی است، در دستورات دینی ما آمده است که وقت شبانه روزی خود را برنامه ریزی کنید و یک بخش از وقتتان را برای مراجعه به کسانی که میتوانند عیبهای شما را به شما بگویند و کارشناس هم هستند و میدانند که چه اشکالی دارید و هم صراحت دارند و ملاحظه نمیکند و عیبهای شما را میگویند، اختصاص دهید؛ اگر ما طلبهها اینطور نباشیم، پس توقع داریم که چه کسی انتقادپذیر باشد، سیاست مداران!؟ این جز وظیفه اخلاقی ماست که گوش شنوا داشته باشیم و حرفها را بشنویم و اگر عنادی هست و میخواهند هجوم بیاورند و در نزد مردم منفورمان کنند، جوابهای مناسب دهیم و اگر گلههایی دارند باید به آنها گوش دهیم و رفع کنیم.
یکی از روحانیون کشور که در سمتی مسئولیت هم داشته و دارند، در اظهاراتی انتقاد داشتند که از میان اصلاح طلبان کسی به عنوان ائمه جمعه انتخاب نمیشود؛ پاسخی به این انتقاد دارید؟ و آیا این عدم انتخاب از میان اصلاح طلبان نهادینه شده است یا دلیل دیگری دارد؟ آیا اساسا تقسیم بندی روحانیت به اصلاح طلب و اصول گرا پذیرفته است؟
صدیقی: ما آخوند اصلاح طلب به این معنا که مقابل ولایت باشد، از خط امام(ره) خارج شده باشد، در فتنه حضور داشته باشد و نسبت به فتنه بی تفاوت باشد را در حد یک روحانی عالم نمیبینیم که در مورد آن بحث کنیم، اگر کسی باشد که با فتنه مقابله کرده باشد و از خط و گفتمان انقلاب خارج نشده باشد، هر اسمی هم که داشته باشد، در همه جا حضور دارد و برای این امر هیچ وقت منعی ندیدیم. به اسم نیست به خطی است که آقایان از آن عبور میکنند، اگر خط، خط گرایش به غرب و حمایت از فتنه باشد، نام آن اصولگرا هم باشد، مطرود جامعه دینی است و موجب ناخشنودی شهدا و روح امام(ره) است، اما اگر کسی ولایت مدار است و گفتمان انقلابی دارد و استکبار ستیز است، یک مورد نشان دهید که کسی این شاخصها را داشته و در شئون روحانیت راه داده نشده است، من که چنین شخصی را سراغ ندارم. نکته بعد اینکه تقسیم بندی روحانیت به اصولگرا و اصلاح طلب پذیرفته نیست و بازیهای سیاسی است.