شبکه اجتهاد: روزهای جنگ فرصت مناسبی است برای کسانی که در کمین جامعه اسلامی نشستهاند و اتحاد و انسجام آن را نشانه رفتهاند. در این ایام پرآشوب، مهمترین و حساسترین موضوع، آرامش روانی جامعه است که بتواند بار سنگین جنگ با کفار و مشرکین را بردارد.
مفهوم شناسی ارجاف
سلب آرامش روانی از جامعه، با ابزارها و اسباب مختلفی انجام پذیر است. یکی از آن راهها در قرآن کریم با عنوان «ارجاف» تعبیر شده است:
«الأحزاب: ۶۰: لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَهِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً»
در این بخش بناست، در خصوص کلمه «ارجاف» که در آیه شریفه وارد شده است، تعمیق داده شده و ابعاد و زوایای پنهان آشکار گردد. ابتدائاً با مراجعه به لغت، تأمل در معنا و مفهوم آن آغاز میشود.
ارجاف در منابع لغت
با مراجعه به کتب لغت، این نکته به دست میآید که ماده «رجف» دارای معنای خاصی از حرکت و جنبش است که ابن فارس از آن به «اضطراب» تعبیر میکند. (۱) صاحب العین در استعمالات گوناگون آن را چنین معنا میکند:
«رَجَفَ الشیءُ یَرْجُفُ رَجْفا و رَجَفَاناً کرَجَفَان البعیر تحت الرَّحْل، و کما تَرْجُفُ الشجره إذا رَجَّفَتْها الریحُ، و کما تَرْجُفُ الأسنان إذا نُفِضَت أصولُها، و نحوه رَجَفَت الأرض تزلزلت» (۲)
به گفته فراهیدی، رجف الشیء به معنای تکان خوردنهای شتر زیر جهاز و درخت با باد است. و همانطور که ریشههای دندان بیرون میآید و زمین در اثر زلزله میلرزد، به اینها «رجف» گفته میشود.
صاحب الفروق فی اللغه مرز مفهومی میان «رجفه» و «زلزله» را اینگونه بیان میکند:
«أن الرجفه الزلزله العظیمه و لهذا یقال زلزلت الأرض زلزله خفیفه، و لا یقال رجفت الا اذا زلزلت زلزله شدیده و سمیت زلزله الساعه رجفه لذلک»(۳)
همانطور که پیداست، او رجفه را به زلزله عظیم معنا میکند که در مقابل زلزله خفیف قرار میگیرد. با این وصف، واژه «رجفت» هنگامی استعمال میشود که زلزله شدیدهای باشد و از این رو، زلزله قیامت «رجفه» نامیده شده است.
در ادامه، ابن فارس واژه «ارجاف» را که در آیه شریفه استعمال شده است اینطور معنا میکند:
«و أَرْجَفَ الناسُ فى الشىء، إِذا خاضوا فیه و اضطَرَبُوا»(۴)
ارجاف در جایی استعمال میشود که مردم در یک موضوعی خوض کرده و داخل شده و مضطرب گردند.
استعمالات «رجف» در خطابات قرآن کریم
بعد از این که معلوم گردید، معنای اصلی «رجف» همانا اضطراب و تکانههای شدید است، به استعمالات این ماده در خطابات قرآن نیز باید توجه گردد:
الأعراف: ۷۸ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمین
العنکبوت: ۳۷ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمین
المزمل: ۱۴ یَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثیباً مَهیلا
النازعات: ۶ یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَه
ماده «رجف» در همه آیات قرآن، به غیر از آیه شریفهای که درباره «مرجفون» وارد شده است؛ یا در «عذاب الهی» یا در خصوص «زلزله الساعه» استعمال شده است. و این خود حکایت از معنای لغوی آن دارد.
شأن نزول آیه شریفه
توجه به شأن نزول آیه شریفه میتواند در وصول به حاقّ معنای کلمه «ارجاف» کمک بیشتری نماید. علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود چنین میآورد:
نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ مُنَافِقِینَ کَانُوا فِی الْمَدِینَهِ یُرْجِفُونَ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِذَا خَرَجَ فِی بَعْضِ غَزَوَاتِهِ- یَقُولُونَ قُتِلَ وَ أُسِرَ فَیَغْتَمُّ الْمُسْلِمُونَ لِذَلِکَ- وَ یَشْکُونَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم). (۵)
از بیان جناب قمی برمیآید که منافقین در مدینه، هنگام خروج رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برای امر جهاد، اخباری را در خصوص قتل یا اسارت ایشان پخش میکردند که موجب «اغتمام مسلمین» میگردید. مسلمانان بدین خاطر به رسول گرامی اسلام شکایت بردند که آیه شریفه در خصوص این عمل منافقین نازل گردید.
لازم به ذکر است که نشر اخبار دروغ که در شأن نزول نیز آمده است، یکی از اسباب تحقق ارجاف است و منحصر در آن نیست. و ممکن است که از طریق دیگری نیز – حتی با نشر اخبار صحیح در موقعیتهای نامناسب- ارجاف صورت گرفته و جامعه اسلامی و مسلمین مضطرب گردند. فلذا، نباید ارجاف را منحصر در «شایعه» و «نشر اکاذیب» نمود. برخلاف آنچه که در لسان العرب آمده است و ارجاف را به «اخبار کاذبه» معنا نموده است.(۶)
حکم فقهی ارجاف و مجازات آن در آیه
حال باید درباره حکم فقهی ارجاف به سخن نشست. البته، لازم به ذکر است که متأسفانه خلئی بزرگ در متون فقهی وجود دارد که این عنوان مورد بررسی فقیهان قرار نگرفته است.
شبهه اختصاص حکم فقهی به عصر نص
در مواجهه ابتدایی با آیه ارجاف، اینگونه به ذهن میرسد که این آیه در مقام نقل واقعه خارجی است و حکم فقهی که در نسبت با منافقین صادر شده است مختص به همان دوران میباشد.
پاسخ این است که، هرچند خطاب آیه شریفه به گونهای است که ظهور در بیان واقعه خارجی دارد، اما موضوع آیه که بیان حکم فقهی ارجاف است، اختصاصی به عصر نص ندارد. یعنی، هیچ منعی ندارد که شارع متکلم نبی گرامی اسلام را در یک تخاطب شخصی مورد خطاب قرار داده و حکم فقهی یک فعل را به نحو قضیه حقیقیه بیان نماید.
علاوه بر اینکه، إصدار حکمِ خارجی از ناحیه خداوند متعال خلاف اصل شارعیت بوده و توجیهی ندارد. صدور چنین حکمی، از ناحیه نبی مکرم اسلام به عنوان «احکام سلطانی» توجیه پذیر است، اما از سوی خداوند متعال بی معناست.
و نیز مجال طرح این پرسش است که آیا عنوان «ارجاف» دارای مفسدهای است که فقط در دوران حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آن نهی میشود، یا اینکه مفسده موجوده در آن مختص به هیچ دورانی نبوده و در هر عصری و در هر جامعه اسلامی قابل تطبیق است؟ پرواضح است که صورت دوم است. حال، در این صورت، پذیرفتنی است که احکام فقهی موجود در آیه شریفه مختص به عصر نبوی گردد؟
دلالت آیه بر حکم نفی بلد و قتل
هیچ شکی در حرمت ارجاف نیست و مجازات این عمل نیز در دو آیه شریفه ۶۰ و ۶۱ وارده شده است:
الأحزاب: ۶۰ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَهِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلا.
الأحزاب: ۶۱ مَلْعُونینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلا.
در این دو آیه، به دو مجازات اشاره شده است: ۱. اخراج از مدینه، ۲. قتل.
در آیه ۶۰ میفرماید: اگر منافقین از عمل «ارجاف» دست برندارند، تو را بر علیه آنها تحریک خواهیم کرد، به گونهای که جز به مدت قلیلی مجاور تو نباشند. در این مجازات، اخراج و نفی بلد منافقین مطرح شده است.
در آیه ۶۱ میفرماید: آنها ملعون و مطرود هستند. هرجایی که یافت شوند، گرفته شده و به قتل میرسند.
ناگفته پیداست که این احکام فقهی مختص به حالت حرب و جنگ نیست، هرچند شأن نزول آیه در خصوص ایامی بود که رسول گرامی اسلام برای جهاد از شهر خارج میشدند. فلذا، هم میتواند حالت حرب و هم حالت صلح را شامل شود.
و نکته نهایی اینکه، هم از بررسی لغت و هم از ظاهر آیه به دست میآید که عنوان «ارجاف» از عناوین قصدیه است. به این معنا که صدق خارجی عنوان متوقف بر قصد ایجاد اضطراب و تشویش اذهان عمومی است؛ زیرا، غالباً مرتبه اضطراب و تشویش روانی، مرتبهای نیست که بدون قصد پیشین قابل تحقق باشد. و بسیار به ندرت پیش میآید که کسی بدون قصد و علم، اقدامی کند و منجر به اضطراب و تشویش در یک جامعه گردد. بلکه، تحقق چنین حالتی در یک جامعه، هم نیاز به قصد پیشین دارد و هم علم به وقوع خارجی آن و حصول نتیجه.
از این رو، فعل ارجاف محقق نمیشود مگر به قصد ارجاف، و این قصد صادر نمیشود مگر از کسی که میخواهد امنیت روانی جامعه اسلامی را برهم بزند که منحصراً منافقین چنین نقشی را در درون جامعه بازی میکنند.
___________________
۱. معجم مقائیس اللغه، ج۲ ص ۴۹۱
۲. العین، ج۶ ص ۱۰۹
۳. الفروق فی اللغه، ص ۲۹۸
۴. معجم مقائیس اللغه، ج۲ ص ۴۹۱
۵. تفسیر القمی، ج۲ ص ۱۹۶
۶. لسان العرب، ج ۹ ص ۱۱۲